عصر ایران - طی چند روزی که از اعلام پیروزی و انتخاب دکتر حسن روحانی به ریاست جمهوری می گذرد تحلیل گران و رسانه های مختلف داخلی و خارجی - از جمله خود ما - هر یک از زاویه ای این رخداد را بررسی کرده اند.
شماری از این نکته ها گفته شده و قصد تکرار در میان نیست.یک موضوع اما مورد اشاره قرار نگرفته و آن، همانا فرصت پژوهش ، اندیشه و مطالعاتی است که در میانه سیاست ورزی و مسوولیت های مختلف نصیب آقای روحانی شد و به او امکان مطالعه و مداقه بیشتر داد.
حسن روحانی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا قبل از تشکیل مجلس ششم نماینده و در بیشتر دوره ها عضو هیات رییسه مجلس بوده و از سال 79 به بعد نیز هر چند نماینده نبود اما کماکان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود تا سال 84 که محمود احمدی نژاد به قدرت رسید.
از این سال به بعد او بیشتر وقت خود را در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام صرف کرد و مجال مطالعه و تحقیق بیشتری یافت ، با اندیشمندان زیادی نشست و برخاست کرد و به دلیل آن که پست حکومتی حساسی نداشت ، با مردم نیز از نزدیک در ارتباط بود.
او در این مرکز ، در نشست های تخصصی متعددی شرکت کرد ، چندین نشریه راه اندازی نمود و کتاب های زیادی را به چاپ سپرد.
می توان گفت همین امکان و فرصت مطالعاتی ، نگاه حسن روحانی را به مقوله سیاست ورزی در دنیای مدرن عمق بیشتری داد و روحانی را بروز تر کرد.
روحانی در نشست تخصصی ایران و سازمان ملل متحد، روندها و چشماندازها - 11 دی 87
انتشار کتاب های تخصصی یکی از برنامه های مرکز تحقیقات استراتژیک است.
"راهبرد" ، یکی از نشریات تخصصی مرکز تحقیقات استراتژیکبه یاد داریم که سید محمد خاتمی نیز در فاصله سال های 71 (که از وزارت ارشاد کناررفت) تا سال 76 (که به ریاست جمهوری رسید) در کتابخانه ملی بود و همین 5 سال به نگاه او عمق بیشتری داد و حاصل این مطالعات را در دوران ریاست جمهوری به کار گرفت. خاتمی قبل از 71 با خاتمی بعد از کتابخانه ملی ، بسیار متفاوت بود.
سیاستمدارانی که به انتخاب خود یا به اجبار فرصت مطالعه و اندیشه پیدا می کنند از دریچه تازه ای به کشور و دنیا می نگرند. حداقل این است که در این فاصله تاریخ می خوانند و این سنت تازه ای نیست. آن محمد علی فروغی که در شهریور 20 به نخست وزیری رسید با آن فروغی که در سال 1314 محکوم به خانه نشینی شده بود تفاوت ها داشت. او در این فاصله «سیر حکمت در اروپا» را نوشته و بیشتر با گلستان سعدی مانوس بود و سیاست و قدرت دیگر فی نفسه برای او جاذبه نداشت.
از این رو هنگامی که در زمستان سال 1320 و پس از اعلام پیوستن ایران به نیروهای متفقین و پایان بی طرفی مورد حمله یک تماشاگر مجلس قرار گرفت، واکنشی نشان نداد و خواست با او برخورد نکنند. آن 6 سال اگرچه برای ذکاء الملک گران افتاده بود تا بدانجا که در گذران زندگی دچار مشکل شد اما از او ذکاءالملک دیگری ساخت.
محسن رضایی هم از زمانی که از سپاه بیرون آمد و در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ، که حجم کاری کمتری داشت و چهار راه تبادل اطلاعات و پژوهش های مرتبط با کشورداری (مشخصاً سند ایران1404) بود ، فرصت خوبی برای مطالعه اسناد و پژوهش ها ، اندیشه ، تعامل با مردم و ملاقات با کارشناسان یافت و نتیجه سال ها مداقه در دستاوردهای کارشناسی این بود که مردم محسن رضایی دیگری را در انتخابات دیدند.
خود هاشمی نیز از وقتی که عمده مسوولیت های اجرایی اش خاتمه یافت ، برای چندین سال در مجمع تشخیص مصلحت نظام ، بدون ملاحظات دوران مسوولیت ، در تعامل با کارشناسان ، استادان دانشگاه ، روزنامه نگاران و مردم بود و این همنشینی ها ،هاشمی را با واقعیت ها بیش از پیش آشنا کرد و از او هاشمی دیگری ساخت.
شاید بتوان گفت مرکز تحقیقات برای حسن روحانی همان نقشی را ایفا کرد که کتابخانه ملی برای خاتمی. روند رویدادهای آینده این ادعا را بیشتر عیان می کند.