محمدرضا نیکوکلام
شکاف عقیدتی
معضل شکاف طبقاتی در وهله نخست، فاصله بین فقر و ثروت را تداعی می کند و می بینیم که این شکاف و اختلاف طبقاتی هر روز عمیق و عمیق تر می گردد و خطری بس جدی برای جامعه به حساب می آید ولی به نظر، جامعه ایران با مسئله ای به مراتب جدی تر مواجه است که توجه کمتری به آن شده و آن شکاف عقیدتی و باورهای مردم است. طرز فکر و زندگی جوانان، مشخصه ای بارز از این اختلاف و شکاف عمیق می باشد به طوری که می بینیم عده ای چنان نگرش های متعصب و گاها تند در تفکرات دینی دارند و در مقابل عده ای فارق از هرگونه باور دینی هستند. (به قول معروف یا از این ور بوم افتاده اند یا از آن ور بوم) این تفاوت ها در محلات متفاوت یک کلان شهر به وضوح قابل مشاهده است به صورتی که حتی پوشش افراد در محله های شهر با هم متفاوت است و در تمامی سازمان ها و ارگان های جامعه نمود دارد.
تا بدین جا شاید مشکل چندان حاد به نظر نرسد و در نگاه اول شبیه بسیاری جوامع غربی و شرقی باشیم که مسلک های گوناگون در یک جامعه، همزیستی مسالمت آمیزی دارند ولی در ایران قضیه تا حدی متفاوت است چرا که باورهای مذهبی در عرصه سیاست و خط مشی اداره کشور حضوری پر رنگ دارند. از این جا می توان دریافت که باور اکثریت آحاد جامعه نقش مهمی در حفظ انسجام و یکپارچگی کشور ایفا می نماید. پس این شکاف عقیدتی به گمانم می تواند بسیار سهمگین تر و مخرب تر از شکاف طبقاتی حاصل از درآمدها و برخورداری از مواهب اقتصادی برای این ملت باشد و اگر راهی برای آن پیدا نکنیم در آینده با چالشی بزرگ مواجه ایم. از یک سو نسلی بدون باور و از سوی دیگر نسلی متعصب که تقابل این دو نسل می تواند خسارات جبران ناپذیری بر پیکره این مرز و بوم وارد سازد.