عصرایران - روحانی جوانی که یک دختر را از دست دو آدم ربا رهانیده بود ، اینک بر روی تخت بیمارستان است ؛ ماجرا را از زبان قربانی ماجرا بخوانید:
« ساعت ۲۲ شب سهشنبه در خیابان شریعتی، پائینتر از خیابان ملک به همراه ۲ نفر همراه داخل خودروی خود در حال عبور بودیم که ناگهان صدای فریادهای دختر جوان را شنیدیم.
وی افزود: بلافاصله پس از شنیدن این فریادها به سمت صدا حرکت کرده و مشاهده کردیم که ۲ نفر از اراذل و اوباش سوار بر یک موتور برای ربایش یک دختر جوان اقدام کردهاند. این اراذل و اوباش قصد داشتند به زور، دختر جوان را سوار بر موتور کرده و با خود ببرند اما این دختر با فریادهای خود درخواست کمک کرده و از سوار شدن خودداری میکرد و ۲ پسر جوان نیز وی را ضرب و شتم کرده و مورد هتاکی قرار میدادند.
حجتالاسلام فروزش ادامه داد: با مشاهده این صحنه برای نجات دادن دختر به سمت اراذل و اوباش مهاجم یورش بردیم، اما با مقاومت این مهاجمان روبرو شده و درگیر شدیم. در هنگام درگیری، یکی از آنها که شیشه نوشابهای در دست داشت، این شیشه را با زدن به بدنه موتور شکست و سپس با آن چندین ضربه به چشم راست من وارد کرد که نتیجهاش را مشاهده میکنید.
»در این باره چند نکته زیر قابل توجه است:1 - خیابان شریعتی یکی از خیابان های اصلی تهران است که مرکز شهر را به شمال آن متصل می کند. حمله دو موتور سوار به یک دختر و قصد ربایش او ، نه در بیابان ها یا جنگل های اطراف شهر که در این خیابان پرتردد و مرکزی صورت گرفته است.
محل روی دادن این حادثه ، نشان می دهد که تبهکاران ، همه جای شهر را برای خود امن می دانند . آنها اگر تا دیروز ، کوچه پس کوچه های خلوت و بیغوله ها و خرابه ها و حاشیه و بیرون شهر را برای اقدامات مجرمانه خود مناسب می دیدند ، امروز همه جای شهر ، حتی خیابان پرترددی مانند شریعتی را نیز محل امنی برای جرم و جنایت می شمارند.
اگر تا پیش از این ، خانواده ها به دختران و فرزندان و زنان توصیه می کردند که به تنهایی به جاهای خلوت نروید ، امروز حتی از بابت تردد آنها در معابر اصلی شهر نیز نگرانند.
در این ماجرا ، اولا تبهکاران ، به خود جرأت داده اند در یک خیابان اصلی شهر اقدام به ربایش یک دختر کنند و ثانیاً وقتی هم با اعتراض شهروندی دیگر روبرو شده اند ، به جای فرار ، آنقدر خیال شان آسوده بوده که با فرد معترض نیز حمله کرده و روانه بیمارستانش کرده اند. این یعنی نهایت احساس امنیت توسط تبهکاران و اراذل و اوباش!
پلیس باید به این پرسش پاسخ کارشناسی دهد که منشأ این احساس امنیت چیست و چرا کار به جایی رسیده که تبهکاران ، از خلوتکده های خود ، پا برون نهاده و در معابر اصلی شهر نیز یکه تازی می کنند؟
کسی منکر زحمات پلیس نیست ولی حتماً یک جای کار می لنگد که شهر برای اشرار تا بدین اندازه امن شده که حتی در مرکز شهر نیز هر کاری که خواستند انجام می دهند و می گریزند.
به بیان دیگر ، حس امنیت برای یک تبهکار ، از خود آن تبهکار هم خطرناک تر است.
2 - در قصور پلیس سخنی نیست که در بند نخست بدان پرداختیم ولی سخن اینجاست که اگر جایی پلیس حضور نداشته باشد و دختری بی پناه مورد تعرض قرار گیرد و کمک بخواهد ، باید مردم نقش تماشاگر را ایفا کنند؟ پیشتر نیز در ماجرای میدان کاج تهران ، شاهد نظاره گری صدها نفر از مردم بودیم که در نهایت به قتل مصدوم و اعدام قاتل انجامید.
بله ! شاید در خیلی از موارد ، یک یا دو نفری نتوان کاری از پیش برد ولی اگر همه ما در قبال چنین مسائلی احساس مسوولیت انسانی کنیم ، تبهکاران در انجام جنایات خود ، بر روی مولفه ای به نام مردم حساب می کنند و جرات نخواهند کرد در ملأ عام چنین اقداماتی را شکل دهند.
مثلاً اگر در ماجرای این دو موتورسوار ، علاوه بر این روحانی و همراهانش ، همه مردم حاضر در محل ، به کمک می رفتند ، اساساً موتورسواران آذم ربا جرأت درگیر شدن به خود می دادند یا ترجیح می دادند با حداکثر سرعت از محل بگریزند؟!
هم اکنون ، افراد شرور ، هنگامی که می خواهند جرمی مرتکب شوند با خود می گویند اگر پلیس نباشد ، همه چیز حل است زیرا مردم که کاری به کار ما نخواهند داشت!
قبول کنیم که یک بی تفاوتی و انفعال گسترده و عافیت جویی بر همه ما حاکم شده است و آن غیرت و همت و حمیت ایرانی بسیار کمرنگ تر از گذشته شده است.
3 - آنچه این روحانی فداکار انجام داد ، افتخاری واقعی و نه شعاری ، برای روحانیت به شمار می شود زیرا در میان همه عابران بی تفاوت ، این ، او بود که وارد ماجرا شد و ناموس مردم را ولو به بهای نابینایی احتمالی اش از چنگال آدم ربایان نجات داد. هر چند که اقدام این روحانی ، فارغ از روحانی بودن یا نبودنش به عنوان یک انسان ، واقعاً ارزشمند و ستودنی است اما از منظر روحانب بودنش می توان با استناد به این ماجرا ، به جایگاه تاریخی روحانیت اصیل در جامعه ایرانی اشاره کرد که همواره "پناهگاه مردم" بوده اند و در تاریخ بسیار سراغ داریم که مظلومان بسیاری برای در امان ماندان از دست اشرار و حکام و سلاطین ، به بیوت علمای دین پناه می بردند.
امروز نیز روحانیت باید جایگاه تاریخی خود را در پناهگاه بودن برای مردم بازیابی کند و همان گونه که این روحانی شجاع ، از یکی از نوامیس مردم حمایت کرد ، کل روحانیت باید حامی کل مردم باشند ، فارغ از آنچه هر کسی دارای چه مسلک و مرام و گرایشی هستند ، کما این که روحانی داستان ما ، قبل از آن که به داد دختر بی نوا برسد از او نپرسید چه اندیشه هایی دارد یا در انتخابات به چه کسی رأی داده است و ...؟!
روحانیت باید در تعامل حکومت و ملت ، به صورت پیش فرض در کنار مردم باشد و این ، البته به معنای تقابلش با حکومت نیست . جایگاه تاریخی ، اجتماعی و مذهبی روحانیت بزرگترین امکان متصور برای روحانیون است که به وظیفه دینی "امر به معروف و نهی از منکر" در سطح کلان عمل کنند و الا چشم بر برخی کاستی ها و تقصیرها و قصورها بستن به بهانه مصلحت(!) ، بزرگ ترین آسیب را به روحانیت برند که متأسفانه چنین آسیبی را
شاهد هم هستیم.
... و در نهایت برای شفای هر چه زودتر این شهروند روحانی ، دعا می کنیم.
وارد خونه مردم بشه
یا مانتو ناموس مردم رو سانت بزنه...
بقیه کارها در حاشیه هست
عصر ایران لطفا سانسور نکن جدیدا خیلی سانسورچی شدی...
چیکار کنن خوب؟
توی این فضا، همینقدر هم که انجام میدن. آفرین داره.
حالا هی برید قصه ی مردم فقیر کشورهای دیگر رو بخورید به جای اینکه داخل رو بچسبید
مرفهین بی دردی که به جای کمک به مصدوم با موبایل خود فیلمبرداری می کردند.
روحانیت باید در کنار مردم و راهنمای مردم باشد و نباید از فرد و یا مسلک خاصی جانب داری کند، بلکه تنها راهنمای حق و عدالت باشد.
مملکتم که خیلی امنه واقعا!!
ولي در خصوص اينكه مردم درگير شوند بايد بگويم قانون ما اشكال دارد
مثلا" در همسايه گي ما دزدان به منزلشان دسبرد زدند و هنگامي كه صاحب خانه متوجه شد با تفنگ شكاري به طرف آنه شليك كرد ويكي از انهار مسدم نمود
كه قاضاي حكم جلب ودستگيري ضارب را صادر كرد
بقيه اش هم كه معلومه
پرداخت جريمه وزندان وپرداخت ديه عضو وكلي معطلي و اخراج شدن از محل كار ...
اگه قانون در خصوص اين افراد شفاف بشود مردم تحت هيچ شرايطي اجازه بي قانوني را نمي دهد
مخصوصا بند 3
ممنون
2. پلیس ترافیک بر عکس پلیس امنیت که هزینه های زیادی باید براش خرج بشه ، منبع درآمد خیلی خوبی هست ! فکرش رو بکنید یک مامور وظیفه که در ماه حداکثر 70 هزار تومان حقوق می گیره ، روزانه 10 تا ماشین رو جریمه کنه چه درآمدی برای ناجا ایجاد شده .
3.
4.
.
.
.
میدونین قضیه مثل چی میمونه اینکه میگن خانوما نرن ورزشگاه چون آقاییون اونجا فحش میدن، کار غلط یکی دیگه میکنه ولی یکی دیگه رو مجازات میکنند میدونید چرا؟ چون زورشون به اون میرسه دردش اینجاست که توقع تشکرم دارن
امیدوارم نظرم و چاپ کنید چون دلم خیلی پره
کاش به همان مقدار که مامورین راهنمایی و رانندگی در معابر شهر حضور پر رنگ دارند و هر روز از طریق اعمال قانون !!! ( صدور برگه جریمه ) ، وجوه هنگفتی را به خزانه دولت واریز میکنند ، به همان مقدار هم پرسنل گشت پیشگیری کلانتری ها ، جهت جلوگیری از بروز جرم و جنایت در سطح شهر حضور میافتند .
این روحانی باشرافت
ولی امنیت شهر واقعا در دست چه کسانی باید باشد
سال ها پیش در شهرک غرب؛در یکی از کوچه های منتهی به میلاد نور؛ شاهد ربایش دختری با خودرو بودم. وقتی به۱۱۰ زنگ می زدم چندنفری-که خانم هم بینشان بود- گفتند ولش کن!خودش دوست دارد!!!درحالیکه دختر کمک می خواست. شماره را برداشتم و به۱۱۰ دادم.چند نفری که درحال ربودن بودند دختر را رها کردند و رفتند و ۲و۳دقیقه بعد هم ۱۱۰رسید و چون شماره پلاک را داشتند و سریع هم رسیدند حتما توانستند رسیدگی کنند.
نمی دانم چرا نظرات من را چاپ نمی کنید عصر ایران عزیز
تاسف...
تو شرایطی که دختری و که با عموش ساعت 10 شب تو خیابون بودن با تهدید چاقو می دزدن ولی خوشبختانه چند ساعت بعد با زیرکی دختر فرار میکنه این حوادث هر روزه داره تکرار می شه اگه دختره نمی تونست فرار کنه می دونین چه سرنوشت بدی در انتظار دختر و خانواده دختر و همجنین عموی دختر بود....
خدا به هممون رحم کنه....
مطمین باش پیش خدا اجر داری.
وقتی نیروی انتظامی انرژی و هزینه هایش را صرف کارهای حاشیه ای میکند نباید از وقوع این اتفاق ها متعجب شد
متاسفانه اگر تدبیری برای این روند اتخاذ نشود باید شاهد اتفاق بدتری حتی برای مردان بود (!)
سئوال این است که آیا رسانه های عزیز برای افراد عادی هم اینجور اطلاغ رسانی انجام می داد ند که حد اقل تشویق بیداری وجدانی برای آن فرد فداکار به وجود آید؟باتشکر از همه شماخوانندگان گرامی.
بلکه مقصر قوه قضا است نه زندان دارند
نه خلافکارها نگران مجازات هستند
پلیس ممکنه جلوی تجاوز به این خانم رو بتونه بگیره ولی هیچ وقت نمی تونه جلوی طمع خیلی از مردها رو بگیره طمعی که اینجوری خودش رو نشون نده به شکل بازار مکاره تن فروشی نشون میده
که اگر بدتر نباشه بهتر نیست.
کاش مردها یه کم جوانمرد بودند!
کاش زنها خودشون فکری به حال عزت خودشون کنند! اینجا که همه کارشون گیر دادن به همدیگست!
حتی جای دیگر خلائق بذاریم
تو شهر ما برای دفاع وجلوگیری از دزدیده شدن موبایل یک همشهری یک همشهری دیگر کشته شد.
واقعا علت این ترس و جلو نرفتن چیست؟
چرا امیرالمومنین ع قریب به مضمون می فرمایند ریشه همه فساد ها ترس است؟
اینگونه ترس از چیست؟
آیا به خاطر این نیست که از همه چیز می ترسیم غیر از خداوند متعال؟
البته بی غیرتی و بی تفاوتی مردم هم جای تشکر داره
حالا هی بگین ریشه یابی کنید!؟
اینم ریشه... ای که دستت میرسد کاری بکن!!!!!!!!