۱۰ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۸۶۷۱۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ - ۰۸-۰۶-۱۴۰۴
کد ۱۰۸۶۷۱۷
انتشار: ۱۰:۳۰ - ۰۸-۰۶-۱۴۰۴
باب سوم حکایت دوم

با سعدی در گلستان : من آن مورم که در پایم بمالند / نه زنبورم که از دستم بنالند (+صدا)

با سعدی در گلستان : من آن مورم که در پایم بمالند /
نه زنبورم که از دستم بنالند (+صدا)
دو امیرزاده در مصر بودند، یکی علم آموخت و دیگری مال اندوخت. عاقبة‌الاَمر آن یکی عَلّامهٔ عصر گشت و این یکی عزیزِ مصر شد.

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر بشنوید

عصر ایران _ دو امیرزاده در مصر بودند، یکی علم آموخت و دیگری مال اندوخت. عاقبة‌الاَمر آن یکی عَلّامهٔ عصر گشت و این یکی عزیزِ مصر شد.
پس این توانگر به چشمِ حقارت در فقیه نظر کردی و گفتی: من به سلطنت رسیدم و این همچنان در مَسْکَنَت بمانده است.
گفت: ای برادر! شکرِ نعمتِ باری، عَزّ‌َ‌اِسْمُهُ، همچنان افزون‌تر است بر من که میراثِ پیغمبران یافتم یعنی علم و تو را میراثِ فرعون و هامان رسید یعنی مُلکِ مصر.
 
من آن مورم که در پایم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالند
 
کجا خود شُکرِ این نعمت گزارم
که زورِ مردم‌آزاری ندارم؟
 
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha