۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۵۶۰۵
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۶ - ۰۱-۱۲-۱۳۸۷
کد ۶۵۶۰۵
انتشار: ۲۱:۲۶ - ۰۱-۱۲-۱۳۸۷

انيشتين و راننده اش

داستان كوتاه
انيشتين براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه از راننده مورد اطمينان خود كمك مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين او را هدايت مي كرد بلكه هميشه در طول سخنراني ها در ميان شنوندگان حضور داشت بطوريكه به مباحث انيشتين تسلط پيدا كرده بود! يك روز انيشتين در حالي كه در راه دانشگاه بود با صداي بلند گفت كه خيلي احساس خستگي مي كند؟

راننده اش پيشنهاد داد كه آنها جايشان را عوض كنند و او جاي انيشتين سخنراني كند چرا كه انيشتين تنها در يك دانشگاه استاد بود و در دانشگاهي كه سخنراني داشت كسي او را نمي شناخت و طبعا نمي توانستند او را از راننده اصلي تشخيص دهند. انيشتين قبول كرد، اما در مورد اينكه اگر پس از سخنراني سوالات سختي از وي بپرسند او چه مي كند، كمي ترديد داشت.

به هر حال سخنراني راننده به نحوي عالي انجام شد ولي تصور انيشتين درست از آب درامد.

دانشجويان در پايان سخنراني شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند. در اين حين راننده باهوش گفت: سوالات به قدري ساده هستند كه حتي راننده من نيز مي تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انيشتين از ميان حضار برخواست و به راحتي به سوالات پاسخ داد به حدي كه باعث شگفتي حضار شد!
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۸:۲۷ - ۱۳۸۷/۱۲/۱۴
0
0
خیلی ببخشیدها!! این داستان کوتاه مربوط به انیشتین نیست بلکه مربوط به شیخ بهائی است که درروزگار ور.دش به اصفهان بدلیل ناشناس بودن وی وعدم شناخت افراد داخل قصر شاه عباس، سربازان شاه از ورود او به قصر و رفتن وی نزد شاه عباس جلوگیری میکنند و شیخ بهائی مجبور میشود برای ورود به قصر و رفتن پیش شاه عباس ترفندی بزند که یکی از شاهکار های سیاسی شیخ محسوب میشود وآن اینگونه بوده است که حلاج پنبه زنی را که هیکل چاق و چله ایی داشته استخدام میکند و اورا به حمام برده خضاب میکند و لباس فاخری بر تن او مینماید و به او میکوید من ترا به قصر شاه عباس میبرم و بعنوان یک شخصیت مهم علمی معرفی میکنم و تو فقط سرت را بجنبان! حلاج میگوید من که سواد ندارم اگر از من سئوالی بپرسند جوابی ندارم ، شیخ بهائی میگوید هرچه از تو پرسیدند بگو این سئوال شما انقدر ساده است که پیشکار منهم میتواند جواب دهد ! آنگاه من پاسخ میدهم! لذا وقتی شاه عباس با حلاج که سواره بود و شیخ پیاده ، به قصر شاه در عالیقاپو رفتند شیخ همه مناصب خود را به حلاج نسبت داد و از سربازان خواست راه عالم ناشناس را به قصر شاه بازکنند تا مورد خشم شاه واقع نشوند و سربازان نیز از ترس شکایت عالم جدیدالورود راه را بازکردند و شیخ به مجلس شاه راه یافت ودر مجلس هرچه علما از حلاج سئوال میکردند اوکه همواره مشغول خوردن بود مسئله را به پیشکارش یعنی شیخ بهایی حواله میداد تا اینکه شاه از پاسخ های حلاج فهمید کاسه ایی زیر نیم کاسه هست و از شیخ بهایی موضوع را استفسار نمود و شیخ بهایی نیز حقیقت را گفت و در همان جلسه شاه از ابتکار شیخ بهائی چنان خشنود شد که منصب شیخ الاسلامی را به وی پیشنهاد کرد. ضمن اینکه جهت اطلاع آقای انیشتین با خواست خود به آمریکا نرفت بلکه آمریکائیان به کمک اسرائیلی ها انیشتین را ربودند و از سوئیس به آمریکا بردند و همواره هم مراقب ارتباطات او بودند که مبادا عوامل هیتلر با او در تماس باشند.
تکمیل آهنربای نگه‌دارنده انرژی خورشیدی 80 سال پیش پاتوق دختران و پسران جوان تهران کجا بود؟ حفظ سلامت روده با ۴ ویتامین‌ کلیدی نتانیاهو : اسرائیل به آتش‌بس یا آزادی زندانیان متعهد نیست / فقط تامین گذرگاه امن برای غیرنظامیان را می‌پذیریم فردین در کنار مادر و برادرش (عکس) علاقه عراقی‌ها به سعدی و خیام ترکیه از میانجی‌گری برای آزادی سرباز اسرائیلی-آمریکایی خبر داد ویتکاف : الکساندر امروز آزاد می‌شود اگر از آسمان سنگ هم ببارد من ایران می‌مانم / کارگردان سرشناس: از زنم جدا شده بودم و کاری نداشتم، اما نرفتم! مسئولان وعده می‌دهند؛ قیمت برنج اما هر روز بالاتر می رود / گرانفروش واقعی کیست؟ با سعدی در گلستان : لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان (+صدا) تاریخ ما را فریب داده بود/ هویت واقعی کریستُف کلمب فاش شد! چرا با توسعه بهشت زهرا به سمت اراضی حرم امام موافقت نشد؟ پاپ جدید : امیدوارم جنگ جهانی سومی رخ ندهد ؛ جهان نیازمند صلح است عراقچی: سوءاستفاده از اسنپ‌بک، پایان نقش اروپا در برجام خواهد بود