تصور کنید فرزندتان در زمین بازی با خوشحالی تاب می خورد، غافل از خطراتی که ممکن است در کمین باشد. به عنوان والدین، غریزه ما محافظت و هدایت آنها است. اما چگونه میتوانیم به طور موثر فرزندانمان را در مورد افراد غریبه آموزش دهیم و به آنها قدرت دهیم تا ایمن بمانند بدون اینکه ترس بیجا را القا کنیم؟
به گزارش ایرنا، همه ما شاهد بودهایم کودکانی خجالتی که هنگام مواجهه با غریبهها، سکوت و انفعال را ترجیح میدهند. این ترس و اضطراب، در بازه خاصی از رشد، پدیدهای طبیعی است. اما گاهی این اضطراب چنان گسترده میشود که مانع رشد طبیعی کودک شده و نگرانیهایی را برای او و خانوادهاش ایجاد میکند. از سوی دیگر، کودکانی هستند که برعکس، بسیار معاشرتی بوده و با افراد ناآشنا بهراحتی ارتباط برقرار میکنند. اما والدین این کودکان نیز نگراناند؛ چرا که بیم آن دارند این صمیمیت و اعتماد به بزرگسالان غریبه، خطراتی را برای کودکشان بهدنبال داشته باشد.
اینجاست که والدین با یک دو راهی بزرگ مواجه میشوند: چطور حدود خطرات اعتماد و صحبت با غریبهها را برای کودک توصیف کنیم، بدون آنکه نگرانی و وحشت را در او بکاریم؟ چگونه ضمن آگاه کردن فرزندمان از خطرات احتمالی، حس امنیت و آرامش را در او حفظ کنیم؟ آیا صحبت کردن از خطرات و نکات ایمنی، باعث ایجاد هراس و رویاهای وحشتناک نمیشود؟
پاسخ این است: این نگرانیها بهجاست. صحبت کردن درباره خطرات، نه برای کودک خوشایند است و نه برای والدین. اما باید تلاش کنیم ضمن ارائه هشدارهای لازم، حس ایمنی را نیز در کودک تقویت کنیم. شکل مطرح کردن هشدارها نیز در احساسات بعدی کودک تاثیرگذار است.
بهتر است در شرایط آرام و بدون وجود خطر، متناسب با سن و شرایط رشدی کودک، موقعیتهای خطرناک را در قالب داستان و سناریو توصیف کنیم. از قهرمانهای کودکی مثال بزنیم و از کودک بپرسیم که اگر در آن شرایط قرار گرفت، چه باید بکند و چه نباید انجام دهد. ضمن آموزش راهکارها، کودک را از منابع حمایتی و ایمنیبخش در اطرافش آگاه کنیم.
کودک از چه سنی غریبه را میشناسد و چگونه باید با فرزندتان درباره تعامل با غریبهها صحبت کنید؟ در این مطلب با این موضوع مهم آشنا شوید.
کودک از چه سنی غریبه را میشناسد
چیزهایی که در مورد صحبت با غریبهها به فرزندتان میگویید با سن او در ارتباط است. برای مثال، بچههای خردسال نمیدانند غریبه چیست و نمیتوانند بفهمند چه کسی قابل اعتماد است و چه کسی نیست. شما میتوانید اصول اولیهٔ حفظ امنیت را به این بچههای کوچک آموزش دهید، اما آنها هنوز برای صحبت در مورد نحوهٔ برخورد با غریبهها آماده نیستند.
بسیاری از بچهها تا چهار سالگی دربارهٔ غریبهها شنیدهاند و میتوانند یادگیری قوانین مربوط به حفظ امنیت خود را شروع کنند. با این حال، آنها هنوز خیلی کوچکتر از آن هستند که در فضاهای عمومی بدون نظارت بزرگسالان باشند، زیرا قدرت قضاوت خوب و کنترلی روی هوسها و تکانههایشان ندارند.
بچههای دبستانی احتمالاً شنیدهاند که بعضی از غریبهها ممکن است خطرناک باشند، اما هنوز هم این امکان وجود دارد که تصور کنند هر بزرگسالی که مهربان به نظر میرسد بیخطر است. این بچههای پنج تا هشت ساله بسیار بیشتر از کودکان خردسال دو تا چهار سال احتمال حضور در فضاهای عمومی بدون نظارت بزرگسالان را دارند. مثلاً در راه رفتن به مدرسه، در بازیهای گروهی مثل فوتبال یا دوچرخهسواری با یک دوست! آنها همچنین ممکن است به اینترنت دسترسی داشته باشند یا گهگاه برای مدت کوتاهی در خانه تنها بمانند. به همین دلیل است که به دستورالعملهای روشن در مورد نحوهٔ تعامل با غریبهها نیاز دارند. پس اگر کودکان از شما جدا شوند، باید قوانین ساده و واضحی را بلد باشند تا با دنبال کردن آنها در معرض خطر کمتری قرار گیرند.
همچنین وقتی در مورد غریبهها صحبت میکنیم، این را نیز به خاطر داشته باشید که موارد کودکربایی توسط غریبهها کمتر است و سالانه کودکان بسیاری مفقود و قربانی سوءاستفادههای متعدد میشوند که بیشتر گاهی آنها حتی از افراد آشنای ما هستند، پس در آموزش به کودکانمان دقیق باشیم.
چگونه با فرزند خود در مورد غریبهها صحبت کنید
اگر کودکان از شما جدا شوند، باید قوانین ساده و واضحی را بلد باشند تا با دنبال کردن آنها در معرض خطر کمتری قرار گیرند. اما این قوانین چیست و چطور آنها را به کودکمان یاد بدهیم:
با اصول اولیه و ساده شروع کنید: برای شروع حرف زدن در مورد غریبهها با کودکان دو و سه ساله، دربارهٔ معنای امنیت کلی آنها صحبت کنید. مثلاً وقتی بیرون میروید، از آنها بخواهید که نزدیک شما بمانند.
در مورد مفهوم غریبه صحبت کنید: بچهها معمولاً در حدود چهار سالگی برای این گفتوگو و فهمیدن معنی غریبهها آماده هستند. شما میتوانید با پرسیدن سؤال «میدونی غریبه چیه؟» از فرزندتان شروع کنید. اگر او مطمئن نیست که غریبه چیست، به او بگویید غریبه هر کسی است که ما او را نمیشناسیم. برای پیشگیری از ترساندن بیمورد فرزند خود، تأکید کنید که یک شخص غریبه لزوماً آدم خوب یا آدم بدی نیست، فقط کسی است که او نمیشناسد.
اصول اولیهٔ امنیت بدنی کودک را یاد بدهید: قبل از صحبت در این مورد باید بدانید که لازم است از ابتدا اندام تناسلی کودکتان را با اسم «اندام خصوصی» و باسنش را با نام «باسن» به او معرفی کنید تا فرزندتان بداند که این بخشهای بدنش هم نامی مشخص و شناختهشده دارد و عنوانهای عجیب و غریب روی اندام تناسلی کودکان نگذارید. حالا اگر کودک پرسید اندام خصوصی چیست یا کجاست، چه بگویید؟ بگویید: «اندام خصوصی جایی است که با لباس زیر یا مایو پوشانده میشود.» بچهها در حدود دو سالگی دیگر به اندازهٔ کافی بزرگ شدهاند که با نام «اندام خصوصی» و «باسن» آشنا شوند و بدانند که دیده شدن این بخشهای خصوصی بدنشان توسط چه کسانی و در چه صورتی ایرادی ندارد.
افراد قابل اعتماد را معرفی کنید: بزرگسالانی را که بچهها میتوانند به آنها اعتماد کنند مشخص کنید. علاوه بر پدربزرگ و مادربزرگ، مثالهایی از چند بزرگسال را که کودک میتواند برای کمک پیش آنها برود، مثلاً یکی دیگر از والدینی که میشناسید و به آنها اعتماد کامل دارید، یک معلم یا مشاور مدرسه را نشان دهید. به افراد دارای مقام و مسئولیت، مانند پلیس، نگهبانان و کارمندان یک فروشگاه بزرگ اشاره کنید تا فرزندتان بتواند افراد غریبهای را هم که ممکن است بتواند در صورت گم شدن به او کمک کنند، تشخیص دهد. برای شروع میتوانید از فرم و رنگ لباس این افراد برای تشخیص آنها به کودکتان استفاده کنید.
قوانینی در مورد نحوهٔ برخورد با غریبهها یادش بدهید: بایدها و نبایدها را یادش بدهید و قوانینی در مورد نحوهٔ برخورد با غریبهها تعریف کنید. به عنوان مثال، اگر کودکتان کمی بزرگتر است و میتواند منظورتان را متوجه شود، به او یک نقشهٔ عملی برای دنبال کردن در صورت جدا شدن از خودتان بدهید. مثلاً بگویید: «اگه مامان رو توی فروشگاه گم کردی، برو جایی که پول میدیم و به اونها بگو گم شدی، اسم خودت رو به اونها بگو و تا وقتی من دنبالت میآم از اونجا تکان نخور و با هیچکس هم جایی نرو!» به یک کودک دو تا چهار ساله یا بزرگتر هم بگویید که اگر شخص غریبهای در جایی مثل پارک یا بیرون از خانه به او نزدیک شد، باید مستقیماً پیش شما بیاید.
مشخص کنید با غریبهها در چه حدی صحبت کند: فرزند شما باید بداند که اگرچه جواب دادن سلام یک غریبه وقتی شما کنارش هستید اشکالی ندارد، اما او مجبور نیست با هیچ غریبهای صحبت کند و وقتی هم شما نزدیکش نباشید اصلاً نباید این کار را بکند. هیچ ایرادی ندارد که کودکتان یاد بگیرد و به دیگران بگوید: «من نباید با غریبهها صحبت کنم». همچنین واضح و روشن به او بگویید که هرگز نباید با یک غریبه جایی برود.
باید و نبایدهایی در مورد اینترنت تعیین کنید: هر رایانهای را که فرزندتان از آن استفاده میکند در فضای مشترک خانه قرار دهید تا بتوانید روی کاری که انجام میدهد نظارت داشته باشید. کودکان در این سن نباید به فضاهای مکالمهٔ آنلاین بروند. به فرزند خود بگویید که هرگز هیچ نوع اطلاعات شخصی از خودش و شما را در فضای آنلاین به کسی ندهد، به سؤالات کسی پاسخ ندهد یا فرمهای آنلاین را هم پر نکند.
قوانینی برای استفاده از دستشویی عمومی داشته باشید: در حدود شش سالگی که بیشتر بچهها میتوانند از سرویس بهداشتی عمومی به تنهایی استفاده کنند نیز هوشیار و مراقب باشید، بیرون در دستشویی بایستید و به فرزندتان بگویید که در صورت نیاز شما را صدا بزند. به او بگویید که درخواست هر کسی را که پیشنهاد کمک به او میدهد با گفتن «نه، ممنونم، خودم انجام میدم!» یا «نه، ممنون، مامان یا بابام بهم کمک میکنه!» رد کند.
بچههای بزرگتر را برای تنها بودن در خانه آماده کنید: به کودکتان بیاموزید که اگر کسی زنگ در را زد، نباید آن را باز کند، بلکه باید بگوید: «مامان یا بابا الان نمیتونه بیاد در رو باز کنه.» اگر آن شخص بستهای برای شما آورده باشد هم باید به او بگوید آن را پشت در بگذارد یا بعداً دوباره برگردد ولی هرگز در را بدون اطلاع و تأیید شما باز نکند.
دربارهٔ جواب دادن به تلفن تصمیم بگیرید: در مورد اینکه آیا میخواهید فرزندتان به تلفن پاسخ دهد یا نه تصمیمگیری کنید. سعی کنید بچهها را بدون مراقب در خانه تنها نگذارید اما اگر زمانی مجبور به این کار هستید و قصد دارید وقتی خارج از خانه هستید با خانه در تماس باشید، از تلفنی که اطلاعات تماسگیرنده را نمایش میدهد و «آیدیکالر» دارد استفاده کنید تا وقتی تماس میگیرید، فرزندتان بداند شما هستید. در غیر این صورت، شاید ترجیح بدهید تلفن را از دسترس بچهها خارج کنید.
نقش بازی کنید تا به او آموزش دهید، نه اینکه او را بترسانید: سؤالات «چی کار میکنی اگه؟» فرصتی برای تمرین ایجاد میکند، فقط حتماً رویکرد مثبت و سازندهای داشته باشید و کودک خود را نترسانید. استفاده از نقش بازی کردن در آموزش نحوهٔ روبهرو شدن با شرایط پیچیدهتر به بچهها مهم و کلیدی است. به عنوان مثال، با فرزندتان این نمایش را بازی کنید که اگر وقتی در پارک تنها باشد و شخصی به او نزدیک شود چه کند. مثلاً بگویید سریع پیش شما بیاید یا به سمت نزدیکترین پدر و مادری که آنجا با بچههایشان هستند برود.
از اظهارات ترسناک خودداری کنید: برای رساندن منظور خود به کودکتان ممکن است وسوسه شوید که هشدارهایی مانند اینها صادر کنید: «یه غریبه ممکنه تو رو از من دور کنه!» یا «ممکنه من دیگه هرگز تو رو نبینم!» اما اینها کودک شما را بیدلیل میترساند. یادتان باشد گفتوگو و راهنماییهایتان نباید در مورد چیزی باشد که شما از آن میترسید، بلکه باید در مورد چیزهایی باشد که فرزندتان را توانمند و آگاه کند.
خونسرد و معقول عمل کنید: خونسرد بمانید و صحبت خود را به باید و نبایدهای اصلی محدود کنید. اگر فرزندتان پرسید که چرا نمیتواند با یک غریبه برود، چیزی شبیه این بگویید: «چون من میخوام بدونم تو کجا هستی و تو هم بلدی قوانین رو خوب و درست انجام بدی!»
پیامها را تکرار کنید: نیازی به زیادهروی نیست اما در فرصتهای مناسب، مانند زمان نزدیک رفتن به جشن و مهمانیها، در سفر یا قبل از رفتن به هر مکان عمومی که کودک ممکن است نزدیک افراد غریبه باشد، روی این پیامها تأکید کنید.
به کودک بگویید که خانه کجاست: با آموزش نام کامل کودک، نام کامل خود شما، بعد آدرس و شماره تلفن خانهتان شروع کنید. گاهی هم به شکل یک بازی، آدرس و شماره تلفن را از بچههای بزرگتر امتحان بگیرید. هنگامی که فرزندتان برای دوچرخهسواری یا پیادهروی در محله بدون حضور شما به اندازهٔ کافی بزرگ شد، در مورد مرزها و اینکه تا کجا میتواند برود صحبت کنید و جاهای مشخص و مکانهای امنی مثل کلانتری را نشانش دهید تا در صورت نیازش به کمک به آنجا برود.
در مورد کارت شناسایی با کودک صحبت کنید: زمانی که حدس زدید کودکتان آمادگی دارد به او بگویید یک کارت شناسایی، مشخصات فیزیکی، سن، آدرس، عکس، اثر انگشت و اطلاعات تماس هر شخص را توضیح میدهد است. با بزرگتر شدن فرزندتان نیز عکس کارت شناساییاش را بهروز کنید.