کد خبر: ۱۰۹۲۹۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۹
کد خبر: ۱۰۹۲۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۸
کد خبر: ۱۰۹۱۹۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۶
باب سوم حکایت ششم
دو درویشِ خراسانی مُلازمِ صحبتِ یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر به دو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی.
کد خبر: ۱۰۹۱۷۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۲۲
باب سوم حکایت پنجم
در سیرتِ اردشیرِ بابکان آمده است که حکیمِ عرب را پرسید که: روزی چه مایه طعام باید خوردن؟ گفت: صد دِرَم سنگ کفایت است.
کد خبر: ۱۰۹۱۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۷
باب سوم حکایت چهارم
پیشِ پیغمبر آمد و گله کرد که: مر این بنده را برای معالجتِ اصحاب فرستادهاند و در این مدّت کسی التفاتی نکرد تا خدمتی که بر بنده معیَّن است، به جای آوَرَد. رسول، علیهالسّلام، گفت: این طایفه را طریقتی است که تا اشتها غالب نشود، نخورند و هنوز اشتها باقی بُوَد که دست از طعام بدارند.
کد خبر: ۱۰۹۱۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۵
کد خبر: ۱۰۹۱۶۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۵
کد خبر: ۱۰۸۸۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
کد خبر: ۱۰۸۷۹۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۱
کد خبر: ۱۰۸۷۸۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۳۱
کد خبر: ۱۰۸۷۲۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۹
باب سوم حکایت سوم
کسی گفتش: چه نشینی که فلان در این شهر طبعی کریم دارد و کَرَمی عَمیم، میان به خدمتِ آزادگان بسته و بر دَرِ دلها نشسته. اگر بر صورتِ حالِ تو چنانکه هست وقوف یابد، پاسِ خاطرِ عزیزان داشتن منّت دارد و غنیمت شمارد.
کد خبر: ۱۰۸۶۷۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۲
باب سوم حکایت دوم
دو امیرزاده در مصر بودند، یکی علم آموخت و دیگری مال اندوخت. عاقبةالاَمر آن یکی عَلّامهٔ عصر گشت و این یکی عزیزِ مصر شد.
کد خبر: ۱۰۸۶۷۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۸
باب سوم حکایت اول
خواهندهٔ مَغْرِبی در صفِ بزّازانِ حَلَب میگفت: ای خداوندانِ نعمت، اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت، رسمِ سؤال از جهان برخاستی.
کد خبر: ۱۰۸۶۷۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۵
کد خبر: ۱۰۸۲۷۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۴
باب دوم حکایت چهل و هشتم
حکیمی را پرسیدند: از سخاوت و شجاعت کدام بهتر است؟ گفت: آن که را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست.
کد خبر: ۱۰۸۱۸۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۹
باب دوم حکایت چهل و هفتم
سعدی در این شعر میگوید ارزش بنده نزد خدا به زیبایی، هنر یا عمل زیاد نیست، بلکه به بندگی و امید به لطف اوست. حتی ناتوان و بیسرمایه هم اگر به آستان خدا دل ببندد، از رحمتش بینصیب نمیماند.
کد خبر: ۱۰۸۱۸۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۰
باب دوم حکایت چهل و ششم
پادشاهی به دیدهٔ اِستِحقار در طایفهٔ درویشان نظر کرد. یکی زآن میان به فِراست به جای آورد و گفت: ای مَلِک! ما در این دنیا به جَیْش از تو کمتریم و به عَیْش خوشتر و به مرگ برابر و به قیامتْ بهتر.
کد خبر: ۱۰۸۱۸۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۸
کد خبر: ۱۰۸۱۶۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۱
از این قدر نگریزم که بوسی از دهنت ... اگر حلال نباشد حرام برگیرم
کد خبر: ۱۰۸۱۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۰۹