۰۷ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۸۴۶۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۷ - ۰۷-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۸۴۶۳
انتشار: ۱۲:۱۷ - ۰۷-۰۸-۱۴۰۴
اسناد تاریخی درباره کوروش چه می‌گویند

او فاتح خونریز نبود!

او فاتح خونریز نبود!
هفتم آبان‌ماه در گاهشمار غیررسمی، روز کوروش، بنیانگذار پادشاهی هخامنشی نام گرفته است. به این انگیزه، سخنان شاهرخ رزمجو، باستان‌شناس، متخصص دوره هخامنشی، و مسئول اسبق مجموعهٔ ایران باستان در بخش خاورمیانهٔ موزه بریتانیا، که ترجمه نوینی از منشور کورش نیز ارائه داده است، با عنوان «کوروش هخامنشی در اسناد و نوشته‌های بابلی» مرور و بررسی می‌شود.

یک باستان‌شناس و متخصص دوره‌ هخامنشی می‌گوید: «در متون بابلی، کوروش نه فاتحی خون‌ریز، بلکه پادشاهی دادگر و برگزیده‌ خدای مردوک معرفی شده است، که صلح و آرامش را به بابِل بازگرداند.»

به گزارش ایسنا، هفتم آبان‌ماه در گاهشمار غیررسمی، روز کوروش، بنیانگذار پادشاهی هخامنشی نام گرفته است. به این انگیزه، سخنان شاهرخ رزمجو، باستان‌شناس، متخصص دوره هخامنشی، و مسئول اسبق مجموعهٔ ایران باستان در بخش خاورمیانهٔ موزه بریتانیا، که ترجمه نوینی از منشور کورش نیز ارائه داده است، با عنوان «کوروش هخامنشی در اسناد و نوشته‌های بابلی» مرور و بررسی می‌شود.

در این گفتار، رزمجو با نگاهی دقیق به متون میخی و منابع تاریخی، سیمای کوروش را از دل الواح و کتیبه‌های باستانی بابل بازمی‌نماید؛ سیمایی که نه افسانه، بلکه بر پایه‌ی اسناد تاریخی و شواهد باستان‌شناسی شکل گرفته است.

آنچه در ادامه می‌آید مشروح سخنان این باستان‌شناس است که هفتم آبان ماه سال ١۴٠٢ در یک نشست تخصصی درباره کوروش بزرگ گفته است: 

«کوروش تنها استوانه‌ معروف خود را ندارد، بلکه اسناد دیگری نیز از او وجود دارد؛ اسنادی که شاید کمتر شناخته شده‌اند، اما بهتر است آن‌ها را نیز بشناسیم و با محتوایشان آشنا شویم.

همه‌ ما می‌دانیم که کوروش در آغاز، پادشاه قلمرویی کوچک در منطقه‌ فارس، یعنی پارس باستان بود. او پادشاه «اَنشان» به شمار می‌رفت و مرکز حکومتش در همان ناحیه قرار داشت. با تصرف متصرفات ماد، توانست قلمرو خود را گسترش دهد تا به مرزهای آناتولی برسد و در نتیجه، همسایه‌ امپراتوری بابِل نو شد. در آن زمان، پادشاه بابِل «نبونعید» بود که چندان محبوبیتی میان مردم نداشت. در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش موفق شد بابِل را فتح کند و این رویداد، حادثه‌ای عظیم بود که تاریخ را دگرگون ساخت.

بسیاری از مورخان تاریخ را به دو بخش تقسیم کرده‌اند، پیش از کوروش و پس از کوروش. تصرف بابل، رخدادی کوچک نبود. بابل در جهان باستان شهری عظیم و ثروتمند، مرکز تجارت و فرهنگ و از پرقدرت‌ترین نقاط تمدن آن روزگار به‌شمار می‌رفت. پس از سقوط آشور، بابِل جای آن امپراتوری را گرفت و به بزرگ‌ترین مرکز سیاسی و فرهنگی منطقه تبدیل شد.

اگر بخواهیم تصویری از بابل باستان در ذهن مجسم کنیم، باید شهری پهناور با جمعیتی بسیار زیاد را تصور کنیم که در آن، زیگوراتی بزرگ برای پرستش «خدای مردوک» و پرستشگاه‌های باشکوهی مانند «معبد اساگیلا» وجود داشت. این دو پرستشگاه از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین معابد بابل در زمان خود بودند.

پیش از کشف استوانه‌ کوروش، تنها دو منبع برای شناخت او وجود داشت؛ یکی متون عهد عتیق و دیگری منابع کلاسیک یونانی و رومی. به‌جز این‌ها، آگاهی مستقیمی از شخصیت کوروش در دست نبود. اما هنگامی‌که در کاوش‌های باستان‌شناسی، استوانه‌ کوروش به دست آمد، پژوهشگران دریافتند با سندی مواجهند که در آن، خود کوروش مستقیماً و به زبان خویش سخن می‌گوید.

در این استوانه، تا سطر نوزدهم متن را کاهنان بابلی نوشته‌اند و از سطر نوزدهم به بعد، خودِ کوروش سخن می‌گوید. کاشف استوانه، «هرمزد رسام» بود؛ باستان‌شناسی کلدانی‌تبار و مسیحی ـ آشوری که در موصل به دنیا آمده بود. او در زمان کشف استوانه در محل حضور نداشت و کارگرانش آن را یافتند، اما شخصاً بسته‌بندی و برای موزه‌ بریتانیا ارسال کرد.

پرسش مهمی که پس از آن پیش آمد، محل دقیق کشف استوانه کجا بود، به‌ویژه چون خودِ رسام در لحظه‌ کشف حضور نداشت. در نامه‌ها و نوشته‌های او اشاره‌ای به محلی به نام «جمجمه» (که در متون لاتین به‌صورت Jimjuma آمده) وجود دارد. در تصاویر باقی‌مانده، این مکان تپه‌ای است که به دیواری متصل می‌شود. بعدها مشخص شد که این دیوار، یکی از دیوارهای دفاعی شهر بابل بوده است؛ دیواری با خندقی در پشت آن، معروف به دیوار «ایمگور-اِنلیل». درون این دیوار، طاقچه‌ای تعبیه کرده بودند و استوانه‌ کوروش به‌عنوان «نوشته‌ پی‌بنا» درون آن قرار داده شده بود و سپس روی آن را با آجر چیده بودند.

 عکسی که به محل کشف منشور کوروش نسبت داده شده است.
 عکسی که به محل کشف منشور کوروش نسبت داده شده است.

نقشه‌ امروزی بابل نشان می‌دهد که محل کشف استوانه در نزدیکی دروازه‌ جنوبی شهر و در بخش دیوار ایمگور-انلیل واقع بوده است. در همان کتیبه نیز کوروش اشاره می‌کند که هنگام بازسازی دیوار «انلیل» در بابل، نوشته‌ای از یکی از شاهان پیشین به نام «آشور» یافته که او نیز متنی به عنوان پی‌بنا در دیوار جای داده بود.

امروز این تپه‌ها با نام «تپه‌های عَمران ابن علی» در جنوب بابل شناخته می‌شوند. در افق آن ناحیه، گنبد آرامگاه عمران ابن علی دیده می‌شود. بقایای این دیوارها و تپه‌ها همان بخش‌هایی از دیوار دفاعی بابل‌اند که کاوش و شناسایی شده‌اند.

برخی پژوهشگران گمان می‌کردند «استوانه‌ کوروش» در نقطه‌ای دیگر یافت شده است، اما براساس نامه‌های موجود از هرمزد رسام، به‌روشنی بیان می‌شود که او استوانه را در عَمْران، همراه با ۶٠٠ قطعه‌ گِلی دیگر، و در تپه‌ی جمجمه یافته است. بنابراین، محل کشف آن بخشی از دیوار دفاعی بابل بوده است.

به‌محض آنکه بریتانیایی‌ها دریافتند این متن به نام کوروش نوشته شده است، شور و هیجان فراوانی در میان آنان پدید آمد. نخستین کسی که برای خواندن و ترجمه‌ آن داوطلب شد، «هنری راولینسون» بود؛ همان کسی که کار رمزگشایی از خط میخی را انجام داده بود. او نامه‌ای به موزه‌ بریتانیا نوشت و اعلام کرد که علاقه‌مند است متن را بخواند. راولینسون از برجسته‌ترین کسانی بود که در رمزگشایی خط میخی سهمی بزرگ داشت و با خواندن این استوانه، گامی عظیم در بازنویسی تاریخ شرق باستان برداشته شد.

تمام آن کتیبه‌هایی که پیش‌تر به دست آمده بود، درباره‌ تمدن‌ها و رویدادهایی سخن می‌گفت که تا پیش از آن برای ما ناشناخته بودند. مدتی بعد، قطعه‌ دیگری از استوانه‌ی کوروش کشف شد که در دانشگاه «ییل» نگهداری می‌شد. هنگامی که آن قطعه را به لندن بردند و کنار استوانه‌ اصلی قرار دادند، مشخص شد که این بخش، تکه‌ای از همان استوانه‌ کوروش است. آن قطعه اکنون به‌صورت امانت درازمدت در اختیار موزه‌ بریتانیا قرار دارد.

در آغاز سال ۲۰۱۰ میلادی، دو قطعه‌ دیگر نیز کشف شد که گرچه مربوط به استوانه‌ کوروش نبودند، اما متن آن‌ها با متن استوانه شباهت بسیار داشت. این دو قطعه از روی گل‌نوشته‌هایی مسطح به‌دست آمدند که در واقع، نوعی نسخه‌ بایگانی‌شده از متن استوانه بودند و در بابل نگهداری می‌شدند. پس از یافتن نخستین قطعه، مجموعه‌ بایگانی دوباره بازبینی شد و به‌دنبال آن، قطعه‌ی دوم نیز کشف شد. این قطعه، شامل بخش پایانی کتیبه است.

در لبه‌ پایین آن، چند سطر نخست و همچنین نام کاتب دیده می‌شود، شخصی به نام قِشتی-مردوک. خوشبختانه با کمک همین دو قطعه، بخش‌هایی از شکستگی‌های استوانه‌ کوروش بازسازی شد.

اما باید یادآور شد که استوانه‌ کوروش، تنها یک نمونه از سنتی کهن در میانرودان بود. در بابل و آشور، رسم بر آن بود که کتیبه‌های پی‌بنا را به شکل استوانه‌ای یا بشکه‌ای می‌ساختند و آن‌ها را در زیر بناها یا درون دیوارها قرار می‌دادند. این کتیبه‌ها به نوعی سند و حافظ تاریخ و برنامه‌ ساخت بناها بودند. برخی از آن‌ها توپر و برخی توخالی ساخته می‌شدند. استوانه‌ کوروش از نوع توپر است و همین ویژگی احتمالاً موجب شده که در گذر زمان سالم‌تر باقی بماند، زیرا نمونه‌های توخالی در هنگام آسیب‌دیدگی خرد می‌شدند و از بین می‌رفتند.

در متن استوانه، از پادشاهی به نام نَبونعید (آخرین پادشاه بابل نو) یاد می‌شود که مردم بابل از او ناخشنود بودند. علت نارضایتی آن بود که نَبونعید می‌خواست خدای شخصی خود، یعنی سین (خدای ماه)، را جایگزین خدای بزرگ بابل، مردوک کند. این اقدام برای مردم بابل و شهرهای پیرامون آن پذیرفتنی نبود و مخالفت گسترده‌ای برانگیخت.

نَبونعید خود نیز استوانه‌ای دارد که در آن سخنانی بیان می‌کند. در این استوانه می‌گوید:

«خدایان، در آغاز پادشاهی، مرا برگزیدند و در خوابی که دیدم، خدای مردوک و خدای سین به من فرمان دادند تا پرستشگاه خدای سین را از نو بنا کنم.»

او می‌افزاید:

«با مردوک، سرور خدایان، سخن گفتم و گفتم: پرستشگاهی که مرا به ساختنش فرمان دادی، در دست مادهاست و آنان آن را در محاصره گرفته‌اند.»

در ادامه‌ همین متن آمده است که «خدایان، به او وعده می‌دهند مادها و شاهان هم‌پیمانشان نابود خواهند شد.» در همین جاست که برای نخستین بار نام کوروش در اسناد بابلی دیده می‌شود.

در ادامه‌ متن نَبونعید آمده است که:

«در خواب دیدم که باید پرستشگاه خدای سین را از نو بنا کنم، اما مردم بابل، بورسیپا و نیپور، یعنی کاهنان و مردمان پایتخت، از این فرمان ناخشنود شدند و به خدایان بزرگ او توهین کردند.»

در نتیجه، خدای سین آنان را به مجازات دچار کرد، طاعون و قحطی بر سرشان آمد و بسیاری جان باختند. نَبونعید خود از بابل گریخت و در شهری دور از آن پنهان شد. امروزه می‌دانیم آن شهر، تَیما در شمال عربستان امروزی بوده است.

پس از استوانه‌ کوروش، یکی از مهم‌ترین متونی که باید بدان پرداخت، رویدادنامه‌ نَبونعید است. در این متن، اطلاعات بسیار ارزشمندی وجود دارد. در آن آمده است که در سال ششم پادشاهی، نَبونعید سپاهش را گرد آورد و برای نبرد با کوروش به سوی او لشکر کشید. پیش‌تر در متن قبلی (استوانه نبونعید) اشاره شده بود که «خدایان، کوروش را برانگیختند تا مادها را نابود کند». بدین ترتیب، در نگاه او، کوروش برگزیده‌ خدای مردوک و خدای سین به شمار می‌رفت.

اما لحن متن در بخش‌های بعدی تغییر می‌کند و از حالت دینی به گزارشی تاریخی بدل می‌شود. در سطر نهم، آمده است:

«در ماه نیسان، کوروش پادشاه پارسو (پارس) سپاهش را گرد آورد و از دجله پایین اربیل گذشت. در ماه عیارو، به سرزمینی دیگر لشکر کشید.»

در اینجا، نویسنده کوروش را «پادشاه پارسیان» می‌نامد. برخی پژوهشگران بر پایه‌ی این شواهد گفته‌اند که کوروش، پادشاه شهر انشان در ایلام (عیلام) بوده و بنابراین می‌توان او را هم ایلامی (عیلامی) و هم پارسی دانست، اما به هیچ وجه بابلی به شمار نمی‌رفت.

در استوانه‌ کوروش نیز اشاره‌ای به این موضوع هست. او از پرستشگاهی جعلی سخن می‌گوید که نَبونعید ساخته بود و در مقابل، خود را برگزیده‌ خدای مردوک معرفی می‌کند که مأمور بازگرداندن نظم و آیین درست به بابل بود.

پرستشگاه جعلی‌ای که نَبونعید ساخته بود، سخت مردم را آزرده کرده بود. او هر روز آیین‌هایی برپا می‌کرد که برای مردم بابل اهانت‌آمیز بود و پیشکشی‌های روزانه‌ای را که باید به معابد داده می‌شد، متوقف کرده بود. دیگر نه از خدای مردوک ترسی داشت و نه به سنت‌های دینی مردم احترام می‌گذاشت.

به روایت کاهنان بابل، مردوک در این هنگام به جست‌وجوی پادشاهی دادگر برمی‌آید؛ پادشاهی که شایسته و مورد رضای او باشد. آنان می‌گویند:

«او کوروش، شاه شهر انشان را به دست خویش گرفت، او را به نام خواند و شهریاری‌اش را بر مردمان اعلام کرد.»

بدین ترتیب، مردم بابل کوروش را برگزیده‌ خدای مردوک دانستند و مشروعیت پادشاهی او را از جانب خدا تأیید کردند.

در متون دیگر، آنچه را «روایت منظوم» می‌نامیم، اطلاعات بیشتری ارائه می‌دهد. در این روایت، نویسنده سعی دارد نَبونعید را از نظر شخصیتی بکوبد. در بخشی از متن، به او لقب «دیوانه» داده شده است و درباره‌اش می‌نویسد:

«او همواره می‌گوید: من از همه‌چیز آگاهم، خدایان در خواب بر من ظاهر می‌شوند و با من سخن می‌گویند.»

به‌روشنی پیداست که در این روایت، نَبونعید شخصیتی خودبزرگ‌بین و گرفتار توهم معرفی می‌شود. در ادامه، کاتب می‌نویسد:

«کاری کردم تا او، یعنی کوروش، در برابر پاهایم کرنش کند و من خود کشورش را گشودم و دارایی‌هایش را به خانه‌ خویش بردم.»

این عبارت‌ها نشان می‌دهد که نَبونعید دچار هذیان و توهم قدرت بوده است، چراکه اساساً در بابل حضور نداشت. طبق آیین بابل، شاه باید در خود شهر بابل حاضر می‌شد و در آغاز سال نو، در جشن بزرگ، دست مجسمه‌ مردوک را می‌گرفت تا از او مشروعیت پادشاهی دریافت کند. در صورتی که پادشاه در بابل حضور نداشت، جشن آغاز سال نو برگزار نمی‌شد، مجسمه‌ مردوک از پرستشگاه بیرون نمی‌آمد، آیین‌ها انجام نمی‌گرفت و در نتیجه، برکت به شهر بابل وارد نمی‌شد.

در یکی از متون بسیار مشهور، یعنی رویدادنامه‌ نبرد اوپیس، دو ترجمه‌ اصلی وجود دارد. در یکی از این ترجمه‌ها آمده است که نَبونعید و سپاهیانش با کوروش و لشکر او درگیر می‌شوند و کوروش مردم را قتل‌عام می‌کند. در ترجمه‌ای دیگر گفته می‌شود که کوروش مردم را به آتش می‌کشد. اما هیچ‌کدام از این ترجمه‌ها درست نیست.

من (شاهرخ رزمجو) شخصاً به نسخه‌ اصلی این کتیبه دسترسی داشتم و آن را نزد شادروان پروفسور لمبرت، از برجسته‌ترین متخصصان خط میخی، بردم. ایشان متن را بررسی و ترجمه کردند و نتیجه‌ ترجمه‌ دقیق ایشان این بود که در متن، نه سخنی از قتل‌عام آمده و نه از آتش‌سوزی. حتی واژه‌ «آتش» در کل کتیبه وجود ندارد.

در واقع، آنچه در متن آمده، تنها این است که:

«سربازان اَکَد، و نه مردم، عقب‌نشینی کردند.»

بدین ترتیب، روشن می‌شود که روایت‌های خشن و اغراق‌آمیز بعدی، با متن اصلی مطابقت ندارد و واقعیت تاریخی، از آنچه در ترجمه‌های نخستین آمده، بسیار متفاوت بوده است.

کوروش اردوگاه و خیمه‌گاه سپاه شکست‌خورده را تصرف می‌کند و سربازان دشمن را از میان برمی‌دارد. بنابراین، روشن است که ترجمه‌های پیشین که از کشتار مردم یا آتش‌سوزی سخن می‌گفتند، حاصل برداشت نادرست از متن اصلی بوده‌اند، زیرا هیچ اشاره‌ای به مردم یا آتش‌زدن در متن وجود ندارد.

در روایت اصلی، آمده است که کوروش شکست سختی بر سپاه بابل وارد کرد و سربازان نَبونعید به سوی بابل عقب‌نشینی کردند. کوروش بخشی از سپاهش را به سرعت به سوی بابل فرستاد تا پیش از رسیدن نَبونعید، شهر را تصرف کنند. زمانی که نَبونعید به بابل رسید، سپاهیان کوروش پیش‌تر وارد شهر شده بودند و او را دستگیر کردند.

در متن رویدادنامه آمده است:

«در روز چهاردهم ماه تَشرِیتو (تقریباً برابر با مهرماه)، شهر سیپر بدون نبرد فتح شد. نَبونعید گریخت. در روز شانزدهم، اُگبَرو، فرماندار گوتیوم (که به‌طور سنتی به سرزمین‌های غربی ایران و ماد اطلاق می‌شود)، همراه با سپاه کوروش بدون هیچ جنگی وارد بابل شد. آنگاه، پس از عقب‌نشینی نَبونعید، او در بابل دستگیر شد.»

در برخی از متون بابلیِ پس از آن نیز آمده است که «نَبونعید، پس از دستگیری، کشته نشد بلکه تبعید شد». گفته‌اند او را به کرمان فرستادند و از آن پس، از صحنه‌ تاریخ کنار رفت.

در بخش دیگری از همان رویدادنامه، رفتار سپاهیان کوروش با مردم و با مقدسات بابل شرح داده شده است. در متن آمده است:

«تا پایان ماه، سربازان سپردار گوتیوم، در کنار دروازه‌های اِساگیلا (پرستشگاه بزرگ مردوک)، مستقر بودند و آن را محاصره کرده بودند، اما هیچ وقفه‌ای در برگزاری آیین‌های مذهبی به وجود نیامد، هیچ مراسمی از دست نرفت و نیایش‌ها همچنان برگزار می‌شد.»

این بخش از متن، بسیار مهم است؛ زیرا نشان می‌دهد که سپاهیان کوروش، با وجود محاصره‌ معبد بزرگ، اجازه‌ غارت یا بی‌حرمتی ندادند و حتی مراقب بودند آیین‌های مذهبی بدون وقفه ادامه یابد؛ امری که در دنیای معاصر به‌ندرت اتفاق می‌افتد.

در ادامه‌ رویدادنامه آمده است که هفده روز بعد، کوروش شخصاً وارد بابل شد. در یکی از ترجمه‌ها آمده است:

«مردم بر سر راه او شاخه‌های سبز گستردند و از او استقبال کردند. هیچ وقفه‌ای در آیین‌های مذهبی سنگین پدید نیامد و تاریخ هیچ مراسمی از دست نرفت.»

در کتیبه «روایت منظوم» نیز نکته‌ای افزوده شده که از اهمیت فراوانی برخوردار است. در آن آمده است:

«کوروش به مردم بابل اعلام صلح کرد، سپاهیان خود را از اَکّور (زیگورات بزرگ بابل) دور نگه داشت و به آنان فرمان داد وارد محوطه‌ مقدس بابلیان نشوند.»

این دستور، نشان از احترام او به باورها و معابد مردم مغلوب دارد. متن ادامه می‌دهد:

«او که اندیشه‌ آبادسازی بابل را در سر داشت، خود بیل و سبد برداشت و به ساخت و تکمیل دیوارهای بابل پرداخت.»

این رفتار یادآور سنت دیرینه‌ پادشاهان بابل و آشور است که شخصاً در آیین آغاز ساخت بنا شرکت می‌کردند و خشت نخست را خود بر جای می‌نهادند.

در همان رویدادنامه آمده است که:

«شهر در آرامش بود. کوروش به تمام مردم درود فرستاد.»

در ادامه‌ متن، چند رویداد از آن دوران ثبت شده است:

فرماندار بابل در شب یازدهم ماه درگذشت، و در ماه «اَدارو» نیز همسر شاه چشم از جهان فروبست. از روز بیست‌وهفتم تا سوم ماه نیسان، دوره‌ای رسمی برای سوگواری برگزار شد. مردم سرهای خود را برهنه کردند یا شاید منظور این است که موی سر خویش را تراشیدند، که یکی از رسم‌های کهن سوگواری در میان اقوام باستان بود.

در خود استوانه‌ کوروش نیز آمده است:

«سپاهیان من در آرامش درون بابل گام برمی‌داشتند. نگذاشتم کسی در هیچ جای شهر، هراس برانگیزد. بابل و جایگاه‌های مقدس آن را آرامش بخشیدم و رنج‌ها را از مردم دور کردم.»

در روایت منظوم نیز چنین آمده است:

«او تمثال خدایان را به محراب‌هایشان بازگرداند.»

زیرا نَبونعید، مجسمه‌ خدایان شهرهای مختلف را از محراب‌های اصلی‌شان بیرون آورده و به بابل آورده بود. این کار خشم مردوک و دیگر خدایان را برانگیخته بود و مردم نیز از آن دل‌آزرده بودند؛ چرا که خدایان نگهبان شهرهایشان از آنان دور شده بودند. کوروش دستور داد تمامی این تماثیل به محراب‌های اصلی خود بازگردانده شوند و پرستشگاه‌ها از نو ساخته شوند.

در استوانه‌ کوروش آمده است:

«خدایانی را که از دیرباز، محراب‌هایشان ویران شده بود، به جایگاه‌های خود بازگرداندم. آنان را در خانه‌هایشان نشاندم و مردمان آن خدایان را گرد آورده، به سکونتگاه‌های خود بازگرداندم.»

«خدایانی را که از دیرباز، محراب‌هایشان ویران شده بود، به جایگاه‌های خود بازگرداندم. آنان را در خانه‌هایشان نشاندم و مردمان آن خدایان را گرد آورده، به سکونتگاه‌های خود بازگرداندم.»

اگرچه در متن مشخص نشده کدام مردمان مقصودند، اما روشن است که مراد، اقوام و مردمانی است که در بابل به اسارت گرفته شده بودند. آنان به سرزمین‌های خود بازگردانده شدند.

در یکی از اسناد به‌دست‌آمده از سوریه نیز تأییدی بر همین موضوع دیده می‌شود؛ در آن اشاره شده که کوروش فرمان بازگرداندن مردمان تبعید شده را صادر کرده است.

در سراسر منطقه‌ میان‌رودان، شواهدی از آثار عمرانی کوروش و سیاست‌های او در بازسازی شهرها باقی مانده است. این اسناد نشان می‌دهد که در شهرهای گوناگون، کارهای بازسازی و مذهبی به فرمان او انجام گرفته و او در عمل، نه تنها فاتح، بلکه بنیان‌گذار نظم و آرامش نوین در بابل و سراسر منطقه بوده است.

افزون بر تمامی این متون و اسناد تاریخی، متنی پیش‌گویانه نیز وجود دارد که البته متعلق به دوران متأخرتر، یعنی دوره‌ هلنی یا سلوکی است. در این نوشته، پیش‌گویی به این شکل آمده است:

«شاهی از ایلام برخواهد خاست» که منظور از ایلام در این‌جا سرزمین ایلام و پارس است، و مراد از آن کوروش است.

در ادامه آمده است:

«او عصای شاهی را از نَبونعید خواهد گرفت، تخت را به چنگ خواهد آورد و شاهی را که از آن برداشته است، به سرزمینی دیگر خواهد فرستاد و در آن‌جا ساکن خواهد کرد.»

اشاره‌ متن، بی‌تردید به تبعید نَبونعید به کرمان است. سپس می‌افزاید:

«در روزگار او، سرزمین‌ها در امنیت خواهند زیست.»

می‌بینیم که حتی در این متن پیش‌گویانه نیز، بر صلح و امنیت تأکید شده است؛ همان مفهومی که در دیگر متون بابلی و استوانه‌ کوروش نیز بارها تکرار شده است.

شواهد باستان‌شناختی دیگری نیز این موضوع را تأیید می‌کنند. برای نمونه، آجرنوشته‌ها و مُهرهایی در شهرهای اورُک و دیگر شهرهای میان‌رودان یافت شده که بر آن‌ها مهر کوروش زده شده است. این آثار نشان می‌دهد که در همان دوران، پرستشگاه‌ها و بناهای مذهبی در حال بازسازی بوده‌اند. جالب است بدانیم که برخی از این پرستشگاه‌ها، متعلق به خدای «سین» (خدای ماه) بوده است؛ یعنی در حالی که کوروش در بابل از پرستش مردوک و آیین‌های بابلی حمایت می‌کرد، در دیگر نقاط نیز به بازسازی معابد خدای ماه می‌پرداخت. در یکی از ساده‌ترین و کوتاه‌ترین کتیبه‌ها آمده است:

«من، کوروش، شاه جهان، شاه اَنشان. خدای بزرگ، خدای خدایان بزرگ، همه‌ خدایان بزرگ را، همه‌ی خدایان سرزمین‌ها را، در دستان من نهاد. من در این سرزمین، صلح برقرار کردم.»

در این‌جا واژه‌ کلیدی، همان است که در بیشتر اسناد بابلی نیز تکرار می‌شود؛ صلح و امنیت.

اما از کجا بدانیم که کوروش در گفتارش راست می‌گوید؟ پاسخ در اسناد دیوانی بابل نهفته است.

متنی اقتصادی از بابل وجود دارد که تنها چند روز (شاید دو روز) پس از سقوط بابل نوشته شده است. این سند در یکی از دیوان‌سراهای شهر به دست آمده و نشان می‌دهد که کاتبان و دبیران همچنان در محل کار خود مشغول‌اند و دستگاه اداری فعال است؛ یعنی زندگی مردم هیچ‌گاه مختل نشده و وضعیت شهر، نه مانند شهری اشغال‌شده، بلکه چون شهری آرام و عادی ادامه یافته است.

نمونه‌ دیگر، متنی است مربوط به دو ماه پس از ورود کوروش به بابل، که باز هم نشان می‌دهد زندگی مردم بدون وقفه ادامه داشته و هیچ آشوب یا بی‌نظمی رخ نداده است.

در سندی دیگر مربوط به فروش یک مزرعه، تاریخ، روز هفتم از ماه نهم سال ۵۳۹ پیش از میلاد را نشان می‌دهد؛ یعنی تنها یک ماه پس از آغاز پادشاهی کوروش. همه‌ این شواهد، تأییدکننده‌ صحت گفته‌های مندرج در کتیبه‌ها هستند.

اما این همه‌ ماجرا نیست. از کوروش صدها کتیبه و سند مستقل در دست است. بسیاری می‌پندارند تنها سند بازمانده از او، همان استوانه‌ معروف کوروش است، در حالی‌که این‌گونه نیست. ده‌ها و بلکه صدها سند وجود دارد که یا به دست کوروش نوشته شده یا نامش در آنها آمده است.

از جمله، نوشته‌ای بابلی وجود دارد که موضوع آن «قرارداد کارآموزی» است. در این متن آمده است که نوجوانان را برای آموزش، به استادکارانی چون سنگ‌تراش یا زرگر می‌سپردند تا مدت مشخصی شاگردی کنند. این سند به دوران کوروش بازمی‌گردد.

نامه‌ اداری دیگری از سال چهارم پادشاهی کوروش نیز در دست است. این نامه درون پاکتی گِلی نگهداری می‌شد، مانند پاکت‌های امروزی. پس از شکستن پاکت، متن درون آن خوانده شده است. مضمون نامه درباره‌ تخصیص یک‌دهم از محصول نی‌های رودخانه است؛ نشانه‌ای از نظم اداری و اقتصادی در دوران او.

در میان متون به‌جامانده از دوران کوروش، مجموعه‌ای بسیار جالب وجود دارد، «متون ستاره‌شناسی». دست‌کم پنج متن از این نوع یافت شده که درباره‌ خورشیدگرفتگی‌ها و ماه‌گرفتگی‌های دوران کوروش سخن می‌گویند. برای مردم باستان، چنین پدیده‌هایی معنایی شوم و آسمانی داشت و آن را نشانه‌ خشم خدایان یا بلای قریب‌الوقوع می‌دانستند.

کاهنان بابل، با تکیه بر محاسبات ریاضی و رصدهای دقیق آسمان، می‌کوشیدند زمان این پدیده‌ها را پیش‌گویی کنند. جالب است که در دوران کوروش، بیست‌وسه مورد ماه‌گرفتگی در بابل ثبت شده است که همگی بعدها با محاسبات جدید ناسا مطابقت یافتند.

در یکی از این متون، به رخداد جالبی اشاره شده است، در سال هشتم پادشاهی کوروش، گروهی از خادمان معابد پیش‌گویی کردند که آن شب ماه‌گرفتگی رخ خواهد داد. آنان به خانه‌های پرستش خدای «شمش» (خدای خورشید) رفتند، ناقاره‌ها و دهل‌های مسی را به صدا درآوردند تا طبق باورشان نیرویی که ماه را بلعیده است، از ترس این صداها، ماه را رها کند.

اما گرفتگی پیش‌بینی‌شده رخ نداد و این کار باعث خشم مردم شد. در متن آمده است که آنان شکایت کردند و گفتند:

«چرا بی‌موقع مردم را به اشتباه انداختید؟»

و خادمان پاسخ دادند:

«پیش از آن، با متولیان پرستشگاه مشورت نکرده بودیم.»

این روایت نه تنها تصویری زنده از باورهای مردم باستان به دست می‌دهد، بلکه نشان می‌دهد که در دوران کوروش، حتی در امور دینی و پیش‌گویی، نظم، گفت‌وگو و پاسخ‌گویی وجود داشته است.

البته، درباره‌ ماه‌گرفتگی یادشده، لازم به توضیح است که محاسبات بابلی‌ها درست بوده و این واقعه در سال هشتم پادشاهی کوروش رخ داده است. با این حال، سایه‌ ماه‌گرفتگی از بابل قابل رویت نبوده است؛ یعنی تاریخ دقیق بود، اما از شهر بابل دیده نمی‌شد.

در تصویرهایی که از آن دوران بازسازی شده، نشان داده شده که هنگام وقوع چنین پدیده‌هایی، ناقاره‌ها یا دهل‌ها به این شکل مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند تا نیروهای ماورایی را بترسانند و ماه یا خورشید را «رها کنند».

اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم، تمامی متن‌هایی که درباره کوروش وجود دارند از جمله استوانه‌ کوروش، رویدادنامه، روایت منظوم، متون پیش‌گویی دودمانی، آجرنوشته‌های اور و دیگر شهرها، و گل‌نوشته‌های ثبت‌شده، مجموعه‌ای بسیار وسیع و متنوع را تشکیل می‌دهند.

این اسناد شامل انواع مختلفی از متون از جمله متون اقتصادی: خرید و فروش زمین، اجاره، وام، خرید قایق. متون حقوقی: تقسیم ارث، دعاوی حقوقی، قراردادها، از جمله قراردادهای کارآموز. متون کشاورزی و مواد غذایی: کشت و کار، تحویل مواد خوراکی. متون ستاره‌شناسی: گزارش خورشیدگرفتگی‌ها و ماه‌گرفتگی‌ها، متون دینی و پرستشگاهی. نامه‌ها و مدارک اداری: سرپرستی کودکان، ثبت ازدواج، جهیزیه، حسابرسی، رسیدهای مالیاتی و معاملاتی هستند.

در تمامی این اسناد، نام کوروش بارها ذکر شده و عنوان‌هایی که برای او استفاده شده، بسیار جالب است. او نه تنها با عنوان «شاه بابل»، بلکه «شاه جهان» نیز خطاب شده است؛ عنوان‌هایی که در زمان تصرف شهرها و در اداره‌ی آن‌ها به او اطلاق می‌شدند.

این امر نشان می‌دهد ما تنها با یک متن منفرد روبرو نیستیم، بلکه صدها سند نوشتاری مستقل از دوران کوروش در منطقه میان‌رودان در دست داریم که اطلاعات گسترده و مستندی درباره فتح بابل، مدیریت شهرها، باورهای دینی و جامعه آن زمان، و شخصیت و اقدامات کوروش ارائه می‌دهند.»

برچسب ها: کوروش ، 7 آبان ، روز کوروش
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
۳ مناسبت تازه به تقویم اضافه شد تاریخ‌سازی در بحرین؛ اولین مدال انفرادی تنیس روی میز ایران در سطح آسیا قطعی شد هفته نهم لیگ برتر؛ نبرد مرگ و زندگی برای خطیبی، گل‌محمدی و دقیقی زیدآبادی: دین را دام کردند! آیت الله جنتی: تمدن غرب به زنان نگاه استثماری دارد شوک به بارسلونا؛ پدری ۴ تا ۵ هفته خانه‌نشین شد پوتین: یک اژدر هسته‌ای آزمایش کردیم اسپالتی سومین مربی پردرآمد سری A می‌شود؛ حقوق برابر با ایگور تودور برای نیم‌فصل وینیسیوس جونیور عذرخواهی کرد؛ واکنش تند ستاره برزیلی به تصمیم ژابی آلونسو فوتوشوت «سارا رسول‌زاده» با ادیت هوش مصنوعی!/ گریم سنگین و ژست دراماتیک بازیگر (عکس) تشکیل پرونده قضایی علیه فائزه هاشمی پس از انتشار مصاحبه جنجالی حمید رسایی: چرا قوه قضائیه با رییس جبهه اصلاحات و فائزه هاشمی برخورد نمی کند؟ خبر خوش برای جوانان؛ احتمال افزایش وام ازدواج در سال آینده نگرانی آمریکا از ابرسلاح کره شمالی که هیچ پدافندی قادر به رهگیری آن نیست قیمت ارز و طلا در بازار ۷ آبان ۱۴۰۴