۰۷ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۸۴۹۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۲ - ۰۷-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۸۴۹۹
انتشار: ۱۳:۵۲ - ۰۷-۰۸-۱۴۰۴
به بهانۀ هفتم آبان؛ روز کوروش 

چرا شاعران مشهور از کوروش نگفته‌اند و پاسخ به 6 پرسش دیگر دربارۀ او

چرا شاعران مشهور از کوروش نگفته‌اند و پاسخ به 6 پرسش دیگر دربارۀ او
شاعر، مورخ نیست. خاطره هخامنشیان همواره باقی بود اما کنش‌های آنان در تاریخ با گذر قرون متمادی فراموش شده بود تا عصر جدید و کاوش‌های باستان‌شناسی و باز شدن گره کتیبه‌ها و لوحه‌ها. اسامی اسطوره‌ای شاهان هخامنشی در ادبیات ایران پر‌ تکرار است...

         
   عصر ایران؛ رضا شاه‌ملکی* - امروز هفتم آبان به نام کوروش است و در این نوشته برآنم به 7 پرسش دربارۀ او که از جانب مخالفان یا در مقام کنج‌کاوی طرح می‌شود پاسخ دهم: نخست پرسش مشهور که چرا نام کوروش در اشعار حافظ و سعدی نیست و سپس 6 پرسش دیگر:

    پاسخ پرسش نخست کوتاه و روشن این است: زیرا حافظ و سعدی مورخ نیستند. آنها نه تنها از کوروش که از داریوش و مهرداد نام نبرده اند یا از انوشیروانتنها سعدی یاد کرده. آیا به معنای نبودِ چنین شخصیت‌هایی است؟


    مورخین و منابع و لوحه‌ها و کتیبه‌ها را رها کرده‌ایم و به این می‌پردازیم که چرا دو شاعرِ نامی، نامی از کوروش نیاورده‌اند؟ شاعر، مورخ نیست. خاطره هخامنشیان همواره باقی بود اما کنش‌های آنان در تاریخ با گذر قرون متمادی فراموش شده بود تا عصر جدید و کاوش‌های باستان‌شناسی و خط شناسی و زبان‌شناسی و باز شدن گره کتیبه‌ها و لوحه‌ها. اسامی اسطوره‌ای شاهان هخامنشی در ادبیات ایران پر‌ تکرار است و بنگرید حافظ یا شاعران دیگر چندبار از کیخسرو و...که نام‌های اسطوره‌ای شاهان باستانی ایران‌اند یاد کرده‌اند. دردیوان‌های شعر نامی از کمبوجیه هم نیست اما نام بهرام گور و نوشیروان فراوان است. این به معنای وجود تاریخی نداشتن کمبوجیه است؟  

   و اما 6 پرسش دیگر:

1. آیا ایران خود مورخ نداشته؟ چرا تاریخ کوروش را باید یونانیان نوشته باشند؟

   - البته که جهانشاهی به گستردگی ایران باستان مورخ و دانشمند و دانشگاه فراوان داشته. نمی‌توان بیش از هزار سال بر نیمی از جهان حکم راند و مورخ و تاریخ نگاشته شده نداشت. اما فراموش نکنیم دوهزار سال گذشته! چه کسی می‌تواند از مصر باستان نام چهار مورخ را بیاورد؟ از چین باستان چطور؟ از هند؟ می‌بینیم که این تنها مختص به ایران نیست. ما کتاب‌هایی از همین صد سال پیش داریم که نام کتاب موجود است اما خود کتاب از بین رفته! به کوروش هم تنها یونانیان نپرداخته‌اند. منابع بابِلی-عبری و... نیز از او یاد کرده‌اند. در این میان،  کمک بررسی‌های باستان‌شناسی ، اوستایی، زبان‌شناسی و... را نیز به همراه داریم. افزون بر آن نام کوروش فقط در منابع یونانی نیامده، در منابع مهمی از ملل دیگر نیز نام او باقی است و پس از اسلام هم مورخین بزرگ ایرانی نام اورا بارها ذکر کرده‌اند که برای پرهیز از دراز شدت سخن از آن می‌گذریم.

مقبره کوروش

2. چرا نام کوروش در تقویم‌ها ثبت نشده؟

   - این از بی‌توجهی ماست! اما به شکلی نمادین همین هفتم آبان ماه یعنی روز فتح بابِل به دست ارتش ایرانیان را به عنوان روز کوروش گرامی می‌دارند. این ثبت نشدن در تقویم اما چیزی از بزرگی کوروش نمی‌کاهد. 

 3. حافظ و سعدی به کنار، چرا مشخصا فردوسی که شاهنامۀ‌ او  سرشار از نام شاهان و شخصیت‌های تاریخی/اسطوره‌ای است در یک بیت هم نامی از کوروش نیاورده؟

 -  ما متونی را که منبع کار فردوسی بوده‌اند و خدای‌نامه‌های عهد باستان را - که می‌دانیم در روزگار فوق بسیاری از آن نسخ برجای مانده بودند- ندیده‌ایم و چه کسی می‌تواند ادعا کند در آنها نام کوروش نیامده بوده؟ 
 
      شاهنامه شناس شهیر- استاد جلال خالقی مطلق- به روشنی به همانندی‌های شخصیت تاریخی کوروش و کیخسرو در شاهنامه اشاره دارند. (بنگرید به مقاله کیخسرو و کوروش از ایشان). 

     از مباحث بسیار تخصصی منابع کار فردوسی نیز می‌گذریم که مجالی دیگر برای طرح می‌طلبد. برای اشاره‌ای کوتاه، در 346 ق هنگامی که  ابومنصور عبدالرزاق سپهسالار و صاحب‌منصب مشهور روزگار سامانی روحانیان زرتشتی را گرد آورد تا بر اساس منابع پهلوی که در دست‌رس بود کتاب شاهنامه ابومنصوری را تدوین کنند، قرن‌ها بود که خط میخی به دست فراموشی سپرده شده بود و هم خاطره هخامنشیان.
  
  این شاهنامه ابومنصوری همان منبع اصلی کار فردوسی است که  آن هم  خود بر بنیاد منابع پهلوی نگارش یافته. منابعی که برخی از آنها پس از اسلام به عربی ترجمه شده و برخی هنوز به پهلوی و در دست موبدان زرتشتی باقی بودند.  
 
   در آن منابع البته که نامی از هخامنشیان نیامده بود  زیرا در طول فرمان‌روایی سلوکیان و ونزدیک به 500 سال حکومت اشکانیان (که از شرق ایران بودند)  یادگارهای هخامنشی در دست فراموشی بودند. در روزگار فردوسی بسیاری از ایرانیان هخامنشیان را همان کیانیان می‌پنداشتند. اما مورخین و اهل تحقیقی که از منابع یهودی و یونانی استفاده کرده بودند کوروش را می‌شناختند. 

     جدای اینها در کتاب حمزه اصفهانی و آثارالباقیه بیرونی  و... نام  و یاد کوروش آمده هر چند با تحول و تغییر. در این بین می‌توان به مقاله زنده یاد استاد باستانی پاریزی رجوع کرد تحت عنوان "کوروش در روایات ملی" که به خوبی آگاهی اهل تاریخ و فرهنگ از کوروش را نمایانده است. 

4. چرا تا پیش از حکومت پهلوی نام کوروش بر فرزندان ایرانیان گذارده نمی‌شده و ناشناخته بوده؟

  - نخست باید گفت شناخت کوروش و تاریخ باستانی ما از عهد قاجار آغاز شده و این‌که مشهور شده پهلوی‌ها آنهارا از دل تاریخ بیرون آورده اند درست نیست. رمز گشایی‌ها از خط و زبان‌های باستانی و الواح و کتیبه‌ها از حدود سال‌های 1240 خورشیدی به بعد آغاز شده. دوم آن‌که نام "فرورتیش" و "خشایارشا" هم بر فرزندان ایرانیان نبوده. "ارد" و "اردوان" هم.  و...  با این تحلیل نه تنها کوروش که کل حکومت مادها و هخامنشیان و پارتیان و... هم جعل و دروغ است!

5. چرا کوروش در استوانه خود بارها و بارها از "مردوک" خدای بابِلی یاد کرده ؟ مگر یکتا پرست نبوده؟

   -داوری نهایی در باب دین و آیینی که کوروش بر آن بوده دشوار است. زرتشتی بودن هخامنشیان نیز خود همچنان امری اثبات نشده است. «امیل بنونیست» در پژوهش خویش با عنوان "دین ایرانی" اشاره دارد که در معروف‌ترین کتیبه‌های هخامنشی که متعلق به داریوش و خشایارشا هستند اشاره‌ای به زرتشت و آیین زرتشتی نشده.  هرچند نام اهورا مزدا به روشنی آمده . (دین ایرانی/ص 20) 
 
    بیشتر به نظر می‌رسد دین هخامنشیان با آیین ایرانی مزدیسنا هماهنگی دارد. زنده یاد پرفسور شاپور شهبازی در کتاب "کوروش کبیر" دلایلی مستند در این باب ارایه می‌کند. بنابر این کوروش پیرو آیینی ایرانی بوده وافزون بر اینکه شواهد زیادی مانند تصویر معروف «پیکر انسان بالدار» که همان "فر کیانی" کوروش است در دست داریم ، کمتر نشانی از تأثیر ادیان بابِلی در ایران آن روزگار موجود است. 

     بنابراین ستایش کوروش از مردوک تنها به واسطه همان عدم تعصب مذهبی اوست که مورد پذیرش دوست و دشمن بوده. این تنها از تسامح کوروش بر می‌خیزد و چیزی هم بر او اضافه می‌کند نه اینکه از او بکاهد. 
 
    داریوش هم بعدها در سندی از "بل"- خدای بابلیان- به جای اهورا مزدا نام می‌برد و البته روشن است که داریوش "بل: را نمی‌پرستیده. در این زمینه می‌توانید رجوع کنید به گفت و گوی نگارنده با دکتر شهرام جلیلیان در همین تارنمای عصر ایران.

    "کلمان هوار" فرانسوی اشاره دارد: «کوروش اندیشه‌ای داشت که هم سیاسی بود و هم دینی. بابلیان و آشوریان قادر نبودند ار عقیده بت پرستی دست بردارند... و خدایان اقوام مغلوب را می‌ربودند...کوروش به جای ربودن این تندیس‌ها آنها را به مردمی که به آن وابسته بودند باز می‌گرداند.. این اندیشه نبوغ‌آمیز قدرت فاتح بابل را تحکیم بخشید».

6. از کجا بدانیم کوروش واقعا آنچنان که گفته‌اند مرد بزرگی بوده؟

   -تمامی تواریخ مکتوبی که از زندگانی کوروش برجای مانده را نه ایرانی‌ها و یاران و نزدیکان کوروش بلکه غیر ایرانی‌هایی همچون یونانیان و بابلیان و... نوشته‌اند. از سویی منشور معروف کوروش را در اختیار داریم که در آن به آزادی دین و فرهنگ مردمان زیر فرمان خود احترام گذارده.
 
 فراموش نکنید از روزگاری سخن می‌گوییم که پادشاهان در کتیبه‌های خود به ویرانی و کشتار وخون‌ریزی بیشتر افتخار می‌کردند و اصول اخلاقی امروزین که با آن اعمال انسان‌ها را نقد و ارزیابی می‌کنیم، در آن دوران متفاوت و گاه بی‌معنی بوده.  علت بزرگی کوروش این است. 
 
    دکتر زرین‌کوب اشاره دارد که در همان روزگار هم‌: « تمام دنیای باستانی وی را همچون مردی فوق‌العاده و بی‌مانند نگریست» (تاریخ مردم ایران ص 130). 
 
     یونانیان که دشمن سنتی پارسیان بودند او را مسیح تلقی می‌کردند و کافی است به نمایش‌نامه "آیسخولوس" نگاه کنیم که چگونه از او فرمان‌روایی آرمانی تصویر می‌کند. 

   پیشتر هم گفتیم انسانیت و جوانمردی‌یی را که کورورش از خود نشان داد در تمام تاریخ جهانی تا آن زمان، بی‌مانند بود. "دیکونوف" تاریخ‌نگار شهیر روس نیز بر آن است که کوروش تنها در دنیای جدید بلند آوازه نبوده بلکه «در میان معاصران خود هم عصر بسیار عمیقی بر جای گذارده است» (تاریخ ایران باستان ص89)

   افلاطون نیز در کتاب قوانین چهره‌ای آرمانی از پادشاهی کوروش ترسیم می‌کند . گزنفون اشاره دارد: «مردمان به دل‌خواه خود کوروش را فرمان می‌بردند».
 
   "دیودور سیسیلی " -مورخ هم‌عصر ژولیوس سزار- کوروش را « پاک‌اندیش و انسان‌دوست» نامیده و هرودوت کوروش را با صفاتی چون : جنگاور،پهلوان،نرم‌خو    و آزاده معرفی می‌کند. (کتاب تواریخ) و البته بسیاری پژوهش‌گران و نیز علامه فقید طباطبایی با نظر مولانا ابوالکلام آزاد در مورد "ذوالقرنین" خواندن کوروش در قرآن کریم  هم‌داستان‌اند.

  "فلویگل" اندیشمند بزرگ آلمانی،  "جرج راولینسون" مستشرق انگلیسی ، "ادوارد میر" مورخ آلمانی ، "ویل دورانت" آمریکایی ، "رومن گیرشمن" فرانسوی و.... هریک به فراخور و به زبان و اندیشه خود تماما در آثار معروف خود کوروش ایرانی را ستوده و نام اورا به بزرگی و خردمندی برده‌اند.
________________________________
 

* دکتری تاریخ/ تاریخ‌پژوه

ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha