روزهای سپری شده گذشته ، لبریز از شگفتی های خبر آفرینی بود که یکی پس ازدیگری ذهن و روان جامعه و افکارعمومی رابه نیش کشید و هزاران ابهام و پرسش پاسخ نایافته را با طعم تند و گزنده به رگهای عموم مردم تزریق کرد.ازنامه یکی از وزرا مبنی براعتراف به تقلبی و غیرواقعی بودن مدرکش تا اعطا و پرداخت یک صدمیلیون تومان بلاعوض به نمایندگان صندلی های سبز مجلس دارالشورا، از وضع ناگهانی و بی مقدمه مالیات ارزش افزوده برکالاها وخدمات تا اعلان تنزل منحی رشد تورم درکشور و...
دراین میانه اما ازهر رویداد مهمترو آزاردهنده تر و مهلک تر،نه مدرک تقلبی وزیر یادشده و نه دریافت بی دردسر و آسان یاب صدمیلیون تومان کمک مادی برای خودرو و خانه دوره نمایندگی ، بلکه زیرپاله مال شدن اعتماد و اعتنای مردم و عذرهای بدتر از گناهی بود که ازهر دو مصدر وزیر و نمایندگان برای گریزاز فشار افکار عمومی و پیکانهای سئوال اجتماعی و دیدهای ناظ رمردمی و...اینجا و آنجا منتشر شد و جز نا خشنودی و حیرت زدگی و تلخند حاصلی دربرنداشت. از حکایت وزیر مدرک جعلی دار و حواشی آن گذشته ، قصه صد میلیونی مجلس رنگ وبوی دیگری دارد . خانه نشینان عصاره فضلیت ملت که بیش از هر کس و هرجا بامشکلات عمیق اقتصادی و فقر و فاقه و رنج معیشت مردم و موکلین خود مطلعند به سهولت و چون "سرکشیدن لیوانی نوشین از آب گوارا" نه تنها از اصل ماجرا تبری نمی جویند که از رسانه ایی شدن و اطلاع یابی رسانه ها و مردم از چنین عطایای سلطانی به خشم آمده برسرنماینده راستینی که از صدای پای اشرافی گری درمجلس به فریاد آمده ، داد خاموشی می کشند.
نمایندگان بیش از هر کس و مسئول و مدیرپشت میز چسبیده و قرنطینه شده و غرق در نعمت از اوضاع نابسامان مردم از تلخی گذران روزگار، ازگرانی های زنجیره ایی ،ازبانکهای آشفته و لب بسته ،از صنایع کوچک کمرشکسته و فرو خزیده دربحرانهای مالی، ازسفره های خالی بی نان ،ازجوانهای بیکار و پریشان حال ،ازسامانه زمین گیرشده اقتصاد و از هزاران نقیصه و کاستی و فروگذاری ورنگ پریدگی رخساره جامعه و مردم و...آگاهی دارند چراکه آنان پناه و نماینده و برگزیده مردمانی اند که به هزاران امید و آمال درسرما و گرما ایستاده اند و برای دفاع ازحقوق و خواسته های مشروع و اساسیشان ،آنان رامسافر مجلسستان کرده اند.آیا این عذر بدتر از گناه نیست تنهایک نفر ازمیان 290نفر علم اعتراض و مخالفت و وا اسفا بر دارد و دیگران حتی به طعنه وکنایه و استهزا و سخره و ناسزا و تهدید بخواهند پرده کناررفته راباهزارویک نوع ترفند و وصله کاری و رنگ آمیزی دوباره براسراری بیندازند که گویی "سرمگو" راافشاکرده است ؟ آیا این توجیه و اقامه دلیل رئیس مجلس که نمایندگان رافقیرترین اقشارجامعه می خواند و این عطیه راعددی نمی داند پذیرفتنی است ؟ آیا ازکسانی که چنین صله های میلیونی از بودجه بیت المال می گیرند و جزمقصوره نشینان رفاه زده می شوند انتظاری است ازخط فقر، از نداری و حرمان ،از رنج وبی غذایی ،از بی عدالتی و اقتصاد سراپا صدقه ایی ،ازمدیران مال اندوز ومنفعت پرست ؛از گسترش روان نژندی اجتماعی و....باگردنی فرازشده ودستانی پاک ویقه های چرک نیالوده گفتگو کنند و ماجرای انشای آن دختربچه متمولی رایاد نیاورند که درنوشته اش درخصوص فقر و محرومیت و شور بختی انسانهای حاشیه سوز ودردمند و مبتلا به مسکنت ونابهره مندی آورده بود مادرخانواده ایی فقیرزندگی می کنیم همه اینجا فقیرند نوکر و مستخدم و آشپزوراننده و سک خانه امان هم فقیرند حتی معلم سرخانه من هم فقیراست !
سوزنده تر آنکه درحالی فریا دبسیاری از متولیان و دست اندرکاران جامعه ازبحران و معضل وگیروگرفتاری عمیق مردم در کوچه و بازار بلند است که جز انگشت شماری حساب دخل وخرج خودرا ازسفره مردم جدا کرده اند چنانکه در همین روزها نمایندگان برای حقو ق خود نیزفصلی جداگانه گشوده اند واز زمره نظام هماهنگی ها خویشتن رابرون افکنده اند تاآنچه دل تنگشان می خواهدحقو ق ، مزایا و دستمزد دریافت کنند.
"نمایندگان فقیر "حتماخوب ونیک می دانند که چه تعداد جوانها و دختران و پسران در صف چند رغاز وام بانکی مانده اند تا روزگاری نورادرجامه زندگی بیاغازند و به یقین ازنحوه وشیوه سخت وصعب واشک آور و زجردهنده اعطای تسهیلات در بانکها به کارگاهها و مراکز تولیدی و صنایع کوچک نیز کم و بیش اخباری شنیده اند واز رنج ها ومشقت ها و مضیقه های خرد وکلان زندگی روزمره ،ازمسابقه گرانی و تورم روز افزون و اجاره بها منزل و مسکن و از....هم.
نمایندگان و مدیران ریز و درشتی که " تسهیلات بی برگشت میلیونی " می گیرند و از مواهب خفی و آشکار پست و مسند و سریر خویش تا هفت نسل آن سو تر مدد می جویند ،فرزندانشان در بهترین وزبده ترین مراکز آموزشی برنیمکتهای رنگین لم می دهند و بزرگترهایشان سرازینگه دنیا و دانشگاههای پولکی این سو وآن سو درمی آورند همان انشای دخترک مایه وری رامی نگارند که از پشت ماتی عینکهای غبار گرفته در تعریف و تشریح فقرا قلم آوری می کرد. زهی افتخار و شرف برآن نماینده پاک سرشت که خویشتن را درمعرض باد های وزان انتقاد و طعن و ناشکیبی فرسود اما رسایی بانگ عدالتخواهانه اش را ازژرفای گلو نسترد. افکارعمومی و مردم و همه بیداردلان خود بهترین داورانند و فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید- شرمنده آن رهرو که عمل برمجازکرد.
بو رو بخدا به داد اين جوونهاي بدبخت برسيد آخه چقدر به اين مردم ظلم ميكنيد يادتون باشه هيچ ظلمي پايدار نيست و عاقبت خوشي نداره