عصرایران ؛ جعفر محمدی* - بعد از ماجراي سخنراني آيت الله صانعي در گرگان که برخي هواداران دولت ، به محتواي آن انتقاد داشته اند ، جنجالي روي داد و از يک سو ، تعدادی از حاميان دولت در رسانه هاي خود مدعي شدند که آيت الله صانعي در سخنانش ، احمدي نژاد را "حرام زاده" ناميده ( با عرض پوزش از آیت الله صانعی ،آقاي احمدي نژاد و خوانندگان) و از سوي ديگر ، دفتر آيت الله صانعي اعلام داشت که اين مرجع تقليد ، هرگز چنان نسبت ناروايي به احمدي نژاد نداده و آنچه در انتهاي سخنانش گفته ، صرفاً ناظر به حکايتي بوده است که در اواسط سخنراني اش مطرح کرده بود.
هر چند که طی روزهای گذشته ، پرداختن به اين موضوع ، مي توانست جذابيت هاي رسانه اي داشته باشد و از اين جهت ، برای «عصرایران» نیز سوژه ای مخاطب ساز باشد ، اما بدان ورود نکردیم ، چه آن که دعوا و جنجال و هیاهو به راه انداختن درباره مراجع تقلید و تیترسازی و خبرنگاران را به دنبال چهره های سیاسی فرستادن که درباره فلان مرجع تقلید نظر بدهند و این قبیل مسائل را ، متناسب با شأن مرجعیت نمی دانیم و معتقدیم که این ساحت باید همچنان پاک و محترم باقی بماند و به ویژه در شرایط کنونی که بسیاری از حرمت ها شکسته ، دستکم بایست مراقب حریم مرجعیت بود.
با این حال ، ادامه جنجال سازی ها و هتاکی ها ، به ساحت مرجعیت ، آن هم از جانب کسانی که خود را جزو جماعت مؤمنان می دانند ، اجازه ادامه سکوت را نداد به ویژه آن که اعلامیه ای در قم ، پایتخت مرجعیت شیعه منتشر کرده اند که ایهاالناس فلان روز در حرم جمع شوید تا علیه آیت الله صانعی شعار دهیم که ایشان به احمدی نژاد ما توهین کرده است!
نگارنده در مقام قضاوت رسانه ای در خصوص سخنان آیت الله صانعی نیست (هرچند که نظر شخصی اش بعد از دیدن فیلم سخنان آیت الله صانعی این است که آنچه ایشان در انتهای سخنرانی گفته ، ناظر به حکایتی است که در نیمه راه سخنانش تعریف کرده و نه نسبتی چنان ناروا به احمدی نژاد).آنچه دغدغه این نوشتار است ، نه دادن حق به یکی از طرفین دعوا که نگرانی از شکستن حریم مرجعیت ( و نه فقط حریم یکی از مراجع ) است.
در ماجرای تحریم تنباکو ، شاه قاجار ، برغم آن که مقید به رعایت شرعیات نبود و حتی بعد از تحریم ، قلیان طلبید ، با مخالفت همسرش مواجه شد که همه قلیان ها را شکسته بود و شاه با آن همه قدرت اش ، علیه مرجعیت زمان کلمه ای نگفت و نهایتاً تسلیم شد.
پهلوی ها نیز که در دین ستیزی شهره بودند ، در مقابل مرجعیت آیت الله بروجردی (ره) ، لااقل حفظ ظاهر می کردند و در برابر امام خمینی (ره) پس از آن که مقام مرجعیت اش به امضای علما رسید ، برغم میل باطنی شان ، عقب نشینی کردند و نهایت جرأتی که به خود دادند ، تبعید ایشان بود.
در جمهوری اسلامی نیز در ماجرای عزل قائم مقام رهبری ، حضرت امام (ره) ، در منشی حکیمانه ، قائم مقام خویش را با حفظ ادب و احترام برکنار و توصیه کردند که در کار سیاست مداخله نکند و صرفاً در امور فقهی فعالیت نماید.
اینک اما کار به جایی رسیده که ازکسی که پشت لب اش تازه سبز شده تا فلان نماینده مجلس و بهمان فعال سیاسی و روزنامه نگار و ... به خود اجازه می دهند به راحتی آب خوردن ، هر آنچه از دهانشان بیرون می آید را نثار مرجع تقلید کنند و بخش غم انگیزتر داستان نیز این است که این هتک حرمت ها را نیز از پشت نقاب دینداری انجام می دهند و البته کسی هم نیست به اینان بگوید که فحاشی به یک مرجع ،" فتح باب"ی است برای حرمت شکنی همه مراجع و خدشه دار شدن حریم مرجعیت شیعه.
در ماجرای اخیر نیز وقتی خود سخنران تصریح می کند که آنچه در انتهای سخنانش گفته ، ناظر به حکایت قبلی است و نه ناظر به احمدی نژاد ، ولی بعضی ها می کوشند به هر شکل ممکن وسط و انتهای سخنان ایشان را به هم متصل کنند و آن معنای زشت را استنباط کنند ، هم به احمدی نژاد توهین می کنند( تا کنون سابقه نداشته نام رئیس جمهور در کنار این لقب زشت تا به این اندازه تکرار شود ولی بعضی ها که باید "دوستان نادان دولت" نامیدشان ، این کار را آن هم در حمایت از احمدی نژاد به کرات انجام دادند! ) و هم با القای این که آیت الله صانعی چنین نسبت زشتی را به احمدی نژاد نسبت داده ، به او افترا می زنند و چنین به ذهن متبادر می کنند که یک مرجع تقلید گناه مستوجب حد مرتکب شده است! و سپس وقیحانه حکم هم صادر می کنند و می خواهند که به ایشان در ملأ عام شلاق زده شود و این را هم در روزنامه هایی که با پول بیت المال چاپ می شود تیتر می کنند تا مؤمنین ، با دلهایی غمگین و شکسته با خود بگویند که همین مان مانده است که در جمهوری اسلامی ، مرجع تقلید را بخوابانند و شلاق اش بزنند!
وقاحت هم حدی دارد ولی بعضی ها گویا هیچ مرزی برای گستاخی ها و بی ادبی های خود نمی شناسند.
جالب اینجاست که آنها برای این که متهم به هتک حریم مرجعیت نشوند، ابتدا مدعی می شوند که فلانی مرجع تقلید نیست و حتی موقع خطاب کردن ، عنوان "آیت الله" را نیز از نام اش حذف می کنند و سپس هر چه خواستند بر او بار می کنند!
این در حالی است که چه اینان بخواهند و چه نخواهند ، آیت الله صانعی ، که در جوانی به درجه اجتهاد رسیده ، از مراجع تقلید شیعه در حال حاضر است و هر چند بسیاری چون نگارنده ، مقلد ایشان نیستند ، شیعیان بسیاری رساله عملیه آیت الله صانعی را در خانه دارند و از او تقلید می کنند ، علاقه مندش هستند و وجوهات شرعیه شان را به ایشان می دهند ، درست مانند وضعیتی که سایر مراجع معظم تقلید دارند و مگر جز این باید باشد که به کسی مرجع تقلید بگویند؟!
کدام دین و کدامین عقل سلیم گفته است که اگر مرجع تقلیدی در جناح ما نبود ، مرجع تقلید نیست؟!
حالا فرض کنیم که روزی مرجع تقلیدی ، دچار قصور و تقصیری شود ، آیا راهش این است که مانند مسائل سیاسی ، داد و قال راه بیندازیم و راه شکستن حریم مرجعیت را با دستان خود باز کنیم یا آن که جبران این مساله باید در خود نهاد مرجعیت محقق شود تا وضعیت به گونه ای نشود که هر کسی بتواند برای منویات سیاسی اش با هزینه مرجعیت ، از آب گل آلود ماهی بگیرد.
متاسفانه ، وضعیت کنونی به شکلی درآمده که از یک سو ، برخی حامیان دولت با پتک به جان بنای رفیع مرجعیت افتاده اند و از سوی دیگر هم بسیاری از کسانی که اصلاً به مرجعیت اعتقادی ندارند ، شده اند طرفدار آیت الله صانعی و با معرفی خود به عنوان مقلد ایشان ، هر چه می خواهند نثار طرف مقابل و مقدسات اش می کنند!
مخلص کلام آن که بدون ورود در ماهیت دعوا و قضاوت بین طرفین ، دردمندانه باید گفت ، در وضعیت فعلی عده ای کوتوله سیاسی و تازه به دوران رسیده های عرصه قدرت ، از یک طرف و گروهی از جمله غیرمعتقدان به مبانی مرجعیت و تقلید از طرف دیگر ، به بهانه سخنان یک مرجع تقلید ، به جان هم افتاده اند و آتشی بپا شده که دود آن هم به دیده نهاد بی بدیل مرجعیت می رود و به چشمان مؤمنانی که در طول تاریخ به مراجع تقلید عشق ورزیده اند و آنان را ادامه سلسله هدایت در عصر غیبت حضرت ولی عصر(عج) می دانند.
مدعیان دینداری هم بدانند که توهین آنها به مرجع تقلید گروهی از شیعیان ، زمینه ساز مقابله به مثل و سوء استفاده و توهین به مراجع تقلید دیگر است و اگر حرمت مرجعیت بشکند ، دیگر حریمی برای هیچ کس و هیچ چیز باقی نخواهد ماند و شیعه دورمانده از امام زمان اش(عج) ، بزرگترین پایگاه معنوی و نقطه اتکایش را از دست خواهد داد و این ، بزرگترین زنگ خطر است برای تشیع ... و ای کاش مدعیان ، واقعاً خوابیده باشند نه این که خود را به خواب زده باشند که در این صورت هیچ زنگ خطری بیدارشان نمی کند ، چه آنکه ، خوابیده را می شود بیدار کرد ولی آن که خود را به خواب زده ، هرگز!
*سردبیر عصرایران
رزمنده دیروز ، جانباز فراموش شده امروز و البته همچنان عاشق امام و انقلاب.
ضمنا به نابخردان و بی حیایان از قبل هشدار میدهم که حرف اضافی موقوف
مرتبه اول که شما را حضوری در نمایشگاه مطبوعات در حال دفاع از دولت(در موضوع خاصی) دیدم، فکر کردم که یکطرفه به قاضی می روید ولی الحق که سعی کردید که دیدگاه معتدل و منطقی در قضایا خصوصا قضیه اخیر اتخاذ کنید.
خدا خیرتون بدهد.
این طیف حتی در نظر گذاشتن هم ادب رو رعایت نمیکنن.
خدا با صابرین است
مخصوصا" اون كسي كه تازه پشت لبش سبز شده را خيلي خوب اومدي.
آقاي صانعي خودش از الفاظي استفاده كرده كه حتي اگر معناي كنايي آن مدنظرش بوده رعايت احترام مقام مرجعيت را نكرده است. آخر استفاده از لفظ «حرومزاده» در كلام يك مرجع تقليد در بيان انتقاد از يك مقام رسمي كشور چه توجيه ديني و شرعي دارد؟
من كه حتي يك درصد هم احتمال نميدهم شما براي حرمت مرجعيت نگران شده باشد، و الا شما بايد خيلي پيش از اين هم درباره بسياري از رفتارها و گفتاها برميآشفتيد.
به نظر من دستی جز دست ایادی روس در کار نیست.وگرنه یک ایرانی متعهد و پایبند به نظام جمهوری اسلامی نه تنها به مراجع بی حرمتی نمی کند بلکه مخالف این است که نظامی که مردمش مقلدان همین مراجع هستن به خطر بیافتد.
به طور کلی نظام وارد معرکه ای بی سرانجام شده است.
معرکه ای که فقط با پادرمیانی یاران امام و مردم به سرانجام خوشی دست خواهد یافت.
امیدوارم در رسانه های دیگر هم منتشر شود
به علاوه هیچکدام از سایت ها یا روزنامه های حامی دولت یا اشخاص شناخته شده، به آقای صانعی توهینی نکردند. (حالا صحیت 4 تا آدم عادی این طرف و آنطرف که اهمیت رسانه ای ندارد)
اتفاقا سکوت در برابر اقدام این آقا وهن مرجعیت و روحانیت است تا خدای ناکرده از فردا، برخی افراد با نام لباس دین و رحانیت هتاکی را در این کشور باب کنند.
شما اگر طالب حفظ مرجعیت هستید، باید متوجه باشید که اجرای شرع، خودش بهترین راه حفظ حریم روحانیت است.
من خودم خیلی دوست داشتم تا آقای صانعی، چنین حرفی نزده بود؛ اما نمی توانم باور کنم که در بین همه جملاتی که تند تند در مورد احمدی نژاد است، یک جمله او بی ربط بوده باشد و به داستان 20 دقیقه پیش اشاره کند. باور کنید، وجدان اجازه نمی دهد تا خود را فریب دهیم.
باز هم تاکید می کنم که حفظ روحانیت و مرجعیت با اجرای حدود دینی و شرعی برقرار می شود و دلسوزی الکی، جفا به دین و مرجعیت است
یادمون باشه از این به بعد جهت اعلام مرجعیت هر شخص، ابتدا از این دوستان اجازه بگیریم تا خدای نکرده مراجع مخالف مزاق آقایان صحبتی نکنند!
ولی یک سوال: این تجمع های غیر قانونی که بسیاری می دانند از کجا منشا می گیرد و با برخورد بسیار سرد عموم مواجه شده و همواره مورد تذکر جدی بزرگان شهر قم مانند حضرات آیات امینی، استادی، ... بوده از چه قدرتی برخورداند که این قدر خودسرانه اقدام به توزیع وسیع توهین نامه و دعوت به تجمع (غیرقانونی)و ... می نمایند (حال توهین به مقام عالی مرجعیت به کنار) و هیچ نیرویی هم اجازه و قدرت مقابله با آن ها را ندارد و مسوولین این تجمعات حتی در هنگام تذکر شفاهی و دلسوزانه به آن ها برای عدم برگزاری و یا این که آیا مجوزی دارند جواب می دهند ما نیازی به مجوز نداشته و تا حالا هم ما کی مجوز گرفته ایم؟
در این مورد فوق هم اقدام دفتر مرجع عالیقدر ستودنی است که در جواب درخواست برای برگزاری تجمع متقابل، با اعلام بیانیه ای تمامی دوست داران و مقلدین معظم له را از هر گونه اقدام بر حذر داشتند. خداوند عمر با عزت به ایشان عطا فرماید.
باز هم ممنون آقای محمدی که پیامبر درونت در ره خوارج (تعصب) نیست!
چقدر ما حقیر شدیم...
2-چه طور در مواقع ديگر اعتقاد دوستان بر اين است كه كسي كه به درجه اجتهاد نرسيده است نمي تواند در باره مجتهدين اظهار نظر نمايد حالا هر كسي كه قول مي دهم اكثر آنها حتي يك بار فقه شهيد ثاني را مطالعه نكرده اند درباره فقيه عادل وشجاعي كه به نظر من در اين زمانه آبروي اجتهاد واسلام را حفظ كرده است نظر مي دهند اما دوستان ايشان اگر وجود خورشيد را هم منكر شوند ما با يد قبول نمائيم.
3-اما مورد آخر كه من را مجبور كرد اين پاسخ نامه را بنويسم قياس مع الفارق مصباح يزدي با حضرت آيت الله صانعي است كه اين را واگذار مي كنم به قضاوت تاريخ در آينده ...
چه خوش است گر محك تجربه آيد به ميان
تاسيه روي شود هر كه در او غش باشد.