روزنامه آفرینش نوشت:
5 سال جنگ خانمان سوز ديگر رمقي براي مردم سوريه باقي نگذاشته است. نبردي كه در تاريخ جنگهاي دنيا از ويژگيهاي خاصي برخوردار بوده و از همين بابت ادامه دار بودن آن تنها گزينهاي است كه ميتوان در سير تحولات سوريه پيش بيني كرد. درتمامي جنگها اين فرماندهان نظامي و سربازان جنگجو هستند كه تكليف ميدان مبارزه را تعيين ميكنند، اما پيچيدگيهاي تحولات سياسي درسوريه شاخصترين پديده تعيين كننده در اين نبرد ميباشد.
پيچيدگي صحنه سياسي و نظامي سوريه از طرفي مرتبط با تعداد زياد قدرتهاي جهاني و منطقهاي بانفوذ در اين کشور است. خارجيها طبيعتاً آمدهاند تا در اين نبرد منافع خودشان را ببرند. قدرتهايي که منافع متضاد و مشترکي دارند و اين زمينه استفاده آنها از گروههاي ميداني متنوع را ميدهد. از سوي ديگر مهرههاي حاضر در ميدان هم بر خلاف بيشتر جنگها سياه و سفيد نيستند. ارتش و نيروهاي متحد، معارضين تحت حمايت ترکيه و آمريکا، داعش، کردها و برخي گروههاي کوچکتر هر کدام بازي خودشان را دارند.
دراين بين بايد تركيه را به عنوان همسايهاي تاثير گذار و با نفوذ در سوريه دانست. داشتن بيش از 900 كيلومتر مرز مشترك، عملا تركيه را به دروازه ورود به سوريه تبديل كرده و هرگونه تحولات تاثير گذار ميتواند از جانب اين كشور طرح ريزي و اجرايي گردد. مضاف بر اين انديشه حاكم بر تركيه، به گونهاي فزاينده خواستار سهمي بزرگ از كيك سوريه مي باشد تا با آن ميل به مطرح شدن و تاثير گذاري منطقه اي و جهاني تا حدي برطرف گردد.
تركيه از ابتداي آغاز درگيريهاي سوريه و درمراحل شكل گيري گروههاي نظامي مخالف اسد و همچنين رشد و تكثير تروريستها به گونهاي فعال شركت داشته و هم اكنون اردوغان در اين مرحله حساس نبرد، پا به عرصه حضور مستقيم نظامي به خاك سوريه نموده است. عمليات نظامي "سپرفرات" پيغامهاي فراوان و برداشتهاي دوچنداني را براي كارشناسان و كشورهاي دخيل در سوريه به همراه داشت.
آنكارا با "سپرفرات" به آمريکا، روسيه و ايران و نشان داد كه تركها در پرونده سوريه، داراي اهداف و آمال خاصي بوده و حاضر نيستند در اين مسير عقب نشيني کنند. مضمون اين پيام براي هر کدام از قدرت هاي مورد اشاره متفاوت است. ترکيه در جرابلس، به واشنگتن نشان داد که بي محلي اکيپ اوباما به خواسته هاي اردوغان در مورد نظارت دقيق بر ميزان پيشروي نهادهاي اقماري پ.ک.ک در شمال سوريه و به ويژه در غرب رود فرات و همچنين سکوت در مورد بازگردادندن فتح الله گولن به ترکيه، بدون جواب نخواهد بود و اردوغان تمايل دارد در صورت تداوم وضعيت موجود، گاه، آمريکا را در برابر عمل انجام شده قرار دهد.
ترکيه به روسيه پيام داد که عذرخواهي از پوتين، عادي سازي روابط و اقداماتي از اين دست، نمي تواند به معني اين باشد که اين کشور، در پرونده سوريه، خود را از جبهه آمريکا، اروپا، عربستان و قطر جدا کرده و به جبهه روسيه و ايران نزديک کرده است. همچنين پيام ترکيه در جرابلس به همسايه قدرتمندي به نام جمهوري اسلامي ايران، اين بود که آنکارا به شدت مشتاق است که روابط سياسي و اقتصادي خود را با تهران گسترش دهد اما در موضوع رقابتي و منطقه اي حساسي به نام مساله سوريه، منافع متفاوت و متضادي بين ايران و ترکيه وجود دارد و بهتر آن است که همسايه، اين موضوع را «پذيرش» کند.
از سوي ديگر سوريه به عنوان لانه زنبور تلقي ميشود كه كردها به دنبال سكني گزيني هستند. اردوغان در شرق تركيه با شدت فراوان با كردها و مخالفان سياست دولت در حال درگيري است و با ورود به جرابلس و حركت به سمت غرب فرات نشان داد به هيچ وجه اجازه نميدهد محل امني براي كردها ايجاد شود و از آنجا براي استقلال يا منطقهاي امن استفاده كنند، حال اين كردها متعلق به پ. ك. ك باشند يا كردهاي سوريه يا تركمنهاي عرب و... .
درادامه اهميت سوريه بايد به فانتزيهاي تاريخي تركها اشاره داشت كه درحال حاضر به عنوان بخشي از سياست خارجي پنهان آنها در دستور كار قرار دارد. درتداعي حكومت تركهاي عثماني، نميتوان نقش و اهميت سرزمين شام را ناديده گرفت. دسترسي به دريا، منابع نفتي، بازارهاي تجاري و مسيري براي ترانزيت كالا در حوزه مديترانه و ديگر كشورهاي خاورميانه، موضوعات جذابي براي اردوغان ميباشند كه حاضر به از دست دادن آنها نيست.
البته آنچه به عنوان خواستهها و اميال تركيه از سهم خواهي در سوريه مطرح است، با موانع بسياري مواجه است كه يكي ازآنها رقابت با رقيبي همچون ايران ميباشد. حال مشكلات و موانع ديگر همچون درگيري با تروريستها، خرابكاري كردها، ازدست دادن درآمدهاي اقتصادي، ناامني داخلي و... از جمله چالشهاي هزينه بري است كه تركيه با آنها مواجه است و خوابهاي اردوغان براي سوريه را پر آشوب ساخته است.