عصرایران - "سیاست ما ، افزایش جمعیت و تشویق به زاد و ولد است." ؛ این رویکرد جدید وزارت بهداشت و درمان است که روز گذشته از سوی وزیر اعلام شد.
این که جمعیت ایران با چه نرخی رشد کند ، از دیرباز محل بحث و گفت و گوهای کارشناسان بوده است و گویا در حال حاضر ، مسؤولان کشور به این نتیجه رسیده اند که باید سیاست های "کنترل جمعیت" را رها کرده ، به سمتی معکوس ، یعنی "افزایش جمعیت" بروند.
موضوع بحث حاضر ، نقد اصل این رویکرد جدید نیست چه آن که تأیید آن ، تحصیل حاصل است و نقدش نیز امری بی حاصل زیرا تصمیم نهایی در این باره گرفته شده و بناست که سیاست های جمعیتی کشور ، "افزایش نفوس" را دنبال کند. وانگهی ، همه آنچه باید ، در این باره گفته شده و شاید حرف جدیدی در این میان برای عرضه وجود نداشته باشد.
از این رو ، فارغ از تکرار مکررات ، می خواهیم از منظری جدید به این موضوع بنگریم و نکته ای را در خصوص چند و چون "افزایش جمعیت" متذکر شویم.
واقعیت این است که در سال های گذشته ، زیر بنای کنترل جمعیت ، با ایجاد تضییقات مالی شکل گرفت. مثلاً در دورانی ، فرزند سوم به بعد خانواده ها ، کوپن نداشت ، یا کارمندان تنها تا فرزند سوم ، "حق اولاد" می گرفتند و در بحث حق بیمه هم تفاوت هایی بین سه فرزند اول و فرزندان بعدی دیده شده بود و نظایر این ها.
البته در گذر زمان ، مشکلات اقتصادی به حدی بالا گرفت که خیلی از مردم ، از سه فرزندی هم اجتناب و به دو یا یک فرزند اکتفا کردند.
اینک نیز به نظر می رسد یکی از مهم ترین مکانیزم های در نظر گرفته شده برای افزایش جمعیت ، مشوق های مالی است کما این که زمزمه هایی مانند ارائه تسهیلات به زوج هایی که زودتر بچه دار می شوند به گوش می رسد. همچنین در طرح پرداخت یارانه های نقدی نیز بدون محدودیت سه فرزندی ، به همه اعضای خانواده ، یارانه پرداخت می شود. طرح هایی هم در دست اجرا بود که به دلیل محدودیت منابع دولت متوقف شد ، مانند پرداخت یک میلیون تومان به هر نوزاد.
به نظر می رسد اگر بناست جمعیت کشور افزایش یابد ، نادرست ترین شیوه همین مشوق های مالی باشد زیرا تنها اقشاری با مشوق های مادی ، بچه دار می شوند که به شدت نیاز مالی دارند و مثلاً بر روی آن یک میلیون کذایی(در صورت پرداخت) حساب می کنند بی آن که به بعد از یک میلیون فکر کنند.
حتی در ابتدای طرح پرداخت نقدی یارانه ها ، در برخی مناطق حاشیه ای و پرجمعیت نیز این ادبیات حاکم شده بود که به هر نوزاد ، همانند منبع درآمد یارانه ای می نگریستند و تعداد بالای اعضای یک خانوار ، حسرت دیگر ساکنان آن مناطق را به دنبال داشت که فلانی با مثلاً 9 سر عائله فلان قدر می گیرد! ( البته الان با افزایش هزینه ها ، این مساله از تب و تاب افتاده است.)
در واقع ، اگر مکانیزم های مالی ، زیربنای طرح افزایش جمعیت و تشویق به زاد و ولد باشد (کما این که زیربنای کنترل جمعیت هم بود) ، گروه هایی از جامعه رو به تولید نسل می آورند که عمدتاً نه از عهده تأمین مالی فرزندانشان بر می آیند و نه قادر به تربیت اصولی آنها هستند؛نتیجه نیز کاملاً مشخص است.
بدیهی است که هدف افزایش جمعیت ، صرفاً افزایش تعداد نفوس و نان خور نیست بلکه ایده آل در نظر گرفته شده برای این امر ، دستیابی به نیروهای فکری و کاری ارزشمند و مکفی است که بتوانند چرخ جامعه را در آینده بچرخانند نه این که سربار جامعه شوند و کلی از ظرفیت های کشور را معطوف خود کنند و به هدر دهند.
از این رو ، سیاست "رشد جمعیت" باید به سمت اقشار تحصیل کرده و کسانی که به اصطلاح "دست شان به دهانشان می رسد" ، مایل شود. بدیهی است که این افراد نیز با شعار و وام و یارانه ، و بدون اطمینان از آینده فرزندشان ، حاضر به تولید مثل مضاعف نخواهند بود.
تنها گفتمان مؤثر برای تشویق این گروه ها به افزایش جمعیت و تربیت فرزندانی که به کار جامعه بیایند ، اقناع فکری است. اقناع فکری هم ، صرفاً با بحث و گفت و گو و این که تلویزیون فلانی را به عنوان کارشناس بیاورد و در باب لزوم افزایش جمعیت با او صحبت کند ، حاصل نمی شود بلکه این اقناع ، صرفاً با بهبود اوضاع معیشتی و ارتقای همه جانبه سطح استانداردهای زندگی حاصل می شود.
در چنان وضعیتی ، اگر زوج ها ببینند که برای تأمین زندگی خود مجبور نیستند از صبح تا شب کار کنند و می توانند برای فرزندانشان وقت بگذارند و اگر از آینده تحصیلی و معیشتی و کاری فرزندانشان اطمینان داشته باشند ، عمدتاً از تک فرزندی فاصله خواهند گرفت.
همین الان هم بسیاری از زوج هایی که دارای یک فرزند هستند ، نگران تنهایی فرزندان و حتی خودشان در سال های آتی اند و تمایل دارند که فرزندان بیشتری (مثلاً دو فرزند) داشته باشند اما ، وقتی می بینند که در تأمین مادی و معنوی همین یک فرزند مانده اند ، از ریسک بیشتر اجتناب می کنند.
مختصر کلام و جمع بندی بحث این است که اگر بناست جمعیت زیاد شود ، جامعه هدف ، باید افرادی باشند که از عهده تربیت فرزندان و آماده سازی آنها برای جامعه فردا ، برآیند. در واقع ، افزایش کمّی جمعیت ، اگر با رشد کیفی آن همراه باشد می تواند مفید تلقی شود و الا زاده شدن کودکانی که والدین شان ، در تأمین نیازهای اولیه شان در مانده اند ، فقط بر مشکلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی می افزاید و بس.
*سردبیر عصرایران
اوامر دیگه ای باشه دوست عزیز.
همین جا به رای گذاشته شد دلیجانی نژاد عزیز
مسوولان باید از تجربه گذشته درس بگیرند در برهه ای که سرمایه جوانی در کشور سرازیر شد اما این سرمایه عظیم به کار گرفته نشد که محصول ان هدروی بهترین ثروت یک جامعه وعامل توسعه بود
ولی باید با منطق همراه باشد1
واقعام ممنون عصر ایران تنها سایت خبری داخلی که من هر روز بهش سر میزنم
ممنون که دارید آداب نقد رو به همه یاد میدید
ممنون که مثل سایتای خارجی تند نمیرید و مثل سایتای داخلی دولتی حرفای دور از واقعیت نمیزنید
1- با افزایش بارداریهای ناخواسته میزان سقط غیر قانونی افزایش یافته و به دنبال آن سلامت مادرانی که دچار این وضعیت شده اند و با روشهای غیر تخصصی سقط کرده اند به مخاطره خواهد افتاد.
2- غنای ذخایر ژنتیکی ملتها، سیاست تمامی دولتهایی است که به منافع ملی کشورشان می اندیشند. برای اولین گام اجرای حذف سیاستهای کنترل جمعیت، چند روز قبل یکی از مسئولان کمیته امداد اعلام کرد که سیاستهایی برای ازدواج مجدد مستمری بگیران مطلقه و افزایش نرخ زاد و ولد در خانواده کمیته، در دست انجام است. با توجه به مفاد گرانقدر مقاله آقای محمدی نیاز به توضیح بیشتر نمی باشد و ذکر این نکته ضروری است که اجرای این سیاستها به سخبف تر شده ذخیره ژنتیکی ملت ایران منجر خواهد شد.
3- علی رغم ادعای دولت مبنی بر اینکه ایران رتبه هفدهم اقتصاد دنیا را دارد، بررسی شاخصهای سلامت(خبر شماره 100872381377 جام جم و خبر شماره ۱۰۷۸۲۰ فردا نیوز) نشان می دهد که ایران حدود رتبه 100 را در این شاخص به خود اختصاص داده است و نیز بررسی شاخصهای توسعه انسانی نشان می دهد که جایگاه ایران در این شاخص بسیار مهم کمتر از 88 نمی باشد. با توجه به این امر برنامه ریزی استراتژیک برای افزایش هدفمند نرخ زاد و ولد در ایران عزیز در راستای کمک به ارتقاء شاخصهای توسعه پایدار ضروری می نماید.
1- قشر زحمت کش جامعه اعم از کارگران- معلمان- کارکنان و کلاً قشر متوسط و فقیر زحمت کش جامعه(65%)
2-قشر تحصیلکرده خاص شامل اساتید و نخبگان ، کار آفرینان ، کارمندان ارشد، که اکثراً (این بخش) از کشور رفته اند و یا مثل اساتید، اندیشمندان، نویسندگان، ناشران، شامل قشر بالا شده اند.(15%)
3-قشر مرفه و آقا زاده و دلالان و پولداران که در این کشور اغلب انرژی کشور را مصرف کرده و غالباً از کلیه سرمایه های مملکت استفاده می کنندو سربار جامعه می باشند.(15%)
4-قشر پولدار با مرام جامعه که خیلی اندک هستند که به درد مردم می رسند و اغلب از آدمهای نجیب با خدا و خانواده های اصیل ایرانی هستند. برخی کارخانه دار ها، تجار و مدیران ارشد کشور و ....(5%)
خوب اگر از کدام قش رباشد بهتر است؟
یادمان نرود ایران رتبه سوم دنیا را در سرعت پیرشدن دارد
.
به هر صورت بايد دست به دست هم دهيم به مهر ميهن خويش را كنيم آباد.
اروپا و امريكا هم يك روزه به اينجا نرسيدند
اصلاح از توده مردم بايد به مسولين برسد چون مسولين از دامن همين جامعه برميخيزند
- رشد جمعیت کشور ما، الآن در حدود 1.29% اعلام شده که در این حد، رقم معقولی ست.
- حتی در کشورهایی که رشد جمعیت به حدود صفر رسیده است، سیاست های رشد جمعیت اقشار طبقه متوسط را هدف می گیرد وگرنه هر کشوری به سادگی می تواند برای رشد جمعیت، اقشار فقیر جامعه را به زاد و ولد بیشتر تشویق کند!
- در کشور ما گروهی از اصولگرایان، هرگونه نگرش تخصصی در مورد جمعیت، تنظیم خانواده و ... را غرب زدگی می دانند، و مثلاً فکر می کنند که با زاد و ولد بیشتر در ایران، بر خلاف غرب، بنیان خانواده فرو نخواهد پاشید!
- یک نمونه روشن از اشتباه بودن روش فوق همسایه شرقی ما پاکستان است. هر روز به تعداد فقرا، معتادها و جوانان بیکاری که به گروههای قومی و مذهبی ستیزه جو می پیوندند بیشتر می شود. پاکستانی ها تا چند سال دیگر امیدوارند به رکورد 200 میلیون برسند!