اعتماد ملي به نقل از مهدي كروبي دبيركل حزب اعتماد ملي نوشت: "تلاش كرديم حتيالامكان فهرست واحد دهيم و اين اتفاق افتاد...
نظر من بود كه 10 نام مشترك باشد و باقي را جدا بگذاريم كه مانور و قدرت تبليغات بيشتر ميشود... دوستان مصر به فهرست مشترك بودند... عدهاي چون الان چيزي ندارند با هم مهربان هستند و اگر شرايط عوض شود آنها هم تغيير ميكنند...
تاكيد ما تكيه بر مستقل بودن در عين تفاهم و همگرايي است... ميخواستيم آن حالت استقلال بماند پس ائتلاف نكرديم... در انتخابات خبرگان حضور جدي داريم و فهرست داديم... تسليم رد صلاحيتهاي بيبرهان نيستيم...
عدم شركت در انتخابات به زيان انديشه خودمان است... [در مورد احتمال پيروزي اعتماد ملي در خبرگان] خوب ميشود... الان ارزيابي درستي ندارم... يكي از علل شركت ما در انتخابات خبرگان ايستادگي در برابر جرياني است كه تلاش ميكند در مجلس خبرگان اصلا نفسكش حضور نيابد...
حضور بهتر از عدم حضور است... [با اشاره به استعفا از تمام مناصب حكومتي بعد از انتخابات رياستجمهوري] تصميم اين بود كه احساس كردم بايد به شيوه جديدي كار كرد و تنها وابسته به يك تشكيلات روحاني نباشم... [با اشاره به نظر مجمع روحانيون در انتخابات خبرگان] اين موضع اصلا براي من قابل قبول نيست...
بايد به سمت تشكيل يك حزب فراگير رويم... براي موفقيت بايد تشكيلاتي عمل كرد... عدهاي دارند از ساختار سوءاستفاده ميكنند... نظارت براي شوراي نگهبان ابزاري شده براي سليقهاي عمل كردن... حالت رايزني را در حكومت دارم...
در انتخابات خبرگان و شوراها من همان پادويي را كردهام... يك مقدار نفوذ من در رايزنيها ضعيف شده به دليل حوادثي كه رخ داده... [با اشاره به نقش شوراي نگهبان در تعيين صلاحيتها] خبرگان ميتوانست مرجع ديگري را به جاي شوراي نگهبان انتخاب كند...
حالا كه اين كار را به شوراي نگهبان واگذار كردهايد بياييد و نظارت كنيد... كار را به كساني واگذار كرديد كه خود در عين داوطلب بودن ناظر و رقيب هم هستند... خبرگان بايد پاسخگو باشد... [با اشاره به نامههاي اعتراضي خود] چون اين سليقهاي عمل كردنها توسط روحانيون صورت ميگيرد با اين اقدام مانع از شكل گرفتن تفكري ميشويم كه گمان ميكند روحانيت دارد حق را تضييع ميكند.. .
آنها ميگويند تضييع حق نيست و حجت شرعي است... 3 سال پس از رحلت امام رد صلاحيتها طوري بود كه در تهران يك نفر هم از ما راي نياورد... راديو و تلويزيون تبليغات وسيعي عليه جريان ما داشت... سالهاي 76-71 دوران انزواي ما بود...
دوران فعلي از نظر حذف و انزوا دوران دشواري است... حكومت تاكنون اين اندازه يكدست نبوده است... اين يكدستي حضور در صحنه را براي يك جريان سخت ميكند... من خروج از حاكميت نكردم... من از حلقه سران اصلاحطلب اطلاعي ندارم... مسووليت حكومتي در شرايط فعلي را نميپذيرم.