در روزهایی که فید شبکههای اجتماعی پر از ویدئوهایی است که از «زیانبار بودن کورتیزول» میگویند و برای کاهش آن انواع رژیمهای غذایی، دمنوشها و مکملها را تجویز میکنند، شاید بد نباشد کمی مکث کنیم. بسیاری از این نسخهها کورتیزول (Cortisol) را بهعنوان دشمن شماره یک بدن معرفی میکنند، بیآنکه به کارکردهای حیاتی آن اشاره کنند.
به گزارش یک پزشک، واقعیت این است که کورتیزول تنها یکی از گلوکوکورتیکوئیدها (Glucocorticoids) است که در بخش میانی قشر غده فوقکلیوی، یعنی زونای فاسیکولاتا (Zona Fasciculata)، ساخته میشود. این هورمونها نهتنها در مدیریت استرس بلکه در تنظیم متابولیسم، کنترل التهاب و حتی تعادل انرژی نقش اساسی دارند.
مشکل، خود کورتیزول نیست، بلکه زمانی آغاز میشود که ترشح آن مزمن و بیوقفه ادامه پیدا کند. حالا بیایید با نگاه علمی، چند واقعیت را مرور کنیم که نشان میدهد بسیاری از ادعاهای رایج در فضای مجازی تا چه اندازه گزافهگویی است.
زونای فاسیکولاتا (Zona Fasciculata) بخش میانی قشر غده فوقکلیوی (Adrenal Cortex) است که تحت فرمان هورمون ACTH از غده هیپوفیز (Pituitary Gland) فعال میشود. این ناحیه اصلیترین محل تولید گلوکوکورتیکوئیدها (Glucocorticoids) در بدن است.
کورتیزول (Cortisol) شناختهشدهترین عضو این گروه است، اما هورمونهایی مثل کورتیکوسترون (Corticosterone) هم وجود دارند که در انسان اثرات فیزیولوژیک مشابه اما ضعیفتر دارند. این ترکیبات با تنظیم متابولیسم قندها، پروتئینها و چربیها، بدن را در شرایط استرس به حالت بقا میبرند. نادیده گرفتن این نقش حیاتی و تقلیل آن به «هورمون بد» یک تحریف علمی جدی است.
برخلاف آنچه در شبکههای اجتماعی گفته میشود، کورتیزول صرفاً هورمون استرس نیست. این ماده در کنترل چرخه خواب و بیداری، حفظ فشار خون، تعدیل عملکرد سیستم ایمنی و حتی رشد جنین نقش دارد. در شرایط عادی، سطح کورتیزول بر اساس ریتم شبانهروزی (Circadian Rhythm) نوسان میکند و این نوسان برای سلامت ضروری است. حذف یا سرکوب کامل کورتیزول، همانقدر خطرناک است که افزایش بیرویه آن.
افزایش مزمن و غیرطبیعی گلوکوکورتیکوئیدها میتواند منجر به سندروم کوشینگ (Cushing’s Syndrome) شود. این بیماری بهدلیل تومور هیپوفیز یا آدرنال، یا مصرف طولانیمدت داروهای کورتیکواستروئیدی (Corticosteroids) رخ میدهد. تشخیص آن نیازمند تستهای تخصصی مانند آزمایش کورتیزول ادرار ۲۴ ساعته، تست دگزامتازون (Dexamethasone Suppression Test) یا اندازهگیری کورتیزول نیمهشب است. علائمی مانند افزایش چربی شکمی، گرد شدن صورت، ضعف عضلات و شکنندگی استخوانها میتواند هشداردهنده باشد. این یک وضعیت پزشکی جدی است، نه صرفاً نتیجه خوردن یک غذای خاص یا تجربه یک روز پرتنش.
بدن در هنگام استرس حاد، کورتیزول را برای تأمین انرژی سریع و آمادهسازی بدن ترشح میکند. این واکنش بخشی از سازوکار بقاست و اگر کوتاهمدت باشد، اثر مخرب دائمی ندارد. مشکل زمانی آغاز میشود که استرس به یک وضعیت مزمن تبدیل شود و محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA Axis) بیشفعال شود. در چنین حالتی، تمرکز باید بر کاهش عوامل استرسزا و بهبود سبک زندگی باشد، نه صرفاً تلاش برای پایین آوردن کورتیزول با روشهای سریع و اغلب غیرعلمی.
هیچ ماده غذایی یا مکملی وجود ندارد که بهطور جادویی سطح کورتیزول را کاهش دهد. پژوهشها نشان دادهاند که رژیم متعادل شامل منابع غنی از اسیدهای چرب اُمگا-۳ (Omega-3 Fatty Acids)، پلیفنولها (Polyphenols) و ویتامین C میتواند به تعادل پاسخ استرس کمک کند، اما این اثرات تدریجی و وابسته به الگوی کلی زندگی هستند. تکیه صرف بر یک خوراکی یا نوشیدنی بهعنوان «ضد کورتیزول» بیشتر شبیه بازاریابی است تا واقعیت علمی.
یکی از بزرگترین مشکلات ترندهای مجازی درباره کورتیزول (Cortisol) این است که هورمون را بهعنوان دشمن اصلی معرفی میکنند، نه بخشی از یک سیستم پیچیده. کورتیزول فقط یکی از خروجیهای محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA Axis) است. وقتی این محور بیشفعال میشود، علت آن معمولاً یک محرک پایدار در سبک زندگی است: خواب ناکافی، فشار شغلی مداوم، تغذیه نامناسب یا حتی اختلالات روانشناختی درماننشده. تمرکز صرف بر کاهش کورتیزول با رژیم یا مکمل، شبیه این است که چراغ هشدار ماشین را خاموش کنیم بدون اینکه مشکل موتور را برطرف کنیم.
بله و خیر. بالا بودن کورتیزول در کوتاهمدت یک واکنش بقاست و بهخودیخود خطرناک نیست. اما اگر این وضعیت بهصورت مزمن ادامه یابد، میتواند باعث بروز مشکلاتی مثل مقاومت به انسولین، تضعیف سیستم ایمنی، تغییر ترکیب بدن و اختلالات روانی شود. نکته مهم این است که بالا بودن کورتیزول معمولاً یک «علامت» است، نه «علت» اصلی بیماری. درمان واقعی زمانی اتفاق میافتد که علت تحریک مداوم محور HPA شناسایی و اصلاح شود.
تحقیقات نشان میدهد که اصلاح الگوهای خواب، کاهش مصرف کافئین، افزایش فعالیت بدنی منظم و انجام تمرینات آرامسازی مثل مدیتیشن، یوگا یا تمرین تنفس دیافراگمی میتواند حساسیت محور HPA را کاهش دهد. این روشها برخلاف مکملهای پرزرقوبرق، به تنظیم تدریجی ریتم شبانهروزی (Circadian Rhythm) و بازگرداندن ترشح کورتیزول به محدوده فیزیولوژیک کمک میکنند. حتی تغییرات کوچک، مثل کاهش نور آبی قبل از خواب یا پیادهروی کوتاه بعد از وعده غذایی، میتوانند اثر تجمعی بزرگی داشته باشند.
اگر فرد علائم مشکوکی مانند افزایش غیرعادی وزن شکمی، ضعف عضلانی، کبودیهای بیدلیل یا اختلالات شدید خلقوخو داشته باشد، لازم است ارزیابی تخصصی انجام شود. در چنین مواردی، پزشک ممکن است علاوه بر آزمایشهای کورتیزول، بررسی کامل عملکرد غدد فوقکلیوی و هیپوفیز را توصیه کند. این رویکرد بر خلاف ترندهای شبکههای اجتماعی، به جای تمرکز روی یک عدد آزمایش، بر تصویر کلی سلامت هورمونی بدن تأکید دارد.
اگر بخواهیم علمی حرف بزنیم، هدف اصلی در مواجهه با استرس مزمن باید کاهش تحریک مداوم محور HPA باشد، نه صرفاً پایین آوردن کورتیزول بهعنوان یک عدد آزمایشگاهی. این به معنای شناسایی و حذف یا کاهش محرکهای استرسزاست، چه این محرکها روانی باشند، چه محیطی یا فیزیولوژیک. تمرکز بر این رویکرد، پایدارترین نتیجه را دارد و بدن را قادر میسازد خودش سطح هورمونها را در محدوده سالم حفظ کند، بدون وابستگی به روشهای مقطعی و اغلب غیرمستند.