۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۵۸۶۸۹
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۹ - ۰۱-۱۲-۱۳۹۱
کد ۲۵۸۶۸۹
انتشار: ۱۹:۴۹ - ۰۱-۱۲-۱۳۹۱

کی گفته صدای خشم بلنده؟

داستان واره

همه جارو آب گرفته بود. یعنی داشت می گرفت. مردم از بالای شهر سرازیر شده بودن پایین. داشتن می دویدن که از سیل فرار کنن. یکی یه دریچه رو باز گذاشته بود. انگار خیلی چیز مهمی هم نبود ولی سیل راه افتاده بود از اون بالا همه چیز رو می شست و می آورد پایین. دنیا توی این شهر داشت تموم می شد.

من شبش آرامبخش نخورده بودم. تا دیر وقت توی خیابون راه رفته بودم. بعد اومده بودم زل زده بودم به یه فیلم سیاه و سفید درباره چند تا نوجوان که معلوم نبود چرا از اول تا آخر دارند می دوند. زبانش فرانسوی بود. صدای لپ تاپو قطع کرده بودم. بعد رفته بودم توی تخت. گرسنه بودم. شروع کرده بودم به خوندن یه کتاب فکاهی که توش پر از تصویر بود.

ضربه برام خیلی سهمگین بود. انقدر سهمگین که حتی نمی تونستم درباره اش حرف بزنم. با کی حرف بزنه آدم؟ توی این شهر هیچ کس نیست. هیچ کس نفس نمی کشه. رفیق؟ رفاقت؟...لعنتی آدمیزاد توی این جنگل سیمان خیلی تنهاس...خیلی بیشتر از اون که شعار به نظر بیاد.

رسیده بودم خونه. کمی نشسته بودم زل زده بودم به آتش. ازم پرسیده بودن چته. گفته بودم هیچی. چی بگه آدم؟ مگه توی این خونه کسی نفس می کشه.

باید خشمگین می بودم. انقدر که بزرگ بود ضربه. ولی نبودم. یه طورایی کرخت بودم که انگار تازه از خواب بیدار شدم.

بعد رفته بودم و اون فیلم سیاه و سفید رو از میون سی دی هام جدا کرده بودم و گذاشته بودم و زل زده بودم بهش. بی خود و بی جهت همین طوری یک و نیم ساعت داشتم پسربچه هایی رو نگاه می کردم که دارند می دوند و به هیچ چیز فکر نکرده بودم. حتی به گرسنگی و به دنیا که مثل یک مشت خاک توی یه بعد از ظهر زمستونی توی مشتم تحلیل رفته بود. خالی شده بود.

یه وقتایی اتفاقای وحشتناک توی زندگی می افته. مثلا عزیزی می میره یا پولی از دست می ره. ولی بعضی وقتا، زندگی باورهای تورو می گیره. مثل یه مشت خاک، معنای زندگی از لای انگشت هات سر می خوره.

معنای زندگی از لای انگشت هات سر می خوره و با باد می ره. هرچند از اولشم چیز خاصی کف دستت نداشتی. ولی خب همون یه مشت خاکم برای خودش چیزیه. بعد با جریان آروم نسیم توی دنیای به این بزرگی محو می شه. وقتایی هست توی زندگی که می فهمی دنیا به هیچی بند نیست. یه نوار باریکه که اگه بری روش ممکنه پاره بشه و بیوفتی پایین. اون شب از اون شبا بود. این زندگی به چی بنده. پس زیبایی ها و ارزش ها و مهربانی ها یه هو کجا غیب شدن. اون شبی بود که ناگهان فهمیدم بعد از این همه سال زندگی کردن روی خط اصول باید مثل بقیه باشم. باید مثل بقیه همین طوری روی سطح شنا کنم و روی سطح بخندم و دنیامو شلوغ کنم تا زنگ تموم شدن کلاس رو نشنوم. همه ما از شنیدن این زنگ وحشت داریم. بدون این که واقعا کار مهمی برای انجام دادن داشته باشیم توی این کلاس. هیچ چیزی نیست. جهان چرا ناگهان انقدر خالی شد.

اون شب همه مردم می رفتن روی پشت بوم ساختمونا. ولی آب می اومد و می بردشون. من موندمو یه تعداد کمی آدم. دیگه همه چیز آروم شده بود که یه بچه دادن دستم. یه بچه کوچک لطیف. انگار سرنوشت شهر دست این بچه باشه. انگار من تنها زن باقی مونده باشم از این سیل.

هوا خوب بود. هوا تمام مدتی که سیل می اومد خوب بود.

من شده بودم مادر شهر و نمی دونستم باید با این نقش تازه چه کنم. بیشتر ترجیح می دادم برم یه گوشه برای خودم خلوت کنم ولی خب سیل اومده بود و آدمای توی اون اتاق میل عجیبی به بازسازی داشتن. انگار دیگه قرار نباشه هیچ وقت خدا دوباره سیل بیاد و تمدن رو بشوره و ببره.

باید این بچه رو که قرار بود همه آینده شهر باشه توی بغلم نگه می داشتم. از طرفی اون لطیف بود و از طرفی من بی حس بی حس...

بعد از خواب بیدار شدم. دوست داشتم بشینم یه دل سیر گریه کنم. چون نمی دونستم باید توی این دنیا چه کار دیگه ای کرد. ولی بی حس بی حس بودم.

گلومو تر کردم با آب شیر بعد رفتم دوباره خوابیدم. فردا صبح هم بیدار شدم مثل همیشه آمدم سر کار. خندیدم. داد زدم. فکر کردم. چیز نوشتم...همون زندگی همیشگی. ولی خشمگین نبودم. نمی دونستم باید روی کدوم سطح وایسم و فریاد بزنم. اصلا زیر پای من چیزی هست؟ نکنه تمام این دنیا معلقه؟!
 
ارسال به دوستان
آیا مصرف منیزیم و ویتامین ث با هم بی خطر است؟ ترامپ : با اوکراین به توافق رسیدیم / کره جنوبی مدام در حال سوءاستفاده از کشور ما بود، اما من کاری کردم که میلیاردها دلار بپردازد گفتگوی آذری پزشکیان با شهردار باکو درباره جمعیت پایتخت جمهوری آذربایجان (فیلم) یک فیلم تاریخی از محمود احمدی نژاد: از بازخوانی "سطح توهم" تا هشداری برای امروز ایران فورد کلاب واگن؛ ماشینی که هنوز عاشق آن می شوید! (+عکس) واکنش عباس عبدی به ارسال پیامک‌های حجاب : آقایان روسای قوا خیلی صریح و روشن در این باره موضع‌گیری و مبانی حقوقی آن را بیان کنید وزیر دفاع امریکا : ایران هزینه حمایت از حوثی های یمن را پرداخت خواهد کرد دیشب در بارسلون، فوتبال خودِ زندگی بود روش تشخیص اصالت شیرخشک(+اینفوگرافی) استاد دانشگاه آکسفورد و پیش بینی های دقیق اش / نیاز انسان به پیش بینی های دقیق با توجه به بحران ها / هرگز قدرت پیش‌بینی‌های خوب را دست‌کم نگیرید پیشنهاد متفاوت رئیس گروه اقتصادی دفتر رهبری برای استفاده از ظرفیت گیمرهای ایرانی این میوه نفخ شکم را نابود می‌کند و برای تنظیم فشار خون مفید است تبریک سفارت روسیه در تهران به "دوستان ایرانی"، به مناسبت روز ملی خلیج فارس وزیر کار : برای توزیع کالابرگ نیازمند تعریف منابع جدید هستیم کنکور سراسری ۱۴۰۴ آغاز شد