فیلم گزارش را اینجا ببینید
عصر ایران ؛ حسن ظهوری ــ اردشیر دوم در شوش منتظر شنیدن خبرهای خوب تازه بود. چاپارها خبر آورده بودند که نماینده او به سارد جایی در ترکیه امروزی رسیده و آنتالکیداس، دیپلمات و فرمانده مشهور اسپارتی که اتفاقا مرد ثروتمندی هم هست در راه آنجا است. سال ۳۸۷ پیش از میلاد است و مذاکراتی که میان ایران و یونانیها به خصوص اسپارتها انجام میشود، یک پیروزی کامل برای اردشیر دوم است. یک پیروزی بزرگ که پس از ۶۰ سال دوباره قلمرو هخامنشیان را به بزرگی دوران داریوش اول و خشایارشاه میرساند. مذاکراتی که در نهایت به معاهده صلح آنتالکیداس شناخته شد و هنوز هم به عنوان یکی از مهمترین مذاکرات صلح جهان مشهور است.
اردشیر دوم توانسته بود اسپارتها را وادار به مذاکره کند. اگر آنها مذاکرات را قبول نمیکردند، باید قدرت را به آتنیها و دیگر دولت شهرهای یونانی میدادند. اسپارتها هرگز باور نمیکردند پسر داریوش دوم آنها را وادار به پذیرش مذاکراتی کند که همه آنچه یونانیها ۶۰ سال قبل و در یک مذاکره تحمیل شده به ایران بدست آورده بودند را مجبور باشند پس بدهند. آنهم توسط کسی که پدرش یعنی داریوش دوم، اسپارتها را به قدرت رسانده بود.
چاپارها وقتی خبر پیروزی ایران در مذاکرات را برای اردشیر دوم آوردند، او را که پس از قتل همسرش دیگر هیچ چیز خوشحالش نمیکرد چنان شاد کردند که دستور برپایی جشن بزرگی داد. اردشیر دوم بالاخره موفق شده بود تمام آسیای صغیر حتی شهرهای یونانی نشین را هم دوباره به قلمرو بزرگ هخامنشیان بازگرداند.
اردشیر دوم که نام پدربزرگش، اردشیر اول را برای پادشاهی انتخاب کرده بود رویای او را که ۶۲ سال قبل مجبور به صلح با یونانیها شده بود را برآورده کرد. آن هم در همان پایتخت و همان کاخی که اردشیر اول در مقابل کالیاس، فرستاده آتنیها مجبور به پذیرش بندهای یک توافقنامه ناخواسته شد.
به ۷۸ سال قبلتر برگردیم. به سال ۴۶۵ پیش از میلاد که خشایارشاه، پسر داریوش کبیر و شاهنشاه هخامنشی بر اثر ترور کشته شد. همان زمان که اردشیر اول به جای پدر نشست و بحرانهای تازهای در امپراطوری هخامنشیان رخ داد. هخامنشیان با شورشهای داخلی در ساتراپیها از جمله مصر مواجه شده بودند؛ و آتنیها هم منابع مالی و نظامی خود را تقریبا از دست داده بودند اما چرا؟
داریوش و خشایارشاه جنگهای پارسی با یونانیان را از سال ۴۹۰ تا ۴۷۹ پیش از میلاد یعنی حدود ۱۱ سال ادامه دادند. سه جنگ ماراتن، سالامیس و پلاته در همین دوران اتفاق افتاد که ایران در برخی شکست خورد و پیروزیهای چشمگیری نداشت.
در همین زمان بود که آتن رهبری اتحادیه دلوس را بر عهده گرفت. اتحادی بین دولت شهرهای یونان تا از حملههای بعدی هخامنشیان در مقابل یونانیان دفاع کند. هرچند این اتحادیه بعدها به عنوان یک ابزار قدرت برای آتنیها تبدیل شد. این اتحادیه نخستینبار در سال ۴۷۸ پیش از میلاد در جزیره دلوس شکل گرفت. شهرهای یونانینشین آسیای صغیر و جزایر دریای اژه و همچنین برخی شهرهای سرزمین اصلی یونان جزء این اتحادیه بودند. تخمین زده میشود که در اوج قدرت این اتحادیه، ۱۵۰ تا ۳۰۰ شهر یونانی عضو آن بودند.
بین ۴۷۹ تا ۴۵۰ پیش از میلاد چند درگیری دیگر هم میان هخامنشیان و یونانیها اتفاق افتاد. اتحادیه دلوس در موفقیتهایی که یونانیها به دست آوردند نقش مهمی داشت. مخصوصا در نبرد اوری مدون که در حدود ۴۶۶ پیش از میلاد رخ داد و یونانیها پیروزی مهمی به دست آوردند. یک سال بعد از آن خشایارشاه ترور شد و طولانی شدن این جنگها باعث خستگی و ضعف هر دو طرف شد. قدرت اتحادیه دلوس و پیروزی آتنیها در نبرد اوری مدون بود که باعث شد تا اردشیر اول جوان به مذاکره صلح بیاندیشد.
در سال ۴۴۹ پیش از میلاد بود که کالیاس یک دیپلمات برجسته آتنی راهی شوش شد. مذاکرات او با نماینده ایران، آنهم در پایتخت هخامنشیان منجر به توافقی شد که به آن معاهده کالیاس گفته میشود. بر اساس این معاهده خصومتها میان هر دو طرف پایان یافت. هخامنشیان متعهد شده بودند که ناوگانشان در دریای اژه از فاصله مشخصی تردد کند. شهرهای یونانی نشین آسیای صغیر از کنترل مستقیم ایران خارج و تحت نظارت اتحادیه دلوس درآمدند. در پی این معاهده ایران تعهد داد که در امور داخلی شهرهای یونانی دخالتی نکند و حمایت مالی و نظامی را متوقف کند. آتنیها هم متعهد شدند به قلمرو ایران مخصوصا مصر و قبرس حمله نکنند.
اگرچه ظاهرا این معاهده به نفع آتنیها بود اما هخامنشیان هم موفقیت بزرگی در آن داشتند. آنها یک جنگ بزرگ و طولانی که هزینه زیادی هم داشت را پایان دادند. همچنین توانستند به شورشهای بزرگی که مخصوصا در مصر رخ میداد رسیدگی کنند. از همه مهمتر هخامنشیان موفق شدن کنترل آسیای صغیر به غیر از مناطق یونانی نشین را حفظ کنند؛ منطقهای که کشاورزی پر رونقی داشت و بخشی از غذای امپراطوری بزرگ هخامنشیان را تامین میکرد.
این معاهده اگرچه نزدیک به ۶۰ سال طول کشید اما در همین مدت بندهایی از آن بارها نقض شد. هخامنشیان هرگز آن بند خودمختاری شهرهای یونانی نشین آسیای صغیر را به طور کامل نپذیرفتند و یونانیها هم بارها مفادی از این معاهده را نقض کرده بودند. اما مهمترین عامل متزلزل شدن معاهده صلح کالیاس جنگهای پلوپونزی بودند.
آتنیها با استفاده از اتحادیه دلوس قدرت زیادی به دست آوردند. موضوعی که باعث نفاق در میان دولتشهرهای یونانی از جمله اسپارتها با آتنیها شد. اردشیر اول که گویا سالها منتظر چنین فرصتی بود، کمکهای مالی و لجستیکی خودش را به اسپارتها آغاز کرد.
هرچند کمکهای بیشتر در زمان پسرش داریوش دوم انجام شد. داریوش دوم با کمک مالی و لجستیکی به اسپارتها رسما معاهده صلح کالیاس را نقض کرد. در آن معاهده ایران تعهد داده بود تا در امور داخلی یونانیان دخالتی نکند.
کمکهای ایران باعث شد تا در نبرد پلوپونزی در ۴۰۴ پیش از میلاد اسپارتها به پیروزی بزرگ دست پیدا کنند. با این پیروزی رسما اتحاد دلوس که خطری جدی برای هخامنشیان بود فروپاشید. داریوش دوم از فرصت پیشآمده استفاده کرد و کنترل شهرهای یونانی نشین آسیای صغیر را دوباره به دست گرفت. اتفاقی که چندان برای اسپارتها خوشایند نبود اما باید از آن پیروی میکردند.
هرچند عمر داریوش دوم کفاف نداد و هنگامی که در بابل بود درگذشت. اما میراث بزرگی برای پسرش ارشک که بعدها خود را اردشیر دوم خواند، گذاشت. در زمان او اسپارتها به اوج قدرت رسیدند و شهرهای یونانی از این بابت ناراضی بودند. آنها معتقد بودند اسپارتها سیاستهای سلطهگرایانهای دارند.
قدرت گرفتن اسپارتها برای هخامنشیان خطرناک بود. برای همین وقتی آتن، تبس و کورنت برای نبرد با اسپارتها اتحادی تشکیل دادند اردشیر دوم اینبار با قدرت مالی و نظامی برای کمک به ضد اسپارتها وارد میدان شد. جنگی طولانی با نام کورنت آغاز شد که از ۳۹۵ تا ۳۸۷ پیش از میلاد به طول کشید. در یکی از مهمترین نبردها ایرانیها و آتنیها در نبرد کنیدوس در ۳۹۴ پیش از میلاد ناوگان دریایی اسپارتها را در هم شکستند.
اما جنگ کورنت حدود ۷ سال طول کشید و همین باعث شد طرفین اصلی جنگ یعنی ایرانیها و اسپارتها به مذاکرات صلح فکر کنند. اردشیر دوم اگرچه در جنگ کورنت پیروزیهای بزرگی داشت اما نگران شورشهای داخلی بود. او پس از سرکوب شورش برادر کوچکترش اوضاع خوبی نداشت و از طرف مادرش که زنی بسیار قدرتمند بود کمتر حمایت میشد مادرش به خاطر کاری که اردشیر با برادر کوچکترش کرده بود زناش را با سم مسموم کرد و کشت.
از همه بدتر اما اردشیر دوم پول زیادی برای جنگ کورنت خرج کرده بود و نگران تامین هزینه سرکوب شورشها در قلمرو هخامنشیان بود. برای همین در ۳۸۷ پیش از میلاد هنگامی که اسپارتها تقاضای مذاکرات داشتند اردشیر دوم پذیرفت و معاهده صلح آنتالکیداس میان ایرانیان و اسپارتها بسته شد. معاهدهای که بر خلاف معاهده کالیاس کاملا به نفع ایران بود.
اگر در معاهده کالیاس، ایران شهرهای یونانی نشین آسیای صغیر را از دست داده بود، در معاهده آنتالکیداس دوباره نه تنها این شهرها به آسیای صغیر و قلمرو هخامنشیان اضافه شد که ایران میتوانست در امور برخی شهرهای یونانی در سرزمین یونان هم مداخله غیر مستقیم داشته باشد.
این معاهده یک پیروزی دیپلماتیک بزرگ برای اردشیر دوم بود. او بدون جنگ و خونریزی تسلط ایرانیان بر آسیای صغیر را پس از ۶۰ سال بازگرداند. معاهده صلح آنتالکیداس را ایرانیها به اسپارتها تحمیل کردند. چون هم پول و ثروت بیشتر و هم قدرت نظامی بالاتر و پیروزیهای بیشتری داشتند. اما معاهده کالیاس به اردشیر اول تحمیل شد. چون شکست پدرش خشایارشاه در نبرد سالامیس قدرت نظامی هخامنشیان در مقابل آتنیها را به خطر انداخته بود. اما هر دو معاهده یعنی کالیاس و آنتالکدیس اوج نبوغ ایرانیان در برقراری معاهدات صلح را نشان میدهند. هنوز هم از این دو معاهده صلح مخصوصا معاهده دوم به عنوان درخشانترین معاهدات دیپلماتیک ایران باستان یاد میشود.