عصر ایران ؛ حسن ظهوری ــ نتایج کنکور ۱۴۰۴ بار دیگر زنگ خطر را برای نظام آموزشی ایران به صدا درآورد. فقدان حضور دانشآموزان مدارس دولتی در میان رتبههای برتر کنکور، شکاف عمیق طبقاتی در آموزش را نمایان کرد. به گفته دکتر نظری، کارشناس آموزش و نویسنده، بیش از ۷۵ درصد رتبههای برتر کنکور از مدارس سمپاد، غیرانتفاعی و نمونهدولتی هستند، در حالی که مدارس دولتی سهمی نزدیک به صفر داشتهاند. این وضعیت، که به تعبیر وی «نوک کوه یخ مشکلات نظام آموزشی» است، نشاندهنده نابرابری فزایندهای است که آینده دانشآموزان کمبضاعت را تهدید میکند.
مرتضی نظری، دکتری فلسفه آموزش و پرورش و نویسنده و تحلیلگر مسائل نظام آموزشی میگوید: نظام آموزشی ایران به جای پرورش همزیستی، نابرابری تولید میکند. وی با اشاره به کتابی با عنوان «آموزش و پرورش رقابتی: برندگان کم، بازندگان بسیار» تأکید کرد که موفقیت در کنکور به وضعیت اقتصادی دانشآموزان وابسته شده است. این روند، برخلاف هدف اصلی نظام آموزشی که ایجاد فرصت برابر برای همه است، دانشآموزان کمبضاعت را از موفقیتهای بزرگ محروم میکند. نظری هشدار داد که اگر این روند ادامه یابد، در یک دهه آینده، دانشآموزان محروم هیچ سهمی در رتبههای برتر کنکور یا موفقیتهای اجتماعی نخواهند داشت.
نظری در ادامه به ناکارآمدی آموزش عالی اشاره کرد. به گفته وی، دانشآموزان پس از دیپلم، مهارتهای لازم برای بازار کار را نه در مدرسه و نه در دانشگاه کسب نمیکنند. بسیاری از فارغالتحصیلان برای جبران این کمبود به دورههای تکمیلی مانند MBA روی میآورند. حتی در حوزههایی مثل رسانه، فارغالتحصیلان کارشناسی و ارشد اغلب مهارتهای اولیهای مانند تنظیم خبر را بلد نیستند. این ضعف نشاندهنده ناکارآمدی نظام آموزشی در هر دو سطح عمومی و عالی است.
نظری درباره کتاب خود با عنوان «مرگ مدرسه؟» توضیح داد که این عنوان با علامت سؤال، پرسشی فلسفی برای بازنگری نظام آموزشی مطرح میکند. این کتاب، مجموعه مقالاتی از اساتیدی چون پروفسور حسن عشایری (عصبشناسی)، دکتر محسن رنانی (اقتصاد) و دکتر نعمتالله فاضلی (جامعهشناسی) است که مشکلات مدرسه را از زوایای مختلف بررسی کردهاند. به گفته نظری، از سال ۹۷ پیش از کرونا هشدار داده شده بود که بدون تغییر، نظام آموزشی نمیتواند ادامه یابد. امروز در سال ۱۴۰۴، دلزدگی دانشآموزان و معلمان از مدرسه عیانتر شده و زنگ آخر به بهترین لحظه برای آنها تبدیل شده است. وی تأکید کرد که نظام آموزشی باید خودانتقادی کند وگرنه حذف خواهد شد.
با وجود مشکلات، نظری معتقد است که شادابی در برخی مدارس هنوز وجود دارد، اما این شادابی به دلیل فداکاری معلمان و پویایی دانشآموزان است، نه ساختار نظام آموزشی. معلمان با وجود حقوق کم و مشکلات معیشتی، در مناطق محروم و صعبالعبور با عشق کار میکنند. اما کتابهای درسی از زندگی واقعی بریدهاند، روشهای تدریس قدیمیاند و آموزش ضمن خدمت برای بهروزرسانی معلمان کافی نیست. نظری مقایسه کرد که در نظامهای پیشرفته، معلمان مرتب برای فناوریهای جدید مثل هوش مصنوعی آموزش میبینند، اما در ایران، معلم با آموزش اولیه ۳۰ سال خدمت میکند، در حالی که نیازهای نسل جدید تغییر کرده است.
به گفته نظری، نظام آموزشی ایران پاسخمحور است و دانشآموز را که با دنیایی از پرسش وارد مدرسه میشود، با انضباط سختگیرانه و روشهای آمرانه به «نقطه» میرساند؛ یعنی پایان کنجکاوی و خلاقیت. وی پیشنهاد کرد که باید به سمت چندتألیفی کتابهای درسی و خودمدیریتی مدارس حرکت کنیم، مانند نظامهای پیشرفتهای چون ژاپن و فنلاند که دانشآموزان در انتخاب سرفصلها نقش دارند. در ایران، بخشنامههای متعدد روزانه از وزارتخانه، خلاقیت معلمان و مدیران را سرکوب میکند.
نظری از دخالتهای غیرمرتبط در آموزش و پرورش انتقاد کرد. از نهادهای حاکمیتی تا انتظارات عمومی، همه مشکلات جامعه مثل بیادبی، آلودگی محیط زیست و ترافیک را به گردن مدرسه میاندازند. این دخالتهای حداکثری با حمایت حداقلی همراه است. بودجه آموزش کافی نیست، ۳۰ درصد مدارس تهران فرسودهاند و صدها هزار کلاس درس کم داریم. خیرین نقش بزرگی در مدرسهسازی دارند، اما این نباید جایگزین مسئولیت حاکمیت شود.
به نقل از نظری، آموزش و پرورش عرصه تاختوتاز جریانات سیاسی است. وزرا و مدیران اغلب غیرمتخصصاند و برخی برای حفظ پست خود با نمایندگان مجلس معامله میکنند. وی مثالی زد که یکی از وزرا مقابل فشار ۱۵ نماینده برای تغییر یک مدیرکل مقاومت کرد و این اقتدار را ضروری دانست. نظری تأکید کرد که در حوزههایی مثل دفاع یا بهداشت، انتصاب افراد غیرمتخصص غیرقابلتصور است، اما در آموزش و پرورش رایج است. این امر به دلزدگی دانشآموزان و نتایج ضعیف کنکور ۱۴۰۴ منجر شده است.
نظری درباره ورود ۷۰ هزار طلبه به آموزش و پرورش در دولت روحانی توضیح داد که این طرح، بدون آموزش کافی برای برخی طلاب، نتیجهبخش نبوده است. وی تأکید کرد که معلمی فقط دانش نیست؛ نیاز به روش تدریس، شناخت اقتضائات دانشآموزان و مهارتهای ارتباطی دارد. طلابی که از دانشگاه فرهنگیان معلم شدهاند، موفقاند، اما ورود بدون آمادگی باعث دلزدگی و حتی تمسخر میشود. همچنین، استخدام ۲۲ هزار نیروی نهضتی و طرح امین نشان میدهد که حدود ۵۰ درصد نیروهای آموزش و پرورش آموزش تخصصی ندیدهاند. نظری از مدرسهداری نهادها و احزاب انتقاد کرد و گفت که این کار باید تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش باشد.
نظری به وضعیت معیشتی معلمان اشاره کرد و گفت که طبق قانون، حقوق آنها با کارمندان وزارتخانههایی مثل نفت برابر است، اما رفاهیات آنها بسیار کمتر است. آمار مجلس نشان میدهد آموزش و پرورش کمترین دریافتی را در میان دستگاههای دولتی دارد. وی تأکید کرد که شایسته نیست معلمان برای حقوق در خیابان اعتراض کنند.
نظری مدالهای المپیاد را افتخارآمیز اما غیرقابل تعمیم به کل نظام آموزشی دانست. این موفقیتها نتیجه تلاش فردی دانشآموزان خاص از ۷۰۰ مدرسه سمپاد است، نه ۱۱۰ هزار مدرسه کشور. در مقابل، آزمونهای تیمز و پرلز نشان میدهند ایران در سواد خواندن، نوشتن، ریاضی و علوم در میان ۱۵ کشور منطقه یکی مانده به آخر است. وی این آمار را واقعیتر از مدالها دانست و گفت که مسئولین گاهی به اشتباه مدالها را به کل نظام آموزشی نسبت میدهند.
نظری از بیگانگی دانشآموزان با تاریخ و فرهنگ ایران انتقاد کرد. کتابهای درسی، بهویژه در پایه هشتم، به تمدن ایران کمتوجهاند و درباره کوروش کبیر فقط یک سطر و نیم نوشتهاند. وی همچنین گفت که بچهها با حکمتهای نهجالبلاغه یا آیات قرآن آشنا نیستند. به گفته وی، باید بچهها را با قشنگیهای ایران باستان و معارف دینی به شیوهای جذاب آشنا کرد، نه با روشهای حافظهمحور که پس از امتحان فراموش میشوند.
نظری راهکارهای فوری را استفاده از عشق ایرانیان داخل و خارج به وطن، کاهش تنوع ۱۷ نوع مدرسه، توزیع برابر فرصتها، کاهش دخالتها و افزایش حمایت از مدارس دانست. وی از خیرین مدرسهساز مانند زهرا گیتینژاد ستایش کرد که نمونهای از این عشق هستند. استخدام معلم و مدیر باید سختگیرانه و تخصصی باشد و نظام آموزشی از بخشنامهمحوری به خودمدیریتی و تمرکززدایی حرکت کند. کتابهای درسی باید با زندگی واقعی هماهنگ شوند و آموزش پرسشمحور جایگزین پاسخمحوری شود.
نظری در پایان گفت که اگر «نقطه»—یعنی گره زدن شخصیت بچهها به نمره—حذف شود، بچهها میتوانند خودشان را کشف کنند. مدرسه باید جای شادی، موسیقی و خلاقیت باشد. وی از مدارسی که برای پخش موسیقی در زنگ تفریح تذکر میگیرند انتقاد کرد و گفت که آشتی با هنر و ادبیات، بچهها را صلحطلب و عاشق میهن میکند. ۱۲ سال دوران مدرسه، طلاییترین زمان برای پرورش این ارزشهاست.