بیانیه تهران که طبق آن، اورانيوم سه و نيم درصد ايران تا يک سال به طور اماني به خاک ترکيه منتقل مي شود ، به دقيق ترين بيان ممکن ، «زمينه بين المللي راستي آزمايي غرب» است.
به گزارش عصرايران ، صورت مساله بسيار ساده است: غرب و مشخصاً آمريکا ، از وجود اورانيوم سه و نيم درصد در داخل خاک ايران ابراز نگراني مي کردند و مدعي بودند که ايران ، اين اورانيوم را نگه داشته تا با بازفراوي آن و غني سازي مجددش ، به غناي بالاتر اورانيوم برسد و ماده اوليه توليد بمب اتمي را در اختيار داشته باشد.
به همين خاطر ، پيشنهاد کردند که ايران اورانيومش را تحويل روسيه دهد تا اين اورانيوم در روسيه و سپس در فرانسه تا سقف 20 درصد غني سازي شود و در مدتي حداکثر يک ساله به ايران بازگردد.
ايران زير بار اين موضوع نرفت و بر "تبادل همزمان" اورانيوم سه و نيم درصد با معادل 20 درصدي اش در"خاک ايران" تاکيد کرد. همچنين اعلام داشت که همه 1200 کيلو گرم اورانيوم سه و نيم درصدش را يکجا مبادله نمي کند بلکه "در چند مرحله" حاضر به تبادل است.
با اين حال در پي ميانجي گري هاي ترکيه و برزيل ، ايران از موضع خود کوتاه آمد و پذيرفت که اولاً اورانيوم سه و نيم درصدي اش را از کشور خارج کند اما به جاي روسيه به ترکيه ارسال نمايد ، ثانياً مبادله همزمان نباشد بلکه تحويل اورانيوم 20 درصد يک سال بعد انجام گيرد و ثالثاً همه 1200 کيلوگرم را يک جا منتقل کند.
در واقع ، با اين نرمش بي سابقه و غيرمنتظره ايران ، مهم ترين خواسته غربي ها يعني خروج اورانيوم سه و نيم در صد از خاک ايران برآورده مي شود و طبق اظهارات خود غربي ها ، که وجود اين 1200 کيلوگرم اورانيوم سه و نيم درصد را وسيله اي براي توليد بمب اتم مي دانستند ، ايران ديگر اورانيوم غني شده اي براي حرکت به سمت توليد بمب اتمي در اختيار ندارد.
در واقع ، تقريباً همه خواسته هاي غرب در اين بیانیه برآورده شده و تنها به جاي روسيه و فرانسه ، کشور ترکيه به عنوان "امانت پذير" اورانيوم سه و نيم درصدي ايران انتخاب شده است.
فارغ از نقدهايي که در داخل به اين بیانیه مطرح است ( از جمله اين که چه تضميني وجود دارد که در صورت بدعهدي غرب ، ترکيه اورانيوم سه و نيم درصدي ايران را بازگرداند؟) اينک همه نگاه ها به سمت غرب است تا مشخص شود با شرايط جديد چه مي کنند؟
اگر غربي ها و گروه وين ، با اين بیانیه همراهي کنند ، مي توان گفت که مسير جديدي براي تعاملات بيشتر گشوده شده است ، چه آن که تا کنون ، آنها مدعي نگراني دستيابي ايران به سلاح اتمي بودند که با اين بیانیه بايد ،قاعدتاٌ نگراني هايشان مرتفع شده باشد.
اما اگر اين نرمش ايران ، پاسخي غير از آنچه انتظار مي رود دريافت کند ، افکار عمومي در دنيا ، حق را به ايران خواهد داد که همچنان در مسير عدم اعتماد با غرب گام بردارد و غني سازي اورانيوم را با غناي بالا انجام دهد.
غربي ها هم در چنان وضعيتي همچنان حالت تقابلي خود را حفط مي کنند و به فشارهايي مانند تشديد تحريم ها ادامه مي دهند .
چنان حالتي ، هر چند براي ايران هزينه زا خواهد بود ولي قطعاً منجر به توقف فعاليت هاي هسته اي ايران نخواهد شد و حتي ممکن است ايران در شرايط سخت آتي ، ناگزير از باز تعريف سياست هاي دفاعي خود نيز باشد.
پرونده کره شمالي ، مثال خوبي است براي اثبات اين است که منزوي سازي کشورها نمي تواند آنها را از اهداف استراتژيک خود منصرف کند کما اين که کره شمالي در شرايطي کاملاً ايزوله و در انزواي واقعي ، توانست به فناوري هسته اي نظامي دست پيدا کند.
اگر غرب از فضاي ايجاد شده در پي توافق تهران استقبال نکند و همچنان بر سبيل "بهانه جويي" گام بردارد ، نه تنها اين بیانیه اجرايي نخواهد شد بلکه دور تازه اي از بي اعتمادي ها ، اين بار شديد تر و اساسي تر آغاز خواهد شد.