۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۹۶۳۰۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۹ - ۱۸-۱۰-۱۳۹۰
کد ۱۹۶۳۰۵
انتشار: ۱۱:۱۹ - ۱۸-۱۰-۱۳۹۰

شهرداری که شیرجه رفت توی دیگ دوغ

آفتاب عمود می تابید، هوا گرم و شرجی، شهردار بخت برگشته، پشت خاکریز، با پای برهنه، لخت، با چفیه ائی بر شانه، شلوار گشاد کُردی، عرق چکان، با یک پارچ و لیوان، کنار دیگ دوغ، با ژستی بخور و نمیر، پارچ و کله اش را تا نصفه و نیمه فرو می کرد، توی دیگ دوغ.
فارس: همه مات و حیران، از جا بلند شده بودیم، یک ور انداز کردیم، همه، حی و حاضر بودیم، جز یک نفر، شهردار بخت برگشته، غیب اش زده بود.

آفتاب عمود می تابید، هوا گرم و شرجی، شهردار بخت برگشته، پشت خاکریز، با پای برهنه، لخت، با چفیه ائی بر شانه، شلوار گشاد کُردی، عرق چکان، با یک پارچ و لیوان، کنار دیگ دوغ، با ژستی بخور و نمیر، پارچ و کله اش را تا نصفه و نیمه فرو می کرد، توی دیگ دوغ.

کله اش را همیشه خدا توی آن ظل گرما، تیغ می زد، واسه همین مشهور بود، به «محمود کله»، محمود کله که عرق از گوش های بلندش، همین طور فر فر می چکید، پارچ را از دوغ لبریز می کرد، با فیس و افاده، می ریخت داخل پیمانه لیوان، بچه های را که توی صف ایستاده بودند،
صدا می زد.

- تقی چغندر بیاد جلو!!

واسه هر کدام، از ما یک اسم گذاشته بود، رمضان جبار، معروف به جبار سینگ، اکبر ریش، ممد پتکی، با خودش کلی حال می کرد.

یک نی هم کاشته بود، مقابل یکی دو متری، ستون بچه ها، دستور داده بود، که بچه ها حق ندارند،تا صداشون نکرده، از سایه نوک نی، یک سانت جلو تر بیان،...

ساعت حدود دو سه بعد از ظهر، چهل پنجاه نفر را از سنگر و پشت خاکریز، کشیده بود بیرون...

آهای دوغ دارم، دوغ داغ تگری، نه، بخدا راست راستکی، تگری تگری تگریه،...ترکش نخور بیا دوغ بخور.
القصه؛ جان بچه ها را به لب شان می رساند، تا لبی از دوغ تر کنند، هنوز کاسه هفت هشت نفر را بیشتر از دوغ لبریز نکرده بود، که خمپاره لعنتی، شد خرمگس معرکه، بساط عیش نوش ما را دوخت بهم....

وقتی صدای صوت خمپاره ویززززز کنان داشت نزدیک می شد، بچه ها هر کدام کاسه ها را یک طرف پرت و پلا کردند و خیز رفتند، حالا نخیز، کی بخیر، نفس ها در سینه حبس حبس شده بود.
یک دو سه، خمپاره نترکیده بود. مثل چغندر، سیخکی فرو رفته بود، تو خاک، کنار دیگ دوغ، گرد و غبارش همه جا را محور کرده بود، محمود کله را هم...

تقی چغندر که سر ستون بود، بوی سوختن تن خاک، با تن داغ و سرخ خمپاره، مثل فلفل فرو رفته بود، تو سوراخ دماغش، پشت به پشت، های عطسه می کرد، داد می زد.. آهای هوار....

بابا خمپاره که نترکیده این تقی چغندر چرا هوار هوار میکنه، همه مات و حیران، از جا بلند شده بودیم، یک ور انداز کردیم، همه، حی و حاضر بودیم، جز یک نفر، شهردار بخت برگشته، گور به گور شده، محمود کله غیب اش زده بود ...

یکی می گفت: ناقلا در رفت تو سنگر، ترسیده در نمیاد، یکی می گفت رفته تو چاله خمپاره چند متری آن طرف تر یک چاله گنده بود، از بس خاک بر سر عراقی ها خمپاره یک جا ترکونده بودند، شده بود، ببخشید بی ادبی نشه، مستراح بچه ها، دورش گونی پیچ کرده بودند، تقی چغندر دوید آنجا سرک کشید، محمود کله آنجا هم نبود. واقعا مانده بودیم که شهردار ما اصلا کجا در رفته، که یک مرتبه، مثل مرده ائی که با کفن، از تو قبر بیرون بیاد، سرتا پا دوغ چکان از توی دیگ زد بیرون، ایستاد. چشماش زنگ زنگ می کرد. پقی زدم زیر خنده، بعد یک حیرت نسبتآ کوتاه، همه زدیم زیر خنده، حالا نخند کی بخند، بچه ها مثل ساقه پیچک، به خودشان می پیچیدند، قی می کشیدند و می رفتند هوا، ...

محمود کله، غیض کرده بود؛ داد می زد؛ هرکی در بره و سهم دوغ اش را نخوره، تا یک هفته به طرز هولناکی از چای و شام و آب یخ، هیچ خبری نیست.

هر کی در بره، باباش و میارم جلو چشم اش، بعد محکم و فین کرد، دوغ های که از تو سوراع دماغش بیرون زده بود مشت کرد و پاشید رو سر بچه ها، کله و صورتش را دست کشید، مثل لودر دوغهای که از سرو کله اش شره کرده بود جمع کرد، هورت، بالا کشید، یک آخیش گفت، هق همه را بالا آورد.

وسط دیگ، دوغ چکان، با همان پای برهنه، پارچ و می زد، سه تا سه تا، صدا صدا می کرد، کاسه ها را پر دوغ می کرد، دستور داده بود؛ باید جلوی جشم اش، دوغ را سر بکشیم، هق می زدیم و دوغ را سر می کشیدیم. حسابی حال می کردیم،خنده بازاری بود بخدا... هق می زدیم و می خندیدم، گور بابای صدام، های خوش بودیم. خوش...

*نویسنده: غلام علی نسائی


ارسال به دوستان
گفتگوی آذری پزشکیان با شهردار باکو درباره جمعیت پایتخت جمهوری آذربایجان (فیلم) یک فیلم تاریخی از محمود احمدی نژاد: از بازخوانی "سطح توهم" تا هشداری برای امروز ایران فورد کلاب واگن؛ ماشینی که هنوز عاشق آن می شوید! (+عکس) واکنش عباس عبدی به ارسال پیامک‌های حجاب : آقایان روسای قوا خیلی صریح و روشن در این باره موضع‌گیری و مبانی حقوقی آن را بیان کنید وزیر دفاع امریکا : ایران هزینه حمایت از حوثی های یمن را پرداخت خواهد کرد دیشب در بارسلون، فوتبال خودِ زندگی بود روش تشخیص اصالت شیرخشک(+اینفوگرافی) استاد دانشگاه آکسفورد و پیش بینی های دقیق اش / نیاز انسان به پیش بینی های دقیق با توجه به بحران ها / هرگز قدرت پیش‌بینی‌های خوب را دست‌کم نگیرید پیشنهاد متفاوت رئیس گروه اقتصادی دفتر رهبری برای استفاده از ظرفیت گیمرهای ایرانی این میوه نفخ شکم را نابود می‌کند و برای تنظیم فشار خون مفید است تبریک سفارت روسیه در تهران به "دوستان ایرانی"، به مناسبت روز ملی خلیج فارس وزیر کار : برای توزیع کالابرگ نیازمند تعریف منابع جدید هستیم کنکور سراسری ۱۴۰۴ آغاز شد زمین لرزه ۵ ریشتری «رُشتخوار» خراسان رضوی را لرزاند ناجیان خاموش زمین؛ نهنگ‌ها چگونه با ادرار خود به اقیانوس‌ها جان می‌دهند؟