يك استاد دانشگاه گفت: بزرگ جلوه دادن خطر تروريسم براي آن است كه ائتلاف غرب را به اهداف خود برساند
به گزارش ايسنا، دكتر كيهان برزگر ـ معاون بينالملل مركز مطالعات خاورميانه ـ در نشستي با موضوع "بازدارندگي رسانهها بر اقدامات گروههاي تروريستي" كه ظهر يكشنبه از سوي انجمن دوستداران عدالت در نمايشگاه مطبوعات و خبرگزاريها برگزار شد، با تاكيد بر اين كه تروريسم بعد از حوادث يازده سپتامبر به عنوان سرتيتر اصلي در حوزه روابط بيناللمل مطرح شده است گفت: تروريسمي كه ميشناسيم با دو بعد سنتي و جهاني در دنيا مطرح است.
او ادامه داد: مساله تروريسم يك بحث غربي است، براي آن كه دامنه آن با مساله مقاومت و خشونت در ابعاد مختلف جداييناپذير است و اين موجب ميشود به ابزاري براي دسترسي به اهداف برخي كشورها در دنيا تبديل شود.
وي با بيان اين كه زماني كه ترور در رسانهها تيتر ميشود اهدافي در پي آن وجود دارد، گفت: تروريسم به شكل سنتي ابعاد و اهداف منطقهيي مشخص داشت و در طول تاريخ خاورميانه بارها ديده شد. بعد جديد تروريسم نيز بعد جهاني است كه به تروريسم القاعده معروف است زيرا تاثيرات جهاني دارد به طوري كه حتي سفر تبعهي برخي كشورها را به سختي انداخته است.
به گفته برزگر كشورهاي غربي از هر دو جنبهي سنتي و جهاني تروريسم به عنوان ابزار استفاده ميكند و با اهداف خاص خود بهويژه اغراق كردن در مورد خطر تروريسم در دنيا كه به طور غيرمنصفانه آن را در برخي كشورها متصور ميشوند گرفتاريها را بهوجود ميآورند.
اين استاد دانشگاه بيان كرد: نوع مبارزه تروريسم مبارزه القاعده بعد از يازده سپتامبر به وجود آمد و تا سال 2008 در سياستهاي بوش قرار داشت كه از درون آن جنگهاي منطقهيي شكل گرفت و توجيهي بود كه القاعده امنيت جهاني را به خطر اندازد و اگر آمريكا حافظ امنيت جهان است بايد از اين خطر مصون باشد.
معاون بينالملل مركز مطالعات خاورميانه افزود: در خاورميانه كه اتصال مستقيم به امنيت جهان داشت، اين نوع مبارزه با تروريسم شكل گرفت و جنگها مشروع ديده شدند و مسائل عادي منطقه در غالب جنگ مقدس با تروريسم از سوي آمريكا توجيه شد و نه تنها مشكل حل نشد بلكه روز به روز مسائل منطقه حادتر شد و به اين ترتيب هنوز فاصله زيادي تا رسيدن به نقطه ثبات در افغانستان و عراق وجود دارد.
او در بخش ديگري از سخنانش اظهار كرد: خطر امنيت ملي كه حاصل سياستهاي آمريكا در ايجاد القاعده بود، به يك بحران جهاني تبديل شد و جنگهايي را بهوجود آورد و نيز سياستهايي را حاصل شد كه به طور مثال حضور آمريكا در نزديكي مرزهاي ايران بيثباتيهايي را در روابط ايران با كشورهاي همسايه به وجود آورد.
برزگر اظهار كرد: در حال حاضر اين تئوري نومحافظهكاران آمريكايي در جنگ مقدس با تروريسم شكست خورده و با خروج نيروهاي آمريكا در منطقه كشورها را نسبت به آمريكا با ديدي جديد مواجه كردهاند اما در حال حاضر دولت آمريكا تروريسم هستهيي را مطرح كرده است و به دنبال يك رهبري جديد در ائتلاف دنياست تا تروريسم هستهيي را به القاعده و چچن وصل كند و دوباره به منطقه خاورميانه برگردد و به اين ترتيب به هر شكل ممكن اين موضوع را به ايران متصل ميكند.
وي معتقد است كه غرب در سه بعد از مساله تروريسم به صورت ابزار استفاده ميكند؛ در بعد جهاني حفظ برتري ايدئولوژيك آمريكا در نبرد با اسلام سياسي كه در هنر و سينماي آمريكا به اين موضوع پرداخته ميشود؛ در بعد منطقه نيز آمريكا براي اين كه قدرت خود رادر دنيا حفظ كند، نياز دارد با دولتهاي مخالف خود با قدرت برخورد كرده و يا حكومتها را جابه جا كند.
اين استاد دانشگاه با اشاره به بعد تروريسم داخلي كه غرب آن را در نظر دارد، افزود: با افزايش اهميت دادن به تروريسم در بعد داخلي فضا براي دولتهاي غربي باز ميشود تا نارضايتيهاي داخلي كشورشان را به تروريسم ربط دهند.
وي درباره ريشههاي شكلگيري تروريسم در دنياي امروز اظهار كرد: نگاه غربي آن است كه تروريسم در منطقه ريشه داخلي دارد و مربوط به مسائل منطقهيي است اما در سياستهاي غرب اين هدف براي رسيدن به جهاني شدن پيگيري ميشود.
او در بيان اين كه چه اندازه خطر تروريسم فوري است؟ گفت: آمريكا به يك دشمن ايدئولوژيك نياز دارد كه اگر ناشناخته باشد دامنههاي مربوط به سركوب آن نيز پيچيدهتر ميشود. بزرگ جلوه دادن خطر تروريسم براي آن است كه ائتلاف غرب را به اهداف خود برساند و دولتهاي منطقه كه ميخواهند مستقل باشند را تحت فشار قرار دهد به طوري كه آمريكا قصد دارد در اين سياست كشور ما را نيز تحت فشار قرار دهد.
معاون بينالملل مركز مطالعات خاورميانه در پايان خاطرنشان كرد: قسمت اعظم سياستهاي دولتهاي خارجي در بحث تروريسم براي حفظ منافع خودشان است و اين بيشتر يك نگاه ابزاري است و فوري بودن آن اغراق است به طوري كه نوع مبارزه كنوني با تروريسم از سوي دولت مردان آمريكايي پرداختن به معلولهاست و توجه نكردن به علتهاي شكلگيري تروريست را دنبال ميكند.