برادرم گفت به بنگاههای اطراف سپرده که خانه را بفروشند. عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم. همان لحظه چشمم به اسلحهای افتاد که از اجدادم به ما ارث رسیده بود. آن را برداشتم و به سمت او شلیک کردم. فقط میخواستم بترسانمش اما گلوله جانش را گرفت. اگر آن یادگاری لعنتی نبود، الان برادرم زنده بود.
کد خبر: ۱۰۷۵۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۴/۱۸