عصر ایران ؛ رضا غبیشاوی - هفته پیش مقامات آمریکایی از ماجرایی خبر دادند که براساس آن افرادی در دولت ایران قصد داشتند سفیر سعودی در واشنگتن را ترور کند.
مقامات آمریکایی مدعی اند که این طرح را خنثی و در این ارتباط یک شهروند ایرانی-آمریکایی را نیز بازداشت کرده اند و یک شهروند دیگر ایرانی به نام غلام شکوری را نیز تحت تعقیب دارند.
در روزهای پس از این حادثه، به شدت موضع گیری های ضد ایرانی در آمریکا اوج گرفته است. روابط ایران و عربستان که پس از جنگ داخلی در یمن (میان دولت مرکزی و شیعیان حوثی) و سرکوب اعتراضات بحرین، به شدت تیره شده بود و اخیراً در مسیر بهبود قرار داشت دوباره به سرعت تیره شد.
با نگاهی به این ماجرا به نظر می رسد اشاره به موضوعات زیر دارای اهمیت باشد:
11 سپتامبر بدون انفجارتاثیر این موضوع در روابط ایران با آمریکا، عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس، بسیار عمیق خواهد بود. این حادثه ی "رخ نداده" باعث می شود مرحله جدیدی از روابط ایران با این سه طرف ایجاد شود.
پس از حادثه کشتار حجاج ایرانی در سال 1366، تنش فعلی بالاترین سطح بحران در روابط تهران و ریاض بعد از انقلاب اسلامی 57 ایران تا کنون است.
در روابط ایران و آمریکا نیز پس از رویارویی های نظامی دو کشور در خلیج فارس در دوره دفاع مقدس، ، هیچ گاه روند روابط میان تهران و واشنگتن به اینجا نرسیده بود که دولت آمریکا رسما، دولت ایران را به دخالت در اقدام ضد امنیتی در خاک آمریکا متهم کند ؛ هر چند که آمریکا در طول این سال ها از هیچ اقدامی علیه ایران دریغ نکرد.
تاکنون حداکثر سطح اتهامات ضد امنیتی آمریکا به ایران در حد حمایت ایران از اقدامات گروه های مسلح علیه سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان بود.
از جنبه های بسیاری ادعای قصد ایران برای ترور سفیر سعودی با حادثه 11 سپتامبر شبیه است. در هر دو حادثه ، امنیت آمریکا در خاک این کشور تهدید شد ولی آنچه که ماجرای ترور انجام نشده ی سفیر سعودی را نسبت به حادثه 11 سپتامبر مهم تر می کند ، متهم کردن یک "دولت" در تهدید مستقیم آمریکاست.
همانگونه که حادثه 11 سپتامبر نوع سیاست های آمریکا را در برابر جهان تغییر داد و منجر به واکنش هایی شد که تحولات در منطقه خاورمیانه و جهان دستخوش حوادثی جدید شد؛ در مقیاسی کوچکتر برای ایران، ماجرای اخیر ترور سفیر سعودی نیز، چنین آینده ای پیش بینی می شود.
همانگونه که در هنگام حادثه 11 سپتامبر، مقامات ایرانی با حداکثر کیاست و هوشمندی به مقابله با این حادثه پرداختند در حالی که ایران به طور مستقیم و غیر مستقیم ، مورد اتهام قرار نگرفته بود ، رویارویی با این حادثه فعلی نیز به مراتب نیازمند هوشمندی بیشتری است زیرا در این حادثه فعلی ، متهم نه صرفا شهروندان یک کشور خارجی بودند بلکه پای دولت ایران ، در میان است.
سیاست اسلوموشن ریاضعربستان سعودی با توجه به ساختار و ویژگی های نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر آن ، همیشه از اقدامات ضربتی، جنجالی و عجولانه در سیاست خارجی خود پرهیز کرده و از اقدامات ریسک آمیز خودداری می کند.
البته در این موضوع استثنا نیز وجود دارد مثل ورود نظامیان و نیروهای امنیتی سعودی به بحرین برای مشارکت در سرکوب اعتراضات در این کشور یا بیانیه ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی علیه بشار اسد و تعطیلی سفارت خود در دمشق.
با توجه به این سیاست به نظر می رسد عربستان سعودی در ماجرای ترور سفیر خود در واشنگتن، دو سیاست همزمان را در پیش می گیرد.
نخست این که در منطقه به دنبال تنش آفرینی و بحران زایی با ایران نباشد چرا که هر گونه بی ثباتی و ناآرامی در منطقه، در درجه نخست منافع عربستان سعودی را به خطر می اندازد لذا در منطقه سیاست آرامش را پی گیری می کند. دلیل اصلی اقدام نکردن عربستان برای فراخواندن سفیر خود از تهران نیز همین اقدام است.
اما همزمان با این سیاست، عربستان سعودی به دنبال ضربه زدن به ایران از طریق سازمان ملل متحد و نیویورک با بسیج حداکثر حمایت کشورهای جهان است.
عربستان سعودی به تنهایی و یکجانبه هیچ اقدامی را علیه ایران دنبال نخواهد کرد بلکه در پوشش اقدامات تایید شده از سوی مجامع بین المللی سیاست های ضد ایرانی خود را در پیش خواهد گرفت.
ریاض با برگ آمریکا این بازی را پیش می برد.
نبود اعتماد متقابل میان ایران و عربستاندر هنگام بروز چنین بحران ها یا تنش هایی میان کشورها، سابقه روابط میان دو طرف، نقش اصلی را بازی می کند. به عنوان مثال به دلیل اعتماد بسیار بالا میان دو کشور امارات و عمان، با وجود اتهام زنی عمان به امارات درباره مسئله جاسوسی، اما این مسئله به سرعت میان دو کشور حل شدو تاثیر گذاری بر منافع دو کشور نداشت اما از سوی دیگر مسئله مشابهی میان ایران و کویت باعث می شود این دو کشور حداقل به مدت چند ماه، روابط تنش آلودی داشته باشند.
شدت گرفتن اظهارات مقامات ایرانی و سعودی در این ماجرا، بیش از هر چیز دیگری نشان دهنده شکاف عمیق بی اعتمادی میان دو کشور است.
روابط تهران - ریاض در سه مقطع سه رئیس جمهور اخیر ایران قابل بررسی است. قطعا در این مدت تا این اندازه روابط میان دو کشور تنش آلود و عمق شکاف بی اعتمادی میان دو طرف ژرف نبود. این خود یکی از نتایج سیاست یک طرفه در پیش گرفته شده از سوی دولت های نهم و دهم در روابط با عربستان سعودی است. مقامات دولت های نهم و دهم ایران با چشمانی بسته و بدون در نظر گرفتن شرایط منطقه ای و زیرساختی روابط ، به تعامل با عربستان سعودی پرداختند.
نکته جالب اینجاست که درحالی هم اکنون با عربستان سعودی روابطی به شدت تنش آلود و بحرانی را داریم که قبل از این احمدی نژاد در جایگاه رئیس جمهور ایران به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور تاکنون چهار مرتبه به عربستان سعودی سفر کرده و در مقابل در این مقطع، عالی ترین مقامی که از عربستان سعودی به ایران سفر کرده بود سعود الفیصل وزیر خارجه ریاض است.
مقامات دولت های نهم و دهم متاسفانه فکر می کردند با سفرهای متوالی به عربستان سعودی می توان روابط دو کشور را استحکام بخشید این در حالی است که روابط یکطرفه تنها باعث ایجاد سوء تفاهم می شود.
ایران و عربستان سعودی در زمینه پتانسیل های غیر رسمی از ظرفیت های خوبی برای ارتقای روابط برخوردار بودند تا فارغ از تنش های بین المللی، از بالا گرفتن بحران میان دو طرف جلوگیری کنند و یکی از این ظرفیت ها، افراد مقبول و دارای وجه است که در این شرایط، در راستای دیپلماسی عمومی حرکت کرده و مانع از بالاگرفتن تنش ها می شوند اما این افراد نیز آنچنان در محافل داخلی، لگدمال شده اند و تلاش برای بی اعتبار و بی آبرو کردن آنها شدت گرفته است که از حداقل تاثیرگذاری در این رابطه دو طرفه نیز عاجز هستند.
خروج غرب از بن بست پرونده هسته ای ایرانبه طور قطع غرب هم اکنون در پرونده هسته ای ایران به بن بست نسبی رسیده است. یعنی از یک سو تحریم های متنوع سازمان ملل متحد ، آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران نتوانسته است در کوتاه مدت یا حتی بلندمدت به توقف قطعی برنامه هسته ای ایران منجر شود و از سوی دیگر، توانایی انجام اقدام دیگری برای توقف کامل برنامه هسته ای ایران ازجمله اقدام نظامی را ندارند.
غرب در حال حاضر با وجود مسائل و بحران های دیگری در جهان از جمله حوادث سوریه، طرح تشکیل دولت مستقل فلسطین درمرزهای 1967 و آینده نامعلوم مصر و لیبی امکان پیش کشیدن گسترده و جدی تحریم ایران به دلیل مسئله هسته ای را ندارد . البته ایران هم با استفاده حداکثری از شرایط فعلی جهان، به سرعت به حرکت در برنامه هسته ای خود ادامه می دهد.
ادعای اخیر ، فرصت استثنایی و بی سابقه ای را برای افزایش سطح تحریم ها در راستای تحریم های قبلی در موضوع هسته ای ایران در اختیار غرب و آمریکا قرار می دهد. این شرایط فرصتی بی نظیری نیز برای عربستان سعودی ایجاد می کند تا بتواند شکست های خود را در برابر ایران در صحنه های سیاسی لبنان، فلسطین، مصر و عراق جبران کند و زمینه ای را برای مقابله با ایران در صحنه بحرین و مناطق شیعه نشین خود ایجاد کند.
مقایسه متهمان ایرانی و آمریکاییدر چند سال اخیر بارها شهروندان ایرانی-آمریکایی یا آمریکایی در ایران به اتهامات امنیتی و از جمله جاسوسی بازداشت شدند. یکی از مهمترین موضوعات در این باره فعالیت های سفیر سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا در تهران برای ملاقات با متهمان و وکیل آنها، تماس با مقامات ایران و رایزنی های مستمر و فعالیت های ملموس برای آزادی متهمان و رفع اتهام از آن ها بود.
هم اکنون نیز یکی از شهروندان ایرانی (که دارای تابعیت آمریکا هم هست) در نیویورک به اتهامات امنیتی و تروریستی بازداشت شده و در صورتی محکومیت، حبس ابد در انتظار وی است.
در این وضعیت از سفیر پاکستان در واشنگتن به عنوان حافظ منافع ایران در آمریکا و مسئولان دفتر حفاظت از منافع ایران در زیر مجموعه سفارت پاکستان انتظار می رود ضمن ملاقات با این شهروند ایرانی، در فراهم کردن زمینه لازم برای دفاع و تلاش برای رفع اتهام و آزادی او فارغ از تمامی جنجال های فعلی بکوشند. وزارت خارجه کشورمان در این باره وظایف حقوقی سنگینی دارد.
رسانهدر سال های پیش از این هر گاه در باره ایران مسئله مهمی مطرح می شد، در ایران افرادی از مقامات مسئول یا کارشناس وجود داشتند که در قاب شبکه های تلویزیونی های خبری عربی حاضر می شدند و مواضع نظام جمهوری اسلامی ایران را در شکلی متنوع تر برای مخاطبان و افکار عمومی عربی تشریح می کردند و مبهم بافی و فتنه انگیزی های بین المللی را شفاف می کردند. در کنار آنها تا همین چند سال پیش ، شبکه های خبری عربی، خبرنگاران فعالی در تهران داشتند که برای رعایت شرایط میزبان هم که شده ؛ با مواضع نرم و حتی گاه تا حدودی به سود ایران، خبرها را از تهران گزارش می دادند و در جذاب کردن مواضع مقامات ارشد ایرانی برای مخاطبان و افکار عمومی نقش مهمی را ایفا می کردند.
اما هم اکنون بخش عمده ای از آن مقامات مسئول سابق که زبان عربی بلد بودند و کارشناسان آگاه به مناظره های رسانه ای، از صحنه نقش آفرینی کنار رفته اند و آنها هم که باقی مانده اند آنچنان درگیر کلیشه و حرف های تکراری هستند که رغبتی در میان مخاطبان عرب ایجاد نمی کنند. البته از آن خبرنگاران فعال رسانه های عربی مقیم تهران نیز خبری نیست.
آسیب از نوع دوم
آمریکا و عربستان سعودی تلاش می کنند از این مسئله حداکثر استفاده را برای آسیب زدن به منافع ملی ایران استفاده یا سوء استفاده کنند.
برای توضیح بیشتر این ماجرا می توان به گذشته رجوع کرد.
اتهام زنی ها به ایران معمولا در کشورهای دیگر در دو بخش تقسیم بندی می شوند.
اول :حوادثی که نادیده گرفته شده یا حداکثر با واکنش های خفیف یا غیرقابل تاثیرگذاری روبه رو می شوند.
دوم: حوادثی که با واکنش های گسترده روبه رو می شوند و به بخشی از منافع ملی ایران آسیب می زنند.
در بخش نخست: سال هاست که خبرهایی درباره توقیف محموله های از سلاح از مبداء ایران در ترکیه یا اروپا منتشر می شود اما نه روابط ایران با ترکیه یا کشورهای اروپایی با تنش روبه رو شده است نه واکنش های قابل ذکری در پی داشته اند. حداکثر واکنش نیز اطلاع به کمیته تحریم ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد بود.
در بخش دوم : می توان به حادثه کشف محموله سلاح از مبداء ایران در نیجریه در سال گذشته اشاره کرد. تبعات و آثار این حادثه باعث شد روابط ایران و نیجریه به پایین تر سطح ممکن برسد. روابط ایران با دو کشور گامبیا وسنگال نیز کاملا قطع شود. این در حالی است که ایران در سال های اخیر بیشترین سطح روابط را در میان کشورهای آفریقایی با کشور سنگال داشت.
مقایسه این دو حادثه نشان می دهد که در برخی حوادث، عواقب و آسیب هایی متوجه منافع ملی ایران می شود. ادعای ترور سفیر سعودی توسط ایران نیز از نوع دوم است ولی به مراتب در سطحی بالاتر، خطرناک تر و دارای عواقب بیشتر.
یک ابهام جالبوزیر دادگستری و سایر مقامات و رسانه های آمریکا ، در روز اعلام اتهام مدعی شدند که ایران قصد داشته علاوه بر ترور سفیر عربستان ، سفارتخانه های عربستان و اسرائیل را هم منفجر کند.
در واقع ، اتهام علیه ایران شامل قصد ایران علیه دو کشور عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی اسرائیل بود ولی در ادامه ، بحث اسرائیل به کلی از مباحث مقامات و رسانه های امریکایی خارج شد و جالب این که اسرائیل نیز واکنشی به ادعای طرح انفجار سفارتخانه اش نشان نداد!
البته نکات و مسائل دیگری در این باره وجود دارد که در جای خود بدان پرداخته می شود ولی آنچه مهم است این که ایران نمی تواند در برابر این اتهام و عواقب آن دست بر روی دست بگذارد و انتظار می رود برگ برنده ای را در روزهای آینده روی میز بازی بگذارد و ابتکار عمل را از طرف مقابل بستاند و الا با تکذیب صرف و آیه و قسم آوردن که ما نمی خواستیم کاری بکنیم و ترور کار ادم های بی فرهنگ است و ... نمی توان جلوی حرکت ضدایرانی را گرفت.
"در هنگام حادثه 11 سپتامبر، مقامات ایرانی با حداکثر کیاست و هوشمندی به مقابله با این حادثه پرداختند"
امید است تا با درایت بیشتر مردم در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بعد دیگر چنین دولتهایی سر کار نیایند
براي اينكه درغگويي اينها اثبات شود ايران هم مي تواند مقابله مثل كند يعني بيايد يك تعدادي را مثلا دستگير كند و بگويد كه اين افراد قصد انفجار سفارت ونزوئلا راداشتند بدين ترتيب توطعه آنها به لطف خدا نقش بر آب خواهد شد.