وطن امروز در یادداشتی نوشت:
دارم به تیتری که یکی از روزنامههای مدعی اصلاحطلبی برای سخنان محمد خاتمی انتخاب کرده است نگاه میکنم، هر کاری میکنم نمیتوانم جلوی خندهام را بگیرم. بعضی وقتها تحلیل سخنانی از این دست کمی بیهوده میشود، فقط میشود به این حرفها نگاه کرد و خندید! بعضی از این سخنان مشعشع را میخواهم برای شما بنویسم، شما هم کمی بخندید!محمد خاتمی در جمع بازداشتشدگان (! ) حوادث اخیر حاضر شده و گفته است: «باید عقلانیت در جامعه حاکم شود»، «با خشم و زور نمیتوان حکومت کرد»، «منشا قدرت مردم هستند و از همینرو رضایت مردم باید فراهم شود»، «البته از سوی افراطیون هر دو طرف رفتارهای نادرستی صورت گرفته است»، «روشنفکران باید برای بسط مردمسالاری تلاش کنند» و....
خندهدار بود، نبود؟! چرا خندهدار نباشد وقتی جای «متهم» با «شاکی» عوض میشود؟ خاتمی به گونهای سخن میگوید که هر کس نداند فکر میکند خاتمی به همراه کروبی و موسوی پس از انتخابات به لوازم دموکراسی یعنی «رای اکثریت» پایبند بودهاند و آب هم از آب تکان نخورده است. فکر میکنند اگر مثل کبک سرشان را زیر برف کردند، کسی آنها را نمیبیند! چه کسانی زمانی که نتایج انتخابات معلوم شد و خود را شکستخورده دیدند، زیر همه چیز زدند و فرمان «آشوب و شورش» دادند؟ مگر مجمع روحانیون مبارز که خاتمی جزو سیاستگذاران اصلی آن به حساب میآید، پس از سخنان رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه تهران که قانون را فصلالخطاب اعلام کردند، بیانیه ندادند و مردم را تشویق به شورش و اغتشاش نکردند؟مگر در همین فراخوان مجمع روحانیون تعدادی از همین ملت جانشان را از دست ندادند.
محمد خاتمی آن روزها کجا بود؟ آیا غیراز این است که در کنار «موسوی و کروبی» هر روز آتش اغتشاشات را برای بحرانیتر کردن فضای کشور شعلهورتر میکرد؟ چرا آن روزها محمد خاتمی یاد «اکثریت» و «دموکراسی» و «منشا واقعی قدرت» نبود؟این روشنفکران که خاتمی از آنها اسم میبرد در روزهای آشوب و آتش کجا بودند؟ مگر غیر از این است که هر روز دستهجمعی و با عناوین مختلف به طبل «دیکتاتوری اقلیت» میکوبیدند و به ملت خط میدادند که به خیابانها بیایند، کار «نظام» تمام است؟ ملت آرزو ماند در دلشان یک بار محمد خاتمی و این روشنفکران همین حرفهایی که امروز میزنند را آن روزها هم بزنند و به «موسوی و کروبی» یادآوری کنند دموکراسی یعنی اکثریت، دموکراسی یعنی 24 از 13 بیشتر است، دموکراسی یعنی صندوق رای نه «کف خیابانها» و انتخابات را «برگه رای» تعیین میکند نه «پاره آجر»! این سوالها و صدها سوال دیگر حرفهای ملت است با محمد خاتمی که باید در «دادگاه صالحه» پاسخگو باشد و به یک یک آنها شفاف پاسخ بدهد.
محمد خاتمی «متهم» است، متهم همراهی با «خائنین به رای ملت»،متهم است به همراهی و تشویق «آشوبطلبان»، متهم است در همراهی با پارهکنندگان عکس حضرت روحالله، متهم است درهمراهي اهانتکنندگان به ساحت اباعبدالله الحسین(ع)، متهم است در همراهی با منکرین عصمت اهل بیت و وجود عزیز امام زمان(عج)، خاتمی متهم است به...، ا گر نه، چرا زمانی که سخن از «افراطیون» میگويد، مصداقهای «افراطیگری» را هم بیان نمیکند، آیا نپذیرفتن رای ملت و شورش و عصیان علیه «صندوق رای» توسط «موسوی و کروبی» افراطیگری بود یا نه؟ آیا بنای بدعت «شورش علیه جمهوریت» پس از شکست در انتخابات، افراطیگری و استفاده از «خشم و زور» نیست؟ خاتمی به این دلایل و صدها دلیل دیگر در تمام این جرمهای «موسوی و کروبی» شریک است و «شریک جرم» هم «متهم» است، اين متهم در فواید حقالناس و حقوق بشر نظریهپردازی کند! جای «شاکی» و «متهم» که عوض بشود باید هم ملت بخندند.