عصرایران ؛ رضا غبیشاوی – مسعود پزشکیان رئیس جمهوری دوشنبه در سفر رسمی یک روزه به باکو پایتخت جمهوری آذربایجان با همتای خود الهام علی اف دیدار کرد.
مسعود پزشکیان و الهام علی اف هر دو ترک آذری هستند. این برای نخستین باری است که سران دو کشور در چنین تشابهی قرار می گیرند. همین اشتراک نژادی و زبانی و مذهبی، می تواند زمینه ساز درک بهتر از شرایط دو طرف و در نتیجه، تقویت منافع مشترک را به دنبال داشته باشد.
پیش بینی می شود در دوره ریاست جمهوری پزشکیان، تهران و باکو، روابط بهتری نسبت به قبل داشته باشند و توانایی دو کشور برای حل اختلافات، افزایش یابد. زبان، گام بزرگ و اساسی در درک و فهم طرف مقابل است. مزیتی که پزشکیان به دلیل ترک بودن و تسلط به کُردی از آن بهره می برد.
ایران و آذربایجان با وجود اشتراکات مهم مذهبی، زبانی و نژادی، فضای بزرگی برای تفاهم و همکاری و تعریف منافع مشترک دارند. اشتراک دو کشور در جمعیت بالای مردم ترک آذری در دو سوی رود ارس، امتیاز بی نظیری است که تهران و باکو را در موقعیت بی مشابه و در معرض فرصت های زیادی قرار داده است. گرچه این روابط، مخالفانی در دو طرف دارد. نیروهایی که با بدبینی و انتظارات نادرست و غیرواقعی، تلاش می کنند چوبی لای چرخ روابط دو کشور بگذارند.
- روابط ایران و آذربایجان در سال های اخیر دستخوش اختلافات مهمی بوده است. از اتهام باکو علیه تهران درباره حمایت تسلیحاتی از ارمنستان در اوج جنگ قره باغ تا حمله مرگبار به سفارت آذربایجان در تهران (بهمن 1401) و آخرین آن هم توهین به شخص علی اف در مراسم مذهبی در اردبیل. اختلافی که به احضار سفیر ایران در باکو منجر شد اما مقامات دو کشور توانستند از آن عبور کنند. اصرار ترکیه و اذربایجان بر ایجاد کریدور "زنگزور" و مخالفت جدی ایران هم از دیگر پرونده های اختلافی است.
درباره قره باغ، در سال های اخیر سیاست ایران تغییر و نوعی موازنه در روابط تهران با باکو و ایروان برقرار شده است. در جنگ اخیر قره باغ ایران به لحاظ موضع گیری و برخلاف گذشته از جمهوری آذربایجان حمایت کرد. تهران، ضمن مخالفت با استقلال منطقه قره باغ، از حق باکو برای اعمال حاکمیت بر این منطقه و همزمان، حقوق شهروندی و هویتی اقلیت ارامنه ساکن آن دفاع کرد. علاوه بر این، ایران، درباره تجاوز به مرزهای ارمنستان و تغییر مرزهای بین المللی در منطقه هشدار داده است.
مسئله قره باغ به عنوان یکی از اختلافات منطقه ای با جنگ یک روزه مهر 1402 به پایان رسید. در این جنگ، جمعیت 120 هزارنفری ارامنه ساکن قره باغ / آرتساخ به ارمنستان فرار / مهاجرت کردند و این منطقه به طور کامل تحت حاکمیت دولت جمهوری اذربایجان قرار گرفت و مسئله، عملا بلاموضوع شد.
عملی شدن طرح کریدور زنگزور به معنی قطع ارتباط زمینی ایران و ارمنستان است(مهمترین اختلاف فعلی تهران – باکو). قصد جمهوری آذربایجان برای ایجاد کریدور (زنگزور) در خاک ارمنستان است. ایران هم نسبت به هرگونه تجاوز نظامی از سوی جمهوری اذربایجان به خاک ارمنستان به ویژه قطع ارتباط زمینی ایران – امنستان هشدار داده است.
مسعود پزشکیان و الهام علی اف سران ایران و اذربایجان در شهر باکو و ساحل خزر
ایران آماده است برای حفظ مرز زمینی خود با ارمنستان، وارد دخالت نظامی نیز شود. راه حل نیز این است که ایران با ایجاد کریدور جداگانه در خاک خود، منطقه جدا افتاده از سرزمین اصلی یعنی نخجوان را به خاک اصلی کشور آذربایجان، متصل کند و برای رفت و آمد شهروندان آذربایجانی تسهیلاتی قائل شود. با این اقدام، بخشی از تجارت و حمل و نقل داخلی و خارجی آذربایجان، از خاک ایران می گذرد و پیوندهای اقتصادی دو کشور تقویت خواهد شد.
- ایران، آذربایجان، عراق و بحرین، 4 کشور با اکثریت شیعه هستند. اشتراک ایران و جمهوری آذربایجان در این زمینه، این توقع و انتظار را در برخی نیروها ایجاد کرده تا تهران و باکو از نگاه مذهبی، موضع گیری مشابهی به حوادث و اتفاقات منطقه و جهان داشته باشند اما واقعیت این گونه نیست.
دولت جمهوری اذربایجان تحت گرایش و نگاه مذهبی شیعی نیست و به همین دلیل، انتظار از باکو برای موضع گیری در این چارچوب، واقع بینانه و عملی نیست.
- روابط ایران و جمهوری آذربایجان از سوی نیروهای تندرو و نژادپرست در دو طرف، در معرض تهدید و خطر است.
نیروهای تندروی سیاسی، استقلال و حاکمیت مستقل برای جمهوری آذربایجان متصور نیستند بلکه این کشور را به عنوان تبعه و دنباله رو ایران می پسندند. در این نگاه، جمهوری آذربایجان نه یک کشور مستقل بلکه در حد مستعمره ایران(!) است و باید در سیاست خارجی و منطقه ای خود دنباله رو و امتدادی از سیاست های ایران باشد و با دشمنان ایران دشمن و با دوستان ایران، دوست باشد. براساس این نگاه، معیار اصلی در سیاست خارجی باکو، باید ایران باشد. این نگاه اشتباه و غیرمنطقی ناشی از نوعی نگاه تحقیرآمیز و خود برتربینی بر اساس مقایسه مساحت و جمعیت و تاریخ است. این در حالی است که ایران و جمهوری آذربایجان دو کشور مستقل با شرایط کاملا متفاوت و دغدغه ها و چالش ها و تهدیدات مختلف هستند.
مرز ایران و جمهوری اذربایجان در رودخانه ارس
نیروهای نژادپرست نیز همچنان در قبل از توافقنامه های ترکمانچای و گلستان متوقف اند. استقلال و حاکمیت مستقل کشور آذربایجان را به رسمیت نمی شناسند و خواهان بازگشت سرزمین جمهوری آذربایجان به خاک ایران هستند. حتی اسم "جمهوری آذربایجان" را برای این کشور به کار نمی برند و برای تخفیف، دیگر اسامی را جایگزین می کنند. همین نگاه را نسبت به بحرین نیز دارند. این نیرو، نگاه بالا به پایین، بزرگ به کوچک و تحقیرآمیز به جمهوری آذربایجان دارد. در سایه چنین نگاهی، داشتن روابط عادی میان دو کشور، غیرممکن است.
این در حالی است که در جمهوری آذربایجان، به طور کلی و عام، نگاه به ایران و ایرانی مثبت و همراه با استقبال گرم است گرچه نیروهای مزاحم در شمال ارس نیز فعال اند. با این حال، واقعیت های سیاسی، جمعیتی، اقتصادی و جغرافیایی می گویند جمهوری آذربایجان نیازمند روابط خوب با ایران است و غیراز این، غیرطبیعی است.
در سفری که سال ها قبل به باکو داشتم تقریبا هر جا رفتم و پا گذاشتم وقتی می فهمیدند ایرانی هستم اخلاق و رفتار و گفتار آنها به استقبال گرم و صمیمانه تغییر می کرد. از خانم میهماندار در قطار تفلیس – باکو که چند کلمه ای فارسی می دانست تا مامور مرزبانی که به هنگام ورود قطار به خاک آذربایجان، برای مهر کردن گذرنامه ها وارد واگن شد و با دیدن گذرنامه های ایرانی، از جدی بودن فاصله گرفت و لبخند به لب، احوالپرسی گرمی کرد و خوش آمد گفت. تقریبا در جای جای سفر این صحنه تکرار شد. حتی راننده تاکسی آذربایجانی با دندان های طلایی اش در سنت پترزبوگ روسیه هم از دیدن ایرانی ذوق کرد؛ انگار آشنایی نزدیک یا فامیلی دور را بعد از سال ها دیده باشند. انگار همه تو را می شناسند. از راهنمای موزه ملی باکو تا راننده تاکسی بادمجانی رنگ پایتخت. نمی توان از باکو نوشت و یادی از معماری شهری تحسین برانگیز باکو نکرد. با آن ساحل زیبا و دیدنی. شهر و مردمی که بی نهایت نشانه برای پیوند و اشتراک فرهنگی دو کشور دارند.
این نوشته نزدیک به وقعیت است.
بایستی چشم ها را شست ...
جای امیدواری خواهد بود که روابط دو ملت بصورت عالی و رو به جلو شود - باشد.
تندرست و موفق باشید.
ان شاءالله.
اگر عهدنامه گلستان و ترکمنچای نبود و امروز سرزمین های آذربایجان و ارمنستان و گرجستا بخشی از ایران بودند من بسیار خشنود و شاد می بودم اما واقعیت موجود این است مه اکنون کشوری مستقل هستند و هیچ علاقه ای هم ندارند بخشی از ایران باشند، لذا باید آنها را به عنوان کشورهای مستقل بپذیریم و ایتقلالشان را محترم بشماریم
اما در مورد حل مشکل کریدور زنگه زور ایجاد گذرگاه حمل و نقل از خاک ایران برای اتصال نخجوان به سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان تنها گزینه ممکن نیست بلکه آذربایجان می تواند از ر اههایی که حاکمیت ارمنستان بر منطقه زنگه زور را نقص نکند و مرز ایران و ارمنستان را از بین نبرد از طریق زنگه زور به نخجوان متصل شود که یکی از این راهها احداث تونل زیر زمینی است و ظاهرا ایران نیز به این تصمیم رسیده است چونکه آقای پزشکیان در آستانه سفر به باکو در تهران به این موضوع اشاره کرده است.
دوست عزیز خوب بود در مورد تحریکات قومی جمهوری باکو در مناطق آذری نشین ایران و رفتارهای پانترک ها هم می نوشتید.
موفق باشید و منصف
من هفت سال در باکو زندگی کردم، همسرم هم اهل همانجاست، چنان بلایی سرم آوردند و اذیت هایی کردند که تنها با استفاده از یک حفره قانونی توانستم ممنووع الخروجی را برداشته و به ایران بازگردم. همسرم هم اینجاست و جرات نمیکند به باکو جهت بازدید مادر و اقوام برود. همه چیز هم نقل و نبات و شیرین نیست.
برای من پرونده سازی کردند، به دادگاهم بردند و مجرمم ساختند. تمامی اسناد و مدارک دادگاه ها را موجود دارم.
از شما جای دیگری خوایستم وقتی بگذارید و از واقعیت ماجرا باخبر شوید. از سایر ایرانی های عزیز هم میخواهم در حال حاضر حتی برای تفریح هم به کشور کاملا دیکتاتورانه آذربایجان سفر نکنید. ممکن است در خیابان یا پیاده رو بفهمند ایرانی هستید، تنه تان به تنه کسی بخورد یا نخورد و یکدفعه خود را در جاهایی ببینید که نباید ببینید!
اگر برایتان مهم است و مستندات میخواهید ایمیلم را وارد کرده ام، تماس بگیرید شماره ام را برایتان ارسال کنم و بدانید واقعا اوضاع از چه قرار است!
امیدوارم به این نوشته اهمیت بدهید.
حسن همجواری قدری به درک عميق و فراموشی توهم خود شیفتگی دارد،
در غیر این صورت مشکلی با آذربایجان و موضوع مستقل بودن کشورش نیست