سيد محمد علي ابطحي در سايت خود نوشت:
در مشهد معروف بود که امام جمعه اش با موسیقی مخالف است و چون چنین است دستور داده که آموزش موسیقی متوقف شود و در هر مراسمی که موسیقی باشد شرکت نمی کند و تمام توان و قدرت خود را برای مبارزه با موسیقی به کار می گیرد. چندی پیش در مشهد به جوانی که اتفاقاً فرزند یکی از مسئولان شهر هم بود برخوردم. از این که مجبور بوده نیمه کاره کار فراگیری موسیقی را رها کند خیلی نگران بود. اخیراً هم در خبرها بود که بالاخره موسیقی در آن شهر ممنوع شده است.
این در حالی است که در وزارت ارشاد همین دولت، که اتفاقاً خیلی هم مورد تأیید امام جمعه ی مشهد است، در حالی که وزیر ارشادش سردبیر کیهان بوده، اداره کلی برای ترویج و آموزش موسیقی وجود دارد. این نوع اقدامات تداعی حکومت های ملوک الطوایفی را می کند. فرض کنید در هر شهری مردم مجبور باشند سلایق امام جمعه ها و نه سلیقه سراسری قانون و حکومت را بپذیرند. چیزی از حکومت مرکزی و سیاست های کلان باقی می ماند؟