۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۵۹۱۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۴ - ۰۲-۰۷-۱۳۸۶
کد ۲۵۹۱۷
انتشار: ۱۳:۳۴ - ۰۲-۰۷-۱۳۸۶

این سه رییس جمهور(1)

اکبر هاشمی رفسنجانی

عصرایران- این نخستین بخش از بخش­های سه­گانه­ای ست که در آن به سه اسم اشاره می­شود. «­اکبر هاشمی رفسنجانی»؛ «سید محمد خاتمی»؛ «محمود احمدی­نژاد». و در هر یک، دیدگاه­های یک شهروند عادی­ خارج از کشور را بیان می­کنم. کسی که نه تعلق سیاسی خاصی دارد و نه اطلاعی از زد و بندهای پشت پرده.

این متن، دست­نوشته­ی یک خواننده­ی عادی اخبار است که تنها پل ارتباطی اش در کشوری مثل هند، همین خبرهای روزانه ای ست که می خواند. کسی که مثل همه ی شماست. نه چیزی بیش تر می داند و نه چیزی بیش تر می فهمد.

***
نقد، همواره کار ساده ای به نظر می­رسد. زیرا که اکثرن، ما نقد را با تخریب، مرادف گرفته ایم. و تخریب، کار ساده ایست.

نگاه نگارنده در این مقال، به نقد و منتقد، و ویژه گی های آن نیست. بلکه در این مجال، بر آنم تا با نظری و گذری، به پدیده ای با نام « اکبر هاشمی رفسنجانی» بپردازم و از خدا می طلبم تا مرا در این راه، به اعتدال و انصاف، رهنمون باشد.

***
به جرأت می توان گفت که هیچ ایرانی­یی نیست تا با نام «هاشمی رفسنجانی»  ولو یک بار   برخورد نداشته، یا آن را نشنیده باشد. در طول این سال ها که می آیند و می روند، کم تر روز هایی راشاهد بوده ایم که دست کم یک خبر، از این مردِ خبرساز، نشنویم. به راستی چرا یک انسان، این گونه میان دوست و دشمن، شفاف و در پرده ی ابهام، صادق و رند، سپید و سیاه یا هم گون و باژگون مینماید؟

در میان سیاسیون ایران، چه کسی را سراغ دارید که این همه در آمد و شدهای تضادگونه [پارادوکسیکال]، هم دوست و هم دشمن، نتوانند، به طور قطع و یقین، باورهای لایتغیر سیاسی اش را برشمارند؟ این عدم اطمینان به آن چه که آیت الله هاشمی رفسنجانی بدان اطمینان دارد؛ از کجا نشأت می گیرد؟

خوش تر آن است که «سرّ دلبران» را از حدیثِ دیگران بشنویم. و به جای پرداختن به شاخصه های شخصیتِ این «مردی برای تمام فصول»، به یک مثال، بپردازیم.

حافظ (علیه الرحمه) از آن دسته انسان هایی ست که به سختی می توان بنیان­های ثابت شده ی ذهنی اش را جست وجو کرد.
هنوز ادیبان، به استناد «چهار تکبیر»ش، بر وی اطلاق سنّی مسلکی دارند، و عده ای از «همتِ شحنه ی نجف»اش، بر تشیع وی، اعتقاد می بندند. گروهی او را «رندِ عالَم سوز» می دانند، وعده ای او را «صوفی بی غش» می پندارند.

نگاه های گونه گون به این پدیده ی ادبی ایران زمین، سوای ابهاماتِ تاریخی، پایه در «ذاتِ شامل» حافظ دارد. بایست بر این واژه [ذاتِ شامل]، شرحی مختصر نوشت؛ «ذاتِ شامل، به خوی و خلق و روشِ کسانی  می گویند که در گذر زمان، و با نمود و ظهور رفتارها و اعتقادتشان، دسته ها و رسته های گوناگونی را به همراهی می آورند و شمولِ بیش تری در قیاس با باقی دارند.»

به دیگر سخن، اگر بر فرض، سیاست مداری، در طول عمر سیاسی خویش، هماره بر اصولِ حزبِ خویش پای فشرده است، لاجرم باورهای اش را نیز می توان با جستاری در مرام نامه ی حزبی اش، کم و بیش، باز یافت. اما هستند سیاسیونی که با تحلیل [آنالیز] تفکرات و رفتارهای شان، به سادگی نمی توان آن ها را شناخت. به این ترتیب، آن ها در ذاتِ رفتاری خود، چنان عمل می کنند که طیف گسترده تری را به نسبتِ بقیه، شامل شوند.

پس سوال این است؛ آیا «هاشمی رفسنجانی»، به راستی می خواهد در سایه باشد و هرگز، روش و منشِ روشنی را بروز ندهد؟ آیا او دوست دارد زمانی یک چپِ میانه، زمانی یک راستِ اصول گرا، یا حتا گاه، یک تکنوکراتِ تمام عیار جلوه کند؟ به اعتقاد نگارنده، خیر.

شاید یکی از شاخصه های بارز رفتارهای سیاسی ی هاشمی، سَیَلان او یا همین «ذاتِ شامل» اوست. آیت­الله رفسنجانی، هماره در طول این سال ها، نقش آن سنگِ ترازویی را بازی کرده، که هیچ گاه خودش برای سنجش به کار نمی رود. بلکه برای میزان و بالانس کفه ی پایین تر، به کار می رود.

آن زمان که چپ در نشیب است، محکِ هاشمی به چپ می چربد و آن گاه که راست سر در محاق می سپارد، به یاری راستِ مغلوب می شتابد. هاشمی را باید از گونه ای دیگر دید. مردی که در تمام این سال ها، به تعبیر اهالی رایانه «به روز» شده و کارکردهای ذهنی و عملی اش، عملاً تغییر یافته است.

 آقایان چپ، به خاطر بیاورند که اگر حمایتِ هاشمی در آن جمعه  کذایی نبود، ای بسا که ما امروز، داعیه داران اصلاحاتی از دستِ جبهه­ی دوم خرداد، نداشتیم.

بد نیست اگر اشاره کنیم؛ در ماجرای قتل های زنجیره ای، نکته ای بود که کم تر کسی بدان اشاره داشت. یادمان هست که آخرین قتل های محفلی، در زمانِ آقای خاتمی اتفاق افتاد.

پی گیری ها، انگشت اتهامِ چپ رادیکال را به سوی آقای هاشمی نشانه برد، و این دوستان، تنها سوالی که از خود نکردند این بود: «اگر تنها و تنها، ارتکابِ قتل در زیر مجموعه­ی ریاست جمهوری، لازمه ی اثباتِ اتهام رییس جمهور است، پس آقای خاتمی را باید در نوبتِ نخست، و پیش از ایشان، مورد بازخواست قرار داد!»

کسانی آمدند و ردای سرخ و سیاه بر عالیجنابان پوشاندند-درست و نادرست آن سخن ها، با آن ها و خدای خودشان- ولی پرسش این جاست، مگر از همان بدنه و شاکله، در زیرمجموعه آقای خاتمی نبود؟ چه طور شد که ادعا کردند «دستِ سیّد بسته است» و این بسته بودن، ایشان را تبرئه نمود، ولی چون نوبت به هاشمی رسید، عدم مدیریت بر زیر مجموعه اش را دالّ بر همراهی و هم آوایی وی با آن تندروی های مذکور دانستند؟

[این بحث، جای سخن بسیار دارد و مجال ما اندک و نیز پرداختن به آن، ما را از سخن اصلی، دور می کند. پس به همین موجز بسنده می کنم که در دنیای سخن، تهمت زدن، بسیار ساده، و اثبات اتهام، بسی دشوار است.]

و نیز، آقایان راست و یا اصول گرایان، به یاد بیاورند که اگر هزینه ی هاشمی از آبروی سیاسی اش نبود، ای بسا که امروز، چیزی جز این یک دستی اصول گرایانه را که امروز هست، در جبهه ی آنان مشاهده می کردیم. [که دلایل اش بسیار است]

اکنون، مهم ترین پاسخ به سوالی که در ابتدای متن بدان اشاره شد، را می توان بیابیم؛ «آیا «هاشمی رفسنجانی»، به راستی می­خواهد در سایه باشد و هرگز، روش و منشِ روشنی را بروز ندهد؟»

خیر!... روشِ هاشمی، درست همانِ روش امام (ره) است. یعنی ایجاد تعادل سیاسی برای توازن سیاسی. هاشمی به نیکی می داند که به هم خوردن توازن قوای سیاسی کشور، منجر به بروز نوعی خودکامگی  فردی یا گروهی خواهد شد. از این رو، هماره سعی دارد تا ثقلِ حضور خود را در جایی به کار گیرد، که احساس می کند از ثقالت اندک تری نسبت به حریفِ مقابل، برخوردار است.[به یاد بیاوریم که چه گونه امام (ره)، با علم به اختلافِ دوسوی احزابِ موسوم به «مجمع» و «جامعه»، از پای گیری شان حمایت کردند. حال آن که در برخورد با حزبِ جمهوری، آن شد که شد]

این به معنای «ابهام در روش مندی  سیاسی» نیست. دقیقاً برعکس، به نوعی می تواند آیت الله هاشمی رفسنجانی را، فردی قابل پیش بینی کند. درست همان چیزی که ما، به آن احتیاج داریم:«قابل پیش­بینی بودنِ رفتارهای سیاسی دولتمردان مان» به تعبیر ساده­تر، هاشمی همیشه آن جاست که طرف ضعیف تر هست.

جالب این است که درست همین حضور باعث میشود تا طرف ضعیف، از قوای کافی برای همآوردی با رقیب، برخوردار شود، و البته جای بسی افسوس دارد که به تجربه ثابت شده، وقتی هر دو [یا بهتر است بگویم هر سه] سوی رقبای سیاسی  کشور، از نعمتِ حضور هاشمی بهره برده اند، نمک خورده و نمکدان، شکسته اند.

آن چه رفت، بی شک، در ردّ و ذمّ این مرد نبود. سعی شد تا نکاتِ مثبتِ حضور و ظهور دوباره ی هاشمی را بررسی نماییم. بی تردید، منتقدان و علمای تحلیل و تشریح، می دانند که کارنامه ی آیت الله، نقاط و نکاتِ بسیاری برای نقد و تحلیل دارد. و البته در طول این سالیان، آن چه که کمتر بدان پرداخته شده، نقاط مثبت است.

ایرانیان خارج از کشور، هماره با چهره ای غیرحقیقی از دستاوردهای دولتِ حاضر و پیشین، رو به رو هستند. و این مهم، چیزی نیست جز هجمه گسترده تبلیغاتِ برون مرزی که سرمنشأش، کم کاری یارانِ درون مرزی ست.

انصاف بر این است که ما، ایرانیانِ خارج از وطن، نه آن دولت های گذشته که همین دولتِ حاضر را نیز به دیده ی انصاف بنگریم و از منظر و معبر تعادل با آن برخورد کنیم. ردّ دستاوردهای نزدیک به سی سال گذشته، چه چیزی را عایدِ ما می کند؟ حتا براندازان و معاندان و مخالفان نظام نیز، اگر راه اعتدال را در پیش بگیرند، سخنشان کارآتر است. چه فایده از کوبیدنِ دولت های گذشته؟ چه سود از خاموشی  سیاسیونِ کهنه کار؟

فرض را بر این بگیریم که هاشمی و امثال او، به محاق خمول و فراموشی رفتند و به باد نسیان سپرده شدند. آن چه می ماند چه خواهد بود؟ جز این که گویی ما برای داشتن خانه ی آباء واجدادی خود، برادران خویش را کشته یا تارانده ایم؟ حکومت بر دیاری بی دیّار، چه حاصلی خواهد داشت؟

و نیز باید به هوادارانِ دولت نیز یادآوری کرد که در تخریبِ هاشمی، در تردید به هاشمی، در تحقیر او و حتا در تکفیر وی، هیچ سودی عاید نخواهد شد. یادمان باشد که همین ها تلاش کردند تا دولت امروز، در دست دولت مردان امروز باشد. دستِ کم پاسِ داشته هایی که از آن ها به ارمغان رسیده را، داشته باشیم.

همچنان که بر همه ی مخالفین و منتقدین دولتِ حاضر نیز واجب است، تا «نقد محترمانه» را در پیش بگیرند. زیرا که میان دو جمله ی «می شود این طور هم بود» با « باید این طور بود»، فرسنگ ها فاصله است.

ای بسا از ما که اگر در رأس هرم قدرت قرار بگیریم، حتا توان اداره ی محله ای را هم نداشته باشیم. «باید» و «نباید» صادر کردن، ساده است، اما «بودن» و «چگونه بودن»، دشوار به نظر می رسد!

منِ نوعی، گرچه ممکن است تمام و کمال با قواعدِ فکری جناب رفسنجانی هم خوان و موافق نباشم، ولی می دانم اگر امروز او را محترم بشمارم، فردا [که قابل پیش­بینی نیست] اگر دوباره گذرم به کوی او افتاد، محترم خواهم ماند. تغییر نظام، چیزی نیست که فقط دشمن به آن علاقه دارد. همین که فردای روز، انقلاب از فرزندان نخستین اش، خالی بماند، آیا با تغییر نظام، تفاوتی دارد؟

 آرش خیر آبادی - هند

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۱۲ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۲
0
0
حضرت آيت ا... العظمي هاشمي رفسنجاني از پايه هاي اصلي نظام جمهوري اسلامي است و وجود ايشان باعث دفع خطرات بي شمار از كشور ايران شده است.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۵۳ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۲
0
0
بسیارزیباودرست تحلیل نموده اند قابل تو جه دولت مردان ودو جناح سیاسی کشور
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۰۴ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۲
0
0
انصاف گرا هستید ؛ این است دلیل مراجعه روزانه من به سایت شما .
امیدوارم در بررسی دو رییس جمهور بعدی هم این طریق منصفانه را باز بینم .
ناشناس
-
۱۶:۱۶ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۲
0
0
خداوند آقاي هاشمي رابسلامت بدارد وازشما نيز براي اين ديدگاه درست ممنونم.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۴۰ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
از تحليل منصفانه شما به عنوان ايراني سپاسگزارم هاشمي از سرمايه هاي بزرگ انقلاب وكشور است تخريب او بي انصافي وخيانت به همه ملت ايران است پايه هاي اساسي كشور وزير ساخت هاي اساسي كه موجب استقلال كشور است با تفكر وانديشه او وبا مديريت دلسوزانه وآينده نگر وعزت طلب اوبوجود آمده كه امروز پروژه هاي بزرگ را در تمام نقاط كشور افتتاح مي كنند و وبا تاسف حاضرنيستند حتي تاريخ شروع پروژه به اطلاع مردم برسد نشانه كوته نظري وجاه طلبي آقايان مي باشد به اميد اصلاح فكر ورفتار دولت مردان
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۱:۳۲ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
hasehmi nabod irano jaiy ghabol nadashtan
man khodam az montaghedine ishon bodam vali khoda az sare taghsire man begzare chon vagheiyati ro ke bad az vared shodan be mahafele siasy didam gheir az in bod
tahlile ghshangy bod
khodaye hashemi ishan ra baraye nezam salem negah darad
ناشناس
-
۰۸:۲۱ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
آفرين ... فكر ميكنم زمان آن رسيده باشد كه تحليلي واقعي و خدا پسندانه از افراد صورت بگيرد. دوم خرداد هرچه كه دارد از هاشمي رفسنجاني دارد و از حمايتهاي او در انتخابات از خاتمي. تلاشها و زحمات او در دوره بازسازي كشور پس از جنگ در آن شرايط دشوار و با حداقل درآمدهي نفتي (هر بشكه نفت 9 دلار!!!) هرگز فراموش نمي شود. به جرات ميگويم اگر هر كس به جز هاشمي رفسنجاني در راس كار مي بود شايد دوره بازسازي هرگز به پايان نمي رسيد. خداوند او را حفظ نمايد.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۸:۲۶ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
تحليلهاي ايشان بسيار جالب و پر مغز است ، كاش مي گفتند در هند و دور از وطن به چه كاري مشغولند؟
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۸:۵۶ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
هاشمي مردي براي همه فصول.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۳۳ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
هاشمي اصلا هم وزنه مهمي نيست . بره كنار بهتره.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۴۰ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
گفته شد روش ايشان مانند روش امام خميني است. اما امام رحمت الله همواره به صراحت اصول اعتقادي و مباني سياسي خود را مطرح مي نمود و به هيچ وجه براي ايجاد تعادل سياسي در كشور با همه جناح ها و گروه ها همراهي و اظهار همفكري نمي كرد!! حضرت امام حتي قايم مقام خود را هم به خاطر دور شدن از اصول انقلاب زير سوال برد و كنار گذاشت و البته جناب حضرت ايت الله آقاي هاشمي رفسنجاني بهرماني هيچگاه حرف و منش سالهاي اخير خود را در زمان حضرت امام بروز نداد و البته مردم ما به همين اضافات احوال ايشان بعد از امام معترض هستند و الا ايشان زحمات بسياري براي انقلاب كشيده اند.

شقايق- تهران - كوي نصر
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۲۶ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
با سلام
امیدوارم با درج مقالاتی از این قبیل که بوی عدالت و انصاف دارد ضمن روشنگری باعث عاقبت بخیری خود و خوانندگانتان شوید.
لطقا این امکان را هم فراهم کنید در کنار نسخه چاپی، که خبر قابل ارسال به ایملیهای دیگر و یا دوستان باشد.
با تشکر
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۴۹ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
شروع دوره رياست جمهوري آقاي هاشمي مصادف بود با پايان جنگ تحميلي تمام صنايع ويران شده بود كشاورزي فلج شده بود تنها درامد كشور نفتي بود كه در آن زمان بشكه اي5 دلار از ما مي خريدند ايشان همچون اميركبير كشور را آباد كردند خدا او را حفظ كند
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۳۹ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
به نظرم هاشمی هیچ کار مفیدی برای مملکت انجام نداد.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۴۰ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
به عملکرد اشتباه و ضعفهای ایشان و اطرافیان او اشاره نشده تا نقد جامع باشد .
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۰۹ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
تحلیل مناسبی را ارایه نمودید که جای تقدیر دارد ...ایشان الان به خوبی به مثابه روش امام ره روابط متعادل و خوبی با هر دو جناح ریشه دار انقلاب دارند.
ناشناس
FRANCE
۲۰:۲۱ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۳
0
0
حاضرین در مراسم پانزده خرداد که طلاب در کشور اسلامی بودند بپاس نفوذ هاشمی تحت پیگرد قرار گرفتند واسلام به اینواسطه زیر سئوال رفت اما احمدی نژاد در سرزمین پنتاگون حاضرین آمریکایی را با نفوذ استدلال وایمان مشوق ایران کرد
سیاست های اقتصادی احمدی نژاد مصداق اسلام محمدی است اما سیاست هاشمی رواج فرهنگ آمریکایی بود
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۴۵ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۴
0
0
لابد همه ملت از اين مقاله تعريف و تمجيد كرده اند ديگه!!!؟؟ يعني يه آدم هم مخالف نبوده؟؟؟!!
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۲۱ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۲
0
0
اعتدالی که در رفتار و گفتارآقای هاشمی است مورد تقدیر است از این جهت باید نظرات ایشان که حاوی تجربه های بسیار گرانسنگی است به خصوص در سیاست خارجی که به نظر بنده زیربنای فعالیتهای یک کشور می باشد مورد توجه قرار گیرد وکارهای اجرایی مورد تجربه ایشان قرار گرفته است و بهتر است در وادی هدایت سیاستمداران کشور گام گذارند و البته سیاستمداران جوان هم انصاف به خرج دهند و خود را بی نیاز از این راهنمایی ها نبینند . به امید سربلندی ایران و هرکسی که در فکر اعتلای ایران است .
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۲۲ - ۱۳۸۶/۰۷/۲۲
0
0
ننگ برسایت امریکایی
بازتاب و عصریران و افتاب نوروز و ..
همه برن جهنم