عصر ایران - رفرماسیون (Reformation) یا «اصلاح دینی» جنبشی است که در سده شانزدهم میلادی در اروپای غربی شکل گرفت و مسیر تاریخ مسیحیت و تمدن اروپایی را به طور بنیادین تغییر داد. این واژه در اصل از فعل لاتینی reformare به معنای «بازساختن» یا «اصلاح کردن» گرفته شده است و در زمینه دینی به معنای بازگشت به آموزههای نخستین مسیحیت و پالایش کلیسا از فسادها و انحرافات به کار رفت.
آنچه امروز از رفرماسیون میشناسیم، مجموعهای از جنبشها، اعتراضها، جداییها و شکلگیری شاخههای جدید مسیحیت است که بویژه با نام مارتین لوتر و ژان کالوَن گره خورده است. با این حال، رفرماسیون فقط یک جریان مذهبی نبود؛ بلکه پیامدهای اجتماعی، سیاسی و فکری گستردهای داشت و بستر دگرگونیهای بعدی اروپا، از روشنگری تا مدرنیته، را فراهم آورد.
زمینههای تاریخی
در سدههای پایانی قرون وسطی، کلیسای کاتولیک رومی به نهادی عظیم و پرقدرت تبدیل شده بود. پاپ نه تنها در مسائل دینی، بلکه در سیاست اروپا نیز نقش تعیینکننده داشت. اما همین تمرکز قدرت، زمینه فساد و نارضایتی گسترده را فراهم میکرد. یکی از نمودهای برجسته این فساد، «فروش آمرزشنامهها» بود. کلیسا به مؤمنان وعده میداد که با پرداخت پول، میتوانند گناهان خود یا حتی بستگان درگذشتهشان را ببخشند. این امر نه تنها خشم بسیاری از مردم را برانگیخت، بلکه متفکران و روحانیان منتقد را نیز به اعتراض واداشت.
همزمان، اروپا در حال گذار از قرون وسطی به رنسانس بود. اختراع چاپ در میانه سده پانزدهم باعث شد کتاب مقدس و نوشتههای دینی در دسترس لایههای گستردهتری از جامعه قرار گیرد. همچنین رشد سواد و علاقه به مطالعه متون مقدس به زبانهای محلی، خواست عمومی برای بازخوانی مستقیم انجیل را تقویت کرد. در چنین بستری، زمینه برای جنبشی که خواستار اصلاحات در کلیسا باشد، فراهم شد.
مارتین لوتر و ۹۵ تز
نقطه آغاز رسمی رفرماسیون را اغلب سال ۱۵۱۷ میدانند؛ زمانی که مارتین لوتر، راهب آلمانی و استاد الهیات در دانشگاه ویتنبرگ، رسالهای شامل ۹۵ تز را منتشر کرد. این تزها عمدتاً انتقادی تند علیه فروش آمرزشنامهها بودند. لوتر باور داشت که رستگاری نه از راه اَعمال یا خرید آمرزش، بلکه تنها از طریق ایمان فردی به مسیح ممکن است. شعار معروف او «نجات از طریق ایمان» (یا دقیقتر: عادل قلمداد شدن از طریق ایمان) در برابر آموزههای رسمی کلیسا قرار گرفت.
لوتر
لوتر بسیار زود با مقاومت شدید مقامات کلیسا روبرو شد. پاپ لئو دهم در ۱۵۲۰ فرمانی صادر کرد و او را به بازگشت و توبه فراخواند. اما لوتر در برابر این فرمان ایستاد و حتی آن را در ملأ عام سوزاند. در نتیجه، کلیسا او را تکفیر کرد. با این حال، حمایت بسیاری از شاهزادگان و مردم آلمان از لوتر باعث شد جنبش او گسترش یابد و به سرعت به یک جریان دینی و اجتماعی قدرتمند بدل شود.
گسترش اصلاح دینی: کالوَن و تسوینگلی
لوتر تنها اصلاحطلب این دوران نبود. در سوئیس، اولریش تسوینگلی از اواخر دهه ۱۵۲۰ آموزههایی مشابه درباره بازگشت به کتاب مقدس و مخالفت با آیینها و شعائر پرزرقوبرق کلیسا مطرح کرد. او بر ضرورت سادهزیستی دینی و پرهیز از خرافات تأکید داشت.
کالون
اندکی بعد، ژان کالوَن در ژنو جریان اصلاحی تازهای بنیان گذاشت که بویژه بر آموزۀ «تقدیر ازلی» (Predestination) تأکید داشت؛ یعنی اینکه سرنوشت انسانها برای نجات یا هلاکت از پیش توسط خدا تعیین شده است. کالوَنیسم بویژه در فرانسه، هلند و اسکاتلند نفوذ فراوان یافت و بعدها تأثیر زیادی بر شکلگیری فرهنگ سیاسی و اقتصادی پروتستانی داشت. به این ترتیب، رفرماسیون نه یک جریان یگانه، بلکه مجموعهای از جنبشهای اصلاحی بود که هرکدام برداشت خاصی از مسیحیت اولیه ارائه میکردند.
پیامدهای دینی
مهمترین پیامد مستقیم رفرماسیون، شکاف عمیق در جهان مسیحیت غربی بود. تا پیش از آن، کلیسای کاتولیک رومی، اقتدارز بیرقیب در امور دینی داشت؛ اما پس از رفرماسیون، شاخههای متعددی از مسیحیت به وجود آمد که به طور کلی زیر عنوان «پروتستانتیسم» شناخته میشوند. پروتستانها به اصل «فقط ایمان» (sola fide) و «فقط کتاب مقدس» (sola scriptura) وفادار بودند و اقتدار پاپ را نمیپذیرفتند.
این تحول نهتنها ساختار دینی اروپا را تغییر داد، بلکه تجربه دینی مردم را نیز دگرگون ساخت. مؤمنان اکنون میتوانستند بیواسطه با کتاب مقدس ارتباط برقرار کنند و رستگاری خود را در ایمان شخصی بیابند، نه در اطاعت از مناسک پیچیده و مقامات کلیسایی.
پیامدهای سیاسی و اجتماعی
رفرماسیون تأثیرات عمیقی بر سیاست اروپا گذاشت. نخستین پیامد، تضعیف قدرت کلیسای کاتولیک و پاپ بود. در بسیاری از سرزمینها، شاهزادگان و پادشاهان با حمایت از اصلاحطلبان، اقتدار پاپ را کنار زدند و استقلال بیشتری به دست آوردند. این امر در شکلگیری دولتهای ملی نوظهور نقشی اساسی داشت.
اما رفرماسیون همچنین زمینهساز جنگهای خونین مذهبی شد. از جمله، «جنگهای مذهبی فرانسه» در نیمه دوم قرن شانزدهم میان کاتولیکها و هوگنوها (پروتستانهای فرانسوی) هزاران کشته بر جای گذاشت. در آلمان نیز جنگهای داخلی طولانی به وقوع پیوست. این درگیریها سرانجام با پیمان صلح آوگسبورگ (۱۵۵۵) و بعدها صلح وستفالی (۱۶۴۸) تا حدودی پایان یافت، اما شکاف مذهبی اروپا را تثبیت کرد.
ز نظر اجتماعی، رفرماسیون به گسترش سواد و آموزش کمک کرد. پروتستانها بر ضرورت خواندن کتاب مقدس توسط هر فرد تأکید داشتند، و همین امر مدارس جدیدی را بوجود آورد. همچنین، رفرماسیون با تشویق به کار، صرفهجویی و مسئولیت فردی، زمینهای برای شکلگیری آن چیزی فراهم آورد که بعدها جامعهشناسانی چون ماکس وبر آن را «اخلاق پروتستانی» نامیدند و در پیدایش سرمایهداری مدرن مؤثرش دانستند.
پیامدهای فرهنگی و فکری
رفرماسیون با ترجمه کتاب مقدس به زبانهای محلی پیوندی مستقیم داشت. لوتر کتاب مقدس را به زبان آلمانی برگرداند، و این ترجمه تأثیری بزرگ بر شکلگیری زبان آلمانی نوین گذاشت. در انگلستان نیز ترجمههای مختلف انجیل بر ادبیات انگلیسی اثرگذار بودند.
از سوی دیگر، تأکید پروتستانها بر رابطه مستقیم فرد با خدا، نوعی فردگرایی دینی را تقویت کرد که بعدها در عرصههای فرهنگی و فلسفی بازتاب یافت. در نهایت، بسیاری از ارزشهایی که در عصر روشنگری به صورت سکولار مطرح شدند ــ مانند آزادی وجدان و مسئولیت فردی ــ ریشه در تجربه دینی پروتستانی داشتند.
کاتولیکها و ضدرفرماسیون
البته کلیسای کاتولیک نیز در برابر رفرماسیون ساکت نماند. جنبشی موسوم به «ضدرفرماسیون» یا «اصلاح کاتولیکی» در شانزدهم شکل گرفت. مهمترین رویداد این جنبش، شورای ترنت (۱۵۴۵–۱۵۶۳) بود که بسیاری از آموزهها و آیینهای کاتولیکی را تثبیت و اصلاح کرد. فرقه یسوعیان نیز در همین دوران تأسیس شد تا از طریق آموزش و تبلیغ، اقتدار کلیسا را بازسازی کند. به این ترتیب، رفرماسیون نه تنها منشأ دگرگونی در پروتستانیسم شد، بلکه کلیسای کاتولیک را نیز وادار به اصلاحاتی اساسی کرد.
جایگاه رفرماسیون در تاریخ اندیشه
رفرماسیون یکی از نقاط عطف تاریخ غرب است؛ زیرا مرز میان قرون وسطی و دوران مدرن را پررنگتر کرد. اگرچه جنبشی دینی بود، اما پیامدهای آن در همه عرصههای زندگی اجتماعی و فکری احساس شد. رفرماسیون با شکستن اقتدار یگانه کلیسا، به تکثر مذهبی انجامید و از دل همین تکثر، اندیشه مدارا و آزادی وجدان رشد یافت.
در کنار آن، رفرماسیون پیوندی میان دین و تحولات اقتصادی برقرار ساخت. «اخلاق پروتستانی» که بر سختکوشی و انضباط فردی تأکید داشت، به موتور محرک جامعه جدید بدل شد. همچنین، استقلال سیاسی دولتها از کلیسا، راه را برای شکلگیری نظامهای سکولار هموار کرد. از این منظر، رفرماسیون صرفاً یک «جنبش اصلاح دینی» نبود، بلکه بخشی از فرایند گستردهای بود که اروپا را از قرون وسطی به دوران مدرن کشاند.
جمعبندی
رفرماسیون نامی است برای زنجیرهای از رویدادها، آموزهها و جنبشهایی است که در سده شانزدهم میلادی، بویژه با رهبری لوتر و کالوَن، ساختار سنتی کلیسای کاتولیک را به چالش کشید. این جنبش در آغاز واکنشی به فساد و انحرافات کلیسا بود، اما به تدریج پیامدهایی بسیار فراتر از عرصه دینی یافت: از جنگها و دگرگونیهای سیاسی گرفته تا پیدایش اخلاق پروتستانی و گسترش سواد.
رفرماسیون نقطه آغازی برای تنوع دینی در غرب بود و از دل همین تجربه، ارزشهایی چون "آزادی فردی" و "نقد اقتدار" سربرآورد. به همین دلیل، در تاریخ اندیشه غرب، رفرماسیون نه تنها جنبشی مذهبی، بلکه یکی از موتورهای اصلی مدرنیته شناخته میشود.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر