۰۹ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۶۱۸۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۴ - ۰۲-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۰۹۶۱۸۵
انتشار: ۱۲:۴۴ - ۰۲-۰۷-۱۴۰۴
واژه‌خانۀ عصر ایران

اومانیسم چیست؟

اومانیسم چیست؟
اومانیسم رنسانسی به معنای طرد دین نبود. بسیاری از اومانیست‌ها مسیحی بودند و می‌کوشیدند ایمان را با ارزش‌های انسانی سازگار کنند. اراسموس نمونه‌ای از پرچمداران و بانیان این جریان است که بر اصلاح دینی از طریق آموزش و بازگشت به متون مقدس اولیه تأکید داشت

   عصر ایران - اومانیسم (Humanism) یا «انسان‌گرایی» اصطلاحی است که در تاریخ اندیشه‌ی غرب بارها معنا و کاربردی تازه یافته است. در معنای ساده، اومانیسم بر جایگاه و ارزش انسان تأکید دارد و می‌کوشد زندگی فردی و اجتماعی را بر پایه‌ی توانایی‌های عقلانی و اخلاقی انسان توضیح دهد، نه بر اساس اقتدار بیرونی یا مابعدالطبیعی. 

  واژه‌ی Humanism از humanitas لاتینی گرفته شده که در دوران روم باستان به معنای «فرهیختگی، فرهنگ و تربیت انسانی» به کار می‌رفت. اما در تاریخ اروپا، بویژه از رنسانس به بعد، اومانیسم چهره‌های گوناگونی به خود گرفته است: از اومانیسم ادبی و فرهنگی رنسانس گرفته تا اومانیسم سکولار مدرن و حتی اومانیسم اگزیستانسیالیستی در سده‌ی بیستم.
 
   ریشه‌های باستانی
اگرچه اصطلاح «اومانیسم» محصول دوران جدید است، اما ریشه‌های فکری آن را می‌توان در فلسفه‌ی یونان و روم باستان یافت. سوفسطائیان، سقراط، افلاطون و بویژه ارسطو با تأکید بر خرد انسانی، اخلاق و سیاست به‌عنوان اموری وابسته به توانایی‌های بشر، زمینه‌ای برای تفکر انسان‌محور فراهم کردند. در روم نیز سیسرو واژه‌ی humanitas را برای اشاره به فضیلت‌هایی چون تربیت، مدارا و فرهنگ به کار برد. این معنا بعدها در قرون وسطی نیز به حیات خود ادامه داد، گرچه در بستر تفکر مسیحی جای گرفت.
 
   اومانیسم رنسانس
اوج شکوفایی اومانیسم در سده‌های چهاردهم تا شانزدهم و هم‌زمان با رنسانس بود. در این دوره، متفکران و هنرمندان اروپایی به بازخوانی میراث یونان و روم باستان روی آوردند و بر ارزش‌های انسانی چون زیبایی، خرد و خلاقیت تأکید کردند.
 
چهره‌هایی مانند پترا‌رک (Petrarch) در ایتالیا را «پدر اومانیسم رنسانسی» دانسته‌اند. او و همفکرانش خواستار بازگشت به متون کلاسیک و پرورش فردیت انسانی شدند. در هنر، آثار لئوناردو داوینچی و میکل‌آنژ تجسمی از همین روح انسان‌گرایانه بودند که بدن و توانایی‌های انسان را با شکوهی تازه به تصویر کشیدند.
 
  در این معنا، اومانیسم بیش از آنکه فلسفی باشد، فرهنگی و ادبی بود. اومانیست‌های رنسانس بر آموزش هنرهای انسانی یعنی دستور زبان، بلاغت، تاریخ، شعر و فلسفه تأکید می‌کردند و آن را راهی برای شکوفایی استعدادهای انسان می‌دانستند.
 
اومانیسم و دین
اومانیسم رنسانسی به معنای طرد دین نبود. بسیاری از اومانیست‌ها مسیحی بودند و می‌کوشیدند ایمان را با ارزش‌های انسانی سازگار کنند. اراسموس نمونه‌ای از پرچمداران و بانیان این جریان است که بر اصلاح دینی از طریق آموزش و بازگشت به متون مقدس اولیه تأکید داشت. بااین‌حال، تأکید بر توانایی‌های انسان و استقلال عقلانی، زمینه‌ای برای شکاف‌های بعدی میان انسان‌گرایی و اقتدار کلیسا فراهم کرد.
 
اومانیسم چیست؟
 
   گذار به اومانیسم مدرن
با گسترش رفرماسیون، انقلاب علمی و در نهایت عصر روشنگری، اومانیسم معنای تازه‌ای یافت. اکنون دیگر انسان‌گرایی صرفاً بازگشت به متون کلاسیک نبود، بلکه به فلسفه‌ای بدل شد که عقل و تجربه‌ی انسانی را اساس شناخت و اخلاق قرار می‌داد.
 
   فلاسفه‌ی روشنگری همچون دکارت، اسپینوزا، هیوم و کانت در کنار دغدغه‌های خاص خود، به گونه‌ای انسان‌گرا بودند. آن‌ها باور داشتند که انسان به‌وسیله‌ی عقل و آزادی اراده قادر است مسیر زندگی خود را تعیین کند و جامعه‌ای عادلانه‌تر بسازد. در این دوران، اومانیسم بیش‌ازپیش به سکولاریسم نزدیک شد و دین سنتی را از جایگاه محوری کنار زد.
 
اومانیسم سکولار
در سده‌های نوزدهم و بیستم، اصطلاح «اومانیسم» به معنای سکولار و غیردینی‌اش تثبیت شد. این جریان بر این اصل استوار بود که انسان بدون نیاز به اتکا بر نیروهای مابعدالطبیعی، می‌تواند معنای زندگی، اخلاق و پیشرفت را بیابد.
 
در فرانسه، اندیشه‌های ولتر، روسو و آگوست کنت، رویکردی اومانیستی داشتند. در آلمان، اومانیسم با فلسفه‌ی ایده‌آلیسم و سپس با انسان‌شناسی فلسفی (مانند آثار فویرباخ) پیوند خورد. در انگلستان و ایالات متحده، اومانیسم سکولار به صورت جنبشی سازمان‌یافته ظاهر شد؛ بیانیه‌های «اومانیسم سکولار» در قرن بیستم تأکید می‌کردند که انسان باید با اتکا به خرد، علم و همبستگی اجتماعی مسیر پیشرفت را طی کند.
 
  اومانیسم در برابر ضد اومانیسم
بااین‌حال، اومانیسم همواره مخالفانی نیز داشته است. نیچه با نقد شدید انسان‌گرایی مدرن، آن را ادامه‌ی ارزش‌های مسیحی می‌دانست که در قالبی سکولار بازتولید شده‌اند. او خواستار فراروی از انسان و خلق ارزش‌های نو توسط «ابرانسان» بود. در قرن بیستم، هایدگر نیز اومانیسم را به چالش کشید و در نامه‌ی معروفش «نامه درباره‌ی اومانیسم» گفت که این جریان هنوز انسان را در مرکز قرار می‌دهد، در حالی که باید به حقیقت هستی فراتر از انسان اندیشید.
 
از سوی دیگر، مکتب‌های مارکسیستی و پساساختارگرایی نیز گاه با اومانیسم زاویه پیدا کرده‌اند. مارکسیست‌ها بر ساختارهای اجتماعی و طبقاتی بیش از فرد تأکید داشتند، و فیلسوفان پساساختارگرا چون فوکو انسان را نه سوژه‌ای آزاد، بلکه محصول شبکه‌های قدرت و گفتمان دانستند.
 
  اومانیسم اگزیستانسیالیستی
یکی از شاخه‌های مهم اومانیسم در قرن بیستم، اومانیسم اگزیستانسیالیستی بود. ژان پل سارتر در کتاب «اگزیستانسیالیسم و اومانیسم» اعلام کرد که اگزیستانسیالیسم نوعی انسان‌گرایی است، زیرا بر آزادی و مسئولیت انسان تأکید دارد. از نظر او، انسان «محکوم به آزادی» است و باید معنای زندگی خود را بیافریند. این نوع اومانیسم در فضایی شکل گرفت که جنگ‌های جهانی و بحران‌های معنوی، ایمان به پیشرفت عقلانی و علمی را متزلزل کرده بود.
 
   اومانیسم و حقوق بشر
یکی از دستاوردهای برجسته‌ی اومانیسم مدرن، شکل‌گیری اندیشه‌ی حقوق بشر بود. تأکید بر کرامت ذاتی انسان و آزادی وجدان، که از رنسانس و رفرماسیون آغاز شده بود، در عصر روشنگری به نظریه‌های سیاسی درباره‌ی آزادی و برابری انجامید. اسناد مهمی چون «اعلامیه‌ی حقوق بشر و شهروند» در انقلاب فرانسه یا «اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر» در قرن بیستم، جلوه‌های سیاسی و حقوقی همین سنت انسان‌گرایانه‌اند.
 
اومانیسم چیست؟
 
ویژگی‌های اصلی اومانیسم
اگر بخواهیم عناصر اصلی اومانیسم را در طول تاریخ خلاصه کنیم، باید گفت که اومانیست‌ها بر موارد زیر تاکید داشتند:
 
1. اصالت انسان: باور به اینکه انسان موجودی ارزشمند و دارای شأن ذاتی است.
 
2. خرد و تجربه: اتکا به توانایی عقلانی و تجربه‌ی انسانی به‌عنوان معیار شناخت و عمل.
 
3. آموزش و فرهنگ: باور به اینکه پرورش هنرها و علوم انسانی برای شکوفایی انسان ضروری است.
 
4. آزادی و مسئولیت: تأکید بر آزادی فردی همراه با مسئولیت اخلاقی و اجتماعی.
 
5. سکولاریسم: توانایی یافتن معنا و اخلاق بدون نیاز به ارجاع به امر مابعدالطبیعی.
 
 
جمع‌بندی
اومانیسم در تاریخ غرب نه یک مکتب یکپارچه، بلکه مجموعه‌ای از گرایش‌ها و رویکردها بوده است که همگی بر ارزش و توانایی انسان تمرکز داشته‌اند. از اومانیسم ادبی رنسانس تا اومانیسم سکولار و اگزیستانسیالیستی، همواره پرسش محوری این بوده است که انسان چیست و چگونه می‌تواند زندگی معناداری بیافریند.
 
گرچه اومانیسم مخالفان فراوانی داشته و دارد ــ از نیچه و هایدگر تا منتقدان پسامدرن ــ اما بی‌تردید سهم بزرگی در شکل‌گیری فرهنگ مدرن، حقوق بشر، آزادی‌های فردی و باور به توانایی عقلانی بشر داشته است. به همین دلیل، اومانیسم همچنان یکی از کلیدواژه‌های اصلی در فهم تاریخ اندیشه و فرهنگ اروپایی و جهانی به شمار می‌آید.
 
 
 
 
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
برقراری پرواز مستقیم تهران _ وین از دوشنبه روسیه: نه اروپا و نه کی‌یف راه حلی عادلانه برای بحران اوکراین ندارند امام جمعه رشت: جامعه باید به فرهنگ فاطمی بازگردد پاسخ پروفسور سمیعی در خصوص وضعیت صابر کاظمی امام جمعه یزد: خشکسالی و گرانی نتیجه غفلت از استغفار است وکیل پژمان جمشیدی مسافرت او خود به کانادا را تأیید کرد: قضات دادگاه تجدیدنظر، مستندات را که دیدند قرار بازداشت را لغو کردند اسرائیل؛ بزرگترین تظاهرات علیه سربازی اجباری طلبه های یهودی (+عکس) امام جمعه کرمانشاه: دشمن تمرکزش را روی ناامید کردن ملت ایران گذاشته است تکذیب ادعاها درباره مرخصی به یک محکوم امنیتی ادعای فایننشال تایمز: یادداشت روسیه باعث لغو نشست ترامپ با پوتین شد هاآرتص: ارتش اسرائیل در طول جنگ غزه بیش از ۱۰ هزار کشته و زخمی داشت تماس تلفنی وزیر خارجه مصر با عراقچی و گروسی درباره برنامه هسته‌ای ایران پورمحمدی: دلسوزان و عقلای سیاست، از اختلاف پرهیز کنند و منافع ملی را در اولویت بگذارند دکتر مهدی نصر آزادانی، مرد سال فولاد ایران شد علم الهدی: راه مبارزه و مقاومت ادامه دارد