عصرایران - "هر کس ، دقیقاً همان گونه که ما می خواهیم نباشد ، ضد نظام است ، ضد انقلاب است ، برانداز است ، منافق است ، جاسوس آمریکاست ، وطن فروش است ، خائن است و ... " ؛ این ادبیاتی است که بسیاری با استفاه از آن ، سال هاست که به تسویه حساب با این وآن می پردازند و با سنگر گرفتن در پشت نام نظام و انقلاب ، تیرهای تهمت و سرکوفت را به این و ان شلیک می کنند.
زمانی دوستداران نظام و انقلاب ، خود را سپر بلای آن می کردند و امروز ، کار برعکس شده و مدعیان دوستی نظام و انقلاب ، آن را سپر و سنگر خود کرده اند و این ، اتفاقی نیست که بتوان به راحتی از کنارش گذشت و متوجه عمق فاجعه نشد.
واقعاً مشمئز کننده است که به مجرد این که از فلان سخنرانی یک خطیب ، از یک مقاله یک روزنامه نگار ، فصلی از کتاب یک نویسنده یا چند سکانس یک فیلم یا سریال خوشمان نیاید یا در آنها انتقادی ببینیم ، فوراً نویسنده و گوینده و کارگردان و ... را ضد انقلاب و ضدنظام معرفی کنیم و داد و قال راه بیندازیم بدون این که تفکر کنیم که شاید او ، دلسوزتر از ما نسبت به نظام و انقلاب و سرنوشت کشورش باشد ،"
عسى اءَن يكونوا خيراً منهم " .
به عنوان مثال می توان به مقاله اخیر روزنامه کیهان در شماره روز پنجشنبه اشاره کرد که یکی از سریال های ماه رمضان یعنی "نون و ریحون" را " ضد نظام " معرفی کرد.
این روزنامه دلیل این موضوع را نیز چنین عنوان کرد که سریال "نون و ریحون" نظارت و ممیزی وزارت ارشاد بر حوزه کتاب را زیر سوال برده و نیز نظام را به سركوب و شكنجه متهم کرده است!
البته در اینجا قصد دفاع از سریال را نداریم چه آن که در یک نگاه کلی ، "نون و ریحون" هم در ردیف سریال های بی خاصیت تلویزیون قرار داشت که بود و نبودش چندان مهم نبود چه آن که در همان اوایل پخش تلویزیونی اش ، به تیغ سانسور گرفتار آمد و شد یکی مثل بقیه!
بنابراین سخن بر سر سریال "نون و ریحون" نیست ، سخن بر سر سریال "متهم سازی مردم" است که این یکی ، طولانی تر از آن اولی است و البته واقعی تر و تلخ تر!
در اینجا باید پرسید واقعاً معیار "ضد نظام " بودن یعنی ضدیت با کل مجموعه حاکمیتی چیست؟ مرجع تشخیص مصادیق این صفت کیست؟ آیا می توان به راحتی هر رسانه ، هر نویسنده و هر فیلم و سریالی را مصادق ضدیت با نظام دانست؟
کسانی که با ادعای دفاع از نظام ، مدام این و آن را ضد نظام معرفی می کنند ، آیا واقعاً بر این باورند که نظام حکومتی ما در داخل تا این حد "ضد" دارد؟ و این ضد نظام ها ، حتی در صدا و سیمای تحت نظارت رهبری هم نفوذ کرده و سریال های ضدنظام را بر روی آنتن می فرستند و هیچ کس هم متوجه نمی شود جز چند نفری که تخصص شان ضدانقلاب معرفی کردن خلق الله و عیبجویی است؟! اگر واقعاً نظام این همه "ضد" دارد که وای به حال نظام و اگر این گونه نیست که "ویل لکل همزه لمزه" وای بر عیب جویان!
متاسفانه بعضی ها ، تقاوت نقد و ضدیت را هنوز متوجه نشده اند یا در این باره تجاهل می کنند و هر منتقدی را که از او خوششان نیاید ، ضد نظام معرفی می کنند و با تعمیم نقد به ضدیت ، هزینه های نقد در جامعه را افزایش می دهند. مثلاً در همین مصداق مورد بحث ، آیا واقعا انتقاد از یکی از فعالیت های وزارت ارشاد، به معنی ضدیت با نظام است؟ اگر این گونه است که عملکرد کیهان در زیرسوال بردن فعالیت رئیس دفتر و مشاور ارشد و رئیس جمهور را چه باید نام نهاد؟ ضدیت بانظام؟ قطعاً خیر!
همچنین نباید از یاد برد که شخص رئیس جمهور نیز از وضعیت وزارت ارشاد
در دوره دولت نهم و از جمله بخش کتاب و نشر آن ناراضی بود و این نارضایتی
خود را در مناظره های بحث برانگیز قبل از انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرد.
هم اکنون نیز بخشی از فعالان و دست اندرکاران نشر منتقد وضعیت صدور مجور
نشر هستند آیا همه آنها ضد نظام هستند؟ قطعا خیر، بلکه این افراد منتقدان
بخشی از عملکرد وزارت ارشاد هستند و بس.
البته قصد نداریم اصل انتقاد مطرح شده در سریال نون و ریحون به بخشی از
عملکرد وزارت ارشاد را رد یا تایید کنیم بلکه سخن درباره اصل طرح نقد یکی
از فعالیت های یک نهاد دولتی و ربط این انتقاد به ضدیت با کل نظام است.
یعنی «انتقاد» به «ضدیت» و «بخشی از فعالیت های وزارت ارشاد» به «کل نظام» ارتقا
پیدا می کند. این، شیوه ای خطرناک و دارای عواقب بسیاری است. یکی از
تاثیرات این روند ، تبدیل منتقدان به مخالفان و افزایش مستمر شمار آنهاست.
نظام از طریق قوای سه گانه ، فعالیت ها و برنامه های مختلفی را اجرا می کند. آیا کسی هست که از ریز به ریز همه این فعالیت ها دفاع کند؟ پاسخ منفی است و همواره انتقاداتی وجود دارد اما اینکه هر انتقادی را ولو اینکه تند و تیز باشد به سرعت تبدیل به ضدیت با نظام کنیم، صحیح نیست زیرا این این وضعیت ظلم به نظام و مدیران جامعه است چرا که هم آنها را از نعمت نقد و انتقاد سازنده محروم می کند و هم خطوط قرمز را تنگ تر و تنگ تر می سازد.
از دیگر موضوعات مورد بحث در روزنامه کیهان، موضوع شکنجه بود. این روزنامه می نویسد: " مجموعه نون و ريحون ... پيشتر با متهم كردن نظام به سركوب و شكنجه به ياري جريان فتنه شتافته بود." در این باره هم باید گفت که میلیون ها ببینده این سریال ، به یاد ندارند که "نظام" متهم به شکنجه شده باشد بلکه در یکی از قسمت ها ، اشارتی تلویحی به وضعیت نامناسب برخی محبوسین شد. به راستی آیا وجود شکنجه در بازداشتگاه کهریزک قابل نفی است؟ و مگر نه اینکه شخص مقام معظم رهبری قبل از همه، موضوع شکنجه در کهریزک را به صورت علنی بیان کردند و خواستار رسیدگی به آن شدند و البته موضوع شکنجه نیز به کلیت نظام نسبت ندادند بلکه با دستور صریح برای رسیدگی و برخورد با شکنجه گران، حساب آنها را از کلیت نظام جدا کردند.
راستی اگر "نون و ریحون" ضد نظام بود ، چرا مقامات مسؤول مانع پخش آن نشدند؟ قطعا اگر این مجموعه، واقعاً ضد نظام بود به راحتی می شد آن را از روی آنتن پایین آورد و یا اساساً اجازه تولید به آن نداد.
کسانی که خود را حامی نظام و انقلاب می دانند و مدعی پاسداری از آنند ، بدانند که با آزردن مردم و منتقدان ، نه تنها به نظام و انقلاب و خون شهیدان خدمت نمی کنند ، بلکه دقیقاً (و دقیقاً) ریشه به تیشه آن می زنند و با ندانم کاری ها و تندروی های خود ، مدام از شمار نیروهای اردوگاه خودی می کاهند و این در حالی است که رهبر انقلاب ، یعنی همان کسی که اینان مدعی پیروی اش هستند ، بارها بر جذب حداکثری و دفع حداقلی تاکید داشته اند.
به راستی آیا با این روش های نابخردانه و با این تنگ نظری ها و با این مایه گذاشتن ها از نظام و انقلاب ، اساساً جذبی هم صورت می گیرد تا چه رسد به جذب حداکثری؟
... و در این جامعه و با این عملکردها ، چه مدام به یاد می آید این مصرع معروف و گزنده که "به کجا چنین شتابان؟"