عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- اگرچه تجربه درد اجتنابناپذیر است، اما میتوانیم با رنجی که از این تجربه عاطفی ناشی میشود، کنار بیاییم. یکی از راهکارهایی که میتواند کمک کند، تعیین شدت آن است. برای این کار، میتوانید از یک دماسنج احساسی استفاده کنید.
هاروکی موراکامی، نویسنده مشهور ژاپنی، ادعا میکند که درد روانی مجموعهای از احساسات اجتنابناپذیر است. آنها بخشی از زندگی هستند زیرا گاهی اوقات "زندگی دردناک است".
با این حال، بسیاری از ما در نامگذاری آنچه احساس میکنیم مشکل داریم. علاوه بر این، نسبت دادن شدت به احساساتمان برای ما دشوار است.
"احساس بد" میتواند از نظر شدت و ضعف متفاوت باشد. به عنوان مثال، ممکن است به دلیل از دست دادن شریک زندگی خود این احساس را داشته باشید. در این شرایط، احساساتی مانند غم و اندوه، اشتیاق و بدبختی شما را تحت الشعاع قرار میدهد.
از سوی دیگر، ممکن است به این دلیل احساس بدی داشته باشید که روز سختی را پشت سر گذاشتهاید که فقط باعث میشود کمی تحریکپذیر شوید.
نامگذاری احساسات و تعیین عدد برای شدت احساسات منفی ضروری است. این مهم است زیرا به شما کمک میکند تا به درد روانی خود معنا دهید و بر اساس آن عمل کنید.
یک راه برای انجام این کار، روبرو شدن با آن به جای اجتناب از تماس با کیهان عاطفی خود است.
«شاید باورش سخت است اما اینکه درد می کشید، آگاهی بخش است، زیرا نشان می دهد با شرایطی از آشفتگی و ناراستی دست و پنجه نرم می کنید که باید بهبودش ببخشید.»
درد روانی یک تجربه انسانی است. جهانی است و ذهن همه را در مقطعی از سفر زندگیشان تحت تأثیر قرار میدهد. درد روانی از رابطه متقابل بین زیستشناسی، روانشناسی و زمینه اجتماعی و فرهنگی انسان ناشی میشود.
بوداییها معتقدند که درد بخشی از روند عادی زندگی است. علاوه بر این، آنها فکر میکنند که وقتی با تجربه درد روبرو میشویم، به عنوان انسان، میتوانیم انتخاب کنیم که با آن روبرو شویم یا از آن اجتناب کنیم.
با این حال، اجتناب از درد معادل رنج است. این احساسی است که هنگام اجتناب از تماس با تجربیات انسانی، حتی اگر آزاردهنده باشند، پدیدار میشود.
رنج نامهای دیگری نیز دارد. برای مثال، در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) درد را به عنوان اختلال اجتناب از تجربه میشناسد.
در همین راستا، اولین قدم برای مواجهه با درد روانی، دانستن این است که چه احساساتی آن را تشکیل میدهند. در این راستا، استفاده از شاخص عاطفی پلاتچیک میتواند مفید باشد.
قدم دوم این است که بدانیم با چه شدتی احساساتی را که ما را احاطه کردهاند، تجربه میکنیم.
"درد، روش بدن و ذهن برای گفتن این است که چیزی باید تغییر کند."
دانستن ریشه درد روانی به جستجوی ابزارهایی برای مقابله با آن کمک میکند.
روشهای زیادی برای اندازهگیری درد روانی وجود دارد. برخی از آنها پیچیدهتر از سایرین هستند. به عنوان مثال، میتوانند از پرسشنامه یا مقیاس ارزیابی روانشناختی گرفته تا یک تمرین کوچک با دماسنج روایی متغیر باشند.
یکی از اهداف اندازهگیری درد روانی، تعیین پارامترهای توپوگرافی آن است (کرسپو و همکاران، ۲۰۰۸). در این زمینه، پارامترها به موارد زیر اشاره دارند:
چند بار چنین احساسی داشتهاید؟ و درد چند وقت یکبار ظاهر میشود؟
با چه شدتی آن را تجربه میکنید؟ برای اندازهگیری آن، میتوانید از یک دماسنج عاطفی استفاده کنید.
در صورت وجود درد، در کدام نواحی از آناتومی خود احساس درد میکنید؟ به عنوان مثال، درد اغلب در گودی معده تجربه میشود.
در چه نقطهای ظاهر میشود؟ این به ترتیب زمانی آن اشاره دارد. به عنوان مثال، ممکن است درست قبل از یک رویداد استرسزای خاص احساس بدی داشته باشید، در حالی که پس از بروز آن، احساس بدتری دارید. این به معنای دانستن مدت زمان درد و اینکه آیا چرخههای آن متفاوت است یا خیر، میباشد.
دردی که احساس میکنید واقعی است. به این دلیل که شما یک انسان هستید. این نکته مهمی است زیرا اغلب پیامهایی را میخوانید و میشنوید که حول شادی سطحی میچرخند، در حالی که خوب بودن یک هنجار است، نه یک استثنا. با این حال، اعتبارسنجی تجربه عاطفی شما از درد بسیار مهم است.
"شادی ماسکی نیست که بتوانید برای پنهان کردن غمی که در قلبتان است، روی صورت خود بگذارید."
درد روانی، به عنوان یک تجربه انسانی، فوقالعاده ذهنی است. به عنوان مثال، یک احساس ممکن است توسط یک نفر با شدت ده یا به عنوان "فوقالعاده دردناک" تجربه شود. از سوی دیگر، برای فرد دیگری، ممکن است فقط شدت سه یا "کمی دردناک" باشد.
به همین دلیل، ما پیشنهاد میکنیم از یک دماسنج احساسی ساده استفاده کنید. این دماسنج از یک تا ده درجهبندی شده و بر اساس درد از حداقل تا حداکثر شدت است (دلگادو، ۲۰۱۸).
اگر در سطح حداقل یا یک هستید، احتمالاً خوب هستید و با احساسات خود هماهنگ هستید.
اگر در سطح دوم هستید، ممکن است در مواجهه با فراز و نشیبهای خاصی در زندگی خود، تحریکپذیری کمی را تجربه کنید. با این حال، احتمالاً میتوانید حواس خود را پرت کنید و منابع تقویت دلپذیری پیدا کنید که باعث میشود احساس خوبی داشته باشید.
اگر از عوامل زیادی آزرده و عصبانی هستید، ممکن است در سطح سوم باشید. عوامل متعددی وجود دارند که باعث افزایش ناراحتی شما میشوند، حتی اگر بتوانید به طور مؤثر با آنها کنار بیایید و پس از انجام این کار احساس بهتری داشته باشید.
سطح چهارم نام خاص خود را دارد: روزهای بد. اگرچه میتوانید با صداقت با عوامل استرسزا کنار بیایید، اما شروع به نادیده گرفتن خود میکنید. بنابراین، باید به انواع فعالیتهایی که میتوانند به شما کمک کنند، مانند پذیرفتن زندگی اجتماعی یا ورزش، توجه کنید.
در سطح پنجم، درد یک عامل ثابت است که روزهای شما حول آن میچرخند. اگر این نوع درد روانی را احساس میکنید، احتمالاً سلامت روان شما رو به وخامت خواهد گذاشت. در این مرحله، به شما توصیه میشود با یک متخصص سلامت مورد اعتماد تماس بگیرید.
درد روانی با شدت شش نشان دهنده خطر است. وقتی درد انجام وظایف، فعالیتها و/یا سرگرمیهایی را که از آنها لذت میبرید غیرممکن میکند، زنگهای هشدار باید شروع به زنگ زدن کنند. در واقع، ممکن است از بیلذتی رنج ببرید.
در سطح هفتم، منطقه خطر ظاهر میشود. گاهی اوقات، اگر احساس خیلی بدی دارید، ممکن است تصمیم بگیرید که برای جلوگیری از مواجهه با عوامل استرسزا، کارها را به تعویق بیندازید، با این فکر که فردا روز دیگری است.
با این حال، این کار خطر تداوم، حفظ و مزمن شدن درد شما را به همراه دارد. نشخوار فکری در این مرحله رایج است.
در سطوح هشت و نه، علائم اضطراب-افسردگی متعددی بروز میکند.
درد به حوزههای مختلف زندگی شما نفوذ میکند و شما را تحت الشعاع قرار میدهد. این درد بر حوزههای بین فردی و خانوادگی شما و همچنین کار و تحصیل تأثیر میگذارد.
اگر با شدت درد روانی سطح ده آشنا هستید و چندین روز این احساس را دارید، باید به متخصص مورد اعتماد خود مراجعه کنید.
حداکثر درجه میتواند به عنوان یک بحران درد حاد طبقهبندی شود. اگر به جای مواجهه با آن، از آن اجتناب کنید، ممکن است افسردگی ایجاد شود. این دوستی است که مطمئناً نمیخواهید.
وقتی درد مداوم است و شما را تحت الشعاع قرار میدهد، باید به یک متخصص مورد اعتماد مراجعه کنید.
دانستن اینکه با چه شدتی درد روانی را تجربه میکنید میتواند کمک بزرگی باشد. در واقع، اگر اغلب درد روانی شدیدی را تجربه میکنید، باید همیشه آن را در نظر بگیرید.
ایجاد این تداوم، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار شما قرار میدهد. در واقع، به شما میگوید که آیا استراتژیهای مقابلهای شما مؤثر هستند یا باید از یک متخصص کمک بگیرید.
دماسنج احساسی در این مقاله به عنوان ابزاری ساده برای سنجش شدت درد روانشناختی معرفی شده است. این دماسنج معمولاً به صورت یک طیف از اعداد 1 تا 10 درجهبندی میشود که هر عدد نشاندهنده سطح مشخصی از درد است.
نحوه کارکرد آن به این صورت است:
به عنوان مثال:
به طور خلاصه، دماسنج احساسی ابزاری است که به شما کمک میکند تا به طور آگاهانه و کمی، میزان درد روانشناختی خود را ارزیابی کرده و بر اساس آن تصمیمگیری کنید.
«زندگی مانند ترن هوایی است، لحظاتی از احساسات شدید و لحظاتی از آرامش وجود دارد.»
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@