شبکه خبر: اگر فیلم «گل یخ» ساخته کیومرث پوراحمد را دیده باشید، حتما به خاطر دارید که شخصیت اول این فیلم، هنرمندی بود که به دلیل وقوع یک زمین لرزه، همسرش را گم کرده و پس از وقوع اتفاقاتی بسیار در نهایت در انتهای فیلم، او را مییابد.
«گل یخ» چه در اکران عمومی و چه زودتر از آن هنگام نمایش در جشنواره فیلم فجر، نتوانست رضایت خاطر مخاطبان را به دست آورد؛ چراکه پیش از آن، پوراحمد درامی به نام «شب یلدا» را کارگردانی کرده و همین موضوع سبب بالا رفتن توقعات از او شده بود.
در حالی که «گل یخ» فیلمی بود به شدت بی خاصیت و ملال آور که این ملال بیش از هر چیز برآمده از تغییر مسیری بود که در مسیر نگارش فیلمنامه آن ایجاد شده بود چراکه ایده اصلی ساخت «گل یخ» ابتدا بر مبنای زندگی محمد نوری خواننده توانای ایرانی شکل گرفته بود.
پوراحمد که به لحاظ هنری بسیار زیاد به صدای نوری علاقه داشت، میخواست فیلمنامهای به نام «گل یخ» را براساس زندگی نوری نوشته و سپس با حضور خودِ وی آن را به فیلم تبدیل کند اما نوری با این مساله موافقت نکرد.
پوراحمد سپس این پیشنهاد را مطرح کرد که فیلمنامه براساس داستان زندگی محمد نوری نوشته شده اما یک بازیگر مطرح به جای او نقش آفرینی کند اما محمد نوری با این پیشنهاد هم موافقت نکرده و در جواب پوراحمد گفت: «کوچکتر از آنم که سناریویی براساس زندگی من نگاشته شود!»
این چنین بود که در نهایت «گل یخ» شرایطی کاملا متفاوت پیدا کرد و سناریوی آن براساس یکی از فیلمهای قدیمی ایرانی نوشته شد.
شاید اگر «گل یخ» همان طور که پوراحمد میخواست تصویری دقیق و دراماتیک میشد از زندگی یکی از بااخلاقترین موزیسینهای ایران، شاید الان و پس از رجعت ابدی محمد نوری، اثری سینمایی که بیانگر زندگی این بزرگمرد موسیقی ایران باشد را در کنار خود داشتیم. اما باز هم ملالی نیست؛ زیرا محمد نوری مجموعهای از زیباترین آثار موسیقایی خود را برای ما به یادگار گذاشته است!
روحش شاد