شاید مردم عادی، هیچ زندانی زنی را به اندازه شهلا جاهد – همسر صیغهای ناصر محمدخانی - نشناسند، زنی که پخش ماجرای محاکمه جنجالیاش به یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیونی تبدیل شده بود و هنوز هم بعد از گذشت سالها از جریان حادثه و محاکمهاش، هر خبر کوتاهی درباره او تیتر یک صفحات حوادث روزنامهها میشود و خوانندگان با علاقه آن را پیگیری میکنند. شهلا جاهد باهوشترین و خونسردترین متهمی است که در سالهای فعالیتم به عنوان یک خبرنگار حوادث دیدهام. مهمترین خصلتش هم روابط عمومی قوی اوست. شهلا از طریق تلفن زندان، ارتباطی با خبرنگاران برقرار کرده است که حتی بالاترین ردههای روابط عمومی سازمانها با آن همه امکانات و خبرنگار نمیتوانند برقرار کنند. همیشه فکر میکنم اگر او یک روزنامهنگار یا مسؤول روابط عمومی یک سازمان شده بود حالا یکی از موفقترینها بود.
یک یا دو سال قبل، پرونده شهلا دوباره با درخواست صمد خرمشاهی - وکیل شهلا- به جریان افتاد و برای بررسی مجدد در اختیار قاضی دادگاه بعثت قرار گرفت، اما این دادگاه هم رأی به گناهکاری شهلا و تایید حکم قصاص داد. آن روز وقتی مهدیه مصطفایی- خبرنگار دادگاههای روزنامه - آخرین رأی در پرونده شهلا را آورد، آن را با تیتری که فکر میکنم محتوایش این بود که «پرونده بسته شد و شهلا به قصاص محکوم شد» کار کردیم، با عکسی که مربوط به زمان برگزاری نخستین جلسات دادگاهش در چند سال قبل بود و شهلا را در حال گریه کردن نشان میداد.
بعد از ظهر روزی که مطلب چاپ شد، شهلا به روزنامه زنگ زد، بعد از احوالپرسی گرم با بچههای گروه، خواست با من صحبت کند، فکر کردم میخواهد درباره پروندهاش صحبت کند و ببیند آیا اطلاعات بیشتری از آنچه نوشتهایم داریم یا نه، اما درباره تنها چیزی که صحبت نکرد همینها بود. تنها دلیلش برای زنگ زدن این بود: هرگز عکس او را در حال گریه چاپ نکنیم. میگفت: «حتی اگر پای چوبهدار هم رفتم، لطفا دیگر این عکس را کار نکنید. نمیخواهم خانوادهام مرا در حال گریه کردن ببینند، من گناه کردهام اما آنها دلشان میسوزد.»
منبع: همشهری