عصر ایران؛ امید جهانشاهی- در نخستین روزهای سال، تصاویر شاد جشنهای نوروز در کردستان بسیار بازنشر شدند و مورد توجه و پسند مردم در رسانه های اجتماعی قرار گرفتند.
رنگارنگی لباسهای رقصان زنان کردستانی که پرشمار و دوشادوش مردان با مشعلهای آتش بر بام خانهها به صف بودند و یا در تجمعاتی بزرگ، شادان و رقصان گرداگرد آتشی افروخته و یا همراه با مشعلهای آتش، نوروز را جشن میگرفتند، هم زیبا و دیدنی است و هم از این رو دوستداشتنی است که تصویری از ریشه و پیشینۀ ما است.
کردستان به جاذبههای طبیعی و بکر شهره است. استانی میان سلسله کوههای برکشیده زاگرس بینسبت با بار و بر و بهی نیست.
جابهجا چشمه است و جوشش و سرزندگی؛ از چشمه «بابا گرگر» تا چشمه های بهشت «آبیدر» تا کوه «چهل چشمه»؛ سراپا آباد از آب.
کردستان با جاذبههای طبیعی اورامان و زیبایی های زریوار، از جلوههای بهشت طبیعت در ایران است. کردها هم یکی از اصیلترین اقوام ایرانیاند و جشن نوروز در کردستان از دستنخوردهترین و اصیلترین رسوم باستانی ایرانیان است. بیجهت نیست که گفتهاند هر جا کُرد است آنجا ایران است.
نوروز فقط سبز شدن علف نیست، نماد نو شدن است و بهانه شستن سینه از کینه؛ زمان زدودن غبار از زندگی است و نیاکان ما نوروز را به نام زندگی و در ستایش روشنایی و سرزندگی به جشن مینشستند.
در نوروز یخهای سفت و سخت ذوب میشوند و تن شفاف و شیرین آب، رقصان میشود. چشمهها جوشان میشوند و شعلهها رقصنده از خانهها بیرون میآیند. افروختن آتش و رقصاندن مشعلها بر بامها ریشه در باورهای کهن ایرانیان دارد. سنتی که خوشبختانه هنوز در کردستان زیبا پابرجاست.
برخی البته این تصاویر را حمل بر آتش پرستی ایرانیان باستان میکنند. اما این سادهسازی و سادهبینی، اما خودفریبی است.
برای اینکه بدانیم چرا آتش در بین ایرانیان باستان، چنان گرامی بوده و جایگاهی والا داشته است، باید دورانی را تصور کرد که دورۀ فصل سرما نه سه ماه که بیش از 6 ماه بود و شدت سرما و برف و باران به هیچ روی قابل قیاس با امروز نبود.
از شدت باران و برف، بشر برای گرم شدن و در امان ماندن به غارهای دامنههای زاگرس پناه میبرد. در آن دوران، آتش چیزی بود که هم شبهای تاریک را روشن میکرد، هم گرمابخش سرمای طاقت فرسا بود.
از این رو آتش ارزشمند، زندگیبخش و مایۀ حیات بوده است. وقتی آتشی افروخته میشد گروهی مأمور بودند تا مراقبت کنند مبادا خاموش شود و این ماموریت بینهایت مهم بود چون اگر خاموش میشد از سرما میمردند. از این رو بود که آتش به نماد روشنی و زندگی تبدیل شد (کما این که در روز، خورشید چنین بود).
بعد از دوران بارانهای سیلآسا که در حافظۀ تاریخی بشر با اسطورۀ کشتی نوح همراه است، بشر از سلسله کوههای زاگرس به دشتهای حاصلخیز رفت و کنار رودها یکجانشین شد، با امنیت نسبی و توسعۀ کشاورزی و بافندگی، جمعیت بیشتر شد، مناسبات اجتماعی شکل گرفت و نیاز به معنا توسعه یافت و تمدن پایه گرفت.
با اعتقادات دینی این مایۀ گرمی و زندگی به بارزترین نماد خداوند روی زمین تفسیر شد. و آن مأموریت حفظ آتش به امری مقدس تفسیر شد. در واقع اعتقادات دینی زندگی را معنی کردند و ظرفیتهای بشر را ارتقا دادند. یعنی اگر ابتدا رهایی از سرمای سوزان و طاقت فرسا و شکفتن سبزی و زندگی دلیل شادی بود، با دین، آن تاریکی و سرما نماد ظلمت و شر شد و آتش نماد روشنایی و پاکی.
در دین زرتشت اهورامزدا که خدای حکیم یا «سرور دانا» خوانده میشود، خدایی که همه جا حضور دارد، همهدان و همه توان است؛ آفریننده و نگهدارنده و پروراننده است؛ تجلی مادیاش نور است. در واقع آتش که در گذشته لازمۀ گرم شدن و زنده ماندن بود تبدیل شد به تجلی مادی خداوند.
دکتر فرهنگی در کتاب "تاریخ تحلیلی جامعه شناسی دیوانسالاری در ایران" به نقل از کتاب "تاریخ کامل ایران" اثر حسن پیرنیا توضیح میدهد یکی از اعتقادات ایرانیان باستان «فرهوشی» یا فروهر بوده است. بر اساس این اعتقاد وقتی کودکی پا به جهان میگذارد فرهوشی یا فروهر با او همراهی میکند در مقابل روح یا شخصیت فرد که همان «من» است، فرهوشی یا فروهر همچون فرشته نگهبان و نماینده لغزشناپذیر خدا نقش خود را ایفا میکند.
فرهوشی هرکس کردار نیک روح را تاکید و تحسین میکند و چون شخص به کردر ناپسندی افتد او را پند میدهد. هنگامی که شخص درمیگذرد و روحش به جهان دیگر رجعت میکند تا با سرنوشت خود مواجه شود، فرهوشی یا فروهر او حیات ابدی و انفرادی خود را در بهشت از سر میگیرد.
10 روز آخر سال اختصاص به فرهوشیها دارد. در این روزها که زمان جشن ایرانیان است اعتقاد بر این بود که فرهوشیها بر زمین فرود میآیند و دوست دارند خویشان درگذشتگان به آنها خوشآمد بگویند و از آنها درخواست خیر و برکت کنند. از این روست که ایرانیان ایام آخر سال را گرامی میدارند. آتش میافروزند و به جشن مینشینند و غبار از خانه میزدایند.
استاد الهی قمشهای معتقد است: آتش سه درس به بشر داد: نخست این که گرم باشید، دوم روشنیبخش باشید و همچنین سمت حرکت را به بشر نشان داد که رو به بالاست.
حکیم فردوسی بزرگ در این باره سروده است:
نيا را همی بود آيين و کيش
پرستيدن ايزدی بود بيش
نگويی که آتشپرستان بُدند
پرستندۀ پاک يزدان بُدند
بدان گَه بُدی آتش خوب رنگ
چو مر تازيان راست محراب، سنگ
پر واضح است که با اسلام منابع معرفتی، افقهای معنابخشی و ظرفیتهای تفسیر نسبت به دوران پیش از خود به مراتب توسعه یافتند. اما بر خلاف تبلیغات سوئی که بعضاً هست چه از دوست نادان و چه از دشمن دانا، قاطبه ایرانیان مسلمان هیچ تضاد و تقابلی بین فرخندگی نور و نوروز با ارزشهای دینی قائل نیستند و همواره آیین معنابخش، وحدت آفرین و ارزشمند نوروز را پاس داشتهاند و تا ایران ایران است، گرامی خواهند داشت.
ممنون از شما. به امید اینکه این اطلاع رسانی ها روشنگر متعصبان باشد.