كیهان: تنگه غنیمت!
«تنگه غنیمت!» عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم حسین شریعتمداری است
كه در آن میخوانید؛1- آن روز، وقتی رسول خدا(ص) به آوردگاه «احد» در یك
فرسنگی مدینه رسید و برای مقابله با سپاه قریش به آرایش نیرو پرداخت،
عبدالله بن جبیر را با 50 تیرانداز چیره دست به مراقبت از «تنگه احد» گماشت
و به آنان سفارش اكید فرمود كه هرگز و تحت هیچ شرایطی تنگه را رها نكنند و
از جایگاه خویش جدا نشوند، چرا كه خالدبن ولید، از سركردگان سپاه دشمن با
020 سوار شمشیرزن در آن سوی تنگه به كمین ایستاده بود و غفلت تیراندازان را
انتظار می كشید تا از تنگه عبور كرده و سپاهیان اسلام را دور بزنند. زمان
چندانی از شروع جنگ نگذشته بود كه سپاهیان اسلام با شجاعت مثال زدنی سپاه
مشركان را به سختی شكست داده و ناچار به فرار كردند.
تعداد زیادی از نگهبانان تنگه كه شاهد شكست و هزیمت دشمن بودند، عهدی كه
با رسول خدا(ص) بسته بودند را شكستند و برای جمع آوری غنیمت تنگه را رها
كرده و به میدان كارزار شتافتند. هشدارهای پی در پی عبدالله بن جبیر نیز
سودی نداشت و بلافاصله پس از عزیمت تیراندازان نگهبان، خالدبن ولید با 020
شمشیرزن تحت امر خویش به تنگه حمله ور شد. محافظان باقیمانده و از جمله
عبدالله بن جبیر را به شهادت رساند و از پشت به سپاهیان پیروز اسلام تاخت
و... تنگه احد را از این زاویه می توان «تنگه غنیمت»! نامید، چرا كه
محافظان تنگه در آن روز حساس، سفارش رسول خدا(ص) را وانهادند، غنیمت را در
میدان كارزار دیدند ولی خالدبن ولید را كه به كمین ایستاده بود ندیدند.
غفلتی كه هزینه سنگینی در پی داشت و عرصه پیروز جنگ را به دشمنان شكست
خورده واگذاشت و آنچه نباید اتفاق بیفتد، اتفاق افتاد.
2- در عرصه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم سه جبهه مشخص و تعریف شده را می
توان دید كه به رقابت در مقابل هم ایستاده اند. جبهه اصولگرایان كه ترجمان
دیگری از توده های عظیم مردم پاكباخته و شیفته نظام اسلامی است و به همین
علت واژه «جبهه» مناسب آن نیست، چرا كه این توده عظیم مردمی در قالب هیچ
تابلوی حزبی و زیرپرچم هیچیك از گروههای سیاسی قابل تعریف نیستند، آنان در
گزینش نامزدها، معیارها و ملاك های برگرفته از آموزه های اسلامی و انقلابی
كه در رهنمودهای امام راحل(ره) و خلف حاضر ایشان قابل دریافت است تكیه می
كنند و اگر در انتخابات به نامزد معرفی شده از سوی فلان جریان سیاسی روی می
آورند برای آن است كه تجلی و نشانه معیارهای یاد شده را در فلان نامزد
ریاست جمهوری بیشتر از سایر نامزدها می دانند و نه به این علت كه نامزد
مورد نظر آنان را فلان جبهه معرفی كرده است.
جبهه اصولگرایان با تأكید بر معیارها و ملاك های مورد اشاره در عرصه
انتخابات پیش روی حاضر می شود و مانند گذشته تلاش می كند جریان قابل قبولی
برای نمایندگی معیارهای یاد شده و مورد پذیرش مردم باشد. در انتخابات ریاست
جمهوری یازدهم، این جبهه - جبهه اصولگرایان- صرفنظر از برخی اختلاف سلیقه
های موجود در میان دست اندركاران آن كه گاه به تفكیك دو یا سه جبهه
انجامیده است، در كانون توجه توده های عظیم مردم قرار دارد. این نگاه مردمی
را می توان در چند دوره انتخاباتی اخیر، مجلس و ریاست جمهوری به وضوح دید.
در سوی دیگر عرصه انتخابات پیش روی اگرچه ظاهرا و با نگاه اول سه جریان
متفاوت را می توان دید ولی در بررسی دقیق تر كه این روزها با توجه به مواضع
اعلام شده آنان به آسانی امكان پذیر است، دو جریان سیاسی از این سه جریان
با یكدیگر پیوند خورده اند ؛
اول- اصلاح طلبان؛ این جریان شامل گروهی از اصلاح طلبان است كه در فتنه
آمریكایی-اسرائیلی88 وارد نشده بودند. و البته برخی از آنها اگرچه با جریان
اصولگرایی نیز مرزبندی داشته و در همان حال مرزبندی چندان روشن و اعلام
شده ای با اصحاب فتنه نداشته اند ولی مانند شمار دیگری از مدعیان اصلاحات
آلوده به فتنه نشده بودند.
دوم- جبهه مشترك اصحاب فتنه و حلقه انحرافی؛
الف: اصحاب فتنه: این گروه افراد اندك و كم شماری را در خود جای داده است
كه سران وطن فروش فتنه آمریكایی-اسرائیلی 88 اصلی ترین اعضای آن هستند.
اصحاب فتنه اگرچه نفرات پرشماری ندارند ولی از حمایت گسترده و فراگیر مثلث
بیرونی آمریكا، اسرائیل و انگلیس برخوردارند و به همین علت، شبكه عنكبوتی
رسانه های بیگانه و ضدانقلاب و برخی روزنامه ها و نشریات زنجیره ای همه
توان خود را به تبلیغ و مخصوصا «درشت نمایی» این جریان «ریز» اختصاص داده
اند و می كوشند، كمبود چشمگیر نفرات این جریان را با بزرگ نمایی جعلی در
فضای مجازی و سایبری جبران كنند. سرویس های اطلاعاتی مثلث یاد شده از اعضای
اصلی این گروه با عنوان «فسیل زنده» یاد می كنند، «فسیل» برای آن كه مرده
اند و بعد از یك بار مصرف، شناسایی شده و دیگر كاری از آنان ساخته نیست و
«زنده» به خاطر آن كه برای حفظ سایر عوامل وابسته به خود و جلوگیری از قطع
امید آنان، مجبور به حمایت از آنها هستند. دقیقا شبیه حمایت آمریكا از شاه
مخلوع و فراری كه صرفا برای امید دادن به سایر مهره های خود نظیر ملك حسین و
انورسادات و ملك خالد و... بود.
ب: گروه دیگر از این جبهه مشترك، «حلقه انحرافی» است. این حلقه به لحاظ
تعداد، بسیار اندك است و دست اندركاران آن افراد كم اهمیتی هستند كه میزان
درك سیاسی و عقیدتی آنها را می توان در مواضع و نوشته ها و اظهارنظرهای
سخیف آنان به ارزیابی نشست. این گروه با توان و داشته های واقعی خود نمی
توانست در كنار اصحاب فتنه جایی داشته باشد و آنچه باعث پذیرش این حلقه از
سوی جبهه مورد اشاره شده است، نفوذ اعضای حلقه انحرافی در دولت و دسترسی
آنها به این كانون قدرت و ثروت ملی است. اعضای این حلقه در مواردی از كیسه
بیت المال و ثروت عمومی برای اهداف خود هزینه می كنند و به عزل و نصب
مدیران می پردازند.
3- درباره جبهه مشترك یاد شده و چگونگی ورود آن به صحنه انتخابات ریاست
جمهوری یازدهم گفتنی های فراوانی هست كه به بعد موكول می كنیم و در نوشته
پیش روی تنها به این نكته بسنده می شود كه هیچ یك از سه گروه مورد اشاره -
دو گروه مشترك فتنه و انحراف- و گروه اصلاح طلبان بیرون از فتنه 88 برای
انتخابات خرداد 29 نامزد مطرح و قابل رقابتی ندارند.
الف: گروه اول یعنی اصلاح طلبانی كه درون نظام تعریف می شوند و از فتنه 88
دور بوده اند، اگرچه توان معرفی نامزد دارند ولی نامزدهای مورد نظر آنها
افرادی هستند كه در میان مردم در مقیاس كسب رأی برای ریاست جمهوری، شناخته
شده نیستند.
ب: نامزدهای مورد نظر دو گروه مشترك «اصحاب فتنه» و «حلقه انحرافی» اگرچه
قرار است به طور جداگانه و با ظاهری متفاوت و حتی با تظاهر به اختلاف با
یكدیگر مطرح شوند ولی به یقین از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت خواهند شد،
چرا كه گروه اول -اصحاب فتنه- دستهای آلوده به وطن فروشی و خیانت و جنایت
دارند و بایستی در انتظار محاكمه و مجازات باشند و افراد اصلی گروه دوم-
حلقه انحرافی- ضمن آن كه مرتكب جرایم فراوان و قابل پیگرد قانونی شده اند،
بارها نیز به وضوح نشان داده اند كه با آموزه های اصیل اسلامی و انقلابی
فاصله فراوانی دارند. از سوی دیگر هر دو جریان فتنه و حلقه انحرافی مخصوصاً
اعضای اصلی آنها نه فقط پایگاهی در میان مردم ندارند، بلكه با مخالفت شدید
و بعضاً آمیخته به عصبانیت آنان نیز روبرو هستند.
4- و اما، برخی از اخبار موثق و شواهد درخور توجه حكایت از آن دارد كه
گروههای یاد شده نیز به خوبی می دانند شانسی برای پیروزی در انتخابات پیش
روی ندارند و از این روی، راهبرد اصلاح طلبان بیرون از فتنه معرفی نامزد
اختصاصی و یا نهایتا گرایش به نامزدی است كه مواضع او را نزدیكتر به خود
ارزیابی می كنند و راهبرد تعریف شده گروه مشترك فتنه و انحراف در انتخابات
ریاست جمهوری یازدهم كاستن از ضریب موفقیت اصولگرایان است و این مقصود را
با سه تاكتیك مشخص دنبال می كنند.
الف: اعلام نزدیكی به برخی از نامزدهای احتمالی اصولگرایان با هدف القای بدبینی و ایجاد تفرقه در میان آنها.
ب: تلاش برای افزودن بر تعداد نامزدهای اصولگرایان به منظور كاستن از آراء
نهایی نامزد منتخب و سپس القای این توهم كه رویكرد مردم به اصولگرایان
كاهش یافته است!
ج: بهره گیری از تبلیغات گسترده در فضای مجازی- رسانه های بیگانه، ضد
انقلاب و روزنامه های زنجیره ای- با هدف «بزرگ نمایی» خود و با این منظور
كه بعد از پایان انتخابات، خود را یك اقلیت مطرح! قلمداد كنند.
5- و اما، آنچه موضوع اصلی این نوشته است و بندهای فوق الذكر فقط مقدمه ای
برای ورود دقیق تر به همین موضوع اصلی بوده است، غفلت غیرقابل توجیه برخی
از اصولگرایان و یا مدعیان اصولگرایی است كه خواسته یا ناخواسته در میدان
فریب یاد شده به بازی گرفته شده اند! یكی می گوید به لحاظ اخلاقی نمی توانم
درخواست كسانی را كه از من خواسته اند كاندیدا شوم ، رد كنم.
دیگری اعلام می كند؛ از آنجا كه تعداد دعوت كنندگان از بنده به حد نصاب
رسیده است تصمیم به كاندیداتوری گرفته ام! آن دیگری می گوید؛ وقتی جوان
هایی مثل من هستند، چرا دنبال پیرمردها می روید! و آن نامزد احتمالی دیگر
ادعا می كند كه اگر نامزد نشوم به مردم خیانت كرده ام! و... كه با حفظ
احترام این عزیزان باید برادرانه خطاب به آنان گفت؛ احتمال چندانی برای
پیروزی شما نیست. نه این كه خدای نخواسته صلاحیت نداشته باشید، بلكه از
رویكرد مردمی در مقیاس رأی آوری برای ریاست جمهوری برخوردار نیستید.
بنابراین چرا بی آن كه متوجه باشید، در میدان حریف بازی می كنید؟! هر
احساسی كه تكلیف شرعی نیست! هست؟!
در این باره باز هم گفتنی هایی هست.
خراسان:اصرار لندن و پاریس بر ارسال سلاح به سوریه برای چیست؟
«اصرار لندن و پاریس بر ارسال سلاح به سوریه برای چیست؟»عنوان یادداشت روز
روزنامه خراسان به قلم سیدمحمد اسلامی است كه در آن میخوانید؛اتحادیه
اروپا بار دیگر با درخواست انگلیس و فرانسه برای لغو ممنوعیت ارسال مستقیم
سلاح برای مخالفان مسلح دولت سوریه مخالفت كرده است. انگلیس و فرانسه در
حدود یك ماه گذشته بیش از 3 بار به صورت رسمی این درخواست را مطرح كرده
اند. لندن و پاریس چرا اصرار دارند ارسال سلاح برای مخالفان سوریه رسمی و
قانونی شود؟ در مقابل درحالی كه آمریكا از اقدام این 2 كشور حمایت كرده
است، چرا دیگر كشورهای عضو اتحادیه اروپا همچنان حاضر به موافقت نیستند؟
پاسخ به این پرسش ها نیازمند بررسی سناریوهای مختلف درباره انگیزه های این 2
كشور به علاوه آمریكا است.
احیای طرح 'شورای عالی نظامی مخالفان' و به دست گرفتن ابتكار عمل تسلیحاتی
فرانسه، انگلیس و آمریكا پیش از این 'ابتكار عمل دیپلماتیك' را با فشار به
مخالفان و ایجاد 'ائتلاف مخالفان سوریه' (National Coalition for Syrian
Revolutionary) به دست آورده اند. با ایجاد این ائتلاف، شورای ملی سوریه
(Syrian National Council) كه برای یك سال تنها صدای مخالفان در تحولات
دیپلماتیك بود كاملا به حاشیه رفت. غربی ها این چنین وزن نیروهای سكولار از
قبیل ریاض سیف و خانم سهیر الأتاسی را در بدنه مخالفان افزایش دادند و از
وزن دیپلماتیك اخوان المسلمین سوریه كه پشتوانه اصلی شورای ملی سوریه بود،
كاستند. اما پروژه ایجاد ائتلاف مخالفان 2 بخش داشت كه بخش دوم هنوز اجرا
نشده است. مخالفان 5 ماه پیش هنگامی كه از ایجاد این ائتلاف سخن گفتند،
وعده دادند كه 'شورای عالی نظامی مخالفان' نیز به زودی تشكیل خواهد شد.
همان زمان ژنرال 'سلیم اردیس' به عنوان فرمانده شورای عالی نظامی معرفی شد و
قرار شد كه با تاسیس این شورا، ارتش آزاد سوریه در آن ادغام شود. 2 هفته
پیش جان كری، وزیر خارجه آمریكا در عربستان از تلاش برای حمایت از نیروهای
مسلح سكولار به منظور كاستن از نفوذ گروه های تندرو سخن گفت. آمریكایی ها
همچنین ماه ها است كه در اردن مشغول آموزش گروهی از افراد مسلح هستند.
بنابراین برنامه 3 كشور غربی را می توان به تلاش برای منسجم كردن گروه های
مسلح نزدیك به غرب و حفظ نفوذ غرب در میان آن ها تعبیركرد.
طرح به روز شده الگوی لیبی
با این حال احتمال مداخله مستقیم اما زمان بندی شده كشورهای خارجی در
بحران سوریه نیز دور از ذهن نیست. انگلیس و فرانسه درحالی برای قانونی شدن
ارسال مستقیم سلاح به سوریه اصرار می كنند، كه ماه هاست این سلاح ها را
مخفیانه و از طریق واسطه هایی ارسال می كنند. بنابراین ممكن است آن ها به
دنبال ایجاد مقدمات مداخله مستقیم تدریجی در سوریه باشند. به علاوه این كه
دولت سوریه 2 ماه پیش از ایجاد یك ارتش مردمی در این كشور خبر داد. برخی
رسانه ها نیز در روزهای گذشته از برنامه ریزی دولت سوریه برای پایان بحران
از طریق یورش به گروه های مسلح و یكسره كردن كار آن ها نیز سخن گفته اند.
بنابراین این احتمال هم وجود دارد كه غربی ها بخواهند پروژه براندازی دولت
دمشق در طرحی به روز شده و بومی شده همانند تجربه لیبی، به پیش ببرند. مركز
مطالعات جنگ آمریكا ماه گذشته گزارش كاملی از جزئیات توان نظامی و
استعدادهای جنگی ارتش سوریه منتشر كرد. انتشار این گزارش می تواند به معنای
این باشد كه مراكز تصمیم گیری در آمریكا در حال بررسی ابعاد درگیری با
ارتش سوریه باشند. البته این گمانه مهمترین مانع قدیمی مبنی بر مخالفت
روسیه را بر سر راه خود دارد كه شاهد و دلیلی برای تغییر موضع روسیه دیده
نمی شود.
احتمال مداخله ارتش رژیم صهیونیستی
در نظر گرفتن این سناریو با احتمالات و قرائن دیگری نیز همراه است كه
البته نگران كننده هستند. یكی از این احتمال ها، فرضیه دخالت رژیم
صهیونیستی است. توجه به موضوع گروگان گیری صلح بانان سازمان ملل در این
مورد بسیار مهم است. هفته گذشته هنگامی كه گردان الیرموك كه خود را بخشی از
ارتش آزاد معرفی می كرد، 22 فیلیپینی را به گروگان گرفت، رویترز خبر داد
كه ارتش اسرائیل نیز همزمان صلح بانان دیگری را از محل ماموریت شان در
بلندی های جولان به درون سرزمین های اشغالی منتقل كرده است. البته رویترز
ملیت این گروه دوم را فاش نكرد. در روزهای گذشته دولت های اتریش و استرالیا
نیز درباره نمایندگان شان در میان نیروهای بین المللی صلح بان در بلندی
های جولان ابراز نگرانی كرده اند. این اتفاقات در كنار اظهارنظر جدید ژنرال
'اویو كوچاوی' فرمانده اطلاعات ارتش اسرائیل، جدی تر به نظر می رسد.
روزنامه گاردین خبر داد كه وی گفته است گروه هایی نظیر «جبهه النصره» از هم
اكنون علاوه بر سوریه نفوذ خود را در لبنان نیز گسترش داده و با گروه های
جهادی مستقر در صحرای سینا كه «هدف اصلی آن ها حمله به خاك اسرائیل است»
ارتباط و همكاری دارند. بنابراین ممكن است اسرائیل به بهانه وجود تهدید از
سوی گروه های تندرو بخواهد بخش های بیشتری از خاك سوریه را برای چانه زنی
های بعدی اشغال كند.
نگرانی اروپا: راه سلاح یك طرفه نیست
مخالفت كشورهای اروپایی با انگلیس و فرانسه نیز قابل تامل است. اندیشكده
اروپایی Strategic Culture Foundation به تازگی گزارشی منتشر كرد كه از
تجهیز تسلیحاتی مخالفان مسلح سوریه به ویژه جبهه النصره، از طریق كوزوو و
بالكان خبر داده است. این سلاح ها كه شامل سلاح های سنگین ضدتانك هم بوده
اند، از باقی مانده سلاح های ارتش یوگسلاوی سابق تامین شده اند. اروپایی ها
می دانند كه راه سلاح از اروپا به سمت خاورمیانه یك طرفه نیست و فارغ از
این كه سرنوشت بشار اسد چه باشد، سرریز سلاح سوریه می تواند بار دیگر به
اروپا باز گردد. در همین گزارش صراحتا به سابقه آمدن هزاران فرد مسلح از
كشورهای عربی به منطقه بالكان در طول جنگ بوسنی و هرزگوین اشاره شده است.
این گزارش به یك گزارش ناتو هم اشاره می كند كه در آن به افزایش تهدید گروه
جوانان فعال مسلمان (Active Islamic Youth-AIY) در بوسنی و هرزگوین و گروه
'مجاهدین بوسنی' متاثر از بحران سوریه پرداخته شده است.
ماهیت درگیری ها: جنگ داخلی یا مداخله غیرمستقیم خارجی
با این همه در 2 سال گذشته و در حاشیه تلاش های شبانه روزی بلوك غربی-عربی
برای تغییر نظام سیاسی سوریه، مردم منطقه اندك اندك با ماهیت این بحران
آشناتر می شوند. 4 مارس – كمتر از 2 هفته پیش – روزنامه اورشلیم پست گزارش
برگزاری یك كنفرانس در دانشگاه تل آویو با نام 'سوریه: یك انقلاب تمام
نشدنی' را منتشر كرد. به گزارش این روزنامه یك استاد دانشگاه تل آویو به
نام إیال زیسر(Eyal Zisser) در این كنفرانس گفت: «هیچ مخالفی وجود ندارد.
(این بحران) ساخته رسانه هاست. این (انقلاب) نه رهبری دارد و نه ساختاری كه
معرف اش باشد.» به گزارش اورشلیم پست، وی تاكید كرد مخالفان مانند یك
ماشین فقط تا زمانی كار می كنند كه پول به آن ها برسد. بلوك غربی-عربی برای
زنده نگه داشتن این ماشین مشكلات فراوانی پیش رو خواهند داشت.
جمهوری اسلامی:بخش سلامت را دریابید
«بخش سلامت را دریابید»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن
میخوانید؛در میان غوغاهای سیاسی، مشكلات اقتصادی، فشارهای معیشتی و
بداخلاقیهای مسئولان، موضوع سلامت مردم، كه از اهمیت زیادی برخوردار است،
به فراموشی سپرده شده است. سال 1391 كه اكنون درحال سپری شدن است، از نظر
دارو و درمان برای مردم كشورمان سال سختی بود. بطوری كه مسئولان بخش درمان
بارها در این زمینه هشدارهائی دادند تا جائی كه رئیس مركز سرطان دانشگاه
علوم پزشكی شهید بهشتی گفت: زیبنده نیست گروهی از مردم به دلیل بیماری
مجبور شوند برای درمان خود زندگی شان را هزینه كنند و به زیر خط بروند.
این قبیل هشدارها توسط سایر صاحبنظران و مسئولان درمان نیز داده شده و در
روزها و هفتههای اخیر چنین مطالبی توسط خبرگزاریها و مطبوعات انتشار
یافته و به اطلاع عموم نیز رسیده است. رئیس داروخانههای دانشكده داروسازی
دانشگاه علوم پزشكی تهران اعلام كرد تعدادی از داروهای بیهوشی در
داروخانهها موجود نیست وی گفت بیماری كه نیاز به عمل جراحی دارد باید
بیهوش شود و نمیتوان كسی را با چكش بیهوش كرد و اگر تمام شرایط برای عمل
جراحی مهیا باشد ولی داروی بیهوشی وجود نداشته باشد عملاً هیچ كاری
نمیتوان انجام داد. وی افزود: تمام داروهای مربوط به بیهوشی از خارج وارد
میشوند و تحریم و مشكلات ارزی موجب كمبود داروهای بیهوشی در كشور شده است.
مسئولان بخش دارو و درمان كشور با توجه به كمبود داروی بیهوشی و بطور كلی
مشكلاتی كه در زمینه داروئی وجود دارد بارها هشدار دادهاند و برای سلامت
مردم احساس خطر میكنند. این خطر، چیزی نیست كه قابل برطرف شدن نباشد ولی
متأسفانه توجهی جدی به هشدارهای افراد صاحبنظر و مسئولین بخش سلامت كشور
نمیشود. این، نكته ایست كه رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران با
صراحت اعلام كرده و گفته است: 'تاكنون بارها به مسئولان مربوطه نسبت به
كمبود و محدودیت داروهای با كیفیت بیهوشی در بیمارستانها و مراكز درمانی
هشدار دادهایم، اما متأسفانه بهرغم تذكرات فراوان و اعلام خطرهای جدی،
هنوز مسئولان مربوطه در خواب هستند و بطور قطع تاوان مشكلات را مردم و
بیماران میپردازند.'
براساس اطلاعات داروئی كه مسئولان بخش سلامت ارائه میكنند از سال 1377
خوشبختانه فقط 5/3 درصد داروها وارداتی هستند. این، یعنی كشور ما از 15 سال
قبل 5/96 درصد داروها را خود تولید میكند و قطعاً درصورتی كه از بخش
داروئی كشور حمایت شود ما میتوانیم همانگونه كه در بخشهای مختلف خودكفا
شدهایم در بخش داروئی نیز به خودكفائی برسیم. برای تحقق این هدف در شرایط
كنونی انگیزه بیشتری وجود دارد زیرا تجربه نشان داده است كه در شرایط جنگ،
تحریم و فشارهای خارجی همواره تلاش برای قطع كردن رشتههای وابستگی افزایش
مییابد و كشور به خودكفائی نزدیك میشود. اینكه تا سال 1377 توانستیم 5/96
درصد داروها را در داخل كشور تولید كنیم بدین معنی است كه در سالهای دفاع
مقدس و سالهای بعد از آن یعنی دو دهه بسیار سخت و پر از حمله و تحریمهای
اقتصادی، دانشمندان و محققان ما توانستند كشور را از وابستگی مطلق به جائی
برسانند كه فقط 5/3 درصد از داروهای مورد نیاز از خارج وارد شود. این
توانائی اكنون نیز در محققان ما وجود دارد و امروز نیز میتوانیم در جهت
رسیدن به تولید صد درصد داروهای مورد نیاز كشور گام برداریم. آنچه برای
رسیدن به این هدف لازم است، حمایت مسئولان كشور و اولویت دادن به سلامت
مردم است، نكتهای كه بسیاری از صاحبنظران و مسئولان بخش سلامت بر آن تأكید
مینمایند و بیتوجهی به آن را موجب بروز مشكلات كنونی میدانند.
معاون تحقیقات و فن آوری وزارت بهداشت با تأكید بر ضرورت اولویت بخشیدن به
اموری از قبیل دارو میگوید: 'ما باید تحقیقات كاربردی را محقق كنیم، چرا
كه اگر توانی را كه مسئولان برای صنعتی مانند خودرو گذاشتند و ماحصل آن
تنها تولید خودرویی شد كه فقط آمار كشتهها را بالا برد، روی دارو
میگذاشتند الآن ارزش افزوده آن بیشتر بود و همه مردم از آن سود میبردند.'
وی میافزاید: 'همه داروها باید به عنوان موضوع امنیت ملی در كشور تولید
شوند و با صادرات مشكلات را حل كنیم. اگر هزینه واردات دارو به داخل بر
گردد زمینه اشتغال به كار فارغ التحصیلان رشتههای شیمی و داروسازی فراهم
میشود.'
روشن است كه حمایت مسئولان باید درحال حاضر علاوه بر فراهم ساختن تسهیلات
برای محققان، شامل اولویت بخشیدن به تخصیص ارز جهت وارد كردن داروهای مورد
نیاز به ویژه داروهای بیهوشی باشد تا سلامت عموم مردم تأمین شود. سلامت
مردم باید اولویت اول مسئولان باشد و هیچ چیز بر آن تقدم نداشته باشد.
اینكه شنیده میشود در همین سال جاری بسیاری از كالاهای لوكس و غیرضروری و
خودروهای چند صد میلیون تومانی با استفاده از ارزهای ارزان قیمت وارد كشور
شدهاند درحالی كه واردات دارو دچار مشكل عدم تخصیص ارز میباشد، مفهومی
غیر از بیتوجهی به سلامت مردم ندارد.
اكنون كه مجلس شورای اسلامی درصدد بررسی وضعیت وزیر پیشنهادی بهداشت و
درمان است، تأكید بر دو نكته را لازم میدانیم. اول آنكه تعیین تكلیف این
وزارتخانه یك ضرورت میباشد و وجود وزیر میتواند در سرعت بخشیدن به
تصمیمات و انجام اقدامات مؤثر باشد، و دوم آنكه دولت برای حل مشكلات داروئی
كشور، اولویت قائل شود و با حمایتهای ویژهای كه از وزیر جدید خواهد كرد،
به سلامت مردم توجه ویژه نشان دهد. بدین ترتیب، مجلس و دولت میتوانند با
هماهنگی و درك ضرورتهای این مقطع، مشكل داروئی كشور را حل كنند و از سلامت
مردم پاسداری نمایند.
رسالت:ایران در سالی كه گذشت
«ایران در سالی كه گذشت»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندری
است كه در آن میخوانید؛یك عكس فوری از سالی كه گذشت ایرانی مقاوم و صبور
در برابر شداید و سختی ها را به نمایش گذاشت كه با قدم های استوار رو به
قله های پیشرفت گام بر می دارد. بالا رفتن از كوه سختی دارد اما زمانی كه
توقف در آن وجود نداشته باشد و حركت رو به جلو باشد در دل سختی ها نیز می
توان آسانی و فتوحی جستجو كرد.
شاید به همین خاطر است كه مردم ما هیچ وقت از حركت رو به بالا خسته نشده
اند. این درست بر خلاف وضعیتی است كه امروز غربی ها در آن گرفتا شده اند.
شرایط آنها مثل اتوبوسی است كه زیر بهمن گیر كرده است. مسئله آنها این است
كه هیچ پاسخی برای مشكلاتشان ندارند و هر روز با یك مشكل پیچیده تر مواجه
می شوند. اما ملت ایران چشم انداز هزینه هایی كه می پردازد در افق روشن
ایستادگی، شكوفایی و پیشرفت می بیند. طی 34 سال گذشته هزینه های سنگینی كه
برای رسیدن به دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی پرداخته شده است مثل مشكلاتی
نظیر مخاطرات تروریسم در اوایل انقلاب، 8 سال جنگ تحمیلی و یا تحریم های
اقتصادی و ... آنها را از پا درنیاورد. این سختی ها برای ملت ایران مقدس
است چرا كه در این سختی آسانی و قداست معنوی می یابد. فَإِنَّ مَعَ
الْعُسْرِ یُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا در واقع در اسلام آسانی
دو برابر سختی است. بعد از هر عسری یسر است ودر هر عسری نیز آسانی است.
خداوند متعال در قرآن كریم می فرماید:' إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا' یعنی
در دل سختی ها نیز آسانی است.یعنی آسانی و سختی به هم در می آمیزند تا
نقشی متفاوت و منحصربه فرد به زندگی بزنند و مولود امید را به دنیا هدیه
كنند. منصوب است به ابو شكور بلخی كه
گشاده شود كار چون سخت بست
كدامین بلند است نابوده پست
از اندوه شادی دهد آسمان
فراخی زتنگی بود بی گمان
ایران اسلامی اگر چه در سالی كه گذشت سختی هایی نظیر تحریم ها و فشارهای
اقتصادی را از سر گذراند اما چراغ دلش به پیروزی ها و ظفرهایی روشن بود كه
كشور را در آستانه بدر و خیبر قرار داده است. آنچه در زیر می خوانید برشی
كوتاه از مهمترین وقایع سال 1391 است كه به وضوح این حركت رو به جلو ملت
ایران را به نمایش می گذارد.
سال تولید ملی، حمایت از كار و سرمایه ایرانی
مقام معظم رهبری با نام گذاری سالی كه گذشت تحت عنوان ' تولید ملی، حمایت
از كار و سرمایه ایرانی' یكی دیگر از تكه های گفتمانی جورچین گفتمان پیشرفت
را كامل كردند. چشمانداز پیشرفت در جامعه اسلامی ایران برآیند مولفههای
مختلفی از قبیل تولید ثروت، حمایت از كار و سرمایه ایرانی، افزایش
بهرهوری، تقویت عزم و اراده ملی، اتحاد ملی، اعتماد به نفس ملی، تولید علم
و فناوری، گسترش اخلاق و معنویت، كاهش فاصله طبقاتی، رفاه عمومی، انضباط
اجتماعی و مالی، وجدان كاری مردم، امنیت اخلاقی و آگاهی و رشد سیاسی است.
فرهنگ كار، پیشرفت و توسعه به مانند نسخههای بهداشت جهانی، همه گیر نیست
اما یكی از اصول تولید ثروت ملی همپوشانی فرهنگ ملی با تولید ثروت است كه
میتواند ما را از دور باطل و بیمبنای توزیع عادلانه فقر برهاند. روزگاری
در اوایل دهه 60 بزرگی در مسجد اعظم قم فریاد می زد ما با 'سرمایه داری' در
این كشور مخالفیم اما با
'سرمایه دار' مخالف نیستیم. همان روز عده ای كه سنگ چپ گرایی و اقتصاد
دولتی را به سینه می زدند وی و همفكرانش را به 'اسلام آمریكایی' محكوم می
كردند. درست بود انقلاب اسلامی شورشی بر علیه انگاره های الحادی و امانیستی
توسعه در دنیای سرمایه داری بود اما هیچ منطق درستی مخالفت و حتی جنگ با
سرمایه دارانی كه قرار است از طریق كسب حلال چرخ های تولید را در این كشور
به گردش درآورند، نمی پذیرفت و نمی پذیرد.
امروز در پایان سال زمان مناسبی برای پاسخ گویی مسئولان و دولتمردان است
كه بگویند پیرو فرمایشان رهبر معظم انقلاب چه حمایتی از كار، سرمایه ایرانی
و تولید ملی انجام داده اند. امیدواریم رئیس جمهور در نطق نورزوی خود با
التفات ویژه به نام گذاری سال گذشته گزارس كاری از روند حمایتی دولت از
تولید ملی ارائه دهد.
هوای تازه در مجلس نهم
دقیقا نیمه دوم اردیبهشت ماه سال 1391 مرحله دوم انتخابات مجلس شورای
اسلامی برگزار شد. همان طور كه پیش بینی می شد اصولگرایان توانستند در هر
دو دور در تهران و شهرستان اكثریت بلا منازع مجلس را به دست آورند. یكی از
نكات جالب در این انتخابات این بود كه چهره های شاخص جریان اصلاح طلبی و
گروه موسوم به انحرافی نتوانستند رای بیاورند. مجلس نهم سومین مجلسی است كه
اصولگرایان در دهه 80 و 90 به صورت پیاپی مورد اقبال عمومی قرار می گیرند و
شاهین رای بر دوش آنها می نشیند. پایبندی به اصول و مبانی گفتمان انقلاب
اسلامی رمز موفقیت اصولگرایان در سه دوره گذشته بوده است. در این دور از
مجلس 196 نفر از نمایندگان كه بیش از دو سوم مجموع نمایندگان مجلس را شامل
می شد تغییر كردند لذا با ورود افراد تازه نفس اصولگرا 'هوای تازه' ای در
مجلس نهم دمیده شد. انتخابات نهم مجلس واپسین ایستگاه در حیات سیاسی و
اجتماعی جریان اصلاحات بود. اصلاح طلبان با عدم حضور در این انتخابات و
تحریم آن آخرین میخ را بر تابوت جریان اصلاحات كوبیدند. از این رو اكثریت
رای دهندگان حاضر نشدند زیر تابوت اصلاحات بروند و به چند چهره باقی مانده
در شهرستان ها رای بدهند.
تشدید تحریم های اقتصادی توسط دشمن پس از ناكامی های گسترده غرب در جریان
بیداری اسلامی و فتح سنگر به سنگر اسلام گرایان، دولت آمریكا تخاصم و دشمنی
با ملت ایران را در سال گذشته به طور بی سابقه ای به نهایت درجه رساند و
با تحریم های اقتصادی گسترده بخصوص علیه بانك های جمهوری اسلامی و همچنین
فروش نفت به زعم خود موانعی را بر سر راه پیشرفت ملت ایران به وجود آورد.
در كنار این تحریم ها فقدان مدیریت صحیح در بخش های اقتصادی نیز باعث شد
فشارهای تورمی به مردم مضاعف شود. تورم افسارگسیخته و فشارهایی كه به مردم
وارد می شود با واكنش برخی نخبگان،مراجع معظم تقلید و رسانه ها مواجه شد.
به نحوی كه اغلب اعتقاد بر این بود كه میزان فشارهای وارد شده به مردم
صرفا ناشی از تحریم ها نیست بلكه فقدان یك مدیریت مناسب به این فشارها دامن
زده است.تحریم های نفتی، آخرین تیر تركش غرب در مقابله با هیمنه بیداری یك
ملت و انقلابی است كه پس از گذشت 34 سال از شمال آفریقا تا سواحل خلیج
فارس را به لرزه درآورده و هر روز بر عمق و دامنه نفوذ آن در سطح منطقه و
جهان افزوده می شود. تحریم ها آخرین حماقتی است كه آمریكایی ها در برابر حق
مسلم یك ملت در زندگی شرافتمندانه در فضای بین المللی تجربه می كنند.
تحریم ها آخرین تلاش نافرجام ابرقدرت قرن بیستم برای صیانت از هژمونی از هم
گسیخته آمریكاست كه دوران احتضار خود را سپری می كند.سابقه این تحریم ها
نشان می دهد كه نمیتوان ربط وثیق و دقیقی بین تحریم ها و موضوع هسته ای
پیدا كرد مضاف بر اینكه هیچ تضمینی وجود ندارد كه با كوتاه آمدن از مواضع
هسته ای این تحریم ها برطرف شود و یا حداقل كاهش بیابد. پروژه استكباری
تحریم ها و فشارهای نفتی حداقل در سه مرحله علیه ملت ایران اجرا شده است.
اولین مرحله در دوره ملی شدن صنعت نفت و با فشار انگلیسی ها بود. دومین
دوره پس از پیروزی انقلاب با مصادره و بلوكه كردن اموال ایران و سپس
فشارهای نفتی به ایران و بازی قیمت هایی بود كه همپیمانان منطقه ای صدام
همسو با استكبار جهانی در مقطع 8 سال جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی به راه
انداختند و سومین مرحله نیز تحریم های اخیری است كه از اول جولای آغاز
شده تا بتوانند ملت ایران را به ستوه بیاورند بلكه در قبال آن مسئولین كشور
امتیازاتی كه آنها می خواهند از جمله تعطیلی فردو ، انتقال مواد غنی شده
به خارج و متوقف كردن غنی سازی 20 درصد را به غربی ها بدهند. اما در مقابل
آنها هیچ تضمینی نمی دهند كه در صورت كوتاه آمدن از حقوق هسته ای تحریم ها
برطرف می شود. چرا كه غربی ها معتقدند ایران در دوران تحریم نه تنها تضعیف
نشده بلكه روز به روز نیز قدرتمندتر شده است.
تهران امروز:وقتی همت در كار باشد
«وقتی همت در كار باشد»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم
سیدمازیار حسینی است كه در آن میخوانید،با تاكیدات شهردار تهران بالاخره
عملیات ساخت مسیر بزرگراه آزادگان، به عنوان دشوارترین طرح عمرانی شهری
پایتخت به پایان رسید تا امروز با افتتاح رسمی آن با حضور شهردار تهران
پرونده رینگ خارجی بزرگراههای تهران بسته شود. به رغم آنكه ساخت بزرگراه
آزادگان از حدود 40 سال پیش آغاز و انجام شد اما عدم تكمیل كامل لاین تندرو
و كندرو این بزرگراه باعث شده بود تا در طول سالیان گذشته، مردم تنها
قطعهای از رینگ جنوبی این بزرگراه راتحت عنوان «بزرگراه آزادگان» بشناسند.
این در حالی بود كه در طول 40سال گذشته شاهد مرگبارترین تصادفات بزرگراهی
به دلیل كامل نبودن این بزرگراه بودیم.
تصادفاتی كه منجر به از دست دادن جان بسیاری از شهروندان تهرانی هنگام
عبور از بزرگراه آزادگان شد. در واقع در طول سالهای گذشته مدیران قبلی شهر
تهران مسیراین بزرگراه را درحدفاصل میدان بسیج تاپل شهیدكاظمی به طول
ششكیلومتر، در چند دهه قبل ساخته بودند اما بهرغم ترافیك فوقسنگین این
بزرگراه، ساخت ادامه این بزرگراه بهطور ناباورانهای از یادها رفته بود و
تنها شش خط عبوری درمسیرهای كندرو، بار ترافیكی این محور را به دوش میكشید
كه بالطبع بههیچوجه پاسخگوی نیاز نبود.
زمانی كه دكتر قالیباف، اداره شهر تهران را به دست گرفت، تكمیل رینگ
بزرگراه آزادگان در دستور كار معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران قرار
گرفت. بزرگراهی كه ساخت آن یكی از دشوارترین طرحهای بزرگراهی شهر تهران
بود چرا كه علاوه بر وضعیت بسیار نامناسب خاك بستر مسیر كه عمدتا نخالههای
انباشته شده از دهههای قبل وخاك دستی بوده است، این معبر با معضل فقدان
سیستم زهكشی مناسب با توجه به وجود زمینهای كشاورزی در دو طرف خود و نفوذ
آبهای سطحی و آسیب به لایههای زیرسازی راه در مسیر زیربار مواجه بوده
است كه این مسئله موجب نشستهای متعدد زمین در طول مسیر بهرهبرداری شده
پیشین بعضا تا عمق بیش از یك متر شده بود. یكی از ویژگیهای بزرگراه
آزادگان تلاقی آن با معارضانی همچون خطوط راهآهن تهران ـ اهواز، تهران ـ
تبریز و رودخانه كن بود.
همه این موارد، در كنار بار ترافیك همیشه بیدار، ساخت ادامه آزادگان را به
یك معادله چند مجهولی تبدیل كرده بود و بههمین خاطر میتوان از این
بزرگراه به عنوان دشوارترین پروژه عمرانی پایتخت و تابلوی تمام عیاری از
تلاش شبانهروزی سی ماهه و غیرت و توان پیمانكاران، مشاوران و همكاران ما
در سازمان مهندسی و عمران شهر تهران یاد كرد.
یكی دیگر از ویژگیهای منحصر به فرد این بزرگراه را میتوان طراحی،
زیرسازی و روسازی وآسفالت بهكارگرفته شده در این پروژه نام برد. در واقع
با توجه به حجم عبور خودروهای سنگین از این محور مواصلاتی، ازدو لایه تثبیت
بستر با آهك، طراحی و احداث شبكه زهكش سراسری، جایگزینی بتن غلتكی متراكم
در برخی مقاطع و استفاده ازآسفالت با قیر اصلاح شده، استفاده شدتا كیفیت و
ایمنی مسیر در بالاترین حد استاندارد باشد.
همانطور كه میدانید، آزادگان پرترافیكترین بزرگراه كشور است، چراكه
علاوه بر كاركرد درون شهری، نقش مهمی در ایجاد ارتباطات فرامنطقهای و
كشوری ایفا میكند و كاركرد سفرهای بین شهری آن به مراتب بیشتر از تقاضاهای
درون شهری است. همزمان با بهرهبرداری از هفت ونیم كیلومتر باقی مانده
خطوط عبوری تندرو شامل چهار خط عبوری و یك خط اضطراری در هر طرف بزرگراه،
دو تقاطع غیرهمسطح الغدیر و خلیجفارس نیز كه جایگزین دوربرگردانهای همسطح
این بزرگراه شده، و دو پل احداثی جهت عبور چهار خط راهآهن جنوب كشور
نیزبه زیر بار میرود.
حمایت:ارزیابی دستاوردها و ناكامی های عرصه عدالت خواهی در سال جاری
«ارزیابی دستاوردها و ناكامی های عرصه عدالت خواهی در سال جاری»عنوان
یادداشت روز روزنامه حمایت است كه در آن میخوانید؛بنا به اقتضای این جهان
گذران ، سالی دیگر در آستانه اتمام است و سالی نو در آستانه گشایش و آغاز.
چهار فصل سال 91 سپری شدند و روزهای پایانی فصل زمستان نوید بخش بهار تازه و
حیات مجدد طبیعت است. در چنین هنگامه ای قطعا از همه ما انسان ها انتظار
می رود كه تاملی جدی در امور این عالم به عمل آوریم و كارنامه عملكردی خود
را در طول سال های سپری شده خصوصا سال اخیر بسنجیم تا معلوم شود كه چه كرده
ایم و آن چه كرده ایم مثبت بوده یا منفی و چه نكرده ایم و نكرده های ما چه
توضیحی دارند؟ آیا كوتاهی داشته ایم؟ یا نتوانسته ایم كاری مفید انجام
دهیم؟ و یا این كه بهتر بوده كه ترك فعل داشته باشیم تا این كه در فعلی
زیان بار وارد شویم. از جمله اموری كه زندگی همه ما را معنا می بخشد وهویت
انسانی ما را در مسیر درست خود قرار می دهد، پی جویی حق و عدالت است.
پی جویی حق و عدالت به سادگی میسور نیست بلكه اولا آگاهی ودرك بالا نیاز
دارد تا تشخیص دهیم كه چه امری حق وعدالت است وچه امری ناحق و ضد عدالت؟
ثانیا در میدان عمل و اجرای به حق و عدالت كار بسیار سخت تر می شود چرا كه
بنا به تعبیر امیر مومنان علی (ع) بسیار انسانها در بیان و توصیف حق و
عدالت زبان رسایی دارند ولی در عرصه عمل و اجرای عدالت بسیار ناكام و بد
عمل هستند. در همین راستا بسیاری از ما شهروندان جمهوری اسلامی شاید در
زبان خواهان حق و عدالت باشیم ولی وقتی قرار بر این شد كه خود نیز عامل به
حق و عدالت شویم خوشمان نمی آید و مانع تراشی می كنیم. این امر در بسیاری
از صاحبان قدرت نیز دیده می شود كه قطعا از داوری عموم مردم پنهان نمی
ماند. وضع در عرصه جهانی به مراتب بدتر از سطح ملی است و متاسفانه بسیار
قدرتمندان را در عرصه بین المللی می شناسیم كه ادعای حق و عدالت و رعایت
حقوق انسانها را می كنند ولی بدترین جنایات زیر سر آن هاست.
در چنین فضایی سخن گفتن از حق و عدالت و عمل كردن به حق و عدالت كار ساده
ای نیست. ستون «به سوی عدالت»به عنوان ابتكاری از سوی روز نامه حمایت در
طول سه سال گذشته با بهره مندی از مشاركت اساتید حقوق و فضلای اسلامی تلاش
كرده تا در مسیر عدالت خواهی، حساسیت ها را افزایش دهد و مصادیق مختلف
ضرورت حق ورزی و عدالتخواهی در سطح داخلی یا بین المللی را مورد تحلیل قرار
دهد. در سال 91 این مهم در حد مقدورات ودر قبال سوژه های متعدد روز انجام
شد كه فردا كارنامه موضوعی آن و برخی توضیحات ذیربط ارائه می شود . در
یادداشت امروز تنها چند نكته در مورد بستر عدالت خواهی در سطح داخلی یا بین
المللی در طول سال 91 تقدیم می شود با این امید كه عدالتخواهان و تلاشگران
عرصه حق جویی برای طی این مسیر دقت های لازم را معمول دارند .
نكته اول در مورد سطح داخلی كشور یاد آوری این مهم است كه در سال 91 ضمن
دستاوردهای ملی كه كشورمان داشت از قبیل ارائه مواضع شفاف مقامات عالیه
كشور در اجلاس سران جنبش عدم تعهد و آغاز دوره ریاست ایران بر جنبش عدم
تعهد كه می تواند برای به ثمر نشستن عدالت خواهی در سطح بین المللی موثر
باشد وضمن حصول برخی موفقیتها در اتمام طرح های ملی توسعه و آبادانی كشور
كه لیست آن مفصل است و با لحاظ برخی موفقیتهای قابل توجه در عرصه دادرسی
واجرای عدالت خصوصا رسیدگی به پرونده سنگین و پر سروصدای فساد بانكی و این
اواخر شروع رسیدگی یكی از پرونده های مهم احقاق حقوق مردم در قضیه اقدامات
ارتكابی در كهریزك و با در نظر گرفتن برخی قانونگذاری های مناسب در سال 91
كه آثار ان در سال آتی و سالهای بعد روشن خواهد شد، این واقعیت را نمی توان
نادیده گرفت كه در تمام طول سال 91 یكی از مهم ترین دغدغه های مردم وضع
معیشت ومسائل اقتصادی گذران شرافتمندانه زندگی بود. در این شرائط، متاسفانه
برخی اختلاف نظرهای مسئولین كشور نیز در سال 91 نمود برجسته ای یافت آن
گونه كه در قبال مصادیق متعدد ، جامعه شاهد موضع گیری ها و پاسخ های طرفینی
برخی مقامات بود و در عجب كه چگونه مسئولین محترم این همه مشكلات جاری
مردم را می بینند ولی در صدد اثبات خود هستند.
پدیده دیگری كه در سال جاری فضای عمومی كشور را تحت تاثیر قرار داد خصوصا
در نیمه دوم سال و ماه های اخیر، موضوع انتخابات خرداد ماه سال92 ریاست
جمهوری و شوراها بود. انتخابات آتی عاملی بود تا برخی قوانین ذیربط اصلاح
شود، برخی افراد و گروه ها برای حضور جدی در فرایند كاندیداتوری انتخابات
تیم های كارشناسی تشكیل دهند ومطالعات خود را آغاز كنند و برای ورود در این
عرصه آمادگی های لازم را در خود و همراهانشان ایجاد كنند ،برخی گروهها كه
كنشگری سیاسی آنها در فضای عمومی جامعه پس از انتخابات قبلی كمرنگ شده بود
دوباره به تحرك بیفتند وتلاش كنند تا در قبال پدیده های مختلف جامعه از
جمله انتخابات آتی موضع حقوقی وسیاسی اجتماعی خود را مشخص سازند. طبیعی است
طی هفته های آتی بر حرارت این تلاشها افزوده خواهد شد .
مورد دیگری كه در سال 91 توجهات زیادی از مردم معطوف بدان بود تا نتایج
ملموسی در این خصوص در پایان سال دیده شود ولی متاسفانه كارنامه برجسته ای
را هم اینك نمی توان ملاحظه كرد، پی جوئی شعار مطروحه از سوی مقام معظم
رهبری در آغاز سال در حمایت از تولید ملی ، كار وسرمایه ایرانی بود. در طول
سال در قالب حرف وشعار و چاپ بروشور وپوستر و بنر و نصب بیلبورد مطالب
زیادی برای اهمیت دهی به این شعار كلیدی مطرح شد ولی تولید كنندگان بارها
ابراز داشتند كه حمایت لازم از آنان به عمل نیامده و با سختی های بسیار دست
وپنجه نرم می كنند.
همین واقعیات باعث شد كه برخی از تشكل های برجسته بخش خصوصی رسما در
روزهای اخیر طی نامه ای از رهبر معظم انقلاب بخواهند كه سال آتی را نیز با
همین نام مطرح سازند تا اهمیت تولید ملی وحمایت از نیروی كار وسرمایه
ایرانی به سرانجام قابل اتكائی برسد. به هر حال در بستر چنین موضوعات
كلانی، پرداختن به موضوعات خرد تر و جزئی تر در تمام طول سال دغدغه ستون به
سوی عدالت بود.
و اما در سطح بین المللی سال 91برای مسلمانان فراموش شدنی نیست چرا كه در
همان ماه های آغازین سال فیلم بسیار مستهجن توهین به پیامبر اسلام (س) توسط
یك قرد از خدا بی خبر در آمریكا تهیه و منتشر شد كه احساسات زیادی در
سراسر جهان بر انگیخت و واكنشهای گسترده مسلمانان، دولتمردان آمریكایی را
بر آن داشت كه با توجیهی حقوقی برخود قضایی با كارگردان فیلم یاد شده را در
دستور كار قرار دهند تا شاید بدین طریق قدری از گسترش اعتراضات جلوگیری
شود.در همین سال برای ملت فلسطین و عموم عدالت خواهان رویداد مثبتی از حیث
حقوقی بوقوع پیوست و آن پذیرش تقاضای كشور بودن فلسطین در سازمان ملل بود
كه آثار حقوقی متعددی دارد.
گسترش اعتراضات عدالت خواهانه در كشورهای مختلف غربی در طول سال 91 پدیده
دیگری بود كه در فضای كلی رویدادهای جهانی توجه هر تحلیل گری را به خود جلب
می كرد استمرار نقض حقوق شیعیان در كشورهای مختلف از جمله پاكستان،
عربستان بحرین مصر، اندونزی ، مالزی، جمهوری آذربایجان و برخی مناطق دیگر
نیز از جمله مواردی بود كه در سال 91 بارها توجهات تلاشگران عدالت خواه را
بخود جلب كرد ودر همین راستا بارها ملت ایران نیز اعتراضات خود را بیان
داشتند. مباحث مربوط به پیشبرد حقوق هسته ای ایران و چالشهای فراروی در
مجامع بینالمللی حقوق بشر نیز از جمله موضوعات مهم سال 91 بودند كه امید
است ثمرات تلاشهای انجام شده در سال 92 بهتر نمایان شود. همه این موضوعات
كلان بین الملی در طول سال مورد توجه ستون به سوی عدالت بودند و در زمان
خود یادداشتهای تحلیلی در این مورد تقدیم گردید.
سخن آخر:
روزهای پایانی سال 91 را در حالی سپری می كنیم كه هنوز دغدغه های
عدالتخواهانه زیادی برزمین مانده است و هنوز با آرمانهای متعالی انقلاب
شكوهمند اسلامی سال 1357 فاصله داریم.هنوز كارهای زیادی در عرصه
قانونگذاری، اجرا و امور قضائی باید انجام شود تا بتوانیم ادعا كنیم كه
وضعمان خوب است. هنوز تلاش بسیاری باید انجام دهیم تا فرهنگ رفتاریمان
بهبود یابد و همه قانونمندی را یك ارزش بدانیم. هنوز فاصله معناداری با افق
مقرر در سند چشم انداز 1404 داریم. این واقعیات را باید صادقانه فراروی
خود قرار دهیم و فقط به تعریف وتمجید از خود بسنده نكنیم كه چنین كردیم
وچنان كردیم. باید در سال آتی تلاشهای مضاعفی را بكار بندیم تا عقب ماندگی
ها وسو تدبیرها جبران شود وهر چه سریعتر بتوانیم الگوی كار آمدی از حكمرانی
و اداره جامعه انسانی در طراز اسلام و فضیلتهای اخلاقی را به جهانیان
ارائه كنیم. امید آنكه سال 1392 سالی با دستاوردهای بزرگ باشد و در این
میان سهم جامعه حقوقی سهم برجسته تری نسبت به سال 91 باشد .
وطن امروز:مذاكره بهشرط خیانت
«مذاكره بهشرط خیانت»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم سیدعلی
ادیبان است كه در آن میخوانید؛یكی از خصوصیات بارز جنگ روانی كمهزینه
بودن اداره و پیشبرد آن در مقایسه با جنگ سخت است. همه ملزومات به راه
انداختن یك جنگ روانی تمامعیار خلاصه میشود در پیشخرید چند دست
روزنامهنگار و سیاستمدار در داخل زمین حریف و خوراكدهی بموقع از طریق
مسیرهای تماسی كه لزوما ممنوع نیز محسوب نمیشوند. مهمترین كاربرد جنگ
روانی زمانی است كه ضعفهای یك طرف بر دیگری كاملا آشكار شده و استواری طرف
مقابل بر اندیشه و داشتههایش دشمن را به ستوه آورده است. اینجاست كه
متخصصان جنگ روانی وارد میشوند تا از یك باخت 3 بر صفر دستكم یك بازی
برابر بدون رو شدن دست خالی جبههشان یا تن دادن به یك بیآبرویی جهانی
بسازند.
نمونه بارز جنگ روانی رسانهای – اقتصادی در كشور ما در حوزه مذاكره با آمریكا رخ داد.
گزارههای توهمی جایگزین شده با حقیقت شرایط برد- برد ایران در مذاكرات
هستهای به این شرح است: مذاكره با آمریكا و «امتیازدهی برابر» در شرایطی
كه بر اساس گفتههای متخصصان آشتی ایران و آمریكا هر دو طرف تصمیم جدی به
حل مشكلات سی و چند ساله دارند تنها راه حل برون رفت ایران از «انزوای
بینالمللی»، «پرتگاه اقتصادی» و حتی «نابودی تدریجی» است. دوباره مرور
میكنیم: جنگ روانی یعنی «تغییر صورت مساله» و از نو تحلیل كردن شرایط در
منطقه نظامی حریف به گونهای كه محاسبه صحیح سود و زیان قدمهای بعدی به
اندازهای مبهم باشد كه متخصصان از عهده كنترل مطالبات سیاسی- اقتصادی و
حتی فرهنگی ملت خود برنیایند. یعنی جامعه در یك برهه 8 ماهه به اندازهای
تغییر كند كه مطالبه اولش از «ایستادگی» و «تمسخر كاغذ پاره تحریم» به
سازشپذیری 90 درصدی به جهت همهگیر شدن باور «مذاكره به شرط برداشتن
تحریمها» برسد. پس تا اینجای كار اهداف دشمن و نفوذیهای داخلی از پیشبرد
جنگ روانی
اقتصادی – سیاسی تمام عیار مشخص شد. لیست محورها به این ترتیب است:
1- مفهوم مذاكره، رستگاری مطلق و حل همه مشكلات با سرعتی غیرقابل وصف است
و ایستادگی رفتاری غیرمسؤولانه، به دور از عقلانیت توام با ضرری بیاندازه
بدون حصول منفعتی قابل ذكر است.
2- دولت نیز به این نتیجه رسیده است كه «ایستادگی» در شرایط كنونی ممكن
نیست و اغلب مشكلات اقتصادی ناشی از حجم وسیع فشارهای خارجی است.
3- آمریكا با درك خواستههای بحق ایران «تغییر» را در دستور كار قرار داده
و با صداقت مكفی بر سر میز مذاكره حاضر شده است. پیشنهادات مطرح شده از
سوی طرف غربی نیز «بزرگ»، «رد نكردنی» و «حلال همه مشكلات فعلی» هستند.
4- در چنین شرایطی رد كردن دست طرف مقابل غیرعقلانی و غیرمنطقی است و به
معنی تلاش برای ضربه زدن به جبهه خودی و چه بسا «خائنانه» محسوب شود.
نقطه عطف چنین مناظره یكطرفه رسانهای تغییر تعریف «منافع ملی» و در نتیجه
دگردیسی مفهوم «خیانت به وطن» است. با این جهانبینی اغلب كسانی كه در طول
34 سال گذشته بر طبل مذاكره بدون قید و شرط با آمریكا میكوبیدند به نوعی
خواستار برآورده شدن «منافع ملی» بودهاند! اینجاست كه اندازه هجمه دشمن و
موفقیت بزرگ آنها در مرزهای اندیشه و روان سیاستمداران وطنی مشخص میشود.
گری سیك در سال 2000 مدیریت پروژهای به نام «خلیج 2000» را به نیابت از
سیا در خاورمیانه كلید زد. موضوعیت این برنامه به راه انداختن جنبش استحاله
فكری در منطقه خاورمیانه و بالاخص ایران بود.
اتفاقا در ذیل این برنامه بخشی از سیاستمداران ایرانی نیز در دانشگاه
كلمبیا به مقام شاگردی این پیر سیاست مقابله با ایران در جبهه غرب نائل
شدند. «استحاله» تا آنجا پیش رفت كه اكنون اندازه وادادگی برخی سیاسیون
دوران سازندگی و اصلاحات و در ادامه جبهه انحرافیون وطنی غیرقابل تصور
است. اغلب این افراد نیز در حالی كه تابعیت دوگانه در جیب بغل كتهای
دیپلماتیكشان دارند و در اندیشكدههای خارجی رفت و آمد دائم دارند، خود را
در وضعیتی تصور میكنند كه برای پیروزی در جنگی مقدس به نیابت ملت ایران
برابر نظام مقدس جمهوری اسلامی با سابقه مثالزدنی پشتیبانی مردمی مبارزه
میكنند.
اما آنچه در این سمت دیده میشود سیاههای از خیانتهای مكرر به آرمانها و
ارزشهای ملتی است كه از ایستادگی توشه زندگیشان را سرشار كردهاند و
اتفاقا در تجربیات وادادگیهای سیاسی «هیچ» كاسب نشدهاند! مثالش را اگر
بخواهیم نیاز است حسین موسویان یا حسن روحانی یا محمد خاتمی را برای مرور
خاطرات سیاسی پشت پرده دوران عقبنشینی هستهای دعوت كنیم. یا مثلا حضرت
هاشمی رفسنجانی را به پیشگاه ملت دعوت كنیم تا نتایج دوران طولانی
«تنشزدایی» و «امتیازدهی یكطرفه» به غرب در قالب اعتمادسازی جهانی را شرح
دهد. نتیجه آن همه «اعتمادزایی یك طرف» قرار گرفتن نام موسویان و هاشمی و
خیلیهای دیگر در لیست تروریستهای صاحبنام جهانی شد و رونق فساد داخلی
بیاندازه به واسطه جولاندهی مجدد استعمارگران نو در قالب تیمهای نفتی شل و
توتال و استات اویل در كشوری كه افتخارش تاریخ 100 ساله ملی شدن نفت بود.
فردای آلماتی كه تیتر یك شرق و جمهوری اسلامی و برخی روزنامههای دیگر
وطنی اختصاص به گفتههای «گری سیك» - بدون یك خط سمت رسمی در دولت آمریكا
در طول دست كم 5 سال گذشته - یافت مشخص شد كه بازوهای جنگ رسانهای دشمن
همانها هستند كه تا دیروز قیمت سكه را روزانه با 10 درصد افزایش قیمت تیتر
یك میكردند و بعد از مذاكراتی كه موضوع توافقات ضعیف و شكنندهاش هیچ
رابطه منطقهای با حجم پروپاگاندای وسیع رسانههای داخلی و خارجی نداشت،
صحبت از ارزانی یك شبه دلار و رفع حتمی تحریمها از «همین امروز» میكردند!
چه شد كه ناگهان خیانتورزان اقتصادی دیروز بازوی امروز رسانهای دولت
شدند؟! كدام همآغوشی پشت پرده رخ داده كه تیتر 2 چندین روزنامه اصلاحطلب
در روز 15 اسفند اختصاص به خبر ابراز تمایل شركتهای نفتی «توتال و انی»
مییابد؟! پشت پرده چه خبر است كه روزنامههای نزدیك به آیتالله برای
«درخواست» بازگشت مجدد 2 شركت نفتی به بازار ایران جشن رسانهای برپا
میكنند؟! چرا هر جا صحبت از مذاكره میشود دستهای آلوده به نفت برخی
زالوهای داخلی ابتدا گرمابخش دست نجس استعمارگران ورژن جدید چندملیتی
میشود؟
واقعیت این است كه ملت ما از ایستادگی ضرر كه ندیده هیچ بلكه در فاصله
تاریخی كوتاه 30 ساله توام با شرایط جنگی هر روزه، ره صد ساله را یك شبه
پیموده است. اگر امروز مشكلات اقتصادی به ناگاه ظرف مدت كوتاه 6 ماهه
افزایش یافته اول باید مشخص شود سهم ناكارآمدی و ضعف مدیریت دولتی چه
اندازه بوده تا محاسبه سود و زیان «ایستادگی» در منظر ملت آسان شود. چاره
كار طی كردن این چند ماه باقی مانده از دولت با آرامش و بدون امضای
قطعنامههای 1919 مانند یا احیانا تركمانچای است!
تاریخ ثابت كرده آنكه تاكنون صادقانه با ملت تعامل كرده و ذرهای بر سر
حفظ منافع كشور و ملت مسامحه نكرده «رهبر» است. آنها كه حرف وطنیها را
ملاك نمیدانند نظرات اندیشمندان و سیاستمداران خارجی پیرامون اندازه تعهد
رهبری به كشور را هم كه مرور كنند به راحتی اقناع خواهند شد. اكنون هنگامه
محكم كردن كمربندهای ایستادگی برای عبور از پیچ بزرگ تاریخی است كه قطع به
یقین به گفته دوست و دشمن ایران، بعد از آن دستنیافتنی خواهد شد. وادادگی
در شرایطی كه دشمن برای نپیمودن یك قدم باقی مانده چربش معامله را با بالا
كشیدن فتیله جنگ روانی تلاش میكند زیاد جلوه دهد، تنها از معلولان فكری و
عقبافتادگان جبهه معامله به شرط نان و پنیر حزبی بر میآید. «مذاكره به
شرط كسب حمایت غرب در انتخابات پیش رو» عین خیانت از سر عمد است و قطعا
اندازه مجازات چنین جرمی قابل مقایسه با خیانت از سر حماقت نیست.
آفرینش:چند خط عیدانه پیش از عید
«چند خط عیدانه پیش از عید»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا
عسگری است كه در آن میخوانید؛صدای نوید بخش سال نو به گوش می رسد و طراوات
انفاس بهاری درفاصله چند روز مانده به پایان سال كاملا قابل احساس است.
همه برای استقبال از سال جدید آماده شده و تداركات لازم را فراهم ساخته
اند. ماهم به یمن فرارسیدن عیدباستانی تصمیم گرفتیم تا در فرصت باقی مانده
دیگر از سیاست،اقتصاد و معضلات گوناگون كشور چیزی ننویسیم، كه فرصت برای
پرداختن به این موضوعات الی ماشالله زیاد است...! گفتیم بهتر در این ایام
كمی خود را به نوروز مردم مشغول سازیم و چند 'سطرعیدانه' بامحوریت موضوعات
تعطیلات عید درخدمت مخاطبان عزیز باشیم.
یكی ازانتظارات ویژه از تعطیلات عید، استراحت و تجدید قوای جامعه ازپی یك
سال كار و تلاش مشقت بار می باشد. اكثر خانواده ها برای رفع خستگی دراین
ایام مسافرت به شهرهای مختلف را انتخاب می كنند. امری كه با ایجاد تنوع در
روال زندگی شهری، می تواند خستگی روحی و جسمی اعضای خانواده را بهبود بخشد.
قصد نداریم كام قلم و شما را تلخ كنیم، اما با افزایش هزینهها مسافرت های
نوروزی شاید كمی سخت شده باشد. اما با این اوصاف نباید هدف اصلی كه همان
تجدید روحیه خانواده است را فراموش كنیم. بدون مسافرت هم می توان دل
خانواده را شاد كرد و حتماً نباید مسافرت بین شهری را ملاك قرار دهیم. رفتن
به بوستان ها و حاشیه شهرها می تواند مكان مناسبی برای تغییر فضا و حال
وهوای خانواده ها باشد.
این نكته را فراموش نكنید كه دراین ایام تعطیلات اخلاق و برخورد خوش از
سوی سرپرستان خانوار نقش بسزایی درنشاط اعضای خانواده خواهد داشت، مهم این
است كه زیاد سخت نگیریم و برخی بایدها را از ذهنمان پاك كنیم ، حتی اگر
مسافرتی هم دركار نباشد بازهم می توان اوقات خوشی را برای خانواده خود
ایجاد كنیم.
اما بسیاری دیگر از مردم ازهم اكنون مسافرت های نوروزی را آغاز كرده اند
وراهی جاده ها شده اند. دراین زمینه نیز باید به هم وطنان عزیز گوشزد كرد
كه درطول مسیر نیز حسن اخلاق را رعایت كنند. اینطور نباشد كه به خاطر كمی
بی حوصلگی و یا بداخلاقی عید را به كام خود و دیگران تلخ كنیم. گفتن این
موضوع درچنین زمانی درست نیست، اما فراموش نكنیم كه بیشترین تلفات جاده ای
دراین ایام رخ می دهد، نكند شیرینی عید به خاطر چند لحظه عصبانیت یا عجله
به تلخی و تاسف تبدیل شود.
نكته دیگر در باب تعطیلات نوروزی لحاظ كردن فرهنگ و شخصیت اجتماعی درحین
سفر و مراقبت از محیط زیست می باشد. متاسفانه هرساله باحضور خیل
كثیرمسافران به گردشگاه های طبیعی، آسیب های فراوانی گریبان محیط زیست را
می گیرد. آتش سوزی درختان،تخریب و آلوده كردن حاشیه رودها، ریختن زباله در
طول جاده و استراحتگاه ها و... جلوه خوبی از فرهنگ ما درمسافرت های شهری
نشان نمی دهد. امیدواریم امسال شاهد این ناهنجاری ها نباشیم.
همچنین دیده شده كه بسیاری از مسافران با سفر به شهرهای دیگر، بعضاً
مزاحمت هایی را برای اهالی آنجا به وجود می آورند كه واقعا كار درستی نیست.
نباید برای خوش گذرانی ما، آسایش و آرامش دیگران خدشه دارشود.
اما خطاب به آنهایی كه امكان مسافرت برایشان میسر است و از هزینه های سفر
نگرانند باید عرض كرد كه می توان با كمی پایین آوردن سطح توقعات اوقات خوشی
را دراین تعطیلات به وجود آورد. لزومی ندارد كه همواره در هتل ها و یا
رستوران ها اسكان گرفت و غذا خورد. به همراه داشتن برخی وسایل اولیه و مواد
غذایی خانگی درحین سفر می تواند خاطره های زیبایی برایمان به وجود آورد.
دوستان؛ گاهی همراه كردن برخی از اقوام همچون پدربزرگ ها و مادربزرگ ها
می تواند طعم دیگری به تعطیلات ما بدهد. بزرگترها نعماتی هستند كه شاید سال
دیگر از حضورشان محروم باشیم. با همراه كردن برخی از افراد فامیل می توان
دیگران راهم برای داشتن تعطیلاتی بانشاط یاری كرد و شیرینی مسافرت را برای
خود و دیگران دوچندان كنیم. درایام عید نكته ای كه ضروریست فراموش نشود بحث
صلهارحام است. سنت پسندیدهای كه متاسفانه به سبب مشكلات فراوان امروزه
كمرنگ شده است. بیایید این مهم را در برنامه عید خود قرار دهیم و با دیدار
اقوام محبت و همبستگی را درمیان خود قوام بخشیم. باتمام این اوصاف به این
فكر كنیم كه چگونه می توانیم این ایام رابرای خود ودیگران تبدیل به اوقاتی
خوش و خاطرانگیز نماییم.
امیدواریم این ایام برای تمام هم وطنان عزیزمان سرشار از دل خوشی و نشاط باشد.
ابتكار:ائتلاف مرغ و پسته و سرنگ
«ائتلاف مرغ و پسته و سرنگ»عنوان سرمقله روزنامه ابتكار به قلم فضل الله
یاری است كه در آن میخوانید؛اتفاقات این سال ها، ماهها و روزها ی
كشورقابلیت آن را دارد كه هر چیزی را در كانون تحولات و توجهات قرار دهد.
مسئولان سیاست ساز و سیاست باز، در هر چیزی ناتوان باشند در یك موضوع
قدرتمندترین سیاستمداران جهان اند و آن این است كه از هر چیز بی ربطی
میتوانند عنصری سیاسی بسازند.
بنگرید به چیزهایی كه در چند سال گذشته توانستند به لطف مسئولان، از حوزه اختصاصی خود به صحنه پرهیاهوی سیاسی كشور نقل مكان كنند.
همین چند ماه پیش بود كه «مرغ» این موجود منجمد و بال و پر بسته توانست از
درون سردخانههای كشوربه عمق فضای سیاسی ایران پرواز كند و در كنار تلاش
برای حل بحران مدیریت جهان در دستور كارهیات دولت قرار گیرد. یا درلا به
لای مباحث مربوط به استیضاح وزرا و سئوال ازرئیس جمهور یك پای ثابت گفت وگو
و رایزنی در كمیسیونها و صحن علنی مجلس شود. در فضای رسانه ای نیز اظهار
نظر سیاسیون و فعالان رسانه نشان میداد كه این موجود مرده توانسته است به
عنصری زنده در فضای سیاسی و رسانه ای كشور بدل شود.
چندی نگذشت كه تخم مرغ، گوشت، پودر لباسشویی، لبنیات و..... نیز به صف
شدند تا نام خود را در ردیف عناصر تاثیرگذار در فضای سیاسی ایران ثبت كنند.
امری كه در زمان خود میتوانست به شعارهای محوری حتی برای كاندیداهای
ریاست جمهوری نیز بدل شود.
فرار رسیدن عید باستانی نوروز امسال این فرصت را به عنصری جدید داد تا از
سفره خالی و خیالی مردم ایران به فضای سیاسی ایران پرتاب شود؛ پسته این
روزها نیز دوران طلایی خود را سپری میكند. این موجود ایرانی خوش طعم و خوش
خنده این روزها میتواند در كنار غلامعلی حدادعادل،علی اكبر ولایتی،
محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی، محمدرضا عارف، حسن روحانی، محمود احمدی
نژاد،مادر هو گو چاوز مرحوم و... هدف تحلیلها و تفسیرهای رسانه ای و سیاسی
قرار گیرد. لبخندش را كه از قبل آماده كرده است و میتواند در كنار لبخند
نامزدهای ریز و درشت انتخابی به دوربینها و میكرفونها چشمك بزند.
اما گویی تحولات ایران آنقدرها به این موجودات وفا نمیكند كه تا مدتها
آنها را در معرض توجه قرار دهد. چرا كه هرلحظه چیزی در آستین دارد تا رو به
افكار عمومی آن را معرفی كند.
در چند روز گذشته مسئولان كشور دست به كار شدند و عنصری جدید را به حوزه
سیاسی وارد كردند تا عناصر پیشین به بی اعتباری دوران، بیشتر پی ببرند.
سرنگهای زنگ زده،كمبود داروی بیهوشی، پنیسیلین چینی و افزایش تعرفه درمان
در یك ائتلاف بی حرف و حدیث به میدان آمدندتا حضور خود را به رخ مردم ایران
بكشند.
در چند روز گذشته افزایش تعرفه درمان، مباحث مربوط به كمبود داروی بیهوشی و
ورود سرنگ هابی آلوده و زنگ زده به چرخه درمان مردمی كه این روزها با
گرانی ماجراها دارند، تكمیل ضلع دیگری از ائتلافی بود كه عملكرد برخی از
مسئولان علیه مردم سامان داده است. مردمی كه البته این روزهای منتهی به
انتخابات در حال صعود به جایگاه «ولینعمتی» خود هستند تا حضور پرشوری در
این عرصه مهم داشته باشند.
این ایام كه ائتلافهای ریز و درشت در فضای سیاسی كشور در حال شكل گرفتن
است،این مكانیسم مهم جایی در حل معضلات مردم پیدا نكرده است. گویی این شیوه
مرسوم سیاست ورزی تنها به درد زمان انتخابات میخورد.
توصیههای برخی از مسئولان در روزهای گذشته مبنی بر نخریدن پسته، اگرچه
مردم ناتوان از خرید این موجود خندان را به یك اجماع رسانده است، اما خدا
كند مسئولان همین موضع را درباره داروها نیز نداشته باشند. مثلا از مردم
خواسته شود كه بدون داروی بی هوشی عزیزان خود را به دست جراحان بسپارند و
حتی آن چنان كه دربرابر گرانی توصیه میكنند، اینجا نیز از مردم بخواهند كه
« تحمل كنند» و با همین سرنگهای آلوده و زنگ زده« بسازند».
به نظر میرسد كه مسئولانی كه در جایگاههای برآمده از حق مردم تكیه زده
اند، باید تلاشهایی بیش از توصیه و نصیحت و اندرز، از خود نشان دهند.باید
همان قدر كه بر اصول سیاسی و حمایت از دوستان و نزدیكان داخلی و خارجی خود
میایستند، بر استیفای حق مردمان این سامان نیز ایستادگی كنند.
تلخیهایی كه این روزهای منتهی به عید نوروز به كام مردمان این سرزمین
ریخته میشود، بیش از آن است كه با توصیه و نصیحت از زهر آن كاسته شود.
بخشی از روحیه ائتلاف پذیری مسئولان باید در این مسیر سرمایه گذاری شود.
مردم سالاری:نكتهای برای تاریخدان نامی
«نكتهای برای تاریخدان نامی»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم
منصور فرزامی است كه در آن میخوانید؛ برای تاریخدانی كه چهره و روایتش از
حقایق تاریخی، به گوش و چشم دوستداران رسانه ملی آشناست، بر صدر روزنامه
دولتی، چنین افاضه فرمودهاند كه: «امروز عدهای در داخل كشور تمام مسائل
مهم ایران و دنیا را رها كرده و در خصوص نحوه تسلیت گفتن دكتر احمدینژاد
در مرگ چاوز، رئیسجمهوری كشور دوست (ونزوئلا) و اینكه احمدینژاد در مرگ
چاوز اشك ریخته یا تابوت او را بوسیده است، موضع گرفتهاند، وای وای چه
فاجعهای؟« چند نكته دارم، نخست سخن دكتر حمیدی را به یاد میآورم كه به
دكتر باستانی پاریزی در مورد تقریظ بر دیوان یغمای جندقی چه گفت. دوم اگر
این عزیز تاریخ دان، مسائل تاریخی را هم همین گونه ببیند و این چنین توجیه
كند پس وای بر آنان كه برای رویدادهای تاریخی صرف وقت میكنند و پای سخن
ایشان مشتاقانه مینشینند!
چون آنچه كه ما شنیدهایم و عكسها را دیدهایم، غیر از تحریف حقایق
ایشان است سوم: توجه ایشان را به سخن چنگیز خان مغول پس از فتح بخارا جلب
میكنم كه به روایت جهانگشای جوینی بر منبر بر آمد و گفت: «ای قوم بدانید
كه شما گناهان بزرگ كردهاید و این گناههای بزرگ، بزرگان شما كردهاند.
از من بپرسید كه این سخن به چه دلیل میگویم. سبب آن كه من عذاب خدایم،
اگر شما گناههای بزرگ نكردیتی، خدای چون من، عذابی را بر سر شما نفرستاد
».
چهارم: در اصل 115 قانون اساسی جمهوری اسلامی، چنین آمده است:
«رئیسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی كه واجد شرایط زیر باشند
انتخاب گردد:
ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و
تقوا، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامیایران و مذهب رسمیكشور»
شما برای نوشتن تاریخ، وقایع را چگونه میبینید . همان گونه میبینید كه
ابوالفضل بیهقی دید یا آن گونه مینگارید كه خودتان اكنون منتقد آنان
هستید؟
آیا آنچه بوده است، حقیقت است یا آنچه شما به طنز روشنفكرانه آلودهاید؟ و
در جایگاه طلبكاران نیز نشستهاید و پندهایی نظیر همانهایی كه در مشاهدات
خود دیدهاید، میگویید؟ آیا اینها را كه از موضع گلهمندی و از جایگاه
روشنفكری گفتهاید، از نشانههای رئیسجمهوری است كه در قانون اساسی بر
مرتبه رجل مذهبی و سیاسی نشسته و مدیر و مدبر است. آیا رئیسجمهور محترم ما
از فرهنگ و باورهای آن مردم و ویژگیهای اخلاقی آنها آگاه نبوده است؟ اگر
نبوده است، دارای چگونه تدبیری است و اگر بوده است، حسن و قبح و باورهای
دینی رجل مذهبی ما كجاست و چنانچه، حوادث، پیشبینی نشده، واقع شده،
چرا به عنوان مدیر، نتوانسته مدیریت كند. بعید است كه شما مدیریت رهبر
معظم انقلاب را در مقام ریاستجمهوری و در برابر تمهیدات قذافی نشنیده
باشید؟
پنجم: مشكل جامعه ما، نادیده گرفتن قضایای مسلم و منحرف كردن ذهنهاست و
دین و تاریخ و مذهب و سیاست را آن گونه كه به سود ماست، میبینیم و تفسیر
میكنیم . ما قضایا را به حق نمیسنجیم، به «طلحه» محك میزنیم. روزگاری،
كفن میپوشیم و به خیابانها میآییم و وا اسلاما میگوییم و وزیر
میآزاریم و از تریبونهای مختلف از بیكاری، بدحجابی و سست شدن ارزشهای
دینی و به خطر افتادن كیان اسلام سخن میگوییم و روزدیگر، برای
بدحجابیها، سرنامحرم بر سینه نهادنها، میلیونها بیكار، اسراف بی حد
وحساب، صدها نفر را به مهمانی به نیویورك بردن، گرانی فاجعه بار، اقتصاد
سراسر وابسته به نفت و دلار و طلا و... هزاران مورد دیگر نه از تریبونی
میگوییم نه دوباره كفن از گوشه طاقچهای برمیداریم و... همه و همه این
سكوتها به سبب آن توجیهاتی است كه الف ب نویسی همانند بنده و توجیه گر
تاریخی امثال شما در پیش گرفتهایم... پس به سود ماست كه نبینیم و نشنویم و
اگر گفتیم به همان سیاقی باشد كه شما گفته اید و رسول خدا (ص) فرمود: نعوذ
بالله من الاخرسین الاصمین (پناه میبریم به خدا از دو لال و كر).
شرق:خودروسازان پاسخ دهند
«خودروسازان پاسخ دهند»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم نادر قاضیپور
است كه در آن میخوانید؛اعلام نرخهای جدید برخی خودروهای ساخت داخل توسط
«شورای رقابت»، رخدادی موقت است. طبق مصوبه این شورا، شاخص تورم بخشی صنعت
خودرو، براساس نرخ مصوب شهریورماه و با در نظر گرفتن شاخص تورم و ارز
مبادلهای محاسبه و روز گذشته اعلام شد پنج خودرو پر فروشتر، مشمول این
قیمتگذاری موقت شدهاند. بر این اساس آنچه خودروسازان درخصوص افزایش
قیمتها انجام دادهاند رویهای قانونی نیست و مصوبه قبلی هیات دولت درخصوص
محاسبه نرخ خودروها طبق ارز مبادلهای كه به نوعی «آزادسازی قیمت خودرو»
تعبیر شد هم ملغی تلقی میشد.
بر این اساس امروز قرار است در كمیسیون اصل 90 در جلسهای با خودروسازان و
معاونان وزارت صنعت، معدن و تجارت، به وضعیت خودروسازان رسیدگی شود.
براساس قانون، كمیسیون وظیفه دارد در مواردی كه شكایت مردمی مطرح شده یا
خودش تشخیص میدهد، به مسایل ورود كرده و زوایای مختلف آن را بررسی كند. در
این جلسه قرار است با توجه به مستندات جمعآوری شده توسط نمایندگان، دلایل
دچار شدن وضعیت خودرو به وضع فعلی بررسی شود. براساس قانون، شورای رقابت
متشكل از نمایندگان سه قوه به اضافه نمایندگان بخش خصوصی است و نهادی مناسب
جهت نرخگذاری خودروها به شمار میرود.
با این حال آنچه به دست آمده نشان میدهد خودروسازان و قطعهسازان در
مواردی، مرتكب تخلف شدهاند كه حتما نیازمند رسیدگی قانونی در مراجع قضایی
است. آنچه بیش از افزایش قیمتهای عجیب سلامت روانی جامعه را نیز به خطر
انداخته و یكی از مهمترین صنایع كشور را با بحران مواجه ساخته و موجبات
نگرانی مجلس را فراهم كرده، پشت پرده این وقایع است. براساس شواهد و قرائن
جریانی فعال شده كهدرصدد وارد كردن آسیب به كشور بوده و عزم دارد تا
خودروسازی را تعطیل كند و از این بازار آشفته قیمتی و فاصله میان بازار و
نرخ اصلی، بیشترین استفاده را ببرد.
متاسفانه برخی خودروسازان، به حیاط خلوت برخی افراد و جریانات خاص بدل
شده، مثلا در چند سال اخیر، از یك روستا، 137 نفر در یكی از كارخانههای
خودروسازی و در بخشهای بالادستی، به كار گرفته شدهاند. مجلس هوشمندانه
اوضاع را رصد میكند تا نه كاركنان شریف صنایع خودروسازی كشور آسیب ببینند و
نه مردم بیش از این دغدغه افزایش بهای خودرو و چند برابر شدن قیمتها را
داشته باشند.
برخی تخلفات خودروسازان و قطعهسازان محرز است. شركتهای قطعهسازی كه به
صورت انحصاری، قطعات مربوط به سیمكشی یكی از خودروسازان را تامین میكنند و
به شكل مرتب، تغییراتی در آن ایجاد میكرده تا این انحصار همچنان در دست
آنها باقی بماند، باید بدانند كه مستندات لازم درباره آنها جمعآوری شده
است. به هر شكل باید جلو افزایش ضرر مردم را گرفت. خودرو برای برخی اقشار
جامعه، وسیله امرار معاش است و قیمتهای امروز، برای آنها به كابوس تبدیل
شده است.
جداول قیمتی هم كه درخصوص نرخ تمام شده خودروها تهیه شده، با واقعیت
مطابقت ندارد. اگر خودروسازان به شكل واقعی خریدهای خود را انجام دهند،
هزینههای جانبی و بیدلیل را كم كرده و تلاش كنند تا حداكثر ارز با نرخ
مبادلهای به آنها تخصیص داده شود آنگاه میتوان قیمتها را به مراتب كاهش
داد. خودروسازان اخیرا مدعی «ضرر» در ترازهای مالی سال 91 نیز شدهاند.
اولین آزمون برای سنجش این ادعا، مرور میزان پاداشهای آخر سال اعضای
هیاتمدیره آنها و شركتهای اقماری خودروسازان است. زیرا یك بنگاه
«زیانده» به طور قطع نمیتواند پاداشهایمیلیاردی میان مدیران خود تقسیم
كند. در صورت عدم رعایت این نكته، ادعای ضرر را نیز باید به بقیه تخلفات
خودروسازان افزود.
بهار:چرا با هم نساختند؟
«چرا با هم نساختند؟»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم مصطفی ایزدی است كه در آن میخوانید؛
این دعوی حقوقی نیست، دعوی اندیشه است. روزگاری كه یك جناح سیاسی دعوی
اصولگرایی كرد و نام خود را اصولگرا نامید، روزگار عجیبوغریبی بود. 20 سال
از پیروزی انقلاب گذشته بود كه جمعی از یاران و دوستداران بنیانگذار
جمهوری اسلامی ایران به این جمعبندی رسیدند كه مدیریت جامعه و رفتار
مدیران، نیازمند اصلاح است. برای ساماندهی امور، قرار بر سازماندهی نیروهای
علاقهمند به اصلاحات گذاشتند و جناح اصلاحطلب را تشكیل دادند.
اصلاحطلبی عنوان پرجاذبهای بود، بنابراین مخالفان اصلاحات یا همان
محافظهكاران كه احساس كردند رودست خوردهاند، با سازماندهی دستهجات،
گروهها، احزاب و نیروهایی كه از نظر آنان خودی محسوب میشدند، به یك جبهه
یا جناح رسیدند و اسم خود را جبهه اصولگرایی گذاشتند.
این جناح در یك مصاف انتخاباتی سال 76 از جناح اصلاحطلب شكست خورد و
منتظر نشست تا به موقع وارد میدان شود و خود را پیروز كند. هشت سال بعد،
این انتظار به پایان رسید و فرد كمتر شناختهشدهای نسبت به رقیب، با
حمایتهای گسترده و همهجانبه، پیروز انتخابات نهم ریاست جمهوری شد كه
نتیجه آن به پیروزی كل جناح مدعی اصولگرایی انجامید. رسانههای فراگیر،
متنوع و موثر این جناح كه بعضا متعلق به بیتالمال نیز بوده و هستند، در
توجیه و توضیح چگونگی پیروزی محمود احمدینژاد و اصولگرایان، دلایل
گوناگونی را مطرح كردند كه امروزه پس از هشت سال از آن، این دلایل
میتوانند مورد بحث و بررسی قرار گیرند. یكی از مهمترین دلایل پیروزی
احمدینژاد در سال 84 و ایضا 88، از نظر رسانههای جناح راست این بود كه وی
و همفكرانش در پی پیادهكردن احكام و دستورات دین مبین اسلام، بهویژه
گسترش اندیشه مهدویت در سراسر جهان هستند.این گونه تبلیغات، در صورتی كه
نامزد انتخابات، كاملا شناختهشده نباشد، تاثیر خود را در میان عام مردم و
خصوصا مبلغان و متولیان دین و مذهب شیعه میگذارد و البته تاثیر خود را در
انتخابات اول یعنی به سال 1384 گذاشت.
احمدینژاد پس از رفتن به كاخ ریاست جمهوری، چنان مورد استقبال نیروهای
هیاتی و حوزوی قرار گرفت كه گویی واقعا یك رهاننده كشور از دست یكسری
افراد بیدین و البته یك ناجی حقیقی مذهب تشیع به میدان آمده است. در آن
موقع بر هر تریبون مذهبی و هر منبر موعظه و ارشاد، كه در اختیار یك مبلغ
اصولگرا بود، سخن از لطف باریتعالی و مساعدت الهی حضرت بقیهالله، در
نشاندن احمدینژاد بر كرسی ریاست دولت بود.
او را بر اورنگ كرامت سوار كرده بودند و از بار نشستن دعای خانوادههای
شهدا در حق اصولگرایان و خواب دیدن متدینین كه پیروز انتخابات را یار و
مرید عرشیان نشان میداده، حدیثها و حرفها میگفتند. سلسلهجنبان این
حكایتهای غریبه، كه به دلیل شكست هاشمیرفسنجانی، روح تازهای گرفته بود و
از تشكیلات مذهبی خود، برای ترویج محمود احمدینژاد، مبلغ صادر میكرد و
دو، سه نفر از شاگردان او، كه از آمریكا به ایران آمده بودند، در اطراف
رییسجمهور اصولگرا، یا درس اخلاق میدادند یا رابطه دولت و روحانیون شده
بودند، بیش از دیگران در حوزه علمیه قم، خود را پیروز معنوی انتخابات
میدانست، به تبع وی، چهرههای دیگری از اكابر حوزوی با این پندار كه رییس
دولت جدید، نه یك دل و صد دل بلكه با هزاران دل، در خدمت امامت و ولایت است
و دفاع از او به منزله دفاع از امام زمان(عج) میباشد كه علاوه بر اصلاح
امور مردم، موجب افزایش ثواب آخرت میشود، وی را دعا و ثنا میكردند. در
میان غیر حوزویان نیز چهرههای زیادی بودند كه پیروزی احمدینژاد را شكست
بیدینی و لاابالیگری و بازگشت به شعارهای اصیل و اولیه اسلام و
انقلاباسلامی قلمداد میكردند و از این كه خداوند به ملت ایران لطف كرده و
حاكمیت متدینین را دوباره احیا نموده، دست دعا و سپاس به آسمان بلند
كردند.
كافی است سری به رسانههای مكتوب و مجازی پس از تیرماه 84 بزنیم تا به عمق
ارتباط پیروزی جناح اصولگرا با ملكوت اعلی پی ببرید. در خاطر دارم كه یكی
از دوستان دانشگاهیام كه در اندیشههای تاریخ معاصر ایران، هم كتاب دارد و
هم تدریس میكند، مقالهای با موضوع «رای مومنانه با افكار عمومی متدینین»
نوشته بود كه روزنامه كیهان هم آن را در چند شماره چاپ كرد. وی در آن
مقاله، برای پیونددادن آرای مردم باایمان، سنگ تمام گذاشته بود.
در راستای این همه افاضات و بیانات و نوشتههای عرشی برای یك پدیده دنیایی
و سیاسی و مدنی، شخص برآمده از تمهیدات اصولگرایانه نیز خود را چنان یافت
كه در اولین سفرش به سازمان ملل، چشمهای از این الطاف فرازمینی را در
هالهای از نور دید و پس از برگشت، برای یكی از عالمان دین شرح داد. وی به
مرور و با گذشت ماهها و سالها از ریاست خود بر جمهور، بدون در نظر گرفتن
نیرویی كه در تبلیغات و در بیان ویژگیهای یك رییسجمهور، برای او مایه
گذاشتند، راه دیگری پیمود و خود را مستقیما و مستقلا به آنچه برایش تعریف
كرده بودند متصل دید و راه خود را رفت.
روزگار چرخید و زمان پیش رفت و به خرداد 88 رسید و دوباره اصولگرایان با
همه انتقادی كه از دوران چهار ساله ریاست احمدینژاد داشتند، روی وی متمركز
شده و برای دوره دهم، او را به ساختمان ریاستجمهوری فرستادند. بار دیگر
كه محمود احمدینژاد خود را پیروز میدان دید، با الهام از اطرافیان خویش،
رفتار جدیدی در پیش گرفت و خود را از حامیان پیشین بینیاز دید و در بعضی
از حركتهای مدیریتی، علاقه و اعتقاد خود را به بعضی از ارزشهایی كه با
آنها پیش میرفت، مخدوش نمود. این امر، یعنی فاصله گرفتن از بعضی شعارهای
خود، حامیان حوزویاش را از دست داد و در میان روشنفكران و فرهیختگان جناح
محافظهكار شكاف انداخت. علتهایی كه باعث رویگردانی بخش عظیمی از مدعیان
اصولگرایی، اعم از حوزوی و غیرحوزوی از ریاست دولت دهم شد، متعدد هستند.
1- قهر و خانهنشینی یازده روزه رییس دولت، از نظر جناح متعلقه، یك نوع
بیاعتنایی به اصول و ارزشهایی بود كه در هیچ شرایطی خدشهپذیر نیستند.
این اقدام آقای احمدینژاد، خطی را میان او و بسیاری از حامیان و
دوستدارانش ترسیم كرد كه هیچیك از آنان فكر نمیكردند روزی چنین صفبندی
را خواهند دید. رییسجمهوری كه در سالهای 84 و 88 توانسته بود با پافشاری
بر جنبههای گوناگون اعتقادی بخشی از مردم و علاقهمندان به نظام اسلامی،
به ریاست برسد، اكنون با نادیده گرفتن خط قرمزهای تعریفشده، به باورهای
رایدهندگان به خود، بیاعتنایی كرده است. اولین عكسالعمل چهرههای
شناختهشده حامیان احمدینژاد، در حوزهها، دانشگاهها، مجلس شورای اسلامی و
كسانی همچون برادر احمدینژاد و یارانش در كابینه، این بود كه از
حمایتهای قبلی دست بردارند و استغفار كنند.
2- عملكرد رییس دولت در حوزه فرهنگ و در بخش اجتماعی فرهنگی، بهگونهای
بوده و هست كه حامیان سابق خود را مسئلهدار كرد. در موضوعهایی چون حجاب
اسلامی، سینما، هنر، موسیقی، كتاب، مطبوعات، مراجع تقلید، ایران باستان و
نظایر آنها، هر كدام از علما و بزرگان حوزه و دانشگاه اعتراضاتی داشتند كه
نشان میداد این احمدینژاد، آن احمدینژادی نبود كه در سالهای پیشین از
او حمایت كرده و به مردم میگفتند به او رای بدهند. در این صورت، حامیان
قبلی و منتقدان فعلی او از نگاه فرهنگی به عملكرد او مینگرند و نمره منفی
به او میدهند.
3- عملكرد اقتصادی دولت در سالهای مدیریت احمدینژاد، با آن سروصدای
دلانگیزی كه آغاز كرد، انتظارات قشر آسیبپذیر جامعه را بر زمین گذاشت.
فشار اقتصادی ناشی از گرفتاریهای فراوانی كه برای مردم پیش آمده، مراجعه
به حامیان نام و نشاندار احمدینژاد را به شدت افزایش داد. سفرهای استانی
اعضای دولت كه بسیار پرسروصدا و امیدواركننده بود، در نهایت به نتیجهای كه
انتظار میرفت، نرسید. بهویژه قولهایی كه در زمینه از بین بردن بیكاری
جوانان داده بود، اجرایی نشد و به دلیل بیكاری و فقر، خشونت و فساد در بین
جوانان رو به افزایش گذاشت كه از نظر حامیان مذهبی احمدینژاد، غیرقابل
دفاع مینمود، بنابراین از حمایت دست برداشته و به منتقدان او پیوستند.
4- دیدگاههای مذهبی رییس دولت و آنچه را كه در موضوع ظهور امام زمان(عج)
از طرف اطرافیان و دوستداران نزدیك آقای احمدینژاد بیان میشد و در سطح
وسیع توزیع شد، باعث رنجش عدهای از علما و مراجع تقلید شد. این امر او را
كه صاحبنظر مذهبی نیست، از چشم متولیان مذهب انداخت. جز این، ادبیاتی كه
احمدینژاد در برخورد با مخالفان و منتقدان خود بهكار میگیرد، عقلای جناح
راست را نگران كرد و اینها نیز سعی كردند حساب خود را از حساب او جدا
كنند و برای جامعه توضیح دهند كه رفتارهای او را نمیپسندند. مجموعه این
دلایل و دلایل دیگر بین رییس دولت و حامیان مذهبی فاصله انداخت و او را
تنها گذاشت. جالب اینكه هر كدام برای خود ادعاهایی دارند و برای اثبات
خود، طرح دعوی میكنند. در این میان، مردم بهتر از هر كس قضاوت میكنند.
دنیای اقتصاد:سه گام عملی در كیفی سازی توسعه انسانی
«سه گام عملی در كیفیسازی توسعه انسانی»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای
اقتصاد به قلم دكتر جواد صالحی اصفهانی است كه ر آن میخوانید؛سازمان ملل
متحد سه روز پیش، گزارش «توسعه انسانی» 2013 را منتشر كرد؛ گزارش مشروح 203
صفحهای كه به روال سالهای پیش، به رتبهبندی كشورهای جهان به لحاظ
شاخصهای توسعه انسانی (عمدتا مرتبط با آموزش و سلامت) پرداخته است.
گزارشهای سالانه «توسعه انسانی ملل متحد» (HDR)، میكوشد تا با كمّیسازی
آماری نتایج سرمایهگذاری كشورها در زمینه ارتقای «سرمایه انسانی»، مشوقی
برای كشورهای مختلف فراهم كند تا با سرمایهگذاری در دو حوزه كلیدی «آموزش»
و «سلامت»، از یك طرف زمینه توسعه اقتصادی پایدار خود را فراهم ساخته و
از طرف دیگر به ارتقای «برابری فرصتها» برای شهروندان خود و نیز
توانمندسازی پایدار دهكهای درآمدی پایین كمك كند. با این مقدمه، در این
یادداشت كوتاه، به بیان نكاتی كلی در زمینه آن بخش از توسعه انسانی كه به
«آموزش» مربوط میشود، میپردازیم:
هر ایرانی بزرگسال (بالای 25 سال)، به طور متوسط 8/7 سال درس خوانده است (بر مبنای آمارهای ارائهشده از سوی مراكز رسمی آماری ایران به سازمان ملل، كه در گزارش اخیر «توسعه انسانی» سازمان ملل متحد منتشر شده). بر مبنای دادههای آماری گزارش امسال سازمان ملل، میانگین تحصیلات لبنانیهای بزرگسال 9/7سال، مصریها 4/6سال، ارمنستانیها 8/10 سال، مالزیاییها 5/9 سال، آذربایجانیها 2/11 سال، عراقیها 6/5 سال، پاكستانیها 9/4 سال و بالاخره میانگین سالهای تحصیلات افغانستانیهای بالای 25 سال فقط 1/3 سال است.
این شاخص (میانگین سالهای تحصیلات هر شهروند بالای 25 سال)، در كنار شاخص شكاف جنسیتی مربوط به میانگین تحصیلات زنان و مردان هر كشور، جزو مهمترین شاخصهایی هستند كه در رتبهبندی كشورهای جهان به لحاظ سطح توسعه انسانی، در گزارش 2013 سازمان ملل متحد، مورد استناد قرار گرفته است. در این گزارش، ایران به لحاظ شاخص توسعه انسانی، در رتبه 76 جهان قرار گرفته كه كاملا بالاتر از میانگین جهانی قرار دارد. كسب این رتبه برای ایران، در مجموع كارنامه قابل قبولی به نظر میرسد؛ به ویژه اگر توجه كنیم كه در طول سه دهه اخیر، با وجود نوسانات زیاد در گرایش سیاسی دولتها، هم شاهد بهبود مستمر در میانگین سطح تحصیلات ایرانیان بودهایم، هم بهبود مناسبی در زمینه شاخصهای مرتبط با سلامت و بهداشت محقق شده است، هم شكاف جنسیتی در زمینه بهرهمندی ایرانیان از آموزش كاهش یافته و هم شاهد كاهش شكاف بین مناطق شهری و روستایی در برخورداری از امكانات بهداشت و درمان بودهایم.
اما اجازه بدهید قدری بر آن بخش از شاخص توسعه انسانی كه به «آموزش» مرتبط است، متمركز شویم. به نظر میرسد كه اگر ایران به لحاظ شاخصهای مرتبط با آموزش بالاتر از میانگین جهانی قرار گرفته، تا حد زیادی ناشی از این است كه شاخصهای مورد استفاده در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، فقط بر «كمیت» آموزش در كشورها تاكید دارند، نه بر «كیفیت آموزش». در واقع، در سالهای اخیر، پیشرفت ما در زمینه آموزش عمومی در ایران، بیشتر بر توسعه كمّی متمركز بوده است تا بر ارتقای كیفی. به همین دلیل، رتبهای كه در رتبهبندی سازمان ملل در زمینه «آموزش» به ایران اختصاص یافته، تا حدی بهتر از آن چیزی است كه به واقع در ایران وجود دارد.
خلاصه آنكه با وجود قرار گرفتن ایران در سطحی كه قدری بالاتر از میانگین شاخصهای كمّی آموزشی در سطح دنیا قرار دارد، ما نباید به خود مغرور شویم؛ چرا كه خودمان به خوبی میدانیم كیفیت آموزش در ایران در سطح قابل دفاعی قرار ندارد. از طرف دیگر، باید توجه كنیم كه بر مبنای پژوهشهای متعدد انجامشده در حوزه «اقتصاد فقر»، بهبود كیفیت آموزش و پرورش به ویژه در مقاطع ابتدایی و راهنمایی، میتواند نقش قابل توجهی در كاهش نابرابری فرصتهای اقتصادی ایفا كند، اما برای بهبود كیفیت آموزش و پرورش در ایران، چه سیاستهایی را باید در دستور كار قرار دهیم؟
به طور خلاصه، به نظر میرسد كه لازم است دولت سه سیاست كلی را به منظور بهبود كیفی آموزش و پرورش در ایران به كار گیرد: در درجه اول، باید توجه كنیم كه سهم اختصاصیافته از بودجه عمومی دولت در زمینه آموزش و پرورش، لازم است افزایش یابد. در حال حاضر، میانگین بودجه دولتی اختصاصیافته برای هر دانشآموز ایرانی، در حد میانگین خاورمیانه بوده و فقط چند درصد بیشتر از میانگین كشورهای آمریكای لاتین است. طبیعتا در چنین شرایطی، بسیاری از مدارس دولتی ایران فاقد تجهیزات كافی هستند كه به كیفیت آموزش در كشور لطمه میزند.
در درجه دوم، ما هماكنون در ایران بخش بیشتر بودجه دولتی مربوط به آموزش را، به مقاطع دبیرستان و دانشگاه اختصاص دادهایم و سهم كمتری را برای مقاطع ابتدایی و راهنمایی در نظر گرفتهایم. باید توجه كنیم كه در اكثر كشورهای دارای سیستم آموزشی پیشرفته (به ویژه در كشورهایی مانند كره جنوبی و ژاپن)، وضعیت كاملا معكوسی برقرار است؛ به این معنا كه دولت سهم بیشتر بودجه آموزشی را به مقطع ابتدایی اختصاص میدهد و با حركت به سمت مقاطع تحصیلی بالاتر، سهم بودجه اختصاصیافته از سوی دولت كاهش مییابد. علتِ آنكه دولت بودجه بالاتری را برای ارتقای كیفیت آموزشیِ دوره ابتدایی و تجهیز مدارس این مقطع هزینه میكند، این است كه افزایش كیفیت آموزش در مقطع ابتدایی، نقش چشمگیری در بهبود برابری فرصتها در جامعه ایفا میكند و میتواند به افزایش محسوس تواناییهای كودكان خانوارهای محروم منجر شود.
سرانجام، سومین عاملی كه مانع از ارتقای كیفیت آموزش و پرورش در ایران شده، این است كه به سبب شیوه خاص برگزاری كنكور ورودی دانشگاهها، بسیاری از دانشآموزان (و نیز معلمان) نسبت به فراگیری (و آموزش دادن) مهارتهایی مانند «خلاقیت»، «كار تیمی» و نیز مهارت «نوشتن»، بیاعتنا شدهاند، چون میدانند كه این مهارتها هیچ تاثیری در قبولی كنكور ندارند. به این ترتیب، اصلاح كنكور ورودی دانشگاهها نیز، عامل دیگری است كه میتواند به بهبود كیفیت آموزش و پرورش در كشور منجر شود.