2 ماه از سري جديد برنامه گفتوگوي ويژه خبري گذشته بود که چند رسانه اعم از خبرگزاري و روزنامه و هفتهنامه، متوجه تغييراتی در قديميترين برنامه گفتوگو محور معاونت سياسي شدند. نهفقط به لحاظ رنگ و نور و دكور و حتي نه به لحاظ تغيير شخصیتهای برنامه (مجريان جوان) بلكه به جهت اينكه اين برنامه موضوعمحورتر شده بود. يعني مخاطب پس از گذشت 2 ماه از اجراي اين برنامه حتي متوجه اين تغيير عمده ظاهري نشده بود اما تغيير در انتخاب سوژه و فرآوري سوژه (پرورش سوژه و انجام تحقيقات ميداني درباره آن) آنقدر مهم بود كه سايتهایی كه عموما خود را در نقطه مقابل تلويزيون ميدانند را به تحسين وادار كند.
امروز هفتمين ماه گفتوگوي ويژه خبري با قالبي جديد در حال سپري شدن است و هنوز نقطه قوت اين برنامه، موضوعمحور بودن آن است كه البته وجود مجريان جوان و پرانرژي آن كه عمدهترين سهم را در موفقيت برنامهاي موضوعمحور دارند، مزيد بر علت شده تا هرچه از عمر اين گفتوگوي روتين ميگذرد، این سبک پختهتر شده و همچنین كنكاش اين خبرنگار- مجريها در سوژهها باعث پرورش موضوعات مورد بررسي شود.
کارشناس- مجری، شخصیتی ابداعی در ادبیات رسانهای ایران است. البته ممکن است تیپ شخصیتی اینچنین در دیگر رسانههای جهانی وجود داشته باشد اما در ایران به دلیل اهمیت کارشناس بودن دستاندرکاران هر برنامه این تیپ شخصیتی جایگاه و تعریف ویژهای یافته است. این شخصیت نه مثل شومنهای برنامههای مجریمحور و نه همچون کارشناسان خشک است که توان اداره برنامه گفتوگومحور را با هدف به چالش کشیدن میهمانان نداشته باشد. این برنامه با بهرهگیری از مجریان جوان و جسور متعدد، سعی در جراحی مسائل به صورت دقیق و تخصصی کرده است چنان که کمتر مسؤولی توان فرار از این مجریان را در خود میبيند.
اصولا ایجاد تعدد در مجریان و سپردن هر موضوع به طور تخصصی به آنها باعث میشود دروازهبانی خبر به طور دقیقتری انجام پذیرد و معیارهای این دروازهبانی دستخوش تغییر میشود. چنان که مجری بر خلاف روال قبلی به جای مطالعهای عجولانه و یک روزه در باب موضوع مورد بحث، با تفحصی یک هفتهای به تسلط مناسبی درباره موضوع دست یافته و توان طفره رفتن را از فرد پاسخگو با آگاهی از مفرهای موضوع مورد بحث سلب میکند. این تخصصگرایی در باب موضوعات مورد مناقشه در این نوع برنامهها میتواند به شکافتن لایههای پنهان هر موضوع کمک بسزایی کند.
چنان که میتوان از جراحی متخصص تبحر بیشتری در باب جراحی یک عضو خاص، نسبت به جراحی عمومی انتظار داشت، زیرا این متخصص به تمام ریزهکاریهای این عضو و بیماریهای خاص آن شناخت عمیقی پیدا میکند. و چنین است موشکافی جراح مسائل و مشکلات اجتماعی. چنان که مجری تسلط کافی نسبت به تمام دال و مدلولها و ادبیات هر موضوع پیدا میکند. علاوه بر کارشناس- مجری توسط این برنامه تیپ جدیدی از شخصیتهای رسانهای معرفی شده است که مبین 2 نوع وظیفه همزمان برای مجری است: ابتدا تحقیق فعال در باب هر موضوع و دیگری اجرای برنامهای با موضوع مورد تحقیق آنها. گویی مجری محققی است که با روش تحقیقی مشخص، اطلاعاتی را گردآوری کرده و در برنامه تلویزیونی قصد پردازش پویای این اطلاعات را همزمان با مصاحبهای فعال با دستاندرکاران آن موضوع دارد و این از مجری ترکیبی میسازد که میتوان آن را خبرنگار- مجری نامید.
این روش مجری را فارغ از وظایف خشک اجرا کرده و در گیرودار کنجکاوی خبرنگارانه، با انگیزهای دوچندان وادار به تکاپو برای کشف حقیقت در هر زمینه میکند. و بدین وسیله به شیوهای مؤدبانه حقوق مردم را از خدمتگزاران آنها مطالبه میکند. حسن دیگر این نوع اجرا در تمرکززدایی است. تمرکز اصولا موجد قدرت است و توزیع این قدرت میتواند زمینههای مفسده را بخشکاند، چرا که به این روش برنامه دیگر قائم به شخص نخواهد بود بلکه وابستگی این افراد و اهمیت نقش هر یک از اینها در کنار هم، کار گروهی هماهنگی را شکل داده و این وابستگی اعضا، همچون قطعات ظریف و دقیق یک سیستم، گروه را به پیش میبرد.
بعد دیگری که میتوان از محاسن این نوع چینش نقشها شمرد، کنار رفتن ملاحظات به جهت دریافت امتیاز و رانت است. شايد بتوان گفت مهمترين نقطه قوت این مدل در اين است كه این مجریان به سادگی درگير روابط با ميهمانان كه عمدتا از رجال اجرايي كشور هستند، نشده و جایگاهشان با آنكه در مقابل نشسته چندان تفاوتی ندارد، چرا که به لحاظ قدرت همان قدر قدرت سوال از میهمان را دارند که مقامات بالادستی آنها. تفسير واضحتر اينكه در ميان گفتوگو ابري در بالاي سر اين مجريان شکل نمیگیرد مبني بر اينكه اگر با فردي كه در مقابل نشسته كمي دست به عصاتر گفتوگو كنم شايد چند روز بعد بتوانم رانتي را از او دريافت کنم.
این مجریان جوان با قرار گرفتن در یک شبکه سیستماتیک و با ایجاد رقابت در بین آنها برای بهتر درخشیدن در زمینه تخصصی خود و به وسیله تخصص محوری به پویایی برنامههای گفتوگومحور کمک شایان توجهی میکنند. جسارتی که این سبک به این مجریان میبخشد، وقتی با تسلط ناشی از تحقیق شخصی مجری در آن همراه میشود، میتواند تمام راههای فرار مسؤولان را در جهت عدم پاسخگویی مسدود کند، چنان که اتفاق افتاده است که در این برنامه مسؤول مربوط چنان با مطالبه محکم و دقیقی مواجه شده است که وادار به عذرخواهی در باب نقایص خدمترسانی شده و قول ارتقای کیفیت این خدمت را داده است.
مزیت دیگری که این سبک برای رسانه ملی دارد، ایجاد مکانیسمی برای جذب و تربیت نیروهای جوان است. در رسانههای غربی روشهای مدون و پیشرفتهای برای این عمل وجود دارد چنان که دهها نفر را با برگزاری تورهای تخصصی و صرف هزینههای کلان آموزش میدهند تا تعداد انگشتشماری مجری موثر و قوی از میان آنان برگزینند که همین تعداد انگشتشمار میتوانند تاثیر ژرفی بر روشهای اقناعی و نفوذ افکار توسط این رسانهها داشته باشند. ایجاد چنین فرصتهایی برای نیروهای تازهنفس در کشور ما نیز لازم و مهم مینماید. این عمل میدان تمرینی برای این جوانان ایجاد میکند تا اعتماد به نفس خود را ارتقا داده و روح تازهای در فعالیتهای رسانهای کشور بدمند. در نهایت میتوان مزایایی را فهرستوار برای این سبک اجرا برشمرد:
دروازهبانی دقیق اخبار؛ دقت در گردآوری اطلاعات در اولین مرحله تحقیق به دلیل تخصصی شدن جستوجو؛ افزایش فرصت مجری برای تعمق و تحقیق بیشتر برای هر موضوع؛ افزایش تسلط مجری بر ادبیات موضوع مورد بحث؛ ایجاد رقابت بین مجریان با تخصصهای گوناگون و افزایش انگیزه در مرحله گردآوری اطلاعات؛ پویایی بحث به واسطه تسلط مجری بر موضوع؛ بسته شدن تمام مفرهای مسؤول مربوط برای طفره رفتن از ارائه پاسخ شفاف به هموطنان؛ کمرنگ شدن انگیزه ملاحظات مجریان در مقابل مسؤولان و ایجاد فرصتهای مناسب برای جذب و تربیت نیروهای رسانهای جوان. در نهایت باید عرض کرد که نباید با بها دادن بیش از حد به فردیت در این برنامه و با شخص محوری، از اهداف اصلی این نوع از برنامهها، یعنی پاسخگویی خدمتگزاران مردم در مقابل آنها فاصله گرفت و عرصه را برای انواع رانتخواریها و استفادههای شخصی و گروهی در این زمینه باز گذاشت. و این چنین است که با شکستن قالبهای سنتی ساخت برنامه میتوان دریافت که رسانه ملی چه ظرفیت شگفتانگیزی در مطالبه حقوق مسلم مردم عزیز ایران داشته و تا چه اندازه میتواند به حمایت از هممیهنان بپردازد.