کد خبر: ۱۰۵۵۵۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
در این برنامهی فاخر، سر افراختیم به اجرای فوقالعاده و هنرمندانهی استاد شاهین بهرامنژاد، لذت بردیم از سخنرانی ژرف دکتر رضوانی در باب شاعر عشق و سخن حضرت سعدی بزرگ، جان به فریاد آمد از اجرای زیبای موسیقی سنتی گروه خموش «شیراز»، مست شور شدیم.
کد خبر: ۱۰۵۴۵۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶
در محفل شعر «در بزم سعدی» ارومیه مطرح شد؛
مدرس ادبیات دانشگاه ارومیه گفت: آرای تربیتی سعدی ، عدالت محور و آمیختهای از اخلاق، خرد و واقع گرایی است و تربیت را عبارت از مهار کردن آرزوها و هوای نفسانی میداند.
کد خبر: ۱۰۵۴۴۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۵
سحر دولتشاهی در روز سعدی شعری از این شاعر را استوری کرد.
کد خبر: ۱۰۵۳۴۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۱
سعدی واژههای عربی یا ترکی را در هیبت مستانه زبان پارسی میآورد و همان کاری را میکند که ایرانیها با عربها، تاتار، مغول و... کردند. آنها را محو و استحاله میکند. و این هنری است که فقط سعدی دارد.
کد خبر: ۱۰۵۳۲۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۱
به بهانه اول اردیبهشت؛ روز سعدی
روحیه ایرانی با سعدی سازگارتر است تا درشت گویی ها و عبوسیهای اقلیتی که دست و زبانشان به لطف مذاکرات، قدری کوتاه شده... سعدی می گوید: تا دفعِ مضرتِ دشمن به نعمت، توان کرد خصومت روا نباشد که خون از مال شریفتر است.
کد خبر: ۱۰۵۳۱۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۱
کد خبر: ۱۰۵۲۵۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۳۰
کد خبر: ۱۰۴۹۹۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۰
باب دوم حکایت بیستم
چندانکه مرا شیخِ اَجَلّ، ابوالفرج بن جوزی، رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ، ترکِ سَماع فرمودی و به خلوت و عُزلت اشارت کردی، عُنْفُوانِ شَبابم غالب آمدی و هوا و هوس طالب
کد خبر: ۱۰۴۹۶۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۳۰
باب دوم حکایت نوزدهم
لقمان حکیم اندر آن کاروان بود. یکی گفتش از کاروانیان: مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظهای گویی تا طرفی از مالِ ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود. گفت: دریغ کلمهٔ حکمت با ایشان گفتن.
کد خبر: ۱۰۴۹۶۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۷
باب دوم حکایت هجدهم
عابدی را پادشاهی طلب کرد. اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت کند آوردهاند که داروی قاتل بخورد و بمُرد...
کد خبر: ۱۰۴۹۶۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۳
باب دوم حکایت هفدهم
اشتر سواری گفتش: ای درویش کجا میروی؟! برگرد که به سختی بمیری. نشنید و قدم در بیابان نهاد و برفت. چون به نَخْلهٔ محمود در رسیدیم، توانگر را اجل فرا رسید. درویش به بالینش فراز آمد و گفت: «ما به سختی بنمردیم و تو بر بختی بمردی.»
کد خبر: ۱۰۴۹۶۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۹
باب دوم حکایت شانزدهم
یکی از جملهٔ صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ. پرسید که موجبِ درجاتِ این چیست و سبب دَرَکاتِ آن؟ که مردم به خلاف این معتقد بودند.
کد خبر: ۱۰۴۶۶۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۶
باب دوم حکایت پانزدهم
پادشاهی پارسایی را دید. گفت: هیچت از ما یاد آید؟ گفت: بلی! وقتی که خدا را فراموش میکنم.
کد خبر: ۱۰۴۶۶۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۴
باب دوم حکایت چهاردهم
درویشی را ضَرورتی پیش آمد، گلیمی از خانهٔ یاری بدزدید. حاکم فرمود که دستش بدر کنند. صاحبِ گلیم شَفاعت کرد که: من او را بِحِل کردم.
کد خبر: ۱۰۴۶۶۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۲
باب دوم حکایت سیزدهم
پارسایی را دیدم بر کنارِ دریا که زخمِ پلنگ داشت و به هیچ دارو بِه نمیشد.
کد خبر: ۱۰۴۵۴۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۶
باب دوم حکایت دوازدهم
شبی در بیابانِ مکّه از بیخوابی پایِ رفتنم نماند؛ سر بنهادم و شتربان را گفتم: دست از من بدار.
کد خبر: ۱۰۴۵۴۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۴
باب دوم حکایت یازدهم
در جامع بَعْلبَک وقتی کلمهای همیگفتم به طریقِ وعظ با جماعتی افسرده، دل مرده، ره از عالمِ صورت به عالمِ معنی نبرده. دیدم که نفسم در نمیگیرد و آتشم در هیزمِ تر اثر نمیکند.
کد خبر: ۱۰۴۵۴۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۳۰
با یکی از زیباترین عاشقانههای سعدی آشنا شوید.
کد خبر: ۱۰۴۵۲۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۷
کد خبر: ۱۰۴۴۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲