آرش خیرآبادی
اگر [فقط یک بار] همصدا و هم آوا با سرکار خانم «رجبی» شویم و آقای «دکتر محمود احمدی نژاد» را «پدیده ی هزاره ی سوم» بنامیم، کار سهوی نکرده ایم. بی شک کمتر سیاستمداری ست که تنها در طول دوسال، بتواند همواره در صدر اخبار جهانی قرار گیرد.
سیاستمداران دیگر، پس از سال ها تلاش و عمردیپلماتیک، توانسته اند عکس خود را روی مجله ی «تایمز» ببینند. ولی آقای دکتر، در همان سال نخست، موفق شد خود را در فهرستِ خبرسازترین سیاستمداران کره ی خاکی، درآورد.
اینکه چه طور شد تا «دکتر احمدی نژاد»، سر از صدر اخبار روزانه ی جهان درآورد، شاید خودش مجال و مقال مفصل و دیگری را بطلبد که در بضاعت این اندک، نیست. اما نگاهی به شاخصه های عملگرایانه ی او، می تواند چشم انداز جالبی را به ما ارایه کند.
دکتر، برآمده از محله های معمولی شهر تهران است. زبان عامه را می داند و با مردم ارتباط خوبی را برقرار کرده و می کند. اگر آماری از دستِ «پیگیری های اقتصادی اش از قصاب و بقال محلشان» را فاکتور بگیریم، نفس عمل نشان می دهد که رییس جمهور، نگاه تازه ای به مقوله ی «مردمداری» دارد.
[البته باید گفت که «مردمداری» در این مقال با «مردمسالاری» متفاوت است و نظر نگارنده، بیشتر به «مردمداری» در معنای آن می باشد]
نگاهی به اکثر سخنرانی های آقای دکتر در شهرستان های کشور، مؤید این حقیقت است که او ، به زبان دل مردم، نزدیک و آشناست. خوب می داند که چگونه باید با مردم عادی کوچه و بازار ارتباط برقرار کند و این، خود، یکی از شاخص های مبارکِ رفتاری وی است.
آیا رییس جمهور، مردی عصبانی ست؟
اخبار حاشیه ای دیدارهای ایشان را اگر مرور کنیم، با مردی مهربان، مردمی و مردم جوش مواجه می شویم. به راحتی می توان دریافت که دکتر، به درددل مردم گوش فرا می دهد و سعی در رفع و رجوع مشکلاتِ موردی شان دارد. [از همان زمان شهرداری که صدا و سیمای جمهوری اسلامی، عنایتی به دفترکار ایشان کرد، می شد این «مردمداری» را به عینه دید].
گاهی هم این اخبار، حکایت های دیگری را روایت می کنند. مثل برکناری ی دو تن از مسوولان گارد حفاظتی ایشان در جریان قرق کردن اماکن زیارتی در قم؛ که نهایتاً، این انجام وظیفه [یا شاید خوشخدمتی] به از دست دادن کار آن عزیزان، انجامید.
اتفاقات مربوط به برکناری مسوولان بیمه [با حکم مستقیم رییس جمهور] تیز نمونه دیگری بود که حداقل دور وبری ها حساب کار دستشان بیاید و بدانند که حیطه ی توفنده و توفانی خشم دکتر احمدی نژاد، یحتمل دامنگیر زیرمجموعه های - باواسطه ـ را هم خواهد گرفت!
آیا رییس جمهور، قهر می کند؟
گاهی هم دکتر احمدی نژاد، قهر کرده است. وقتی به تاخیر ارایه گزارش عملکرد سالانه دولت به مجلس شورای اسلامی نگاه کنیم، درمی یابیم، جدای از همه نشیب و فرازهای معمول و مرسوم [که به پدیده عادی شده «تاخیر» منتهی شده است] کمی هم چاشنی قهر و گلایه را در رفتار ایشان، باید جُست.
آیا رییس جمهور، انتقام می گیرد؟
شاید این یک جانبه نگری ما را برساند اگر بخواهیم بگوییم که هیچ انسانی در نهادش، مترصد مقابله به مثل در برابر هتاکان خود، نیست. اما از دیگر سوی نیز باید قبول کرد که گاه، منصب و مقام، اجازه بروز و ظهور منویاتِ درونی یا فطری یک شخص را از او می گیرد.
اگر در ماجرای پیگیری پیامک هایی که از طریق تلفن همراه، به هتاکی و سخره گیری رییس جمهور اقدام می ورزیدند، دقت کنیم، درمی یابیم که گاه، رییس جمهور با چنین جماعتی، برخورد می کند و پاسخ «های» را با «هوی» می دهد.
نقدی بر دیالوگِ قالبِ ادبیاتِ دیپلماتیکِ رییس جمهور
شکی نیست که امروز آقای دکتر بر مسند ریاست جمهوری نشسته است. گرچه خود بارها اذعان کرده که ما تنها «خادم» ملت هستیم و نه «رییس» آنها. اما همچنان ـ خواسته و نخواسته ـ باید به ایشان لقب ریاست را داد.
گروهی از مخالفان بر این اعتقادند که ردای ریاست بر قامتِ ایشان بلند است. گروهی از یاران نیز بر این باورند که قبای صدارت بر تن ایشان به اندازه [یا حتا کوتاه] است.
نه از این و نه از آن؛ هیچ طَرْفی بسته نخواهد شد. چرا که امروز باید دکتر را رهای از تبلیغاتِ له یا علیه اش مورد بررسی قرار داد.
در مصاحبه ای از ایشان می خواندم که کمتر به دید و بازدیدهای مرسوم خانوادگی می رسد و فقط به صله ی ارحام کفایت کرده است. این لازمه ی یک نیروی پر تلاش است که در هیئت آقای دکتر؛ می توان به روشنی دید. و بسی نیکو ست.
به عقیده ی حقیر، برخی سیاست مداران از آن چه «هستند» تا آن چه که «نشان می دهند»، فاصله ی بسیاری دارند. به فهرست سیاست مداران جهان که بنگریم، می بینیم هرچه سیاست مداران، «حقوقی»تر شده اند، از تصویر «حقیقی»ی خود، دور گشته اند.
این مهم است که جناب دکتراحمدی نژاد، در افکار عموم، مردی ساده ساز و ساده زیست نشان می دهد. ولی گاه این بی آلایشی، وقتی در کلام ایشان وارد می شود [که ما به آن صراحت لهجه اطلاق می کنیم] ایجاد شرایطی را که می کند که گاه، دست آویز تبلیغاتِ سوء دشمن قرار می گیرد.
ادبیاتِ تازه ی ایشان، به نوعی «صراحتِ تلخ» را برای غرب به ارمغان آورده که شاید برخی تحلیل گران، آن را نپسندند.
به عنوان مثال، آقای «دکترعلیلاریجانی» نیز دارای ادبیاتِ ویژه ی خودش است. او گاهی اصطلاحاتِ فلسفه ی شرق را در خلال کلام دیپلماتیکِ خویش می آورد که ناآشنایان به مقولاتِ کلام فلسفی، بعضن دچار سردرگمی گشته و سخن ایشان را، گنگ می شمارند.
به راستی یک خبرنگار خارجی چگونه می تواند برای هم کیشان و هم میهنان خودش لفظ «نافله خوانی» را ترجمه کند؟... تعبیری که آقای لاریجانی در پاسخ به سوآل خبرنگاری درباره ی سیاست های ایران مقابل اروپا و شخص البرادعی، به کار برده بود!
کنایه های طنازانه ی آقای احمدی نژاد، [مثل بیان تعبیر «وصل لوله ی چند اینچ به بیت المال»] ممکن است ایرانی تباران را به مذاق، خوش بیاید، ولی به اعتقاد نگارنده، ممکن است از وزانت کلام شخصی چون رییس جمهور، بکاهد و یا حتا از قافله ترجمه به دیگر زبان ها، باز ماند.
همین جاست که می گوییم فصل تمایز «شخصیتِ حقوقی» و «شخصیتِ حقیقی» به کاربردی تر شدن و فراگیری بیشتر عقاید، خواهد انجامید.
نمی دانم، یحتمل منِ نوعی بیش از حد به وجاهت و سلاست کلام قایلام، و این حساسیت، شاید خوب نباشد.
کوتاه سخن این که، درست است رییس جمهور هر کشوری، نیازمند به نقد و بررسی ست. ولی نقد «محترمانه»، کاری ست که هر صاحب قلم منصفی باید بدان بپردازد. به قول معروف:"عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو"
به راستی از دوستان منتقد دولت باید پرسید، دولت نهم سراسر ایراد است؟ و نیز از طرفداران دولت کنونی باید سؤال کرد که آیا این دولت، هیچ ایرادی ندارد؟
میدانم که از ترس فیلتر شدن این مطلب رو درج نمیکنید. اما مینویسم تا بدونید که ما میدونیم (یا شاید بهتره بگم "میفهمیم").
انتقاداتی به این مقاله:
- عنوان پیشنهادی من برای این مقاله "منکر شدن روز روشن یا چگونه خود را سانسور کنیم" است.
- در این مقاله به عملکرد سؤالبرانگیز دولت در مسائل اقتصادی هیچ اشارهای نشده (چون احتمالا همه چیز روبهراه است).
- در این مقاله به تصمیمات خلقالساعة و خرقالعادة رئیس جمهور محترم و از آن بدتر اصرار و لجاجت ایشان بر آنها هیچ اشارهای نشده. از تعطیلی چند روزه مملکت تا کاهش ساعت کار و امثال آن که فراوانند و در این قسمت جا نمیشوند.
-- در این مقاله به روشهای عصبی و تنگنظرانه دولت (که داد اصولگرایان شاخص را نیز درآورده) در قبال رسانههای منتقد اشاره نشده. بگذریم که صدا و سیما روابط عمومی دولت است.
- در این مقاله به انتقام تند و تیز رئیسجمهور از دانشجویان و اساتید دگراندیش اشاره نشده است (نا سلامتی ما در این کشور 180 درجه آزادی داریم).
- در این مقاله افول جایگاه ایران در سطح بینالمللی به "صراحت لهجه" نسبت داده شده و نه به "سوء تدبیر" (به عبارت بهتر رئیس جمهور محترم هنوز نمیدانند که لحن صحبت در سفرهای استانی با صحبت در مجامع بینالمللی فرق دارد).
جمله عیب بگفتیم این نیز هنرش:
- این مقاله به درستی بین مردمداری (پوپولیسم یا دموکراسی خیابانی) و مردمسالاری (همان دموکراسی انتخاباتی)
تفاوت قائل شده است. سؤال: هدف انقلاب اسلامی چه بود؟ پوپولیسم دینی یا دموکراسی دینی؟
خدا حفظش كند يك بسيجي
بااحترام
هدایت اشتری لرکی
رئیس سابق بانک سپه پاریس