سرمقاله نویس روزنامه آفرینش در یادداشت امروز این روزنامه نوشت: مسئله كودتا در تركيه پس ازآنكه به لحاظ دروني موجي از تحولات و تغييرات را به دنبال داشت، در بعد سياست خارجي نيز موجب انگيزههاي جديد اردوغان براي گسترش وتقويت روابط با برخي همسايگان و كشورهاي ديگر شد. ماجراي شب كودتا و تماسهايي كه با مقامات اين كشور جهت حمايت از دولت قانوني تركيه برقرار شد، گويا نقشه راهي براي اردوغان ايجاد كرد تا سياست خارجي خود در مقطع فعلي را به سمت دوستان جديد تغيير دهد.
در آن شب پرماجرا گويا قرعه به نام ايران و روسيه خورده بود تا اردوغان بلافاصله پس ازحصول اطمينان در مورد امنيت دولتش به روسيه رفت و پوتين را دوستي صميمي و دلسوز تركيه معرفي كرد. همچنين در ديدار اخير وزيرخارجه كشورمان به تركيه، پس از استقبال گرم و رسمي و ديدار با همتاي سياسي، نماز جمعه وحدت دركنار اردوغان خوانده شد و سپس در كاخ ويژه رياست جمهوري مراسم رسمي ديدار با وي برگزار گرديد.
شايد اينطور تلقي گردد كه تركها پس ازماجراي كودتا كه حدسها و گمانههايي درمورد دست داشتن سازمان SIA ، نقشه راه خود را عوض كرده و به سمت شكل گيري دوستي و اتحادهاي نانوشته با كشورهايي همچون روسيه و ايران شدهاند. براي تبيين اين موضوع بايد كمي درمورد ماهيت و صلابت سياسي تركيه بيشتر توضيح داد.
تركيه كشوري است كه نه همچون ايران و عربستان صاحب ذخاير نفتي است، ونه همچون روسيه از بنيه داخلي و اعتبار جهاني برخوردار است. بلكه تركيه كشوري با اقتصاد ماليات محور و پاسخگو است كه مناسبات اقتصادي آن در رأس راهبردهاي استراتژيك اين كشور قرار دارد. لذا در حافظه كوتاه مدت سياسي خود ميتوان به چرخشهاي اين چنين تركها در مناسبات سياسي براي تحكيم و رسيدن به مقاصد اقتصادي اشاره داشت.
ترک ها استاد درک موقعيت و استفاده از فرصت ها هستند. نگاه چندوجهي، منافع محور، عملگرايي و رويکرد مبنتي بر عقلانيت مستمر تاکنون عامل بقا، قدرت و دوام ترکيه بوده است. لذا شاهديم با همين چرخشهاي سياسي، هفدهمين اقتصاد مستقل جهان و ششم اروپا را كسب كردهاند. لذا شاهديم كه نقش اقتصاد در سياست خارجي تركيه امري اجتناب ناپذير است.
اما بايد براين موضوع صحه گذاشت كه حمايت غرب و به ويژه آمريكا از اقتصاد تركيه موجب رشد و ارتقاي جايگاه آن طي دو دهه اخير گرديده است. اگرچه امروز اردوغان با سياستهاي عوام گرايانه مدام به غرب و آمريكا اعتراض ميكند، اما هيچگاه نخواهيم ديد كه تركيه دست از دامان غرب و آمريكا بكشد و به سمت متحدان جديدي همچون روسيه و ايران گرايش پيدا كند.
به عبارتي اردوغان خط قرمزهاي خود را به خوبي درك ميكند و هرزمان كه لازم باشد با چرخشهاي هميشگي به سمت و سوي اصلي سياسي خود بازخواهد گشت. نمايش داووس اردوغان و جبهه گيري با اسرائيل، حضور در جلسات اتحاديه عرب و متحد شدن با عربستان، موضع گيري عليه ايران و روسيه در بحران سوريه، همگي در قالب سياست منطقي و منفعت محور تركيه قرار ميگيرد، و درعوض امروز شاهد از سرگيري روابط با اسرائيل، بيمحلي به دوستان عرب منطقه، هم راستا شدن با ايران و روسيه در مبارزه با تروريسم هستيم.
لذا بايد توجه داشت كه تركيه با اين همه هياهوي اعتراض آميز نسبت به غرب هيچگاه در مقابل اهداف راهبردي ناتو قرار نخواهد گرفت و هيچگاه خط قرمزهاي آمريكا را در رابطه با كشورهاي منطقه و قدرتهاي جهاني رد نخواهد كرد. به نظر ميرسد دستگاه ديپلماسي ما نيز اين مهم را به خوبي درك كرده و با نگاهي منفعت محور و منطقي به ادامه گسترش روابط با تركيه را در دستور كار قرار داده است.