كمال تبريزي كارگردان مطرح سينما و تلويزيون اينبار نيز به سراغ موضوعي بحثبرانگيز رفته است. پاداش آخرين ساخته كمال تبريزي بهنوعي فيلمي منحصربهفرد در كارنامه او محسوب ميشود.
از يكسو اين اولين فيلم 35 ميليمتري است كه در مكه و مدينه ساخته شده است. كاري كه از نظر تبريزي و بسياري ديگر بسيار غيرممكن و محال بوده است و از سوي ديگر پاداش همانند ديگر آثار تبريزي مانند ليلي با من است، مارمولك و... فيلمي است كه براي اولينبار نگاهي طنز به موضوعي حساس دارد.
تبريزي اين فيلم را در شرايطي ساخته كه از نظر سياسي، اجتماعي و فرهنگي در فضاي محدودتري قرار داريم و همين موضوع باعث شده فيلم پاداش اهميت بسياري داشته باشد.
پاداش با تمام سختيهايي كه براي كمال تبريزي داشته، براي او بسيار راضيكننده بوده است و البته عليرغم حرفهايي كه درباره اين فيلم ممكن است شنيده شود ولي تبريزي هميشه فيلمساز اميدواري بوده است، چون او هميشه اعتقاد داشته كه فقط گروه سازنده نيستند كه دخالت در ساخت فيلم پاداش داشتهاند، بلكه حمايتهاي ديگري از اين فيلم شده و ميشود كه... به اعتقاد تبريزي، اگر در دستگاه خلقت پذيرفته شود كه ما ميتوانيم كاري را انجام دهيم حتما آن كار انجام ميشود ولي اگر پذيرفته نشود، آن كار به هيچوجه انجام نخواهد شد. كار پاداش هم به نظر كارگردان آن شامل چنين وضعيتي ميشود.
مصاحبه با كمال تبريزي در حاشيه لوكيشن آخرين مجموعه او <سرزمين كهن> كه اين روزها در حال فيلمبرداري آن است انجام شد. محل مصاحبه در لوكيشني در بازارچه شاپور در جنوب تهران بود. كمال تبريزي يكي دو بار براي گرفتن صحنههاي فيلم، مصاحبه را ترك گفت و سپس برگشت و ما در اتاقي گرم در سرماي زمستان، مصاحبه خود را با كمال تبريزي انجام داديم.
آنهايي كه با كمال تبريزي مصاحبه كردهاند ميدانند او استاد گرم كردن مصاحبه و گفتوگو در سينماي ايران است. ما هنوز منتظريم پاداش او در جشنواره بهنمايش دربيايد. پيشتر تهيهكننده اين فيلم گفته بود كه همه سعيشان را ميكنند.
آقاي تبريزي به نظر ميرسد فيلم پاداش فيلمي است كه در سطح بينالمللي هم از آن استقبال شود؟
نميدانم.
به اين فكر كردهايد كه مخاطب جهاني نيز با فيلم ارتباط برقرار كند؟
جهاني به اين معنا كه با يك فرهنگي با يك آداب و آييني باشد؟ بگذاريد توضيح بدهم. فرض كنيد قرار است ما با آدمهاي ديگري در جاهاي ديگر دنيا ارتباط برقرار كنيم. مثل قصهاي كه درباره يك آدم بودايي است. فرض كنيد از اين كاهنهاي معبد بوداست، ولي خب ويژگيهايي از شخصيت اين آدم است كه ميتواند شما را شيفته شخصيت خودش كند و ميتواند براي شما كه اصلا به آيين بودا اعتقاد نداريد و يا هيچ چيزي از آن نميدانيد جالب باشد و باعث شود كه توجه شما را جلب كند. يعني باعث جلب توجه شما شود و شرايطي بهوجود بيايد كه شما نسبت به اين شخصيت و اين آدم، با همه افكار و عقايدش علاقهمند شويد. با در نظر گرفتن اين ويژگي بايد بگويم كه ما سعي كردهايم شخصيتها و كاراكترها را در فيلم پاداش كنار هم قرار بدهيم كه بتواند اين تاثير را داشته باشد.
فيلم پاداش، فيلمي كه ما به تماشاي آن نشستهايم، فيلم بسيار خوشساخت و خوبي درآمده است، نكته مهم در اين فيلم اين است كه پاداش فيلم بسيار خوبي شده كه ساخت آن سخت بوده ولي فيلم بهاصطلاح <درآمده> است و اثر دلنشين و قابل تحسيني شده است. شما از ابتداي فيلم اين نگراني را نداشتيد كه ممكن است فيلم <درنيايد>؟
اين دلهره و نگراني را معمولا فيملسازان دارند يا حداقل خود من يكي دارم. اصولا هر فيلمسازي وقتي فيلمي را شروع ميكند، هميشه اين دغدغه دائمي در ذهن او وجود دارد كه آيا اين كاري كه دارم من ميكنم، تصوري كه ميخواهم ارائه دهم، بهاصطلاح <درميآيد>؟ به قول شما خوشساخت ميشود و همه آن ويژگيهاي لازم را دارد كه بيننده را به آن سمت لازم ببرد. اين دغدغهاي است كه به نظرم هر فيلمسازي دارد، حتي اگر سينما مثل يك ماشين مكانيكي باشد كه با يك فرمولهايي كه به آن داده ميشود، از آن طرف بتوانيم نتيجه دقيق بگيريم. منتها يك ويژگي در هنر بهخصوص در هنر سينما وجود دارد كه ممكن است همه محاسبات شما درست باشد ولي از آن طرف، خروجي شما، داراي نتيجهاي قابل قبول نباشد.
يعني ايده با اجرا ممكن است خيلي فرق داشته باشد؟
بله، اين دغدغه و نگراني، هميشه وجود دارد. شما هر فيلمي ميخواهيد بسازيد هميشه فكر ميكنيد آيا چيزي كه در ذهن من شكل گرفته اگر اجرا شود همين تاثير را روي مخاطب ميگذارد يا نه؟
ولي ميخواهم به شما بگويم اين دغدغه و نگراني و حساسيت و استرس به مراتب بيشتر از فيلمهاي ديگر بود، دليل هم براي اين كار داريم. براي اينكه موقعي كه ما فيلمنامه را شروع كرديم و دست گرفتيم تا بسازيم، واقعا فكر نميكردم كه بتوانم يك پلان در مدينه بگيرم. يا يك تصوير بتوانم از مكه بگيرم. اصلا موفق شوم با كيفيت نگاتيو 35، شخصيت اصلي فيلم را تا دم خانه خدا ببرم. چون ميدانيد كه به قدري محدوديت وجود دارد كه ديگران هم كه در گذشته سعي كردند اين كار را بكنند موفق نشدند، حداقل در يكي، دو كار سعي كردند كه بروند... يكي هم خود آقاي محمدعلي نجفي بود و علت حضور ايشان در اين فيلم هم همين بود. به خاطر اينكه زمين آسماني را ساخت و به دليل اينكه دچار مشكل شد نتوانست آن چيزي را كه ميخواست، در فيلم خودش پياده كند. حضور ايشان هم در اين فيلم، به همين خاطر است.
ما براي ساخت فيلم پاداش حتي با شركتهاي مختلف هم در كشور عربستان و هم در كشورهاي ديگر، تماس گرفتيم كه به ما كمك كنند تا اين اتفاق بيفتد، تا بتوانيم تحت پوشش خبري آنها، كار كنيم، خب مثلا شبكه تلويزيوني العالم و شبكههاي مختلف تلويزيوني ديگري بودند كه ميتوانستند بهعنوان خبرنگار و تصويربردار و با دوربين در آنجا حضور پيدا كنند. واقعا وقتي ما ميخواستيم شروع كنيم تقريبا داشتيم فكر ميكرديم كه اين امر محال است و نهايتا ممكن است همه اين تلاشها و زحمتهايي كه كشيده ميشود به خاطر محدوديتها، به نتيجه و سروساماني كه مدنظر ما است نميرسد ولي اين را بدون اغراق بگويم وقتي ميخواستيم اين فيلم را شروع كنيم عقل آدم اين حكم را ميداد كه اين كار را نكنيم، يعني من يادم است كه در سفري ما رفتيم با سفير ايران در عربستان صحبت كرديم چه جوري ميتوانيم اين مشكل را حل كنيم يعني وقتي از امير مكه بگيريم يا وقتي از همه كساني كه ميتوانند در آنجا همه مجوزها را به ما بدهند و برويم با آنها صحبت كنيم و ببينيم كه آيا اين اتفاق ميافتد يا نه. ولي همه اينها در حد مذاكره ميماند. حتي خيلي از گفتوگوهايي كه شروع كرده بوديم و انجام ميداديم به خاطر خيلي از مسائل دچار مشكل ميشد و عملا در حد مكاتباتي كه انجام ميشد باقي ميماند. ولي چيزي كه آدم نميتواند خيلي روي آن صحه بگذارد و نميتواند آن را هم كتمان كند اين است كه ما يكبار داريم درباره مراسم حج يك فيلم ميسازيم. اگر پذيرفته باشند كه ما چنين كاري كنيم، يعني دستگاه خلقت پذيرفته باشد كه ما چنين كاري كنيم، ميتوانيم اين كار را انجام دهيم و اگر نه، نميتوانيم اين كار را انجام دهيم.
ميخواهم بگويم يك چيز غيرقابل اثبات است ولي من فكر كردم داريم ميرويم به جايي كه اسمش خانه خداست، ميخواهيم برويم آنجا فيلم بگيريم. ميخواهيم برويم از صفا و مروه فيلم بگيريم، ميخواهيم برويم از مسجدالنبي فيلم بگيريم. اگر شدني باشد و اجازه را داده باشند ميخواهم بگويم يعني اجازه انجام اين كار دست آدمهايي كه به ظاهر ميخواهند اجازه بدهند، نبوده است، اگر ميخواسته اين اتفاق بيفتد و قرار بوده كه اين فيلم ساخته شود، خودبهخود اين اتفاق ميافتد وگرنه، قطعا ما همان سفر اولي كه راه افتاده بوديم براي فيلم گرفتن، دچار مشكل ميشديم. با در نظر گرفتن چنين ويژگياي، ما براي اولينبار، و واقعا هم نميتوانم برايتان بگويم كه چه جوري واقعا براي اولينبار، سه تا دوربين سنگين 35، آري فلكس را برديم در عربستان. تقريبا همه به ما ميگفتند كه امر محالي است. براي اينكه دوربينهاي تلويزيون را هم به اين راحتي نميگذارند وارد آنجا شود و كنترل ميكنند.
ما وقتي از هواپيما پياده شديم يكسري وسايل داشتيم و بايد از گمرك فرودگاه عربستان عبور ميداديم، يعني ما رفتيم در فرودگاه مدينه، بايد از آنجا وسايلمان را ميبرديم بيرون. اول وسايل ما را گرفتند ضبط كردند و گوشهاي نگه داشتند. ما كلي صحبت و گفتوگو كرديم تا بتوانيم اين مشكل را حل كنيم. يك آقايي به اسم اكبر شيرازي خيلي به ما كمك كرد كه اين اتفاق بيفتد، يعني ميتوانم بگويم اين آدم نفر اول در ساخت اين فيلم است. يعني تهيهكننده و كارگردان و... همه عوامل را بگذاريم كنار، منتها وقتي با آقاي شيرازي صحبت ميكرديم آقاي شيرازي هم ميگفت كه من تلاشم را ميكنم و ما اينجا مجوزي نداريم براي ورود وسايل به داخل مكه در مدينه و هيچ مجوزي نداريم و من فقط ميروم صحبت ميكنم تا ببينم چه ميشود؟
تا به حال فيلمي از آنجا گرفته نشده است؟
تا به حال كسي فيلم 35 نگرفته است. يعني ما الان نگاتيو 35 داريم. ما الان 50 حلقه نگاتيو 35، از مراسم حج تمتع در آن سالي كه رفتيم داريم كه هيچكس اين تصاوير را ندارد. معمولا دوربينهاي كوچك را ميبرند، نهايتا از دوربينهاي ديويكم ميتوانند ببرند. كسي دوربين 35 ميليمتري نميتواند ببرد. اصلا نميدانند دوربين 35 ميليمتري چي هست؟ سينما هم كه ندارند...
البته به تازگي و پس از سالها، سينماها در اين كشور راه افتادهاند...
بله، ولي اولين روزي كه وارد شديم وسايل ما را گرفتند و همه را ضبط كردند و به ما گفتند كه بايد برگرديم. آن موقع كه من از فرودگاه مدينه داشتم ميآمدم بيرون شب بود و داشتيم ميرفتيم هتل، گفتم فردا اين وسايل را به ما نميدهند و بايد برگرديم. به آقاي شيرازي هم گفتم، گفت آره ديگر و برگشتن ما به معناي اين بود كه پروژه متوقف است.
ما هنوز فيلمبرداري بخشهاي اصلي را كه ميتوانستيم در تهران بگيريم شروع نكرده بوديم و اول رفتيم سفر حج تمتع كه ببينيم ميتوانيم برويم آنجا فيلم بگيريم و بالاخره چه ميشود؟ ما كه شب خوابيديم و صبح كه پا شديم ديديم وسايل ما در هتل است.
به نظر ميرسد يك معجزه بود.
بله، واقعا در حد معجزه بود. يعني امكان نداشت شما در مراسم رمي جمرات بتوانيد فيلم بگيريد. بتوانيد برويد بين مسجدالنبي و گورستان بقيع فيلم بگيريد، اصلا امكانپذير نبود ولي ما همه اينها را توانستيم بگيريم.
خود آقاي شيرازي به ما ميگفت معجزه است، در حاليكه خود اين معجزه از طريق خود آقاي شيرازي صورت گرفته بود، آقاي شيرازي ميگفت من اين همه سال دارم ميروم و ميآيم (از افرادي بود كه در سازمان حج و زيارت صداوسيما كار ميكرد) ميگفت براي اولينباري است كه دارد چنين اتفاقي ميافتد. ميگفت بارها و بارها نامه ميبريم و ميگوييم ميخواهيم فيلم بگيريم و جواب ميگيريم كه نميشود. ما هر بار چند بار مكاتبه كرديم و نميشد. ميگفت: اين دفعه كه من مكاتبه كردم، به ما گفتند يكساعته فيلم خود را بگيريد و برويد بيرون و يك ساعت بيشتر وقت نداريد. وگرنه هيچكدام از صحنهها را نميتوانستيم بگيريم.
البته از يك روشهاي ديگري هم استفاده كرديم، از دوربيني كه الان داريم با آن سريال <سرزمين كهن> را ميگيريم استفاده كرديم.
در نشستي تخصصي كه درباره دوربينهاي ديجيتال برگزار شده بود به اين دوربين اشاره شده بود، اسم اين دوربين چيست؟
اسم اين دوربين، <اسآيتوكي> است. اين دوربين اين ويژگي را دارد كه با فرمت 35 ميليمتري ميگيرد ولي <هد> آن از آن جدا ميشود و تبديل ميشود به چيز كوچكي به اندازه واكمن شما، ولتر هم به آن وصل ميشود و شما ميتوانيد برويد براي فيلمبرداري.
پس اين دوربين كار را بسيار راحتتر ميكند؟
بله، كار بسيار راحتتر ميشود. ما توانستيم با اين دوربين، داخل مدينه و داخل كعبه را با اين دوربين بگيريم، چون مردم عادي ميتوانند فيلم بگيرند يا عكس بگيرند و ما هم تبديل شديم به چنين آدمهايي، در صورتي كه داشتيم كار حرفهاي ميكرديم. يكي دو بار كه اصلا من فكر كردم تمام وسايل و همه چيز ما را ضبط ميكنند و ما برميگرديم ولي در كمال تعجب... ساخت فيلم پاداش كار خيلي دشواري بود و الان كه به آن فكر ميكنم واقعا نتيجهاي كه از آن ميگيرم اين است كه ديگر ما نميتوانيم چنين كاري را تكرار كنيم. يعني به هيچعنوان امكانپذير نيست. البته ما از طرق مختلف هم سعي كرديم كه اقدام كنيم اين اتفاق بيفتد و خب اتفاق نيفتاد. ما سعي كرديم از طريق ارتباطهاي مختلفي كه با دولت عربستان وجود دارد مثلا سعي كرديم از طريق آقاي هاشمي، اين كار را بكنيم ولي نشد كه نشد و گفتند كه امكانپذير نيست.
قبلا قرار بود كاري را با پشتيباني آقاي سالاز يك كارگردان آمريكاييالاصل انجام دهيم. اتفاقا او را آنجا ديدم و وقتي با هم سلام عليك كرديم گفت كه ما براي فيلمبرداري مجوز داريم. مجوزي كه ميتوانستند داخل كعبه بروند و فيلم بگيرند. من به او گفتم ميشود ما هم بياييم در تيم شما كه با هم بتوانيم برويم. او گفت كاري ندارد و ميتوانيم اين كار را بكنيم و هماهنگ ميكنيم كه فردا شما بياييد به تيم ما ملحق بشويد. خيلي جالب است، فردا صبح كه رفتيم گفتند شما نميتوانيد آدم جديدي را وارد گروه خود كنيد. ببينيد هيچجور، هيچ اتكايي به هيچكس نداشتيم يعني خود ما بدون اتكا به كسي رفتيم فيلم را گرفتيم و برگشتيم؛ يعني تمام اتفاقاتي كه افتاد فقط من را به اين نتيجه رساند كه يك اتفاقي افتاده است كه غيرقابل توصيف است.
و شما وقتي الان فيلم را نگاه ميكنيد خيلي ساده به نظر ميآيد كه ما به راحتي اين فيلم را ساختهايم. من هم نميدانم بعد از پخش اين فيلم دولت عربستان چه عكسالعملي نشان بدهد؟ يعني ما مجبوريم بگوييم كه همه تصاويري كه گرفتيم تصايور آرشيوي بوده است. در حاليكه تصاوير آرشيوي بهگونهاي است كه محال است لو نرود و معلوم نشود كه تصاوير آرشيوي است... تمام تصويرهايي كه ما داريم در حد نگاتيو 35 است و همه ويژگيها و كيفيت آن را دارد.
البته اميدوارم اجراي تروكاژ نيز آنقدر خوب باشد كه نتيجه نهايي درست از آب دربيايد.
اينكه گفتيد چه جوري شده كه چنين دل و جراتي پيدا كردهايد كه چنين كاري در بيايد، منهاي درآمدن فيلمنامه است كه خودش براي خود آدم دغدغه زيادي است. اصلا ساخت فيلم، دغدغه زيادي دارد يعني خود من تقريبا گفتم ساخت اين فيلم غيرممكن است، واقعا فكر ميكردم جايي از كار متوقف ميشود و ما ديگر نميتوانيم كارمان را ادامه دهيم و عملا اين اتفاق نخواهد افتاد. بنابراين هميشه حس من اين است - الان هم درباره اين فيلم حس من اين است - يعني همه ميگويند كه ممكن است دچار مميزي شود. ممكن است پخش آن دچار مشكل شود ولي خود من فكر ميكنم و احساس ميكنم فقط اين گروه سازنده نيستند كه دخالت در ساخت اين فيلم دارند، يك حمايتهاي ديگري از اين فيلم ميشود. يك جورهاي ديگري قرار است اين فيلم ساخته شود، - چه جوري به نمايش دربيايد را من نميدانم - كه اينها خيلي قابل توضيح نيست، در عمل اتفاقات عجيب و غريبي افتاد كه...
از چه نظر؟ از نظر مضمون؟
بله، يعني از روز اول، به طرق مختلف اذيت شديم، بابت اينكه اين را چرا اينجوري ميسازيد؟ اينجاي فيلم چرا اينجوري است؟ همه اين مسائل و مشكلات را داشتيم و واقعا و تقريبا به شما بگويم همه اتفاقات در اين جهت بود كه اين فيلم ساخته نشود، مثل داستان زندگي حضرت يوسف كه همه اتفاقات در جهت از بين رفتن حضرت يوسف بود ولي درست برعكس اتفاق ميافتد.
حس من نسبت به فيلم پاداش همينگونه است، دست خود ما هم نيست ما هم آدمهاي خاصي نيستيم كه عنايتي به ما شود، نه اينطور نيست. ميخواهم بگويم اين اتفاقي است كه قرار بوده در نظام خلقت بيفتد و يك جوري به ما پاس دادهاند. ما واقعا خودمان فكر نميكرديم بتوانيم اين فيلم را بسازيم و تقريبا يك امر غيرممكن بود. اينكه بلند شويم برويم آنجا و بازيگرمان را ببريم در كعبه و در خانه خدا و بعد پلان بگيريم، به بازيگر بگوييم بيا اينجا و...
بازي بازيگران فيلم هم خيلي خوب است، بهخصوص بازي حسن معجوني. به نظر ميآيد مثل <ليلي با من است> با پرويز پرستويي ديگري مواجه هستيم.
من هم اميدوارم چنين اتفاقي بيفتد، يعني اگر فيلم به نمايش درآيد. همانطور كه ميدانيد آقاي معجوني سابقه خوبي در تئاتر دارد و تواناييهايي دارد كه به شدت قابل تحسين است، آدم به شدت بااستعدادي است، يعني ويژگي خاصي دارد و فكر كنم اولين فيلم طنز و كمدياي است كه دارد بازي ميكند، منهاي تئاتري كه با آقاي پسياني بازي كرده بود ولي بقيه كارهايي كه تاكنون كار كرده كاملا جدي است. ولي معجوني شخصيتي است كه به شدت اين طنازي را دارد و مثلا نوع رفتار و نوع گويشش، نوع تخيلات و جنس رفتاري كه براي خودش ايجاد كرده بود، يك ويژگي را در شخصيتش بهوجود آورده بود كه به نظرم يك فضاي تازه در ميان شخصيتهاي كمدي است. آدمي كه ما تا به حال مشابهاش را در سينما نداشتهايم، چون اولين فيلم سينمايي است كه آقاي معجوني در نقش اصلي بازي ميكند.
بازي حسن معجوني در فيلم پاداش ريسك بزرگي بود...
بله، ولي من دقيقا مطمئن بودم كه آقاي معجوني از پس نقش خود در پاداش برميآيد. كسي كه در اجراهايي كه از او در تئاتر ديده بودم ويژگيهايي را از خودش نشان داده بود و كاملا معلوم بود كه آدم توانايي است و ميتواند خيلي از حسها را در لحظات خيلي دشوار ايجاد كند. خود آقاي معجوني دلهرهاش بيشتر بود چون براي اولين بار بود كه در يك نقش اصلي سينمايي ظاهر ميشد. ولي من فكر ميكنم همان اتفاقي كه براي آقاي پرستويي در فيلم <ليلي با من است> افتاد حتما براي آقاي معجوني در فيلم <پاداش> روي ميدهد.
آقاي پرستويي مثل اينكه سر كار ديگري بودند و نتوانستند به فيلم پاداش بيايند.
بله، سر كار ديگري بودند.
البته، چون <ليلي با من است> را قبلا بازي كرده بود شايد ديگر رغبتي نداشتند.
بله، هر دوي ما به اين نتيجه رسيديم كه اين كار را نكنيم، يعني اگر پاداش مشابهت با فضاي فيلم <ليلي با من است> نداشت، ميتوانستيم بگوييم كه پرويز پرستويي در فيلم بازي كند ولي اينجوري خيلي ديگر...
خود پرستويي نيز وقتي فيلمنامه را خواند خودش هم، همين را گفت. پرستويي گفت اين نقش را بگذاريد يك نفر ديگر بازي كند. واقعا اين را از سر دلسوزي گفت و اينكه يك تنوع ديگري باشد، كمااينكه تهيهكننده و ديگران ترجيح ميدادند كه آقاي پرستويي بازي كند.
بقيه بازيها هم خيلي خوب است، بهخصوص شخصيت جوان نوحهخوان.
بازيگري كه نقش اين شخصيت را بازي ميكند از بچههاي بااستعداد تئاتر است.
آقاي پسياني هم خوب بود.
بله، آقاي پسياني، در فيلم پاداش خيلي خوب بودند و بازي شاخصي در اين فيلم داشت.
گويا ناصر ملكمطيعي هم قرار بود در اين فيلم بازي كند؟
يك دورهاي ما سراغ او رفتيم براي اينكه او را بياوريم در اين فيلم بازي كند ولي به دلايلي نشد.
خود پاداش به اندازه كافي مساله داشت، اگر ناصر ملكمطيعي هم در آن بازي ميكرد...
ما سعيمان را كرديم كه ملكمطيعي در اين فيلم بازي كند ولي اين اتفاق نيفتاد.
الان از ساخت اين فيلم راضي هستيد؟
ببينيد من از اين فيلم، خيلي رضايت كامل دارم. يعني جزو فيلمهايي است كه از نتيجه كار رضايت دارم. البته صحنه صحنه كه فيلم را مونتاژ ميكرديم و ميرفتيم جلو، فكر نميكردم كه چه خواهد شد، اينقدر اين فيلم عجيب و غريب بود كه تا لحظه آخر اين استرس را داشتم كه بالاخره آن اتفاقي كه ميخواهم در فيلم ميافتد يا نه. خوشبختانه پس از اينكه يك دور كامل اين فيلم را ديدم احساس كردم اين اتفاق افتاده است. براي اينكه روي خودم خيلي تاثير گذاشت، معمولا وقتي فيلمي روي خود آدم تاثير ميگذارد خيلي تعيينكننده است.