ساهیل بلوم، نویسنده و سرمایهگذار تا ۳۰ سالگی به همهچیز رسیده بود، اما باز هم «احساس فلاکت» میکرد؛ زندگیاش زمانی دگرگون شد که روی ۵ چیز تمرکز کرد.
به گزارش زومیت، فکر میکنید اگر شغل پردرآمد، موقعیت اجتماعی بالا و خانهی رؤیاییتان را داشته باشید، دیگر خوشبختترین آدم روی زمین هستید؟ ساهیل بلوم، نویسنده و سرمایهگذار، دقیقاً در همین نقطه بود. او به تمام آن چیزهایی که جامعه بهشان برچسب «موفقیت» میزند رسیده بود، اما یک روز با این سؤال ترسناک روبهرو شد: «یعنی همهاش همین بود؟»
این احساس پوچی، او را به سفری برای کشف معنای واقعی «ثروت» فرستاد. بلوم به سراغ دهها فرد ۸۰ و ۹۰ ساله رفت و از آنها چند سوال کلیدی پرسید: «چه توصیهای برای جوانیهای خودتان دارید؟»، «بزرگترین حسرت و پشیمانیتان از چیست؟» و «چه چیزی برایتان شادی و رضایت درونی پایدار به ارمغان آورده است؟»
جالب اینکه، هیچکدامشان از پول حرفی نزدند! همهی جوابها حول محور زمان، روابط، هدف و سلامتی میچرخید.
بلوم در کتابش، «پنج نوع ثروت»، مینویسد:
«سالها سرم را پایین انداختم و بیوقفه میدویدم، ساعتهای طولانی کار را به جان میخریدم و باور داشتم که سرزمین رؤیایی موفقیت، فاصلهی چندانی با من ندارد. در هر قدم از این مسیر، به خودم میگفتم که فقط به اندازهی یک پاداش، یک ترفیع شغلی، یا یک بطری نوشیدنی گرانقیمت دیگر تا رسیدن به آن سرزمین فاصله دارم.
تا اینکه روزی متوجه شدم که به همهی این خواستههایم رسیدهام و تنها فکری که به ذهنم خطور میکرد این بود: یعنی همهاش همین بود؟»
بلوم مینویسد: «شاید پول لازمهی زندگی مرفه شما باشد، اما درنهایت خوشحالی و رضایت درونیتان به چیزهای دیگری بستگی دارد: زمان، انسانها، هدف و سلامتی.»
بلوم زمانی احساس پوچی کرد که فهمید تمام سالها برای رسیدن به تصویری از موفقیت دویده، نه برای خودش
بلوم در نخستین کتابش باتکیهبر خرد بزرگان، تجربیات شخصی خودش، پژوهشهای علمی، تاریخ و داستان افراد موفق، تعریفی نو از «ثروت» ارائه میدهد و به خوانندگان کمک میکند «زندگی رؤیایی» را آنطور که واقعاً مناسب خودشان است، طراحی کنند.
با ما همراه باشید تا چند نکته کلیدی این کتاب را مرور کنیم.
بلوم کتاب خود را به بخشهای زیر تقسیم میکند:
۱) ثروت زمانی: تلنگر دیگری که بلوم را شوکه کرد، شبی بود که دوستی به او گفت: «باتوجهبه مسافت و تعداد ملاقاتهایتان، احتمالاً فقط ۱۵ بار دیگر پدر و مادرت را تا قبل از مرگشان خواهی دید.»
برای «سرمایهگذاری روی ثروت زمان» در اولین قدم باید به محدود بودن آن آگاه شوید. در گام بعدی توجهتان را معطوف چیزهایی کنید که واقعاً اهمیت دارند و مابقی را نادیده بگیرید. در نهایت، باید کنترل کامل زمانتان را در درست بگیرید و بدانید وقتتان را چگونه، کجا و با چه کسانی سپری میکنید.
۲) ثروت اجتماعی: بلوم میگوید یکی از بهترین تصمیماتی که او و همسرش گرفتند، این بود که عرض کشور را پیمودند تا در نزدیکی خانوادههایشان و صمیمیترین دوستانشان زندگی کنند. او مینویسد:
«نزدیکی به کسانی که دوستشان دارید، بیش از دستمزد هر شغلی ارزش دارد.» ثروت اجتماعی به حلقه کوچک روابط معنادار زندگیتان مربوط میشود و همچنین به دایره بزرگتر جامعهای که احساس تعلق به آن دارید.
پنج نوع ثروت، راهی است برای بازگشت به تعادل میان کار، آرامش و معنا
این ثروت همچنین به «احترام، تحسین و اعتماد پایداری» اشاره دارد که از سوی همتایان خود دریافت میکنید؛ احترامی که نه بر اساس نمادهای موقعیتی (مثل جایگاه و مقام) بلکه بر پایهی شایستگیها و شخصیت واقعیتان شما شکلگرفته است.
۳) ثروت ذهنی: معنی این ثروت؛ پذیرش کنجکاویای است که به طور طبیعی در کودکان وجود دارد. بلوم مینویسد: «این کنجکاوی است که شما را به سفری درونی میبرد؛ سفری برای کشف معنا و هدف زندگی، پیدا کردن بینشهای تازه و رشد مداوم. کنجکاوی شما را وامیدارد تا به دنبال زمان و فضای لازم برای فکر کردن، بازنگری، روبهرو شدن با پرسشها و بازیابی انرژی باشید.»
ثروت ذهنی یعنی یافتن آنچه برای شما «معنا» میآفریند و درک این واقعیت که هدف شما لزوماً نباید به مسیر شغلیتان گرهخورده باشد.
۴) ثروت جسمی: پدر ۸۰ساله یکی از دوستان بلوم به او گفت: «با بدنت مثل خانهای رفتار کن که قرار است ۷۰ سال دیگر هم در آن زندگی کنی.»
ثروت جسمانی یعنی سرمایهگذاری روی بدن و سلامتیتان از طریق «تحرک منظم، تغذیهی مناسب و ریکاوری هوشمندانه. اگر امروز مراقب این خانه باشید، این خانه نیز تا سالیان سال مراقب شما خواهد بود.
۵) ثروت مالی: پول همهچیز نیست، اما بیاهمیت هم نیست. بلوم در این بخش از مبانی درآمدزایی، مدیریت هزینهها و سرمایهگذاری بلندمدت میگوید. اما مهمترین نکتهای که بر آن پافشاری میکند، این است که خوانندگان از تعقیب «بیشتر و بیشتر» دست بردارند و در عوض، مفهوم واقعی «کافی» را بشناسند.
او نقلقولی از مارک تواین میآورد: «ثروت آن چیزی نیست که انسان دارد، ثروت حقیقی، رضایت از داشتههاست.»
همه ما با مفهوم تعیین هدف آشنا هستیم، اما بلوم توصیه میکند در کنار هدفها، «ضدهدف» هم داشته باشیم؛ یعنی چیزهایی که نمیخواهیم در مسیر رسیدن به هدفها برایمان اتفاق بیفتند.
ضدهدفها یادآوری میکنند که مسیر موفقیت نباید به بهای ازدستدادن خودمان تمام شود
او مینویسد: «برای مثال، اگر هدف بلندمدتت این است که مدیرعامل شوی، ضدهدفهایت میتواند اینها باشد: بیش از ده روز در ماه دور بودن از خانواده، به خطر انداختن سلامتیات بر اثر استرس و سفرهای کاری و پایین آوردن معیارهای اخلاقی برای رسیدن به سود بیشتر. میخواهی به هدفت برسی، اما نه به بهای این سه پیامد منفی.»
بهعبارتدیگر، در کنار هر هدفی که برای خودتان تعیین میکنید، بدترین پیامدهای احتمالی مسیر را هم مدنظر داشته باشید. به چیزهایی فکر کنید که حاضر نیستید برای موفقیت قربانیشان کنید.
در نهایت، پیام اصلی «پنج نوع ثروت» این است که زندگیتان را نه فقط با معیار پول، بلکه با همه انواع ثروت بسنجید. بلوم میگوید: «شما در وجودتان این توان را دارید که اولویتهایی را که واقعاً برایتان مهماند مشخص کنید. سپس دستبهکار شوید تا زندگی خود را پیرامون همان چیزها بسازید.»
او مینویسد: «میدانم که با ترک مسیر قبلیام از پول زیادی گذشتم؛ اما تا جایی که به من مربوط میشود حالا ثروتمندترین مرد روی کرهی زمینم. حالا نوبت شماست که همین کار را انجام دهید، اما به شیوهی منحصربهفرد خودتان.»