
«فشار قبر» نامی است که برخی استفاده کنندگان پرشمار مترو روی آن گذاشتهاند؛ نامی که کنایه و شوخیهای بسیاری در آن نهفته است؛ اما اگر توفیق تجربه آن را داشته باشید، خواهید دید که بیشباهت به واقعیت هم نیست؛ واقعیت تلخی که در داد و دعواهای مسافران خودش را نشان میدهد، ولی گویا از دید مسئولان مغفول مانده است.
در کنار ایراداتی که به مترو وارد است، از نقش مسئولان مترو و خودمان هم نمیتوانیم بگذریم. قبول کنیم یا سختمان بیاید، زمانی که مانع بسته شدن درب قطارها میشویم، تنها به خودمان فکر میکنیم و غافل میشویم از اینکه ممکن است همین کارمان در روند حرکت چند قطار تأثیرگذار باشد. البته نقش مسئولان مترو هم در نابسامانی وضع به وجود آمده انکار کردنی نیست؛ جایی که بنا بر نظر شخصی یک مدیر تصمیمی به مرحله اجرا درمیآید که بنا بر آن، شمار واگنهای بانوان از دو واگن به سه تا افزایش پیدا میکند و باقیمانده، چهار واگنی است که هم زنان از آن استفاده میکنند و هم مردانی که تعدادشان به مراتب بیشتر از مسافران زن است؛ عاملی موجه برای استفاده گاه و بیگاه مسافران مرد بیرون مانده از واگن «مخصوص زنان»!
به گزارش «تابناک»، بر پایه آمار، روزانه بیش از دو میلیون نفر از این وسیله مدرن حمل و نقل در پایتخت استفاده میکنند، ولی بیشتر چنان شرایط نامطلوب و بغرنجی دارند که اگر ناچار نباشند، بیگمان در استفاده از مترو تجدید نظر خواهند کرد.
به عبارت دیگر، با سیل جمعیتی روبهرو هستیم که به رغم مشکلات موجود در مترو، دلیل استقبالشان چه بسا این باشد که میدانند در سطح شهر هم شرایط بهتری نصیبشان نخواهد شد و چه بسا گریزی نداشته باشند، جز استفاده از آن؛ مترویی که با زحمت زیادی ساخته شده و در حال توسعه است، ولی ویژگی خارقالعادهای ندارد که آن را از متروی دیگر کشورها متمایز کند، الا جمعیتی که جابجا میکند.
مترویی ساده و بیآلایش که هم کوچک است و هم محدود و طبیعتا توانایی خدمت دادن به این جمعیت را ندارد و در ساعات اوج ترافیک، عملا به اندازهای از فشردگی میرسد که هیچ روزنه و مفری برای سوار و پیاده شدن در واگنهای آن موجود نیست. این را میشود از جمعیت مسافرانی فهمید که با آمدن و رفتن قطارها، همچنان در ایستگاه منتظر میمانند تا بلکه یک جای خالی نصیبشان شود. مسافرانی که میدانند در این ساعات، عبور از عرض خیابان با پای پیاده هم دچار ترافیکی است که گویا هرگز تمامی ندارد و همین دلیل هم کافی است که مترو را ترجیح دهند.
اما مسئولان چه میکنند؟
شهرداری میگوید یارانه بلیت مترو پرداخت نشده و وزارت کشور مدتی بعد میگوید که فلان مقدار به مترو کمک کرده، نمایندگان برای مترو سهمی در فلان صندوق در نظر میگیرند و باز یکی میگوید که نیاز به یک امضا داریم تا واگن اضافه کنیم و طرف مقابل هم میگوید، اگر من بودم، ال میکردم و بل میکردم و قصه ادامه پیدا میکند؛ اما مشکل پا برجا میماند.
با هجوم سیل جمعیت به مترو در ساعات پیک ترافیک، قطارها به تأخیر میافتند و قطارهای بعدی ناچار به توقف در ایستگاه یا تونل میشوند و توقف در برخی ایستگاهها لغو شده و این زنجیره پر ایراد به مسافرانی منتقل میشود که به دنبال ذرهای جا میگردند که بتوانند پیاده یا سوار شوند. باقی ماجرا هم قابل حدس است؛ مسافرانی که بیشتر کارمند ادارات دولتی و غیر دولتی هستند، اگر دچار کوفتگی صبحگاهی نشده و عارضههای جسمانی برایشان بوجود نیامده باشد، دست کم از نظر روحی و عصبی، اوضاع و احوال درستی برایشان باقی نمانده که روز خوبی داشته باشند. اوضاع نامناسبی که در برگشت به منزل هم تشدید خواهد شد و چه بسا به خانواده هم سرایت کند. حالا چه کسی میتواند در حل این معضل به یاری مردم بیاید؟
کشمکشی که حتی به مجلس شورای اسلامی هم رسید و در قالب دستور پرداخت از فلان منبع به مترو، شکل قانونی هم پیدا کرد اما نه تنها دردی از مردم دوا نشد، بلکه کار را به قانون شکنی هم رساند و متأسفانه با سکوت ناظران قانون روبهرو شد؛ آن هم در شرایطی که شمار نمایندگان شهر تهران در مجلس شورای اسلامی، بیش از 10 درصد کرسیهای مجلس را در اختیار دارند و چه بسا اگر برخی نمایندگان شهر کرج (که در خط ۵ مترو با تهران اشتراک دارند) و حتی برخی از دیگر نمایندگان را هم در این امر مشارکت دهیم، با نتیجهای دلسرد کننده روبهرو خواهیم شد.
این در حالی است که در چند مدت گذشته، برخی از نمایندگان، پیگیری طرح سؤالی را در دستور کار قرار دادهاند که یکی از مباحث مطرح در آن، به عدم پرداخت سهم مترو از صندوق ذخیره ارزی اختصاص داده شده است و چه بسا که بگویند ما تلاش کردیم به مترو کمک کنیم اما نشد - نگذاشتند - میشود و شاید هم هدفشان از این طرح این پرسش چیز دیگری باشد.
هماکنون از یک سو به انتخابات مجلس نزدیک میشویم و از سوی دیگر، پایان سال و بازار خریدهای نوروزی را در پیش داریم و طبیعتا، بار سنگین جابجایی مردم در همه جا روزافزون خواهد بود. شاید بد نباشد که از کاندیداهای پرشمار تهران بخواهیم که اگر در مجلس بودهاند، دستاوردشان برای این شهر زیرزمینی را بیان کنند و اگر متقاضی ورود به هرم بهارستان هستند، از راهکاری بگویند که میتوان به کمک آن، دست کم واگنهایی را به ناوگان مترو افزود که خریداری شدهاند، ولی در گمرک خاک میخورند و فرسوده میشوند.
باور کنید که مردمان این شهر هم حق دارند که نمایندهای در خانه ملت داشته باشند!