۲۸ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۴۳۲۶۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ - ۲۰-۱۲-۱۴۰۳
کد ۱۰۴۳۲۶۱
انتشار: ۱۱:۲۳ - ۲۰-۱۲-۱۴۰۳
باب دوم حکایت نهم

با سعدی در گلستان : دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی / بازارِ خویش و آتشِ ما تیز می‌کنی (+صدا)

با سعدی در گلستان : دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی / بازارِ خویش و آتشِ ما تیز می‌کنی (+صدا)
یکی از صُلَحایِ لبنان که مَقاماتِ او در دیارِ عرب مذکور بود و کرامات مشهور، به جامعِ دِمشق در آمد و بر کنار بِرکهٔ کَلّاسه طهارت همی‌ساخت؛ پایش بلغزید و به حوض در افتاد و به مشقّت از آن جایگه خلاص یافت.

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر این‌جا بشنوید:

   عصر ایران ــ‌ یکی از صُلَحایِ لبنان که مَقاماتِ او در دیارِ عرب مذکور بود و کرامات مشهور، به جامعِ دِمشق در آمد و بر کنار بِرکهٔ کَلّاسه طهارت همی‌ساخت؛ پایش بلغزید و به حوض در افتاد و به مشقّت از آن جایگه خلاص یافت.

   چون از نماز بپرداختند یکی از اصحاب گفت: مرا مشکلی هست؛ اگر اجازتِ پرسیدن است.

   گفت: آن چیست؟

  گفت: یاد دارم که شیخ به روی دریایِ مغرب برفت و قدمش تر نشد، امروز چه حالت بود که در این قامتی آب از هلاک چیزی نماند؟!

  شیخ اندر این فکرت فرو رفت و پس از تأمّلِ بسیار سر بر آورد و گفت: نشنیده‌ای که خواجهٔ عالم عَلَیْهِ السَّلامُ گفت: «لیَ مَعَ اللهِ وَقْتٌ لا یَسَعُنی فیهِ ملکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌ مُرْسَلٌ»(1). و نگفت «عَلَی الدَّوامِ»؟ (2) وقتی چنین که فرمود، به جِبْرَئیل و میکائیل نپرداختی و دیگر وقت با حَفْصه و زینب در ساختی.

مُشاهَدَةُ الاَبْرار بَیْنَ التَّجَلّی وَ اْلاِسْتِتارِ (3)
می‌نمایند و می‌ربایند 

دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی
بازارِ خویش و آتشِ ما تیز می‌کنی

اُشاهِدُ مَنْ اَهْویٰ بِغَیْرِ وَسیلَةٍ
فَیَلْحُقَنی شَأْنٌ اَضلُّ طَریقاً (4)

پی نوشت ها:
1) «برای من با خدا وقتی است که در آن نه فرشته‌ای مقرب می‌گنجد و نه پیامبری فرستاده‌شده.
این جمله از سخنان معروف ابوبکر شبلی، یکی از عرفای بزرگ اسلامی، است. او درباره حالت خاصی از خلوت و ارتباط با خدا صحبت می‌کند که هیچ فرشته یا پیامبری در آن راه ندارد.
2) همیشه
3)"دیدار نیکان میان تجلی و پنهان شدن است." یعنی دیدار و شهود افراد نیکوکار در حالتی بین آشکار شدن (تجلی) و پنهان ماندن (استتار) قرار دارد.
4)"معشوقم را بدون هیچ واسطه‌ای مشاهده می‌کنم،
پس حالی به من می‌رسد که راه را گم‌تر می‌کنم."
این بیت حس اشتیاق شدید و درعین‌حال سرگشتگی عاشق را نشان می‌دهد که بدون وسیله‌ای معشوق را می‌بیند اما در این دیدار، گم‌گشته‌تر از پیش می‌شود.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
چرا لوگو اپل سال‌ها برعکس بود؟ داستانی که احتمالا نمی‌دانستید نقش شکلات تلخ در کُند کردن روند پیری پیروزی بزرگ تراکتور؛ قسم به لحظه شیرین انتقام چرا کامپیوتر خاموش نمی‌شود؟ راهکارهای قطعی حل مشکل خاموش نشدن ویندوز کدام خودرو قابل‌اعتمادتر است؟ میوه ای کوچک با معجزه ای بزرگ برای قلب و اعصاب! رتبه‌بندی کشورهای جهان بر اساس سهم پول نقد در تراکنش‌های روزمره (+ اینفوگرافیک) «اثر آخرین ماه سال»؛ چگونه زمان محدود بهره‌وری را افزایش می‌دهد؟ امیر عابدینی: آقای محمد خاتمی مخالف این بود که دوباره اسم باشگاه ما پرسپولیس شود قصه‌های نان و نمک(74)/ وقتی استرسِ مصاحبه، مهم‌تر از رزومه است مهران مدیری: طنز رضا عطاران چرک است/ کمدی دوست ندارم رویایت را به خاطر برادر احمقت خراب نکن! می‌خندیدند، تحقیر می‌کردند و اخراجم را می‌خواستند؛ شکایت جنجالی کارمند رئال عذرخواهی سرمربی رئال مادرید از این جوان خستگی شیاطین سرخ از اشتباهات داوری: بس است دیگر!