۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۲۶۷۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۹ - ۰۶-۰۸-۱۳۸۹
کد ۱۴۲۶۷۷
انتشار: ۰۹:۳۹ - ۰۶-۰۸-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه در آن مي‌خوانيد:

روزنامه كيهان: «نمي پرسيد كجا بوديم؟!»

«نمي پرسيد كجا بوديم؟!» عنوان يادداشت روز كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي خوانيد:
غرق شدن در خود نهايت ندارد. كساني هستند كه هميشه حواسشان جمع است و مدام محيط پيرامون و جايي را كه ايستاده اند رصد مي كنند.

از اين دايم الذكرهاي هميشه هوشيار كه بگذريم، بسياري از مردم- كم يا بيش- گاه گداري در خود غرق مي شوند آن قدر كه از اطراف و موقعيتي كه قرار گرفته اند- مثلا وسط خيابان و بي خيال همه چيز- يا بيراهه هايي كه به جاي راه رفته اند غافل مي مانند.

بعضي ها در اين حيص و بيص به خود مي آيند و از خود مي پرسند من اينجا چه مي كنم؟ من كه نبايد اينجا مي بودم. من كجا و اينجا كجا؟ يكي ممكن است زودتر به خود بيايد و محيط و موقعيت را يادآور شود و ديگري ديرتر.

اما طايفه چهارمي هم هستند كه حافظه شان كمابيش پاك مي شود به نحوي كه اگر بپرسند «اينجا كجاست»، پيش يا پس از آن مي پرسند «من كي هستم؟ تو كي هستي؟» (چيزي شبيه ديالوگ طنز آقاي پورمخبر)! كساني هم هستند كه نوزاد- بخوانيد خود- را پرت مي كنند آسمان و... يادشان مي رود كه دوباره بگيرندش! اگر روزگاري در خود غرق شوند، چنان غوطه مي خورند و غواصي مي كنند كه... فاتحه! ناگهان بانگ برآمد كه خواجه مرد!

سخن از «ياد» است و «مروّت». سخن از آنهاست كه خود را جزو رجال مي شمارند. فراموشي، نامردي مي آورد. گاه انسان روحيه نامردي ندارد اما فراموشي، او را بي چشم و رو مي كند.

درمان درد چنين كسي يادآوري است. و گاه يادآوري براي كساني، مانند «بارشك» ابري است كه وسط گرما در ميانه تابستان بگيرد و بگريزد، نباريده. به سرابي مي ماند كه براي لحظه اي چشم را بنوازد و ديگر هيچ! هيجاني است كه بيايد و بگذرد و باز جاي خود را به عادات جاگير شده در روح و جان انسان بدهد.

مال دوستي، جاه طلبي، نخوت و تعصب كور، لجاجت يا شهوت بارگي از همه انواع آن؛ اينها آتش هاي افروخته اي در جان آدمي نيست كه مجال جولان به ياد حق و انصاف و مروت بدهد.

رسم جوانمردان اهل فتوت است كه مدام از خود بپرسند كجا ايستاده ام؟ اينجا كه ايستاده ام سزاوار است؟ كلام شريف صادق آل محمد (عليهم السلام) است آن هنگام كه از حضرتش پرسيدند مروت چيست؟ «لايراك الله حيث نهاك ولا يفقدك من حيث امرك. مروت اين است كه خداوند تو را آنجا كه نهي فرموده نبيند و از آنجا كه امر فرموده مفقود نيابد». گاه انسان مي داند و خلاف مروت، آنجا كه نبايد هست يا آنجا كه بايد نيست. و گاه نمي داند و به يادي تغيير موضع مي دهد.

و سومي هم هست كه به يادش مي آورند، هيجاني در او پديد مي آيد اما باز در همان موضع و موقف «ناحق» و «ناسزا» و «اتهام» مي ايستد! اميرمؤمنان(ع) به دو سركرده -بازي خورده- معركه جمل فرمود «فارجعا ايها الشيخان عن رأيكما. برگرديد- شما دو پيرمرد!- از تصميم تان»، و كلام پيامبر(ص) را به زبير يادآور شد كه «علي را دوست داري؟! اما تو روزي با او مي جنگي درحالي كه شورشي و ستمگري».

و اين كلام آن قدر بحق و تكان دهنده و يادآورنده بود كه جناب زبير فرياد زد «انالله و انااليه راجعون». يعني كه من مصيبت زده ام! اما تذكر حيات بخش علي بن ابيطالب(ع)، گويا پتك بر آهن سرد بود.

اگر آن هشدارها شنيده و به جان خريده مي شد امام مجبور نبود بر سر جنازه برخي شورشيان جمل گريه كند و درباره ماهيت ماجرا بگويد «ناشنوا باد گوشي كه نصيحت رسا را نشنود! و چگونه از صداي آهسته متأثر شود كسي كه فرياد بلند، گوش او را كر ساخته است؟! بر جاي و استوار باد دلي كه هرگز از ترس و ياد خدا جدا نشد.

هيچ زماني سپري نشد جز اينكه ]همواره[ منتظر عواقب خيانت شما بودم و آثار فريب خوردگي را در سيماي شما بافراست دريافته بودم. لباس دين شما را بر من مي پوشاند و صدق نيت و باطنم، مرا بر حقيقت شما بصير و بينا مي كرد» (خطبه 4 نهج البلاغه).

فتنه هايي كه در سال هاي 60-58، 65-64، 74-73، 79-78 و سرانجام 88 امكان حلول و بازتوليد يافتند، اگر به دقت نگريسته شود خللي بود كه در «بصيرت» يا «مروت» برخي دوستان انقلاب افتاده بود، دوست نمايان كه بماند. اگر مروت باشد، اشتباه كرده ها و راه به خطا برده ها، پس از آن كه متذكر شدند، باز مي گردند و جبران مي كنند.

اما اگر مروت غارت شده بود، يادآوري ها هم راه به جايي نمي برد و مي شود قصه جمل و «ما زلت انتظر بكم عواقب الغدر»؛ زخم خيانت است كه بالاخره سر باز مي كند و «خوب نما»ها و ظاهرالصلاح ها هيزم فتنه مي شوند تا تشخيص جبهه حق و باطل دشوار گردد.

يعني عبرت هاي سيدكاظم شريعتمداري و بني صدر و منتظري كافي نبود براي ترس از «غرق شدن در خويش» كه جماعتي پس از رحلت حضرت امام و به ويژه در دهه هفتاد پاي در راه غفلت و غرقه گذاشتند؟ چرا بايد فتنه 78 دوباره در سال 88 بازسازي مي شد؟

اگر رهبر فرزانه انقلاب از سال 69 بحث رخنه جويي و شبيخون فرهنگي دشمن را پيش كشيدند و سال هاي 79-78 هشدار دادند كه دشمن پايگاه مطبوعاتي در كشور زده و دنبال اجراي مدل فروپاشي شوروي است، يكي با مختصات آقاي خاتمي سال 83 بود كه علنا هشدار داد «صداي دشمن از اردوگاه اصلاحات به گوش مي رسد». نه، سخت نمي گيريم. قرار نبوده و نيست كه همه بينش نافذ ولايت و رهبري را داشته باشند.

اما آيا نبايد از خاتمي سال 88 و 89 پرسيد كه چگونه پشت پا به باور با صداي بلند گفته خود زدي و وسط همان اردوگاه ماندي بي آن كه ذره اي اصلاح و پالايش در اين اردوگاه شده باشد؟ آن روز كه كساني ضمن شعار «عبور از خاتمي» گفتند بايد از قانون اساسي هم عبور كرد، همين آقاي خاتمي بود كه گفت عبور از قانون اساسي خيانت است.

يعني اگر كساني از خاتمي عبور كردند، عبور آنان از قانون اساسي خيانت مي شود اما اگر جماعتي با بلوا و آشوب، از امام و اسلام و ولايت فقيه و استقلال و جمهوريت- تمام مباني قانون اساسي- عبور كردند، همان خيانت تبديل به خدمت و خيرخواهي و اصلاح طلبي مي شود؟!

مگر نه اينكه تيرماه سال 78 در بحبوحه آشوب هاي خياباني، نخست وزير رژيم اشغالگر صهيونيست گفت «من جزء به جزء بحران در ايران را توسط موساد دنبال مي كنم، اين قضيه معادلات صلح خاورميانه را به نفع ما تغيير مي دهد» و مگر در حوادث سال گذشته شيمون پرز تصريح نكرد «اپوزيسيون سبز به نيابت از ما با رژيم اسلامي مي جنگند» يا به قول نتانياهو «جنبش سبز بزرگ ترين سرمايه اسرائيل است»؟! دو حال بيشتر ندارد؛ يا مدعيان خط امام در اردوگاه اصلاحات اعم از مجمع روحانيون و مشاركت و مجاهدين و كارگزاران و اعتماد ملي و...، از اين مواضع علني فراوان باخبرند- بعضاً باخبر و هماهنگند- كه قطعاً خائنند و يا آن قدر در خود غرق و مشغولند كه از شنيدن حقايق و ديدن جايي كه ايستاده اند، غافلند. خب! نهايت اين غرق شدن كجاست و اين راه را نهايت صورت كجا توان بست؟

زماني- اواخر اسفند 1379- آقاي مجيد انصاري به خبرنگاران گفته بود «رئيس جمهور (خاتمي) هم از خواندن خاطرات آيت الله منتظري خشمگين شد.

اين بي انصافي ها و تهمت هاي ادعا شده نشانه شجاعت نيست». 9 سال بعد آيا مي شد خاتمي را جايي جز حول و حوش رويكرد منتظري و باند مهدي هاشمي جست؟ راستي امروز آقاي انصاري كجاست كه فرزند آقاي منتظري با گستاخي، مرحوم حاج سيد احمد خميني(ره) را به جعل نامه به جاي امام خميني(ره) متهم مي كند اما بسياري از همين مدعيان خط امام- از موسوي و كروبي تا مجمعي ها و مجاهديني ها- لام تا كام زبان باز نمي كنند؟ و چه بگويند حال آن كه اغلب آنها خود در جبهه معارضه با مباني خط امام ايستاده اند؟ چاقو چگونه دسته خود را ببرد؟

اگر روزگاري گري سيك مي گفت «عملكرد رهبري ايران نشان داده كه بسيار زيرك و رقيب خطرناكي براي آمريكاست كه نبايد دست كم گرفته شود»، باز همو بود كه چند سال بعد (4 تير 1379) در مصاحبه با خبرنگاران آمريكايي اعلام كرد «من در ايران روشنفكراني را ديدم كه اشارات ما را دنبال مي كنند.

آنها شش لولي بالا برده اند تا هر كس و هرچه را با ما ناسازگار است هدف قرار دهند، مثلا ولايت فقيه را كه تكنولوژي برتر ما را در اراده خود دفن كرد». اگر كنت تيمرمن در طرح 19 صفحه اي خود كه سال 80 منتشر شد تصريح كرده بود «اصل جمهوري اسلامي، منافع آمريكا را تهديد مي كند.

پس بايد در تغيير ماهيت و جوهره آن كوشيد كه نتيجه اين تغيير ماهيت با سرنگوني يكي است»، روايت ديگري از گزارش يك سال پيشتر شوراي روابط خارجي آمريكا بود كه تصريح كرده بود «بايد روي جريان سكولار متظاهر به دين در ايران براي فروپاشي اقتدار جمهوري اسلامي و نظام ولايت فقيه سرمايه گذاري كنيم».

و اگر در سي ام دي 78 نامه نوري زاده- جاسوس بدنام لانه جاسوسي و مرتبط با حزب خلق مسلمان و سيدكاظم شريعتمداري- به احمد منتظري منتشر مي شد كه «لطف كنيد مطالب و بيانيه هاي حضرت آيت الله را خودتان يا اخوي (سعيد) سريعاً به دستم برسانيد تا در رسانه هاي خارجي انعكاس پيدا كند»، حالا در سال 88 همان چهره بدنام، هواخواه دو آتشه شجاعاني! چون موسوي و كروبي و خاتمي مي شد. يعني او توبه كرده بود يا دوستان سابق انقلاب يكجا با باور و اعتقاداتشان دزديده شده بودند؟

براستي يكي مثل موسوي احساس تحقير نمي كند وقتي مي شنود كسي با مختصات اكبر گنجي كه به واسطه حلقه معتمدان فتنه سبز در لندن، ابوذر سبزها و يكي از 5 عضو اتاق فكر جنبش سبز در خارج معرفي مي شود - در كنار انكار امام زمان عج- با گستاخي مي گويد «موسوي فتيله دفاع از آيت الله خميني را پايين كشيده چون مي داند كه دفاع از خميني باعث فرار جمع زيادي از دلبستگان جنبش مي شود»؟!

يعني مي شود جماعتي همزمان، ابوذر و وليد يا مالك اشتر و عمروعاص باشند؟ مي شود همزمان خط امامي ضد خط امامي يا انقلابي ضد انقلاب (تز و آنتي تز انقلاب) بود؟ مي شود مدعي اجراي بدون تنازل قانون اساسي بود و همزمان به روي جمهوريت و اسلاميت و ولايت و تماميت قانون شمشير كشيد؟ تا كجا مي توان به اين مسلك شترمرغي ادامه داد؟

آيا در ميان اين جماعت، خردمند و آزاده اي نيست كه بگويد رفقا ما كجا بوديم و حالا كجا و با چه كساني همسايه و همسفر شده ايم؟! يكي نيست سوره مائده را بگشايد و يادآور شود كه «اي كساني كه ايمان آورده ايد، يهود و نصارا را به دوستي نگيريد... هر كس با آنها دوستي كند از آنهاست. خدا گروه ستمكار را هدايت نمي كند. پس بيني گروهي را كه قلب هايشان بيمار است و به سوي دشمنان مي شتابند، مي گويند مي ترسيم كه مصيبتي به ما برسد.

چه بسا باشد كه خداوند براي مسلمين فتح يا امر ديگري را پيش آورد و اين گروه منافق از آنچه- از نفاق- پنهان كرده اند ، پشيمان شوند... اي كساني كه ايمان آورده ايد هركس از شما از دين خويش برگردد، بزودي خداوند قومي را مي آورد كه آنان را دوست دارد و آنها هم او را دوست دارند، بر مؤمنان فروتن و در قبال كافران سخت گير و نفوذ ناپذيرند، در راه خدا مجاهدت مي كنند و از سرزنش ملامت كنندگان نمي هراسند...» (آيات 51 تا 54).

بار امانت و مجاهدت بر زمين نمي ماند. من و تو و سومي نشديم، گروهي ديگر. در اتوبان حق بسياري راه پيمودند و به فلاح و رستگاري رسيدند. مهم اين است كه در اين اتوبان پر ازدحام بلكه جبهه بزرگ حق و باطل، ما در اين ميانه «ميدان» را بلكه «خود» را گم نكرده باشيم، يا اگر به ما حقيقت را شنواندند و نماياندند، كور و كر نمانيم، كه آنجا بايد گفت «فذالك ميت الاحياء. اين مرده اي است ميان زندگان».
هر آن كسي كه در اين حلقه نيست زنده به عشق
بر او نمرده به فتواي من نماز كنيد

رسالت: «ديپلماسي در خدمت بحران»

«ديپلماسي در خدمت بحران» سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دكتر حشمت‌الله فلاحت پيشه است كه در آن مي خوانيد:

در حالي كه هنوز موضوع درخواست مذاكره خانم اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپايي با ايران در محافل سياسي مطرح است، كشورهاي عضو اتحاديه در اقدامي متفاوت، تحريم‌هاي اضافه بر قطعنامه 1929 عليه ايران را تصويب كردند و جالب اينكه جلسه سه‌شنبه اتحاديه در حضور خانم «اشتون» برگزار شد.

تداوم موضعگيري‌ها در رفتارهاي متناقض نزد مخالفين جمهوري اسلامي ايران در غرب، منجر به تطويل دوران تعليق در مذاكره شده است. بويژه اينكه در هر دوره تعليق، آن كشورها تلاش مي‌كنند تا با اقدامات تقابلي خود، موضع ايران را در مذاكرات احتمالي آينده تضعيف نمايند.

صدور قطعنامه‌هاي تحريم ، تصويب تحريم‌هاي فراتر از قطعنامه‌ها، فضاي جنگ رواني، به تباني كشاندن قدرت‌هاي شرق سابق و بويژه تلاش براي شكستن وحدت موضع داخلي در قبال مسائل حساس سياست خارجي همچون موضوع هسته‌اي، از جمله اقدامات تقابلي مربوطه است.

نكته اساسي اين است كه در دنياي امروز هيچ كشوري به اندازه جمهوري اسلامي ايران، در اثر تقابل با تحريم‌ها، تجربه ندارد. تبديل الگوهاي انفعالي به روش فعال «مقاومت» از جمله دستاوردهاي بزرگي است كه حاصل 31 سال تحمل و مداراي ملت ايران و مديريت عقلاني بحران‌ها توسط مسئولان كشور به شمار مي‌آيد.

بنابراين بخش عمده پيشرفت‌هاي اقتصادي و فناوري و خاصه دستاوردهاي راهبردي سياسي جمهوري اسلامي ايران در شرايط سخت تحريم به دست آمده است. به همين دليل در دوران تعليق مذاكرات 1+5 با ايران، سياست «فشار و انتظار» آمريكا و همپيمانان آن به نتيجه دلخواه منجر نشد.

واقعيت اين است كه موضوع فراتر از برنامه‌ريزي ديپلماتيك براي حل موضوع توسط طرف‌هاي غربي است. ما معتقديم كه آنها هنوز به اين نتيجه نرسيده‌اند كه پرونده ادعاهاي هسته‌اي عليه ايران را ببندند.

به عبارتي در سطح بالاتر، هنوز «راهبرد مبتني بر بحران» بر سياست به اصطلاح آتلانتيكي غربي‌ها حاكم است. تجربه پايان دادن به ابهامات ششگانه دو سال پيش در قالب ديپلماسي مداليتي «وين» مقدمه «ليسبون» به خوبي ادعاي فوق را اثبات كرد.

دو سال پيش قرار بود در صورت رفع ابهامات ششگانه مربوط به برنامه هسته‌اي ايران از سوي كشورمان، در روند مذاكره و بازرسي به محوريت «وين» و آژانس هسته‌اي، مذاكرات سياسي با هدف طراحي راهكارهاي تعاملي و پايان دادن به تقابل در «ليسبون» پرتغال برگزار شود ولي اين گونه نشد چون كه طرف‌هاي غربي بعد از رفع ابهامات فوق‌الذكر در رابطه توام با حسن نيت ايران با آژانس، بلافاصله با طرح ادعاهاي ديگر، مانع رفع اختلاف شدند.

آنها به دنبال حفظ شرايط ابهام و بحران در منطقه خاورميانه هستند و موضوع هسته‌اي ايران تنها يكي از پرونده ‌هاي مفتوح مانده آن بازيگران است لذا اين شرايط «پات» شطرنجي ادامه دارد، مگر اينكه «استراتژي مبتني بر ثبات» جايگزين «استراتژي مبتني بر بحران» شود.

متاسفانه واقعيات موجود، اين امر را به يك آرزوي آرمانگرايانه تبديل كرده است. چون تازه با دريافت 400 ميليون دلار غرامت جنگي آمريكا از عراق، انعقاد قرارداد عظيم نفتي شركت اكسون موبيل جهت استخراج روزانه 2.5 ميليون بشكه نفت عراق (بيش از كل صادرات روزانه امروز آن كشور) و بويژه تداوم انعقاد قراردادهاي فروش اسلحه به كشورهاي مرعوب منطقه، فاز اقتصادي لشكركشي غرب به خاورميانه شروع شده است.

به اين رقابت‌ بايد رخنه فرهنگي و ساختار سازي سياسي و بويژه پرورش و چينش سياستمداران‌ وابسته را نيز اضافه كرد و به دلايل فوق، غرب كماكان نيازمند دشمني است و اگر دشمني وجود ندارد، بايد آن را ساخت.

البته آنچه تاكنون بر تحولات منطقه حاكم بوده است، تقابل راهبرد «ثبات محور» جمهوري اسلامي ايران با راهبرد بحران محور فوق بوده است. ما معتقديم كه هم جنگ و هم ديپلماسي غرب تاكنون در خدمت بحران بوده است.

جنگ عراق و افغانستان و سياست‌هاي دو طرف در قبال شوراي همكاري خليج فارس به خوبي مبين اين واقعيت است كه ايران فضا را به حدي بحراني نمي‌داند كه نيازمند لشكركشي و پايگاه سازي‌هاي بعد از آن باشد و در مقابل آمريكا و همپيمانان آن، حتي تحولات و اتفاقات مشكوك در داخل آن كشور را بهانه‌اي براي لشكركشي و تداوم حضور در خاورميانه مي‌دانند و بعد از چند سال ارگان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي وابسته به همان قدرت از چند برابر شدن نيروها و تجهيزات القاعده، طالبان، تروريسم مواد مخدر و... خبر مي‌دهند و جالب اينكه در يك آمد وشد سياسي - انتخاباتي، موضوع شكست هشت ساله سياست خارجي آمريكا را با زبان نرم اوباما به عنوان جايگزين بوش، تحت الشعاع قرار مي‌دهند. در حالي كه رئيس جمهور جديد نيز همان سياست‌هاي گذشته را ادامه مي‌دهد.

جمهوريخواهان خاكريزهاي نظامي را برانداختند و دموكرات‌ها براي انعقاد قراردادها و توافقات عمده سياسي، نظامي، اقتصادي و رخنه فرهنگي به يكسان به منافع ملي ايالات متحده خدمت مي‌كنند.

نتيجه اينكه گناه ايرانيان اين است كه به اين تباني بزرگ پي برده و در مقابل آن ايستاده‌اند و اين دعوا تا زمان انكار واقعيت از طرف ايران و يا تعديل و تغيير رفتارهاي آمريكا در منطقه ادامه دارد.

هر روز موانعي تازه بر اين ديوار بي اعتمادي طبيعي افزوده مي‌شود و آنچه در اين ميان واجد اهميت مي‌باشد، اين است كه زمان به سود ايران سپري مي‌شود. فني سازي هسته‌اي ادامه دارد و پيشرفت كمي با سياست كيفي ‌سازي و توسعه و پراكنده سازي‌هاي علمي، فناوري و تاسيساتي دستاوردهاي بزرگ هسته‌اي، ادامه مي‌يابد.

توليد داخلي به تدريج نياز به سوخت 20 درصد را نيز رفع مي كند و بالاخره اينكه با تكميل نيروگاه بوشهر، سوخت هسته‌اي به عنوان حاصل «تعصب ايراني - اسلامي» ملت ما به رگ‌هاي انرژي ايرانيان طراوت مي‌بخشد بنابراين لزومي ندارد به درخواست‌هاي صوري، بدون حسن نيت و فاقد محتواي موضوعي براي مذاكره پاسخ دهيم.

جمهوري اسلامي: «تحليل سياسي هفته»

تحليل سياسي هفته عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي درباره سفر مقام معظم رهبري به شهر خون و قيام ، قم ، سوخت‌گذاري در قلب راكتور اتمي نيروگاه بوشهر ، انتخابات عراق ، ماجراي ويكي ليكس و... است كه در آن مي خوانيد:

بسم‌الله الرحمن الرحيم
هفته جاري شهر قم از حال و هواي ويژه‌اي برخوردار بود. سفر رهبر معظم انقلاب به شهر خون و قيام، مهد علم و مهد نشر معارف اسلامي جان تازه‌اي بخشيد و مجاوران حرم كريمه اهل بيت عصمت و طهارت شور و نشاط خاصي يافتند. مركز انقلاب و خاستگاه جمهوري اسلامي در اين هفته ميزبان گرمي براي رهبري بود و انصافا حق مطلب را ادا كردند.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در جريان اين سفر پركار، ضمن تشرف به مضجع شريف حضرت معصومه سلام‌الله عليها، برنامه‌هاي متعددي را با اقشار مختلف مردم انقلابي قم داشتند، ديدارهاي پرباري با مراجع، علما، اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، فضلا، محققين و مسئولان اداري شهر انجام داده و در جمع پرشور طلاب خارجي، دانشجويان، جوانان، بسيجيان و خانواده‌هاي معظم شهدا و جانبازان حضور يافته و رهنمودهاي مهمي ارائه كردند.

محورهايي كه در اين ديدارها از خلال بيانات رهبري برجسته مي‌نمود، لزوم تحول در حوزه‌ها با برنامه‌ريزي، هدايت و مديريت مراجع و بزرگان حوزه، حفظ و تقويت ارتباط جامعه مدرسين با مراجع، حفظ هويت و خط شاخص جامعه مدرسين براي فضاي عمومي كشور ، رفع نقايص حوزه در جهت دهي صحيح فرهنگي و منطبق با ارزشها واعتقادات ديني، تحرك حوزه‌ها در بيرون از حوزه‌ها، مقابله با ترويج تفكر اسلام منهاي روحانيت، ايستادگي در مقابله با مستكبران، جدي گرفتن وحدت ملي توسط خواص و عوام، دوري از افراط و تفريط در حركت هاي بسيج، هوشمندي در تحليل وقايع پس از انتخابات، عدم همراهي با خط دهي دشمن، پايبندي به خط امام و پيشه كردن صبر و پايداري، ادامه مسير انقلاب توسط جوانان و توجه به منافع ملي بود كه منشورات رهبري مورد تاكيد قرار گرفت.

طبعا اين سفر و عملي كردن منويات رهبري از وظايف خطير حوزويان، آحاد مختلف مردم و مسئولان است كه بايد به دقت براي اجرايي كردن آن برنامه ريزي‌هاي لازم انجام شود.

در اين هفته خبر انجام عمليات سوخت‌گذاري در قلب راكتور اتمي نيروگاه بوشهر از ديگر رويدادهاي مهم كشور بود كه مقدمه‌اي است براي آغاز كار اين نيروگاه كه گفته مي‌شود انرژي حاصل از آن از بهمن ماه سالجاري وارد شبكه سراسري برق كشور مي‌شود.

از تحولات ديگر در بخش هسته‌اي، مصوبه مجلس پيرامون الزام سازمان انرژي اتمي به بومي كردن ساخت نيروگاه هسته‌اي در كشور است كه مقدمه‌اي براي وابستگي‌هاي خارجي در اين زمينه خواهد بود تا از وارد شدن ضربه‌هاي سياسي، بين‌المللي و مالي به طرف هاي خارجي از قبيل روسيه كه لطمات زيادي به كشور در زمينه طولاني شدن زمان اجراي اين طرح و تحميل هزينه‌هاي اقتصادي وارد كرد، جلوگيري مي‌نمايد.

در موضوعات خارجي، ادامه بلاتكليفي در صحنه سياسي عراق،‌ تداوم و گسترش اعتصابات در فرانسه و افشاي موارد جديدي از اختلاس‌هاي كلان توسط شركتهاي آمريكايي در افغانستان از رخدادها و خبرهاي مهم هفته بودند.

در عراق، پس از گذشت نزديك به 8 ماه از انتخابات ، تلاش‌ها براي تشكيل دولت جديد بي ثمر مانده و هيچ نشانه‌اي هم دال بر اينكه در آينده نزديك، گشايشي در گره موجود حاصل شود، مشاهده نمي‌گردد.

تازه‌ترين تحول حاكي از آن است كه دادگاه فدرال عراق سه‌شنبه آينده را ضرب الاجل براي تشكيل جلسه مجلس جديد عراق به منظور تعيين دولت اعلام كرده است. فواد معصوم رئيس موقت مجلس نيز در اين باره تاكيد كرد كه سه‌شنبه آتي ‌بايد جلسه مجلس تشكيل و قضيه تعيين نخست‌وزير و تشكيل دولت جديد فيصله داده شود.

در همين حال، رقابت و تلاش فشرده ميان نوري مالكي از يكسو و عادل عبدالمهدي، از سوي ديگر براي جلب حمايت‌هاي بيشتر داخلي و خارجي افزايش يافته است. پس از ديدار نوري مالكي با سران جناح‌هاي مختلف، به ويژه مقتدي صدر و سفر وي به چند كشور منطقه، عبدالمهدي نيز با سران كردستان به رايزني پرداخت و اخيراً نيز با جيمز جفري سفير آمريكا در بغداد ديدار و گفتگو كرد. با اين حال، شرايط جاري و شواهد موجود حكايت از ادامه اختلافات دارد و بعيد به نظر مي‌رسد كه سه شنبه آينده جلسه مجلس برگزار شود و درصورت برگزاري نيز احتمال حصول به يك توافق جامع، ضعيف است.

از ديگر تحولات هفته جاري عراق، صدور حكم اعدام براي طارق عزيز معاون صدام و چند تن ديگر از سركردگان رژيم بعث بود. طارق عزيز يكبار در اسفند 1387 محاكمه و به 15 سال حبس محكوم شد. علاوه بر طارق عزيز، دادگاه عراقي براي سعدون شاكر و عبد حميد حمود ، دو تن ديگر از اعضاي باند جنايتكار رژيم بعث نيز حكم اعدام صادر كرده است.

ماجراي ويكي ليكس ، اين هفته با اعلام افشاي حدود 400 هزار سند درباره جنگ عراق، كه به گفته متوليان اين پايگاه اينترنتي، جزو اسناد محرمانه پنتاگون مي‌باشد، بار ديگر به جنجال رسانه‌اي در رسانه‌هاي غرب تبديل شد. ويكي ليكس كه هنوز هويت كامل و واقعي آن در ابهام است چندي قبل نيز 70 هزار سند را درباره جنگ افغانستان منتشر كرد كه در آن زمان نيز سرو صداي زيادي بپا كرد. اين در حالي است كه تحركات اين پايگاه اينترنتي با شك و ترديد افكار عمومي بين‌المللي مواجه شده است.

اولاً حدود 500 هزار سندي كه تاكنون اين سايت منتشر كرده، نكته قابل ملاحظه‌اي كه حساسيت آن چناني داشته باشد و محرمانه تلقي شود، به چشم نمي‌خورد و دوم اينكه، اگر اين سايت مدعي است اسناد مذكور سري هستند چگونه 500 هزار فقره از آن به دست اين تشكيلات افتاده است.

اكنون براي ناظران ترديدي نمانده كه اين تشكيلات مشكوك، ساخته و پرداخته دستگاه جاسوسي آمريكاست و سيا هدف‌هاي خاصي را از اين بازي جديد دنبال مي‌كند كه توجيه جنايات آمريكا در عراق و افغانستان و محدود ساختن ابعاد اين جنايات به مواردي كه در اسناد منتشر شده است، از جمله اهداف مورد نظر سيا است.

اين هفته تظاهرات و اعتصابات در فرانسه گسترش يافت و شرايط بگونه‌ايست كه به نظر مي‌رسد اوضاع اين كشور را به مرز فلج كامل نزديك كرده است. اگرچه بهانه اعتصابات، اعتراض به لايحه تجديدنظر در بازنشستگي و افزايش سن بازنشستگي از 60 سال به 62 سال بود ولي اكنون فرانسوي‌ها با گسترش تظاهرات به بيش از يكصد شهر، نوك پيكان اعتراضات را به سياستهاي كلي ساركوزي، رئيس‌جمهور اين كشور نشانه رفته‌اند و به نظر مي‌رسد تا خروج ساركوزي از قدرت از پاي ننشينند.

گردانندگان اعتصابات هشدار داده‌اند درصورت تسليم نشدن دولت، ابعاد تظاهرات را در روزهاي آينده گسترش خواهند داد. اوضاع هم اكنون نيز به قدري ملتهب و متشنج است كه كنترل تقريباً از دست دولت خارج شده است.

از 12500 جايگاه عرضه سوخت، بيش از يك سوم آن، به دليل اعتصابات تعطيل است و مردم براي تامين سوخت خودروها به كشورهاي مجاور، از جمله اسپانيا و بلژيك سفر مي‌كنند.

مخالفت مردم با ساركوزي اكنون از مرز 70 درصد گذشته است و اين مسئله نشان مي‌دهد ساركوزي برا‌ي ادامه حكومت خود با دشواري‌هاي جدي مواجه است، از اينرو روزهاي آينده مي‌تواند بسيار براي ساركوزي حياتي تلقي شود.

در افغانستان، در حاليكه بحران امنيتي و سياسي ادامه دارد، انتشار اخبار فساد مالي و اختلاس كه هر از گاه منتشر مي‌شود، پيچيدگي و عمق بحران اين كشور را بيش از پيش نمايان مي‌سازد.

هفته جاري حامد كرزاي در يك افشاگري جديد اعلام كرد كه شركت‌هاي امنيتي آمريكايي نزديك به يك و نيم ميليارد دلار را طي يكسال گذشته اختلاس كرده‌اند. رئيس‌جمهور افغانستان در رد جنجال محافل سياسي و تبليغي غرب درباره كمك ايران به رئيس دفتر خود، غربي‌ها را متهم به اختلاس‌هاي كلان در افغانستان كرد.

كرزاي گفت شركت‌هاي آمريكايي كه تحت پوشش امنيتي در افغانستان فعاليت مي‌كنند سالانه يك و نيم ميليارد دلار بودجه اختلاس مي‌كنند.

كرزاي به اين واقعيت نيز اعتراف كرد كه از طرف دولتهاي اشغالگر براي پذيرش ادامه حضور شركت‌هاي امنيتي تحت فشار قرار دارد.

اينها نشان دهنده شرايط غير عادي افغانستان، هم براي اشغالگران و هم براي مسئولان و دولتمردان است. مردم نيز در شرايط سختي قرار دارند و چشم انداز روشني براي آينده اين كشور وجود ندارد.

تهران امروز:«نيروگاه بوشهر نماد عزم ملي ايرانيان»

«نيروگاه بوشهر نماد عزم ملي ايرانيان» يادداشت روز تهران امروز به قلم دكتر محمد مهدي مظاهري استاد دانشگاه است كه در آن مي خوانيد:

بارگذاري نيروگاه اتمي بوشهر را بايد به‌رغم كارشكني

همه جانبه غرب و تشديد تحريم‌ها و فشارهاي سياسي آنان براي توقف فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي ايران، نمادي از شكوفايي نبوغ ايراني در اين عرصه دانست. اين اقدام نشان مي‌دهد كه فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي با نظارت آژانس بين‌المللي انرژي اتمي (IAEA) با وجود فشارهاي رسانه‌هاي رژيم صهيونيستي و حاميان آن به مرحله برگشت ناپذير رسيده و با بومي شدن اين تكنولوژي در داخل، تلاش غرب براي انصراف كشورمان از تداوم فعاليت‌هاي صلح آميز بي‌اثر شده است.

در ارتباط با تحولات اخير عرصه هسته‌اي ايران مسائل زير قابل تامل است:

1 - با بارگذاري نيروگاه اتمي بوشهر و شروع فعاليت‌هاي رسمي آن در آينده نزديك، دكترين برچيدن ايالات متحده آمريكا در مقابل ايران بي‌ثمر گشته است. آمريكا و ديگر كشورهاي اروپايي مجبور به پذيرش واقعيت‌هاي موجود هستند. دولت آمريكا در دوره بوش تلاش كرد به يكباره و به شيوه «چماقي» در كوتاه‌ترين مدت، فعاليت‌هاي هسته‌اي را يكسره كند.

تهديد تلويحي و ضمني، حمله به تاسيسات ايران و ارجاع پرونده هسته‌اي ايران به شوراي امنيت و تصويب قطعنامه ضد ايراني نمونه‌اي از اقدامات خصمانه آمريكا بود. در دوره اوباما، وي با تغيير چهره و ديپلماسي پنهان و با شعار «تغيير» تلاش كرد كه خواسته‌هاي قبلي بوش را عملي سازد ولي با اين وجود پايداري ايران در حوزه هسته‌اي تلاش‌هاي آمريكا و متحدان اين كشور را با ناكامي مواجه كرده است.

2 - تصميم ايران در تكميل و راه‌اندازي نيروگاه اتمي بوشهر به‌رغم تاخير چندين ساله آن هم به دليل تخلف روس‌ها در عمل به وظايف خويش بر اساس تفاهم‌نامه مشترك نشان مي‌دهد كه در ايران به‌رغم اختلاف نظرهاي سياسي، اجماع براي حفظ منافع راهبردي در حوزه هسته‌اي وجود دارد، به‌طوريكه تصميم‌سازي‌ها و تصميم‌گيري‌ها و راي رقابت‌هاي سياسي در اين حوزه، اتخاذ مي‌گردد.

اين امر مهم موجب عقب نشيني قابل پيش‌بيني براي غربي‌ها حتي سران رژيم صهيونيستي گرديده است. به‌طوري‌كه اخيرا روزنامه جروز‌الم پست با اشاره به پيشرفت‌هاي ايران در فن‌آوري‌هاي هسته اي، ضمن اشاره به پذيرش ايران هسته‌اي به عنوان يك واقعيت ملموس، خواهان برقراري موازنه نظامي بين تهران – تل آويو همانند دوره جنگ سرد بين آمريكا و شوروي (سابق) گرديده است.

3 - به‌رغم موفقيت‌هاي ايران در حوزه هسته‌اي و اعتراف غربي‌ها نسبت به اين دستاوردها، مسائل را نبايد حل‌شده تلقي نمود. چراكه با توسعه فن‌آوري‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي در داخل شاهد تشديد فشارها و تحريم‌ها هستيم و در اين مسير حتي منتفي شدن گزينه نظامي براي بازداشتن ايران از تداوم فعاليت‌هاي صلح آميز نبايد به مفهوم كنار آمدن غرب با ايران هسته‌اي قلمداد گردد.

بالاخره رژيم صهيونيستي و كشورهاي غربي از گزينه‌هاي متفاوتي براي مقابله با ايران استفاده مي‌كنند. به‌طوري‌كه در مذاكرات اخير گروه 5+1 با ايران همچنان آمريكا از طريق ديپلماسي با دكترين برچيدن فعاليت‌ها هسته‌اي ايران در دستور كار خويش دارد.

4 - يكي از گزينه‌هاي اصلي رژيم صهيونيستي و حاميان غربي براي مواجهه با فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي ايران و به‌كارگيري جنگ سايبري و اقدامات تخريبي براي وقفه كوتاه مدت در اين فعاليت هاست.

اخيرا برخي از كارشناسان امنيتي و اطلاعاتي رژيم صهيونيستي با به كارگيري ويروس استاكس نت تلاشهايي را براي تخريب در فعاليت‌هاي نيروگاه بوشهر انجام دادند البته اين اقدامات خرابكارانه با هوشياري تيم سايبري ايران خنثي گرديد. جا‌دارد مقامات امنيتي و اطلاعاتي كشور با تجهيز نيروگاه‌هاي هسته‌اي به سيستم پدافندي و تشكيل كارشناسان زبده در اين عرصه امكان هر گونه فعاليت ايذايي را از دشمن سلب نمايند.

5 - تكرار بدعهدي گروه 5+1 در مذاكرات قبلي و عدم‌پايبندي به تعهدات نشان مي‌دهد كه ايران بايد خود را براي افزايش فعاليت در عرصه غني سازي اورانيوم تا مراحل بالاتر براي سوخت رساني به نيروگاه‌هاي اتمي آماده سازد و اين چرخه توليد سوخت تا 30 نفر در سال را پوشش دهد البته اين آمادگي هم به تحول در ساختار و هم تحول در راهبرد سياست خارجي به‌طور اعم و هم‌ديپلماسي هسته‌اي به‌طور اخص نياز دارد.

6 - مهم‌ترين اصل در ديپلماسي فعال براي حفظ حقوق هسته‌اي اين است كه مذاكره فقط به خاطر مذاكره صورت نمي‌گيرد. بلكه مذاكره براي حفظ دستاوردهاي ملي انجام مي‌گيرد بنابراين ديپلماسي و مذاكره روي ديگر ميدان جنگ است. گفتگو و مذاكره آوردگاه قدرت نرم دولت‌هاست.

در مذاكرات آتي نيز اگر گروه 5+1 واقعا به دنبال دريافت تضمين عيني از ايران مبني بر عدم انصراف فعاليت‌ها از مسير صلح آميز به نظامي هستند بايد متقابلا به ايران در مسائل مختلف تضمين دهند از جمله شناسايي حقوق حقه ايران در حوزه هسته‌اي بر اساس بند 4 پيمان NPT و تعهد رسمي مبني بر الزام رژيم صهيونيستي در پيوستن به پادمان‌ها و كنوانسيون‌هاي بين‌المللي و پذيرش بدون شرط نظارت آژانس بر فعاليت‌ها در راستاي تحقق خاورميانه عاري از سلاح‌هاي هسته‌اي، همچنين يادآوري اين نكته ضروري است كه مذاكره در سايه تهديد و تحريم و اعمال همه جانبه فشار سياسي ارزشي ندارد بنابراين آمريكا و اروپا بايد با خودداري از به‌كارگيري الفاظ تهديد‌زا، مخالفت علني خويش را نسبت به هرگونه حمله به تاسيسات اتمي ايران علنا اعلام نمايند.

خراسان: «روايتي از حماسه قم»

«روايتي از حماسه قم» عنوان سرمقاله امروز روزنامه خراسان است كه در آن مي خوانيد:

تاکنون تمامي راه هايي که مي توانسته انواع فشارهاي گوناگون اقتصادي، سياسي و حتي رواني را بر مردم تحميل کند، توسط دشمنان، مخالفان و بدخواهان ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي، طراحي و به مرحله اجرا درآمده است.

اما واقعيت هاي موجود و غيرقابل انکار به خوبي نشان مي دهد که مردم علي رغم تحمل بسياري از سختي هاي ناشي از انواع فشارهاي سران برخي کشورهاي قدرتمند و سلطه گر و دشمن استقلال ايران، تمامي اين مشکلات و سختي ها را به جان خريده اند و با عزت و سربلندي از پس امتحان هاي بسيار بزرگ برآمده اند.

تحميل هشت  سال جنگ، تحريم هاي سياسي، اقتصادي سي و دو ساله، ايجاد موانع فراوان براي جلوگيري از دستيابي دانشمندان و مردم ايران به تکنولوژي هاي برتر و مدرن و حتي تلاش براي جلوگيري از توان توليد راديوداروهاي حياتي وضروري براي نجات جان بيماران، از جمله فشارها و ظلم هاي آشکار بر ملت ايران بوده که البته مردم با توکل به خدا، دلدادگي به مکتب اسلام، هوشياري، حضور در صحنه، حفظ وحدت، اعتقاد وپايبندي به آرمان بلند انقلاب و امام و اميد به آينده، از تمامي اين گردنه هاي خطرناک و تاريخي با قوت و قدرت و سرافرازي گذر کرده اند اين مقاومت ها و تلاش ملت براي حفظ استقلال و دستيابي به توسعه معنوي و مادي متناسب با شأن ايران اسلامي موجب شده، بدخواهان و دشمنان ايران به اهداف خود نرسند و بي گمان پس از لطف خداوند، اساسي ترين دليل بيمه شدن نظام اسلامي و مقاومت جمهوري اسلامي در برابر همه اين مسائل، پشتوانه مردمي نظام و اتکاي جمهوري اسلامي به ملت هوشيار وحضور پرشور و آگاهانه آنان در تمامي صحنه ها است.

به همين دليل دشمنان براي گرفتن اين سرمايه اساسي از جمهوري اسلامي تلاش  هاي فراواني انجام داده اند واگر چه اين تلاش از همان اوايل پيروزي انقلاب وجود داشته اما هراز گاهي و با توجه به شرايط، اين گونه تلاش ها شدت و حدت بيشتري پيدا کرده است، طي سال هاي اخير بعد از حوادث تيرماه سال ?? و اتفاقاتي که در آن برهه زماني رخ داد که با هوشياري رهبري و مردم آن غائله ختم شد، دشمنان و بدخواهان ملت تلاش گسترده اي انجام دادند تا شايد بابرنامه ريزي هاي ميان مدت وبلند مدت وانجام اقداماتي پيچيده ، پشتوانه مردمي را از نظام اسلامي بگيرند.

اوج اجراي اين طرح در جريان انتخابات دوره دهم رياست جمهوري بروز و ظهور پيدا کرد. دشمنان ملت با استفاده از تمامي ابزارهاي اطلاعاتي ، رسانه اي و «قدرت نرم» خود تلاش کردند مردم را از شرکت در انتخابات منصرف و مايوس کنند، اما شرکت بيش از ?? درصد حائزين شرايط در انتخابات و حضور ?? ميليون نفر در پاي صندوق هاي راي پاسخ دندان شکني به طراحان اين ماجرا داد، اما پس از آن «حماسه ملي» فاز بعدي نقشه خود را طراحي وبا ايجاد «فتنه ??» و سوء استفاده حداکثري از عدم هوشياري برخي مدعيان و متوهمان و بي بصيرتي آنان وبرخي ديگرو همچنين سوء استفاده از افراط و تفريط هاي برخي مسئولان و جريانات افراطي، ادامه دادند و اگرچه هوشياري و حضور مردم و تدبير رهبري باز هم کشور را از گذرگاهي سخت عبور داد اما واکاوي دقيق جريانات ماقبل و مابعد فتنه ?? به خوبي از اين واقعيت پرده برداشت که تمامي تحرکات دشمنان مردم ادامه همان پروژه قديمي براندازي نظام است و بر همين اساس تمامي تلاش خود را مصروف کردند تا اولا کليدي ترين پشتوانه پايداري، دوام و قوام جمهوري اسلامي ايران يعني مردم را از نظام بگيرند و ثانيا تضعيف مباني «ولايت فقيه» و شخص «ولي فقيه» که در واقع عمود خيمه نظام محسوب مي شود را اين بار به صورت جدي و آشکارا در برنامه کاري خود قرار دادند.

گرچه هوشياري و حضور حماسي مردم در9دي و ?? بهمن بخش اعظم و اساسي پروژه دشمن را خنثي کرد اما تبليغات و تحرکات گسترده دشمنان مردم و انقلاب در آستانه سفر ?? روزه رهبري به قم نشان داد که دشمن هنوز پي گير فازهاي ديگري از نقشه خود است، بدون ترديد القاي اين که مردم و خصوصا مراجع و علماي قم استقبال چنداني از سفر رهبري نخواهند کرد و نشان دادن اين که مراجع و حوزه هاي علميه از نظام و رهبري فاصله گرفته اند، اصلي ترين برنامه دشمنان و مخالفان مردم و نظام جمهوري اسلامي بود، اما استقبال بي نظير مردم و ديدارهاي صميمي مراجع، علماي بزرگ ، استادان و فضلاي حوزه علميه قم با مقام معظم رهبري نه تنها اين طرح دشمنان را نيز نقش بر آب کرد بلکه موجب به نمايش گذاشته شدن استحکام پايه هاي نظام مردم سالاري ديني و همچنين نشان دادن پشتيباني مراجع و حوزه علميه قم از انقلاب و نظام اسلامي به عنوان «فرزند حوزه» شد.

سفر تاريخي و ده روزه رهبر انقلاب به قم پس از ده سال در اين مقطع زماني، علاوه بر برکات پيش گفته، ثمرات و نکات بسيار قابل ملاحظه ديگري نيز در بر داشت. تصريح و تاکيد مکرر رهبري بر لزوم ايجاد تحول در حوزه و تبيين دقيق مولفه ها، لوازم و شاخص هاي تحول محتوايي در حوزه و ترسيم نقشه راه و منشور تحول در حوزه و لزوم برخورداري حوزه از«چشم انداز»وبرنامه هاي راهبردي يکي از اساسي ترين ،مهم ترين و مبارک ترين نتايج وبرکات اين سفر بود.

تشريح دقيق معناو مفهوم استقلال حوزه و تبيين دقيق نسبت حوزه هاي علميه با نظام که همانا«دفاع و اصلاح» است يکي ديگرازنکات ومسائل بسيار دقيق و مورد اشاره رهبري در اين سفر بود. همچنين تاکيد رهبري بر تلاش هرچه بيشتر براي ايجاد «فکر نو» در حوزه هاي علميه و آماده کردن پاسخ براي سيل سوالات و شبهات گوناگون و نيازهاي نو به نو در جهان و همچنين غايب نبودن از هيچ يک از عرصه هاي علمي جهان و خصوصا تلاش براي توليد و بازتوليد علوم انساني بر مبناي آموزه هاي اسلامي ، به دست گرفتن پرچم علمي نظريه پردازي در علوم انساني و توليد پشتوانه هاي قوي نظري خصوصا در علوم گوناگون از جمله علوم انساني و تاکيد بر توجه به کلام و فلسفه اسلامي در کنار توجه جدي به فقه و اصول و تفسير از ديگر مسائل مورد تاکيد رهبري به طلاب و فضلاي حوزه بود و در کنار همه اين ها البته بر تداوم روش جاري و سنت حسنه شيوه تعليم و تعلم در حوزه تاکيد کردند.

اما نکته پاياني اين که رهبري با تاکيد بر ضرورت تلاش هرچه بيشترحوزه براي پاسخ گويي به سوالات و شبهات گوناگون، علاوه بر اين که تلاش حوزه براي پر کردن اين خلاء را ضروري دانستند ،به نوعي از فاز ديگرادامه پروژه دشمنان نظام پرده برداشتند ، اين تاکيد رهبري به خوبي نشان مي دهد که اگر انواع فشارهاي سياسي، اقتصادي، رواني و ... تاکنون نتوانسته دشمنان را به مقصود خود برساند اما آنان هيچ گاه از تلاش هاي گسترده وجديد خود دست بر نمي دارندو اگر با تحميل جنگ و تحريم و القاء ناکارآمدي نظام،ايجاد فتنه و القاي جدايي حوزه و مراجع از ولايت و نظام نتوانستند به مقصود خود برسند تلاش هايي از جمله مشوه نشان دادن مباني نظري مردم سالاري ديني،ساماندهي هجمه عظيم فرهنگي وتشکيل ناتوي فرهنگي و ايجاد شبهات گوناگون نظري در اصالت مباني ديني و نظام اسلامي را گسترده تر وجدي تر ازهميشه، در دستور کار قرار داده اند و تاکيد رهبري به تلاش براي حضور حوزه ها در تمامي عرصه هاي علمي دنيا ، ايجاد کرسي هاي نظريه پردازي و پاسخ گويي به نيازهاي نو به نو و همچنين پاسخ گويي به شبهات گوناگون مطرح شده و مقابله با مکاتب و فرقه هاي منحرف و عرفان هاي دروغين از اين واقعيت حکايت مي کند که دشمنان نظام امروز اين فاز از پروژه  خود را با قدرت هر چه بيشتر و استفاده از تمامي ظرفيت هاي قدرت نرم خود ،جدي تر از هميشه در دستور کار قرار داده اند و پيگيري مي‌کنند.

مردمسالاري:«موانع در مسير اطلا ع رساني»

«موانع در مسير اطلا ع رساني» سرمقاله روزنامه مردمسالاري به قلم مهدي عباسي است كه در آن مي خوانيد:

هفدهمين نمايشگاه بين المللي مطبوعات و خبرگزاري ها در مصلا ي تهران در حال برگزاري است، اين نمايشگاه علت مناسبي است تا نگاهي به برخي مشکلا ت و موانع در عرصه خبري کشور صورت  گيرد:

1- قوانين مربوط به مطبوعات و خبرگزاري ها، جامع و کامل نيست و همين امر سبب شده تا گاه برداشت هاي مختلفي از قوانين صورت گيرد. کوچک ترين اشتباه و يا تخلف از تفسير قانون، حتي اگر به صورت  سخت افزاري و براساس مشکلا ت چاپي نيز باشد، آخرين اشتباه است و تمام پرسنل - تحريريه و فني- بايد به پاي اين اشتباه و يا خلف از تفسير قانون فدا شوند.

قطعا تدوين يک نظام جامع رسانه اي در کشور که تمام حساسيت هاي اين حوزه را در بر بگيرد و براي اشتباهات و تخلفات از تفاسير قانون، همچون اصناف ديگر، مجازات هايي پيش بيني شود که به تعطيلي رسانه نيجامد، از ضروريات قوانين اجرايي کشور است.

2- تفسيرهاي نادرست از اطلا ع رساني در بخش هاي مختلف کشور، سبب شده تا پاسخگويي، تعريف ديگري در دستگاه هاي اجرايي پيدا کند.

مشاهده شده که برخي مديران  ارائه آمار از عملکرد دستگاه تحت مديريت و اطلا ع رساني از آنچه انجام گرفته را پاسخگويي تعريف مي کنند اين در حالي است که نمي توان گزارش دهي را پاسخگويي در عرصه رسانه ناميد.اين برداشت، سبب شده که جامعه خبري کشور، با مشکلا تي در عرصه اطلا ع رساني ونقد عملکرد مديران روبه رو باشند.اما نقص در عرصه اطلا ع رساني، تنها  بر اين  اشتباه برداشت ختم نمي شود، بلکه، سيستم «سخنگويي» نيز  در دستگاه هاي اجرايي با نواقص و کمبودهاي فراواني روبروست.

به طور مثال اگر رسانه ها در کشور سوالي از عملکرد دولت داشته باشند و يا اگر بخواهند پاسخي رسمي از سوي دولت براي شايعات که له يا عليه دولت بيابند، نمي توانند کسي را بيابند که پاسخگوي رسانه ها باشد. دولت  اگر چه 2 سخنگو براي خود معرفي کرده است، اما يافتن سخنگويان دولت، سخت تر از يافتن پاسخ سوالا ت است.
اين نواقص در سيستم اطلا ع رساني، تاثير به سزايي در مطلوب نبودن فضا براي عرصه خبري کشور دارد.

3- مشکلا ت معيشتي قشر خبرنگار و روزنامه نگار، نيز از آن جمله موضوعاتي است که همواره در رديف مشکلا ت جامعه خبري کشور  قرار دارد. به طوري که خبرنگاراني در روزنامه ها وجود دارند که حقوقشان از حداقل اعلا مي توسط وزارت  کار نيز کمتر است.

چه برسد به ارقامي که براي خط فقر و يا هزينه متوسط يک خانوار اعلا م مي شود.لذا مي بايست، دولت به عنوان وظيفه و آن هم به صورت غير مستقيم ، مکانيزم هايي براي ارتقاي سطح زندگي اين صنف در نظر بگيرد.مکانيزم هاي حمايتي که به نوع تفکر روزنامه نگاران ربطي نداشته باشد.

4- بالا  بودن هزينه هاي چاپ و نشر، سبب شده که روزنامه هاي غير دولتي نتوانند در بخش کيفيت چاپ و نوع کاغذ با رسانه هاي دولتي رقابت کنند. چرا که بالا  بردن کيفيت چاپ و کاغذ، به افزايش قيمت روزنامه مي انجامد و  قطعا در جامعه اي که خريد روزنامه در سبد کالا ي معدود خانواده هايي جا دارد، اين امر سبب  مي شود که بخش غير دولتي با مشکلا ت فراواني در فروش روزنامه روبه رو باشند.لذا دولت مي بايست به  عنوان يک وظيفه براي ارتقاي فکري سطوح مختلف جامعه جهت توسعه کشور، به رشد مطبوعات توجه کند.

در جوامع در حال توسعه، نياز است که دولت به عنوان يک وظيفه، آن هم بدون در نظر گرفتن خط و سليقه سياسي مطبوعات ، بودجه هاي لازم براي ارتقاي رسانه ها را در نظر بگيرد. چرا که افزايش فضاي نقد در جامعه مطبوعاتي کشور، سبب مي شود تا نقاط ضعف اصلا ح شود.
رفع نقاط ضعف نيز به توسعه کشور مي انجامد.

ابتكار:«حريم خصوصي آماج لشکر چشم‌هاي شيشه‌اي»

«حريم خصوصي آماج لشکر چشم‌هاي شيشه‌اي» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم سيد علي محقق است كه در آن مي خوانيد:

اين روزها ديگر ديده نشدن دغدغه هيچ کسي نيست چرا که در هر لحظه زندگي، بدون اينکه ببينيم در حال ديده شدن و زير ذره بين بودن هستيم. اگر روزي فقط يک آقاي دوربيني در ايران داشتيم امروز اما همگي بي آنکه بخواهيم همه جا در مقابل دوربين‌ها قرار داريم از لحظه‌اي که ازخانه بيرون مي‌آييم تا لحظه‌اي که به چارديواري خود برمي گرديم.

ما لحظه به لحظه زير ذره بينيم ورصد مي‌شويم فرقي هم نمي‌کند کجا باشيم. در دفتر کاريا دانشگاه و مدرسه، بازار و حتي مسجد، فلان خيابان و ميدان يا حتي پارک و بانک. راهرو و آسانسور فلان برج دولتي يا خصوصي، اداري يا مسکوني يا کنج اتاقي که خيال مي‌کنيم يک چارديواري حريم ما را از ديگران جدا کرده است.

درست در همان لحظاتي که در تنهايي خود غرق هستيم و فارغ البال در پياده روي شهري غريب گام برمي داريم و يا در بزرگراهي بي انتها پدال گاز را مي‌فشاريم يا بر رو نيمکت پارکي و صندلي انتظارسازماني و بانکي و يا آسانسور فلان سازمان اداري، دور ازگوش و چشم نامحرمي درباب مشکلات فردي و اجتماعي و شايد سياسي با رفيقي مباحثه و شايد شکوه ميکنيم چشم‌هايي مارا مي‌پايند و گوش‌هايي ما را مي‌شنوند تا در عصر انهدام نسل موش ها همچنان ديوار موش داشته باشد و موش هم گوش.

فرقي هم نمي‌کند چه جايگاه و شخصيتي و مقام و منصبي داريم. از اين جهت عدالت برقرار است و به همه به يک اندازه زل زده مي‌شود و بجاي ثبت عکس مان در خاطره آب برکه در حافظه‌هايي از جنس مگابايت ثبت مي‌شويم .

ازهمه اينها که فارغ شده باشيم بازهم بعيد نيست در موقعيتي حساس در خيابان گرفتار دوربين مخفي فلان کانال تلويزيون که پشت شمشادها کمين کرده است بيفتيم و يا در بيابان و جاده‌اي دورافتاده اسير کمين شبکه دوربين‌هاي پليس شويم.

بله، انسان عصر فناوري‌هاي نوين ارتباطاتيم و هرچقدر هم که در کنج انزواي فردي خود خزيده باشيم مارا حصارهايي از جنس شيشه احاطه کرده اند. حصارهايي که از جنس شيشه‌هاي رفلکس هستند و جنس آن براي آنکه ما را مي‌پايد شيشه است و براي ما تنها افتادگان عصرتکنولوژي آينه.

درباب کارکردها و مزاياي لشکر دوربين‌هاي شهر بسيار سخن رفته است وبا طرح مباحثي ازقبيل حفظ و تامين امنيت اجتماعي و فردي، حفاظت از منافع شخصي و سازماني و تامين امنيت ملي، نظارت مستمر بر عملکرد سازمانها و انسانها و اجراي بهينه برنامه‌هاي مديريت شهري به اندازه کافي توجيه فني و فرهنگي و اجتماعي پشت ماجراي نصب هر کدام از اينگونه دوربين‌ها قرار داده شده است.

اما در اين ميانه آنچه که بي مصرف مانده است، تعاريف و مفاهيم قانوني از جنس حقوق فردي و اجتماعي، حريم و حق عمومي و خصوصي انسانهاست و آنچه که غريب و بلاتکليف افتاده است اصطلاحاتي از قبيل فضاي خصوصي و حائل محرم و نامحرم و ضرب المثل‌هايي پر کاربرد و آهنگين مانند «چهار ديواري اختياري» و انچه که بي متولي و بي پاسخ است تهديدي است که از سوي لشکرچشم‌هاي شيشه‌اي متوجه جوامع سنتي شده است.

در اين بين گونه‌اي ديگر از به هم ريختگي حدود و ثغور حريم‌هاي خصوصي و عمومي را فضاي مجازي و ارتباطات و تعاملات موجود، بخصوص شبکه‌هاي اجتماعي شکل يافته در قالب اين فضا بوجود آورده است.

عليرغم حجم چند ميليوني کاربران و اعضاي شبکه‌هاي اجتماعي مجازي و اينترنتي از قبيل فيس بوک و... اين پديده نيز به لحاظ تغيير و واژگونه سازي محدوده حريم‌هاي فردي و عمومي و بلاتکليفي در رد يا تاييد اين شبکه‌ها و همچنين خلا‌هاي قانوني دست کمي از لشکر چشم‌هاي شيشه‌اي فضاي واقعي ندارد.

با وجود گذشت سالها ازفراگيرشدن کاربرد انواع تجهيزات و فناوري‌هاي ديداري و شنيداري ارتباطاتي، اطلاعاتي و امنيتي و شبکه‌هاي اجتماعي متاثر از اين گونه فناوري‌ها خلا‌هاي قانوني قوانين مربوطه اما بار کهنه و قديمي بودن و ابتلا به سنت و تاريخ و دوران ماقبل فناوري را يدک مي‌کشند.

انقلاب در ابزارهاي ارتباطي و اطلاعاتي که به اصطلاح به بهانه تسهيل زندگي مشروعيت يافته است سوالات و اما و اگرهاي بسياري را در ساختار جديد جوامع انساني بوجود آورده است. سوال محوري اين است که مرزهاي حقوق خصوصي و عمومي کدام است؟

اين ميزان از همپوشاني‌ها و اورلب‌هاي حريم‌هاي خصوصي و عمومي که تا پيش از اين وجود خارجي نداشته است را در قالب مفاهيم حقوقي و فقهي چگونه مي‌توان تفسير و تاويل کرد؟ يا اصلا بعبارتي آيا ديگر حريمي به نام حريم خصوصي معنا و مفهوم دارد؟

متولي واقعي حقوق عمومي متاثر از فناوري‌هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي کيست و در شرايط کنوني آيا دولت صلاحيت و توانايي توليت حقوق عمومي را دارند و از عهده اجراي چنين حقي بر مي‌آيند؟

آفرينش:«كالاي خارجي يا كالاي داخلي»

«كالاي خارجي يا كالاي داخلي» سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي خوانيد:

سالهاست کشور ما با معضلي به نام ترويج مصرف کالاهاي خارجي روبرو بوده است روندي که پس از گذشت دهه ها تبديل به فر هنگي گشته است که همواره کالاي خارجي را بر کالاي توليد وطن تر جيح داده است و اين کالاي ايراني يا توليد داخل بوده است که همچنان از عدم توجه و نگاه منفي به آن رنج برده است.

در اين حال به راستي چرا بسياري از ما ايرانيان بيش از آنکه به مصرف توليدات داخلي و بومي خود بپردازيم در دور باطل و ترويج مدام کالاهاي خارجي فرو رفته و براي مصرف هر چيزي بايد به دنبال مارک خارجي ان مي رويم ؟

از دهه هاي گذشته همواره کار شناسان بر اين نکته تاکيد کرده اند که دو عنصر مهم قيمت و كيفيت سبب مي شود تا براي كالايي تقاضا وجود داشته باشد در اين حال در گذشته و حال در بسياري از کالاها نمونه خارجي بوده است که کيفيتي بالاترداشته است و عملا باعث استحکام فرهنگ خريد کالاهاي خارجي شده است اما به راستي امروزه نيز کالاهاي ايراني قدرت رقابت با کالاهاي خارجي را دارا نيستند يا اين فرهنگ و رفتارهاي غلط ما در کنار سياست هاي اشتباه مقامات اقتصادي است که باعث شده است کالاي ايراني در کشور مهجور باشد و گاه زماني باعث شده است همان کالا با نام کشوري ديگر در کشور عرضه گردد.

در واقع با نگاهي به سياست هاي اقتصادي کشور هاي پيشرفته ودر حال توسعه در گذشته و حال در مي يابيم که بسياري از کشور هاي توسعه يافته در دوره هايي از مراحل رشد صنعتي خود و حتي اينک با قدرت تمام از کالاهاي توليدي داخل کشور حمايت کرده و با در نظر گرفتن سياستهايي چند جانبه در عين اينکه کيفيت کالاهاي داخلي را بالابرده اند مصرف کالاهاي داخلي را هم در بين مردم و شهروندان رواج داده در اين بين اين نگاه در واقع باعث افزايش توليد داخلي و افزايش رشد اقتصادي و صنعتي در اين کشور ها شد به طوري که زمينه صادرات گسترده را براي محصولات داخلي فراهم کرده است.

در مقايسه با اين کشورها ما در کشورمان شاهد آن هستيم که در واقع کالاهاي توليدي داخل به هر دليلي نتوانسته جايگاه مهم و اصلي خود را در سبد خريد شهرو ندان باز کند چه اينکه در زمان هايي اين واردات گسترده بوده است که عملا در بخش هايي از توليد داخلي را ورشکسته کرده است.

آنچه مشخص است عقيده بسياري از كارشناسان، چالش بزرگ پيش روي محصولات صنعتي داخلي در حال حاضر، انبوه كالاهاي مصرفي بادوام و كم دوامي است كه به شكل قانوني و يا غيرقانوني وارد كشور مي شود، اما مسلم است كه براي برخورد بااين چالش نمي توان تنها به برخوردهاي قانوني اكتفا كرد و بايد با توجه به شيو هاي گوناگون فر هنگي از مردم خواست تا مصرف كالاي ايراني را افتخار ملي بدانند علاوه بر اين بايد به ياد داشت تا وقتي كه بازار و خانه هاي ما از كالاهاي خارجي پر باشد، نه صنعت ما پيشرفت خواهد كرد و نه توسعه شكل خواهد گرفت و نه لشكرگسترده بيكاران کمتر خواهد شد و راه ايجاد اشتغال و كاستن از تعداد بيكاران فراهم آوردن زمينه توسعه توليد در کنار افزايش کيفيت کالاهاو تشويق خريد کالاي ايراني در کوتاه مدت و ميان مدت در داخل كشور است در اين راستا دولت بايد به گونه اي عمل كند كه قدرت و ميل به خريد مردم براي خريد كالاي داخلي تقويت شود امري که پيامدهاي مثبت و مهمي نظير بالارفتن رشد اقتصادي و صنعتي در کنار قدرت مند شدن صنعت و توان براي صادرات بيشتر به همراه دارد.

دنياي اقتصاد:«پايان عصر كالاهاي ارزان چيني؟»

«پايان عصر كالاهاي ارزان چيني؟» سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي خوانيد:

ايرانيان عادت دارند كالاهاي هر كشوري را با ويژگي و صفتي خاص بشناسند. يكي پردوام و زمخت؛ ديگري ظريف و زيبا، سومي زيبا و دقيق و بادوام و....در اين ميان، كالاهاي چيني با صفت ارزاني و البته در پاره‌اي موارد نامرغوبي، شناخته مي‌شوند. چيني‌ها قبول ندارند كه كالاهاي آنها، بي‌كيفيت هستند و اين گونه استدلال مي‌كنند كه در بازار پرتنوع آنها همه‌جور كالايي با كيفيت‌ها و قيمت‌هاي متفاوت يافت مي‌شود و اگر كالاهاي نامرغوب چيني به بازارهاي ايران مي‌رسد، علت آن، انتخاب بازرگانان ايراني و ميل آنها به كسب سود بيشتر است.

اما گويي مسير اقتصاد جهاني، قرار است تقدير تازه‌اي براي توليدكنندگان چيني و مصرف‌كنندگان ايراني رقم بزند. كشاكش چند ماهه آمريكا و چين درباره مسائل تجاري، اندك‌اندك به جايي مي‌رسد كه به احتمال زياد بر بازارهاي آينده كالاهاي چيني و از جمله بازار ايران تاثيري عميق خواهد گذاشت و شايد در سال‌هاي پيش‌رو، افسانه كالاهاي ارزان چيني فرو بريزد. در پي مذاكرات اصلي و حاشيه‌اي دو اجلاس اخير گروه 20 (بيست كشور صنعتي جهان) و درخواست اعضا از چين براي اصلاح برخي روش‌هاي تجاري‌اش، اكنون به نظر مي‌رسد چيني‌ها خود را براي انعطاف نشان دادن، آماده مي‌كنند.

آن گونه كه يك مقام بانك مركزي چين گفته است، در مذاكرات اخير آمريكا و چين راجع به آينده پول چين (يوآن) پيشرفت‌هايي حاصل شده و ممكن است دو كشور در اجلاس آينده گروه 20 به توافق‌هايي دست يابند. آمريكا و اروپا معتقدند چين به منظور پايين نگه‌داشتن هزينه توليد داخلي و افزايش صادرات، ارزش پول خود را به صورت مصنوعي پايين نگه مي‌دارد.

چين تا چندي پيش اين موضع آمريكا و اروپا را اتهام تلقي مي‌كرد و حاضر به اصلاح نرخ برابري يوآن نبود؛ اما از چندي پيش رويه‌اي منعطف پيش گرفته و حالا از احتمال توافق در اين زمينه خبر مي‌دهد.

اگر چيني‌ها در مذاكرات ماه آينده با آمريكا و اروپا، متقاعد شوند كه ارزش‌زدايي از يوآن را متوقف كنند، حادثه‌اي مهم در تجارت جهاني رخ خواهد داد زيرا اصلاح ارزش يوآن هم توليد چين را كاهش خواهد داد و هم اينكه كالاهاي صادراتي اين كشور را گران‌تر خواهد كرد.

آخرين آمارهاي فصلي درباره اقتصاد چين كه هفته گذشته منتشر شد، نشان مي‌دهد كه آهنگ رشد اقتصادي، حتي پيش از اصلاح ارزش يوآن، رو به كاهش گذاشته است. رشد اقتصادي چين در سه ماهه اول امسال 11.9 درصد بود ، در سه ماهه دوم به 10.3 درصد كاهش يافت و براساس پيش‌بيني‌ها، سال آينده به 9 درصد مي‌رسد بنابراين، با توجه به كاهش رشد اقتصادي چين و افزايش احتمالي نرخ برابري يوآن در ماه‌هاي آينده، مي‌توان تصور كرد كه دوران كالاهاي ارزان چيني اندك اندك به خط پايان نزديك مي‌شود.

اين اتفاق نزديك نيست اما ظاهرا گريزناپذير است. اين تحول بر همه كشورهاي جهان تاثير خواهد گذاشت و سهم هر كشوري از اين تاثيرپذيري به ميزان واردات آن از چين بستگي دارد. ايران از مصرف‌كنندگان اصلي كالاهاي چيني است و لاجرم بيش از بسياري از كشورها از تحولات اقتصادي چين تاثير خواهد پذيرفت.

جهان صنعت:«پنهان کردن آمار کارگشا نيست»

«پنهان کردن آمار کارگشا نيست» عنوان يادداشت روزنامه جهان صنعت به قلم محمد حسين مهرزاد است كه در آن مي خوانيد:

چند روزي است که بازار ارايه آمارهاي جهاني در بخش هاي مختلف اقتصاد ايران رونق تازه‌اي گرفته است و ما جماعت روزنامه‌نگار هم که در فقر شديد اطلاعات آماري به سر مي‌بريم مجبوريم با همين آمارهاي ارايه شده سر کنيم.

وقتي مسوولان کشور از همه جا و همه چيز سخن مي‌گويند اما بي‌تفاوت از کنار ارايه آمارهاي مهمي چون نرخ رشد اقتصادي، رشد صنعتي، شاخص رفاه و بسياري ديگر از شاخص‌هاي مهم مي‌‌گذرند بايد به نتيجه نظرسنجي موسساتي دل‌خوش کنيم که در آن تاکيد مي‌کند حدود 40 درصد ايرانيان خود را بي پشت و پناه حس مي‌کنند.

خبرگزاري‌هاي نزديک به دولت با افتخار از صعود دو پله‌اي شاخص رفاه مي‌گويند اما انگار برايشان مهم نيست بين 110 کشور رتبه 94 قبلي و 92 کنوني چندان تفاوتي ندارد.

اين همه سکوت از سوي مسوولان بانک مرکزي و مرکز آمار ايران باعث مي‌شود تا کم‌کم به آمار خارجي‌ها بيش از داخل اعتماد کنيم.

آنها اگرچه دوست ما نيستند و بدشان هم نمي‌آيد هر‌از‌گاهي بگويند در اين گوشه دنيا اتفاقاتي نظير فاجعه رخ مي‌دهد اما چه کسي مقصر است؟ آيا مقامات دولتي ايران مقصر نيستند؟ طبيعي است وقتي کانال‌هاي ارتباطي داخل به بهانه صلاح نيست فلان آمار منتشر شود بسته مي‌شود مردم و تحليلگران اقتصادي روي به کانال‌هايي بياورند که صحت و سقم آمارهايشان مشخص نيست.

شايد وقت آن رسيده است که مسوولان با مردم شفاف باشند و واقعيات را هرچند تلخ به آنها بگويند. اگر نرخ تورم در ايران بالا مي‌رود، اگر نرخ بيکاري در بسياري استان‌ها نگران‌کننده است و اگر اعتماد مردم رو به کاهش است راه‌حل آن مخفي کردن اين اطلاعات نيست.

مردم ايران نشان داده‌اند در شرايط سخت قادرند با سيلي صورت خود را سرخ نگه دارند. هنوز براي فراموش کردن وضعيت اقتصادي دوران دفاع مقدس زود است.

در آن دوران اگرچه اکثر مردم از وضعيت اقتصادي دل خوشي نداشتند اما درک مي‌کردند که کشور در شرايط ويژه‌اي قرار دارد. دقيقا به دليل همين درک بالا بود که اگرچه در سفره‌ها خبري از پول نفت و يارانه نقدي نبود اما کاميون‌هاي کمک مردمي به جبهه‌ها هميشه سر‌ريز از مهر مردمي بود که مي‌خواستند فرزندانشان در سرما و گرما فقط به دفاع از ميهن بينديشند نه چيز ديگري.

حالا نيز اگرچه جنگ تمام شده و ديکتاتور همسايه مرده اما اين مردم همان هستند که بودند. هنوز هم حاضرند براي کشور از رفاه بگذرند اما به شرطي که رابطه دولت- ملت همان شود که بايد باشد.
ارسال به دوستان
پزشکیان : هنر نیست نخبه تربیت کنیم و به آمریکا بفرستیم /فقط پولدارها را در نظام آموزشی نبینیم راهکاری برای کاهش التهاب در بدن خاطرات هاشمی ۱۳۸۱ : ژاپن پیشنهاد کرد که مشکلات‌مان را با آمریکا حل کنیم؛ گفتم غیر قابل اعتمادند صدور پروانه ساخت برای «من یقه اریک کانتونا هستم» و ۶ فیلمنامه دیگر مهاجرانی: پیگیری جذب سرمایه‌های خارجی برای رونق تولید /جذب سرمایه های خُرد مردم برای ناترازی برق تقلب در کنکور ۷۹ نفر را به دام پلیس انداخت تنش هند و پاکستان؛ انتخاب دشوار طالبان قتل زن کلاته ای توسط راننده پس از مشاجره لفظی بر سر راه بندان رونمایی موساد از عوامل اصلی عملیات «انفجار پیجرها» در لبنان(+عکس) دیدنی های امروز؛ از ضرب شَست یمن به اسرائیل تا انتخابات استرالیا مسئله فقط ایران هراسی نیست/ چرا بلیت هواپیما برای اتباع خارجی دوبرابر حساب می‌شود؟ ۶ راز صبحگاهی برای شروع روز با گوارش سالم‌تر دمای انفجار اسکله ۱۴۰۰ درجه بود/ آب روی کانتینر‌ها بخار می‌شد چرا نباید جیوه را به هواپیما ببرید؟ این فیلم باورنکردنی را ببینید تا متوجه شوید امنیت کودک در دنیای امروز/ آموزش صحیح برخورد با غریبه ها