چند نفر در آب دارند می سپارند جان
چند نفر دارند که دست و پای دائم می زنند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
و اين حكايت ماست!
داستان از آنجا آغاز شد كه در دي ماه 1393 مصوبه اي از سوي معاون اول محترم به تمامي دستگاههاي اجرايي ابلاغ شد و آن ابلاغيه از اين قرار بود:
تعداد زيادي از كارمندان خبردار شدند و عده زياد ديگري نيز بي خبر ماندند و این بی خبری آنان موجب ضرر و زيان بسيار زيادي براي اين كارمندان شد.
به عنوان مثال اگر کارمندی در سال 93 از بخشنامه مطلع مي شد و اقدام می کرد بايد حدود 500 هزار تومان براي انتقال سنوات و يكي شدن صندوق بازنشستگي پرداخت مي كرد ولي اكنون (سال 95 ) بايد حدود 70 ميليون تومان پرداخت نماید! یعنی چیزی معادل پاداش بازنشستگی و یک عمر کارمندی را.
اكنون ما كه به عنوان جمعي از كارمندان متضرر اين عريضه را براي شما مسوولان محترم مي نويسيم عاجزانه تقاضا داريم تا سازمان امور اداري و استخدامي گوشه چشمي به ما داشته و اين مشكل را مرتفع نمايند.
زياده عرضي نيست جز آنكه منتظر ابلاغيه جديد از سوي سازمان امور اداري تنظيم و معاون اول محترم هستيم.
پي نوشت: از نيما يوشيج بخاطر دستكاري شعرش پوزش مي طلبيم.
جمعي از كارمندان خدوم متضرر شده