جام جم آنلاين: مردي كه شريك مالياش را در شهر لسآنجلس آمريكا با شليك گلوله به قتل رسانده و به ايران متواري شده بود، روز پنجشنبه هفته گذشته از سوي پليس جنايي پايتخت شناسايي و دستگير شد.
محمدحسين شاملو، بازپرس ويژه قتل تهران در اين باره گفت: روز 16 آذرماه امسال مردي با مراجعه به شعبه يكم بازپرسي دادسراي جنايي تهران ، با ارائه شكايتي از كشته شدن برادر 40 سالهاش به نام عبدالله در شهر لس آنجلس خبر داد و گفت: برادرش از 20 سال پيش براي ادامه زندگي به آمريكا رفت و در زمينه خريد و فروش خودرو به فعاليت پرداخت و در اين مدت با مردي به نام حميد نيز آشنا شده بود و پس از شراكت با او، يك نمايشگاه خودرو را اداره ميكرد.
شاملو افزود: مرد شاكي ادامه داد كه روز چهارم آذر امسال، يكي از آشنايان ما كه در آمريكا زندگي ميكند در تماس تلفني، از به قتل رسيدن برادرم با شليك گلوله به دست شريك مالياش حميد خبر داد و ادعا كرد، حميد به خاطر اختلاف مالي برادرم عبدالله را به قتل رسانده و شبانه به ايران گريخته است.
بازپرس جنايي افزود: پس از اين شكايت، پروندهاي تشكيل و به اداره 10 پليس آگاهي تهران ارسال شد و كارآگاهان جنايي تحقيقات ويژهاي را در اين ارتباط آغاز كردند.
كارآگاهان جنايي در ادامه تحقيقات پي بردند گفتههاي مرد شاكي صحت دارد و حميد متهم به قتل پس از ارتكاب جنايت تحت تعقيب پليس آمريكا قرار گرفته است.
ردپاي قاتل در ايران
شاملو اضافه كرد: كارآگاهان جنايي تهران كه احتمال ميدادند عامل جنايت به ايران بازگشته باشد، پاتوقهاي احتمالي وي و رفت و آمدهاي خانواده او را به طور نامحسوس زيرنظر گرفتند تا اينكه معلوم شد، پدر قاتل چند روز پيش از حادثه فوت كرده است و احتمالا اين فرد در مراسم ختم پدرش شركت خواهد كرد.
با به دست آمدن اين اطلاعات كارآگاهان جنايي اداره 10 پليس آگاهي تهران، تحقيقات خود را روي اين موضوع متمركز كردند و رفت و آمدهاي خانوادگي وي را تحت كنترل قرار دادند؛ تا اينكه ساعت 10 بامداد روز 26 دي امسال قاتل فراري را در بهشتزهرا بر سر مزار پدرش شناسايي و دستگير كردند.
با انتقال اين متهم به اداره 10 پليس آگاهي تهران، وي در بازجويي راز قتل شريكش را فاش كرد.
اعتراف به قتل شريك مالي
حميد متهم به قتل در اظهاراتش به پليس گفت: با مقتول شريك بودم و يك نمايشگاه فروش خودرو را در لسآنجلس اداره ميكرديم، چندي پيش به دنبال اختلاف مالي مقتول به من بدهكار شد و چند بار از او طلبم را خواستم كه از پرداخت آن امتناع كرد تا اينكه روز حادثه براي دريافت طلبم به منزل وي رفتم كه مشاجره ميان ما بالا گرفت و من نيز با شليك 3 گلوله او را به قتل رسانده و فرار كردم. يك روز پس از اين حادثه از مرگ پدرم باخبر شدم و به تهران آمدم، از ترس اينكه خانواده مقتول متوجه ماجرا شده و پس از شكايت آنها پليس در تعقيب من است، مدتي را به شهرهاي شمالي سفر كردم تا عاقبت در چهلمين روز مرگ پدرم بر سر مزار وي دستگير شدم.