۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۲۰۵۸
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۳ - ۲۳-۰۶-۱۳۸۷
کد ۵۲۰۵۸
انتشار: ۰۸:۴۳ - ۲۳-۰۶-۱۳۸۷

طلاق نوعروس منجر به قتلش شد

پزشكى قانونى نيز بعد از معاينه جسد اعلام كرد: دختر جوان بر اثر اصابت ۱۴ ضربه كارد و خونريزى شديد جان باخته است.


نوعروس ۱۷ ساله كه سه ماه پس از ازدواج، تقاضاى طلاق داده بود از سوى شوهر و پدرشوهرش به قتل رسيد.

به گزارش ایران، ساعت يك بعدازظهر چهارشنبه اهالى محله اى در اطراف مهرشهر كرج در تماس با مركز فوريت هاى پليسى ،۱۱۰ از وقوع يك درگيرى خونين خبر دادند. بلافاصله گروهى از مأموران كلانترى مهرشهر خود را به محل حادثه رساندند.

يكى از شاهدان در نخستين تحقيقات اظهار داشت: دقايقى قبل مرد ميانسالى همراه پسر جوانش به پدر و دخترى حمله كرده و آنها را با ضربه هاى كارد به شدت مجروح كردند. اهالى نيز پس از محاصره ضاربان، مرد ميانسال را دستگير كردند اما پسرش در موقعيتى مناسب فرار كرد.

بلافاصله با اورژانس و پليس تماس گرفتيم كه امدادگران نيز پدر و دختر نيمه جان را به بيمارستان منتقل كردند. مأموران پس از انتقال متهم به كلانترى و براى اطلاع از سرنوشت مجروحان راهى بيمارستان شدند. در آنجا دريافتند دختر - آزيتا ۱۷ ساله - به علت شدت خونريزى جان باخته، پدرش نيز در بخش مراقبت هاى ويژه بسترى است.

با مرگ دختر جوان، مأموران موضوع را به «بابك گل محمدى» - بازپرس كشيك قتل دادسراى جنايى كرج - اعلام كردند. پس از حضور بازپرس جنايى و كارآگاهان در بيمارستان تحقيقات براى كشف راز جنايت آغاز شد.

پزشكى قانونى نيز بعد از معاينه جسد اعلام كرد: دختر جوان بر اثر اصابت ۱۴ ضربه كارد و خونريزى شديد جان باخته است. بازپرس جنايى سپس به بازجويى از متهم دستگير شده پرداخت.

«رشيد» با اعتراف به همدستى در قتل گفت: «حدود شش ماه قبل پسر ۱۹ ساله ام وحيد با آزيتا آشنا شد و از ما خواست به خواستگارى برويم. ابتدا به دليل سن كم پسرم با موضوع مخالفت كرديم اما سرانجام به خاطر اصرارهاى او به خواستگارى رفتيم. در جلسه خواستگارى خانواده دختر به ما جواب مثبت دادند. بدين ترتيب آنها سه ماه قبل ازدواج كرده و راهى خانه بخت شدند. اما بعد از يك ماه اختلاف هايشان آغاز شد تا اين كه عروسم با مراجعه به دادگاه تقاضاى طلاق داد.

ساعت ۱۰ صبح چهارشنبه وقت رسيدگى به درخواست عروسم در دادگاه بود .از آنجا كه جلسه اول دادگاه بود قاضى از زن و شوهر و خانواده ها خواست سعى كنند با صلح و آشتى اين ماجرا را خاتمه دهند. بدين ترتيب از دادگاه بيرون آمديم. همان موقع از عروسم و پدرش خواستم براى حل اختلاف ها به خانه ما در مهرشهر بيايند. اما نزديكى خانه وحيد و آزيتا دوباره با هم درگير شدند. به همين خاطر عروس و پدرش از آمدن به خانه خوددارى كردند. همزمان با بازگشت آنها من و پسرم با كاردى كه همراه داشتيم به طرف شان حمله كرديم. تعدادى از اهالى با مشاهده اين صحنه مرا دستگير كردند اما پسرم موفق به فرار شد.

با اعتراف هاى اين مرد بازپرس «گل محمدى» به گروهى از كارآگاهان مأموريت داد داماد فرارى را رديابى و دستگير كنند.اين در حالى است كه پزشكان وضعيت جسمانى پدر مقتول را نيز وخيم گزارش كرده اند.

ارسال به دوستان