آقای حسین شریعتمداری در سرمقالهی خود که در روزنامهی کیهان روز چهارشنبه 27 اسفند 1393 با عنوان "نزده میرقصند " منتشر شد، ابهامی را در خصوص پاسخ آقای دکتر ظریف ،وزیر محترم امور خارجه، به هفته نامهی "صدا" که از ایشان در رابطه با ضمانت اجرای توافق احتمالی سوال پرسیده شدهبود، ایجاد کردند که در این نوشتار بدان پاسخ داده خواهد شد.
وزیر محترم امور خارجه در جواب خود بیان کرده که توافق مورد نظر در یک قطعنامهی فصل هفتمی منشور ملل متحد مورد تایید قرار میگیرد و در نتیجه به یک توافق بین المللی و الزام آور برای همهی دولتها تبدیل میشود.
اینکه سرانجام توافق احتمالی جمهوری اسلامی ایران با 5+1 که ذیل قطعنامه فصل هفتم منشور ملل متحد مورد تایید قرار میگیرد، چه خواهد شد؟ سوالی است که در این مقاله بدان پاسخ داده نخواهد شد. تنها میتوان اطمینان داشت که نتیجهای که آقای شریعتمداری در سرمقالهی خود بدان اشاره کرده است، -یعنی برباد دادن مقامت بیش از یازده سال و ایجاد موقعیت برای کشورهای 5+1 برای اعمال مادهی 41 و 42 منشور ملل متحد- محقق نخواهد شد.
ایشان در قالب 5 نکته مطالب خودشان را بیان کردند که خلاصهی حرفشان این است که چون عنوان فصل هفتم منشور ملل متحد "اقدام در موارد تهدید علیه صلح، نقض صلح و اعمال تجاوز" میباشد و جمهوری اسلامی ایران همیشه طی این چند سال علی رغم عضویت در پیمان NPT، پادمانهای مربوطه و همچنین بازرسیهای گسترده و ارائهی اسناد فنی و حقوقی، در مظان اتهام بوده است و همچنین برخلاف تصریح بند "C" مادهی 12 اساسنامهی آژانس، پروندهی هستهای ایران به شورای امنیت فرستاده شد، بنابراین راه حل وزیر محترم امور خارجه نشان دهندهی عدم صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران و خسارت آفرین است.
این نحوهی استدلال کاملاً "غلط و به دور از انصاف است. چرا که:
آقای ظریف وزیر محترم امور خارجهی کشورمان و تیم مذاکره کننده در این سالها زحمات زیادی کشیده اند تا 5+1 و کشورهای دیگر را مجاب نماید که ایران به دنبال سلاح هستهای نیست و نخواهد بود. به عبارت دیگر گروه مذاکره کننده که حمایت مقام معظم رهبری را نیز داشتهاند، به دنبال توافقی بودهاند که در آن حق هستهای ایران به رسمیت شناخته شود. و حال فصل هفتم با این نگاه معنای متفاوتی پیدا خواهد کرد. در صورتی که این توافق از طرف کشورهای 5+1 نقض شود، نقض توافق خود تهدیدی علیه صلح جهانی محسوب میشود و میتواند بدعتی باشد که کشورهای عضو سازمان ملل را با چالش جدی مواجه سازد. استدلال مذکور را میتوان با توجه به دو ماده از منشور ملل متحد مستدل تر نمود.
1. مادهی 34 منشور ملل متحد میگوید: شوراي امنيت ميتواند هر اختلاف يا وضعيتي را كه ممكن است منجر به يك اصطكاك بينالمللي گردد يا اختلافي ايجاد نمايد مورد رسيدگي قرار دهد بدين منظور كه تعيين نمايد آيا محتمل است ادامه اختلاف يا وضعت مزبور حفظ صلح و امنيت بينالمللي را به خطر بياندازد.
2. همچنین مادهی 39 اشاره میکند: شوراي امنيت وجود هرگونه تهديد عليه صلح – نقض صلح – يا عمل تجاوز را احراز و توصيههايي خواهد نمود يا تصميم خواهد گرفت كه براي حفظ يا اعاده صلح و امنيت بينالمللي به چه اقداماتي برطبق مواد 41 و 42 بايد مبادرت شود.
نتیجه این دو ماده این است: در صورتی که بر سر توافق نامه احتمالی اختلافی حاصل شود که منجر به اصطکاک بین المللی گردد، شورای امنیت میتواند اختلاف به وجود آمده را مورد رسیدگی قرار دهد و در صورتی که تهدید علیه صلح باشد اقدامات مقتضی را انجام دهد. حال اگر منشا اختلاف به وجود آمده استنکاف آمریکا یا هر یک از کشورهای عضو 5+1 از اجرای تعهداتش (به رسمیت شناختن حق هستهای، اقدام برای رفع تحریمها و غیره) باشد، در اینجا از شورای امنیت انتظار میرود تا از جمهوری اسلامی ایران حمایت نماید.
بنابراین نه تنها برنامهی هسته ای ایران در قالب هفتم منشور ملل متحد امنیت ایران را بر هم نمیزند بلکه میتواند ضمانت اجرای نسبتاً محکمی ایجاد نماید.
استدلال آقای شریعتمداری زمانی درست به نظر میرسد که در توافق نامهی احتمالی، ایران همچنان جایگاه متهم را داشته باشد و حق هستهای اش به رسمیت شناخته نشود. اما نباید فراموش کرد که هدف تیم هستهای رفع تحریمها و به رسمیت شناختن حق هستهای جمهوری اسلامی ایران است.