سعدی

برچسب جستجو
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
کد خبر: ۱۱۰۷۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۰۵

در اوایل دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، تقاطع خیابان اکباتان و سعدی در مرکز شهر تهران، منطقه پر جنب‌وجوش تجاری و فرهنگی بود.
کد خبر: ۱۱۰۷۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۰۴

باب سوم حکایت پانزدهم
اَعرابی را دیدم در حلقهٔ جوهریانِ بصره که حکایت همی‌کرد که: وقتی در بیابانی راه گم کرده بودم و از زاد معنیٰ چیزی با من نمانده بود و دل بر هلاک نهاده، که همی ناگاه کیسه‌ای یافتم پُر مروارید.
کد خبر: ۱۱۰۴۴۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۳۰

باب سوم حکایت چهاردهم
موسی، عَلَیْه‌ِالسَّلامُ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده. گفت: ای موسی! دعا کن تا خدا، عَزَّوَجَلّ، مرا کَفافی دهد که از بی‌طاقتی به جان آمدم.
کد خبر: ۱۱۰۴۴۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۲۸

باب سوم حکایت سیزدهم
گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم اُمرایِ عرب را، پس به گوشهٔ صحرایی به حاجتی برون رفته بودم، خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانیِ حاتم چرا نَرَوی که خَلقی بر سِماطِ او گرد آمده‌اند؟
کد خبر: ۱۱۰۴۴۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۲۶

کد خبر: ۱۱۰۳۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۲۲

کد خبر: ۱۱۰۱۴۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۱۶

باب سوم حکایت دوازدهم
چنین شخصی -که یک طرف از نَعْتِ او شنیدی- در این سال نعمتی بیکران داشت، تنگدستان را سیم و زر دادی و مسافران را سفره نهادی. گروهی درویشان از جورِ فاقه به طاقت رسیده بودند.
کد خبر: ۱۰۹۸۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۲۵

باب سوم حکایت یازدهم
کسی گفت: فلانْ نعمتی دارد بی‌قیاس، اگر بر حاجتِ تو واقف گردد، همانا که در قَضایِ آن توقّف روا ندارد.
کد خبر: ۱۰۹۸۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۱۹

باب سوم حکایت دهم
یکی از علما خورنده بسیار داشت و کَفاف اندک. یکی را از بزرگان که در او معتقد بود بگفت. روی از توقّعِ او در هم کشید و تعرّضِ سؤال از اهلِ ادب در نظرش قبیح آمد.
کد خبر: ۱۰۹۸۳۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۱۴

کد خبر: ۱۰۹۷۵۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۰۵

کد خبر: ۱۰۹۶۵۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۰۱

کد خبر: ۱۰۹۵۸۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۳۰

کد خبر: ۱۰۹۳۸۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۲۳

باب سوم حکایت هشتم
صاحب‌دلی در آن میان گفت: نفْسْ را وعده دادن به طعام آسان‌تر است که بقّال را به دِرَم.
کد خبر: ۱۰۹۳۶۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۲۶

باب سوم حکایت هفتم
یکی از حکما پسر را نهی همی‌کرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند.
کد خبر: ۱۰۹۳۶۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۲۳

کد خبر: ۱۰۹۲۹۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۹

کد خبر: ۱۰۹۲۶۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۸

کد خبر: ۱۰۹۱۹۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۶

باب سوم حکایت ششم
دو درویشِ خراسانی مُلازمِ صحبتِ یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر به دو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی.
کد خبر: ۱۰۹۱۷۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۲۲

آخرین اخبار
پربازدید ها