وی افزود: تقریبا می توان گفت: نسخه سن ژوزف برابر با نسخه لندن است اما از نظر داشتن ابیات الحاقی بهتر از دیگر نسخههای موجود است.
خالقی مطلق تصریح کرد: این نتیجه گیری صرفا بر اساس 24 صفحه از این نسخه ای بود که به دستم رسید. هم اکنون نسخه کامل آن را در دست دارم و در صدد هستم تا پژوهشهایم در این زمینه را تکمیل کنم و مقاله ای در این باب تالیف کنم.
این شاهنامه پژوه در ادامه نشست که به صورت پرسش و پاسخ برگزار شد در پاسخ به سئوالی درباره سندیت تاریخی شاهنامه گفت: نظر من درباره مواد تاریخی شاهنامه با دیگر شاهنامه پژوهان متفاوت است. من معتقدم که بخش آغازین شاهنامه به قدری در ناکجا آباد تاریخ گم شده است که درآوردن این مواد تاریخی کار دشواری است و نیاز به تحقیقات پردامنه ای دارد.
وی اضافه کرد: من اعتقادی به سلسله کیانیان و پیشدادیان در ایران ندارم. کیانیان و پیشدادیان در سنت تاریخ نگاری ایرانیان همان مادها و همخامنشیان هستند. من در ویرایش شاهنامه خود سعی کرده ام با مقایسه شخصیتهای افسانه ای شاهنامه با شخصیتهای تاریخی ایران بگویم این شخصیتها همان صورت افسانه ای شده شخصیتهای تاریخی هستند.
محمود در سردون شاهنامه به فردوسی امر نکرد
خالقی مطلق با بیان اینکه تاریخ نگاری در ایران با افسانه عجین شده است یادآور شد: در آغاز تاریخ نگاری ایرانی تاریخ آن چیزی نبود که وجود داشته بلکه آن چیزی بود که باید وجود می داشت. تاریخ نویسان ایرانی عمدتا افسانه را با بینش و اعتقادات دینی خود عجین کردند.
استاد دانشگاه هامبورگ سپس به اشاره به اهمیت تاریخی شاهنامه تصریح کرد: "نولدکه" می گوید مواد تاریخی تاریخ طبری بیش از شاهنامه است. در حالی که فردوسی مواد تاریخی را در شاهنامه حذف کرده و حتی مواد تاریخی شاهنامه بیشتراز مواد تاریخی تاریخ طبری است. شما در شاهنامه مواد تاریخی بسیاری به دست خواهید آورد که اگر آن را در کنار تاریخ طبری بگذارید این دو کتاب تکمیل می شود.
وی با بیان اینکه اهمیت تاریخی شاهنامه بسیار زیاد است گفت: بخشی از مواد تاریخی شاهنامه شناخته شده و برخی هنوز ناشناخته مانده است.
وی سپس در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا فردوسی سلطان محمود مدح کرده است اظهار داشت: سلطان محمود کار ما شاهنامه پژوهان را مشکل کرده است. برخی از شاهنامه پژوهان معتقدند فردوسی سلطان محمود را مدح نکرده و حتی برخی معتقدند فردوسی اصلا در زمان محمود غزنوی نبوده است .این اتفاق به این دلیل است که برخی از شاهنامه پژوهان می خواهند مدیحههای شاهنامه را از بین ببرند. زمانی که سلطان محمود در ایران به سلطنت رسید چند سالی از سرایش شاهنامه گذشته بود. بنابراین محمود در سرودن شاهنامه به فردوسی امر نکرده است اما زمانی که سلطان محمود به قدرت رسید فردوسی او را مدح کرده است.
فردوسی به تشیع اعتقاد داشت
این شاهنامه پژوه در پاسخ به پرسش دیگری درباره اعتقاد فردوسی به اساطیر ایران گفت: در زمانی که دین مردم ایران عوض شد عقاید و اساطیر دچار تزلزل شدند. گروهی اساطیر را به عنوان بخشی از فرهنگ ایران قبول داشتند ، مثل فردوسی و گروهی آن بخش از اساطیر را که با دین تازه سازگار بود پذیرفتند و بقیه را دور ریختند.
خالقی مطلق در پاسخ به پرسشی درباره دین فردوسی تصریح کرد: من تشیع فردوسی را خیلی عمیق می دانم و معتقدم او شدیدا به مذهب تشیع اعتقاد داشت اما می توان بر روی اسماعیلی یا دوازده امامی بودن او بحث کرد. من بیشتر به دوازده امامی بودن فردوسی معتقدم است.