عصر ایران - حتی تصورش هم دردناک است ولی تصور کنید در دنیایی زندگی میکنید که حقیقت دیگر مهم نیست. جایی که مردم، حتی بدون آنکه به آنها فشار بیاورند، از فکر کردن میترسند؛ جایی که زبان، فقط ابزاری برای تبلیغات میشود و آدمها کمکم از هم جدا میافتند. این دقیقاً همان چیزی است که هانا آرنت، فیلسوف بزرگ قرن بیستم، دربارهاش هشدار میداد: توتالیتاریسم.
آرنت در کتاب مشهورش "توتالیتاریسم" توضیح میدهد که توتالیتاریسم فقط یک دیکتاتوری خشن نیست؛ بلکه سیستمی است که سعی میکند همهی جنبههای زندگی مردم را کنترل کند: از شغل و رسانه تا حتی فکر و احساس.
آرنت میگوید: بزرگترین خطر حکومتهای توتالیتر این است که مردم را هم از یکدیگر و هم از فکر کردن دور میکنند. وقتی آدمها تنها میشوند و به هیچ چیز شک نمیکنند، وقتی بدون اندیشه فرمان میبرند، آن وقت است که حتی یک کارمند ساده هم میتواند شریک بزرگترین جنایتها شود.
او این موضوع را وقتی دریافت که در جریان دادگاه «آدولف آیشمان»-یکی از فرماندهان ارشد نازی در جنایت هولوکاست- شرکت کرد.
آدنت وقتی پا به دادگاه گذاشت، انتظار داشت با انسانی چهره ای خونخوار و هیولا که به راحتی آدم می کشت مواجه شود ولی در دادگاه یک انسان کاملا معمولی دید. او یک جنایتکار بالفطره نبود بلکه خودش قربانی توتالیتاریسم هیتلری بود و به عنوان یک کارمند مطیع، فقط دستورات را اجرا کرده بود. گو این که وقتی در چنان سیستمی انسان اندیشه و قدرت تردید خود را از دست می دهد، فرمانبرداری امری عادی می شود و فرقی نمی کند که فرمانبردار در یک مراسم شرکت کند و هورا بکشد یا آدم ها را زنده زنده در کوره بسوزاند؛ دستور، دستور است و مامور، معذور!
آرنت با دیدن آیشمن به این نتیجه رسید که شر همیشه از روی نفرت یا سادیسم بهوجود نمیآید. گاهی شر از آدمهای معمولی سر میزند؛ از کسانی که فقط کارشان را میکنند، دستور میگیرند و هیچوقت از خودشان نمیپرسند: «آیا کاری که میکنم درست است؟» ؛ او این پدیده را "ابتذال شر" نامید که محصول توتالیتاریسم است.
ابتذال شر یعنی اینکه شر میتواند پیشپاافتاده شود، معمولی شود، مثل یک وظیفه اداری یا یک امضای ساده. شر وقتی خطرناکتر میشود که دیگر حتی به چشم نمیآید، وقتی تبدیل میشود به بخشی از روزمرگی.
اما آرنت فقط ار درد سخن نمی گوید بلکه با نگرانی و البته امید می کوشد دریجه ای به سوی درمان نیز بگشاید. او میگوید اگر میخواهیم جلوی توتالیتاریسم و ابتذال شر را بگیریم، باید از خودمان شروع کنیم:
– جرئت کنیم که فکر کنیم،
– سؤال بپرسیم،
– اعتراض کنیم،
– و مهمتر از همه، مسئولیت رفتارهایمان را بپذیریم.
شاید یکی از انسانیترین جملههای آرنت این باشد:
«فقط زمانی میتوانیم آزاد باشیم که تواناییِ فکر کردن داشته باشیم.»
و این یعنی حتی در تاریکترین شب ها، هنوز یک شمع کوچک در دست ماست.