اصولا در زندگي آدم مثبت و اميدواري هستم و سعي ميكنم كه هميشه نيمه پرليوان را ببينم. اين حرفي كه ميخواهم بگويم را اتفاقا از وجهه مثبتش ميگويم و نه نااميدي.
كتابهاي بسياري در مورد علل عقب ماندگي ايرانيان نوشته شده از جمله كتاب آقاي صادق زيبا كلام. اما به گمانم دو عامل اصلي و پررنگ تر از بقيه در عقب ماندگي ايرانيان وجود دارد. يكي انرژي و ديگري ميراث گذشتگان
مادامي كه ايرانيان وابسته به پول نفت هستند و از اين سرمايه عظيم بهره ميبرند به فكردرآمدزايي نخواهند افتاد. ايران در سالهاي اخير به طور كامل بازار پسته، زعفران و تاحدزيادي بازار فرش را از دست داده است. اظهارنظر مقامات دولتي در مورد صنعت گردشگري هم با بالاو پايين رفتن قيمت نفت رابطه دارد. هرگاه قيمت نفت پايين بيايد همه ياد توانايي گردشگري ايران ميافتند و وقتي مثل اين روزها قيمت بالا برود، ديگر نه كسي فكر توريسم است و نه فكر ميراث فرهنگي.
عامل دوم خوابيدن در باد اين جملات است"ملت ما با فرهنگ و تمدن است"، "هنر نزد ايرانيان است و بس"، كوروش، داريوش و كتیبه حقوق بشر.
بسيار اميدوارم به نسلي كه يك قرن ديگر در ايران زيست ميكند. در آن موقع سفره نفت از زير پاي ايرانيان كشيده شده و آنها با خوردن سيب زميني فكر خود را به كار مياندازند و مطمئن هستم كه ايران كشوري پيشرفته و مدرن ميشود البته اگر با روياي كوروش و داريوش زندگي نكند و سعي كند به واقع راه و رسم نيك آنان را به كار بيندازد.
امروز روز كوروش است نباشد هم مهم نيست، مهم اين است كه ايرانيان بايد تمدن و نفت را فراموش كنند و از نو خود را بسازند.